eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درمان چربی خون ✍️ صبحانه «ناشتا» یک عدد سیب درختی رسیده و هچنین خوردن آب لیموترش تازه با آب 👌 بین روز یک استکان جوشانده یا دمکرده مریم گلی «در حاملگی ممنوع❌» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌷هر صبح خدا، یک غزل 🌸از دفتر عشق است 🌷سر سبز ترین مثنوی از 🌸منظر عشق است 🌷هر صبح سلامی به 🌸گل روی تو زیبا 🌷چون یاد گل روی تو، 🌸یاد آور عشق است 🌷سـلام روز زیبای 🌸تابستونتون سرشاراز آرامش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔘 حکایت کوتاه خضر نبی در سایه درختی نشسته بود سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم سایل گفت تو را به خدا سوگند می‌دهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمی‌دانی خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن سائل گفت نه هرگز!!! خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد. خضر را مردی خرید و آورد خانه دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمی‌سپرد. روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد. خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم مرد گفت همین بس خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگ‌های کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانه‌ای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست! گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن، گفت غلام توام گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟ یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم خودم را به بردگی فروختم!!! من خضر نبی هستم مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه گفت ای صاحب و مولای من از زمانی که غلام تو شده‌ام به راحتی نمی‌توانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمی‌توانم اشک بریزم چرا که می‌ترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم. مرا لطف فرموده آزاد کن صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد. حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت. راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟ "قدری بیندیشیم" @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان ─┅─═इई 🌸🌺🌸 ईइ═─┅─
مردي به شهري مسافرت كرد و غريب بود . اتفاقا همان شب فردي به قتل ميرسد . نگهبانان مرد غريب را نزديك محل قتل دستگير مي كنند . و او را نزد قاضي مي برند . و چون مرد ناشناس نتوانست بي گناهي خود را ثابت كند ،‌ قاضي دستور اعدام صادر كرد فردا مرد مسافر را به يك ستون بستند تا اعدام كنند . مرد هرچه گفت كه بي گناه است و بعدا از اين كار پشيمان خواهند شد ، جلاد گفت من بايد دستور را اجرا كنم . جلاد به او گفت كه آخرين خواسته اش چيست . مرد كه ديد مرگ نزديك است گفت : مرا به آن يكي ستون ببنديد و اعدام كنيد . جلاد فكركرد كه مرد قصد فرار دارد و اين يك بهانه است و به او گفت اين چه خواهش مسخره اي است ! مرد گفت : رسم اين است كه آخرين خواهش يك محكوم به اعدام اگر ضرري براي كسي نداشته باشد اجرا شود . جلاد با احتياط دست او را باز كرد و به ستون بعدي بست . در همين هنگام حاكم و سوارانش از آنجا گذشتند و ديدند عده اي از مردم دور ميدان جمع شدند ، علت را پرسيدند گفتند مردي را به دار مي زنند . حاكم پرسيد : چه كسي را ؟ جلاد جلو آمد و حكم قاضي را نشان داد . حاكم گفت : مگر دستور جديد قاضي به شما نرسيده است ؟‌ جلاد گفت : آخرين دستور همين است . حاكم گفت : اين مرد بي گناه است ، او را آزاد كنيد . قاتل اصلي ديشب به كاخ من آمد و گفت وقتي خبر اعدام اين مرد را شنيده ،‌ ناراحت شده كه خون اين مرد هم به گردن او بيافتد و بااينكه ميترسيده خودش را معرفي كرد . من هم او را نزد قاصي فرستادم و سفارش كردم كه مجازاتش را تخفيف دهد . مرد مسافر را آزاد كردند و او گفت : اگر مرا از آن ستون به اين ستون نمي بستيد تا حالا ‌مرا اعدام كرده بوديد . اگر خدا بخواهد از اين ستون به آن ستون فرج است . اين ضرب المثل را هنگامي به كار مي برند كه فردي نااميد است و او را دلداري مي دهند كه در اندك فرصتي راه چاره پيدا مي شود . ( فرج به معناي گشايش در كار و رفع مشكل )‌ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔴 سلطان سلجوقی بر عابدی گوشه‌نشین و عزلت‌گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم. حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی. شاه با تحیر پرسید: او کیست؟ حکیم گفت: آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است. شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬
افراد کینه ای مرگ زود رس دارند. نگه داشتن کینه از دیگران سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) را در بدن افزایش میدهد درنتیجه در بلند مدت سیستم ایمنی بدن تضعیف شده و احتمال مرگ زودرس را افزایش میدهد. خودت را ببخش برای هزار راه نرفته خودت را ببخش برای هزار بیراهه رفته بگذار احساست کمی هوا بخورد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨خدای من “بهشتی” دارد 💦✨نزدیک ، زیبا ، بزرگ 🌸✨و به گمانم “دوزخی ” دارد 💦✨کوچک، بعید و در پی 🌸✨دلیلی‌ست که ببخشد ما را 💦✨گاهی به بهانه یک دعا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ┅✿❀♡◇♡❀✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..عده‌ای توکل را برای خودشان روزی می‌دانند و اینها در واقع غنیّ هستند. آنها درک کرده اند که اگر بر خدا توکل کنند، روزیشان به آنها می‌رسد و اگر نرسید، کشف می‌کنند که لازم نبوده است. ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: 📄اَقوى عَدُوِّ الشَّدآئِدِ الصَّبْرُ.  📜 قويترين دشمن سختيها صبر و شكيبايى در برابر آنهاست. 📚غرر الحكم، ۲/۲۹۰۸ 🍁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹🔱 در روایت آمده است که در زمان جرجیس ع (نام پیغمبری است از بنی اسرائیل که به انواع عقوبت او را می کشتند باز زنده می شد و امت خود را دعوت می کرد.)  امیری بود کافر و قوم وی بسیار فساد کردندی. خداوند تعالی به سبب ایشان باران از آسمان باز گرفت و خلقی بسیار از قوم وی هلاک شدند و هیچ باران نیامد. آن امیر کافر برخاست و سپاهی آماده کرد تا به درِ خانة جرجیس (ع) برود. او را خبر کردند که این کافر بر تو سپاه آورده است. گفت: بنگرید تا چه خواهد؟ گفت: بیرون آی و پیغام من به خدای خویش برسان و بگوی از آسمان باران بازگرفتی تا خلقی بسیار هلاک شدند، یا باران فرستی یا اگر نفرستی ترا بیازارم. جرجیس (ع) به خانه بازآمد و دو رکعت نماز کرد و سر به سجده نهاد. جبرئیل(ع) بیامد که مراد چیست؟ گفت: یا جبرئیل! خداوند عزوجل داناتر که این کافر چه می گوید. جبرئیل برفت و بازآمد و گفت: یا جرجیس؛ بگوی که تو عاجزی و ضعیف و من قادرم و قوی. مرا چگونه توانی آزردن؟ جرجیس پیغام بگزارد. آن کافر گفت: راست می گوید؛ من عاجزم و ضعیف. دست من به آزار او نرسد. ولیکن دوستان او را بیازارم یکی را به زیر تازیانه درآرم و یکی را به زیر شمشیر و یکی را به آب اندازم و یکی را به آتش ـ تا از هر جائی ناله ئی از دوستان او برآید، چون دوستان او را آزردم او را آزرده باشم. خداوند تعالی جبرئیل را بفرستاد که یا جرجیس آن بنده مرا بگوی که بازگرد تا باران بفرستم. آن امیر بازگشت سه شبان روز پیوسته باران درگرفت و روز چهارم آفتاب کرد و گیاه برست و چنان شد که مرد اندران میان برفتی. چون یک هفته برآمد امیر آن نیکوئی بدید باز سپاه تعبیه کرد و آمد به نزدیک جرجیس (ع). جرجیس بیرون آمد و گفت: باران آمد، اکنون چه می خواهی؟ گفت: ای پیغامبر خدای به جنگ نیامده ام چه به صلح آمده ام، کسی که از جهت دوستان خویش چندین نیکوئی کند با او صلح کنم تا از جمله دوستان او باشم. 📜بستان العارفین، ص 93  @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
⛲️ سە اصل اخلاقی مهم در قرآن ... 📕خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ 1⃣عفو و گذشت داشته باش 2⃣ و به کار نیک دستور بده 3⃣ و از نادانان چشم‌پوشی کن 💡الأعراف / ۱۹۹ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ♡••♡••♡••♡••♡
خواص زینک 🔸سلامتی بدن و استخوان‌ها 🔸کلیه‌ها 🔸خلق و خو 🔸 کاهش فشار خون بالا 🔸زیبایی پوست و جلوگیری از سرطان سلامت دهان و دندان 🔸مو 🔸جلوگیری از ایجاد جوش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♥️ ✨﷽✨ ✨ ✍🍃 💠سه قانون طلایی در زندگی : 💛کسی راکه به شما ✨یاری میرساند ، فراموش نکنید . 💛نسبت به کسی که شما را ✨دوست دارد ،کینه نورزید . 💛به کسی که شما را درهمه شرایط تنها ✨نمیذارد دوست داشته باش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
😍کیوت ترین 😍 و 😍 خاص ترین 😍 🌸اکسسوری ها 🌸 👌فقط توی پیدا میشه ما ایده های شما رو واقعی میکنیم 📌از زیور آلات. 📌 تا پوشاک 📌از تابلو 📌تا کیف و کفش📌تا هر چیی که فکرشو بکنی باما خاص باشید و خاص بپوشید همراه با آموزش های رایگان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4105044389Cad6d6f944d شاید این آخرین فرصت برای خاص بودن باشه😉
✨﷽✨ ⚜حکایت‌های پندآموز⚜ 👞کفش مجانی👞 ✍ملانصرالدین برای خرید کفش نو راهی شهر شد. در راسته‌ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او می توانست هر کدام را که می خواهد انتخاب کند. فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد، اما هیچ کدام را باب میلش نیافت. هر کدام را که می پوشید ایرادی بر آن وارد می کرد. بیش از ده جفت کفش دور و بر ملا چیده شده بود و فروشنده با صبر و حوصله ی هر چه تمام به کار خود ادامه می داد.ملا دیگر داشت از خریدن کفش ناامید می شد. که ناگهان متوجه ی یک جفت کفش زیبا شد! آنها را پوشید. دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساس رضایت کرد. بالاخره تصمیم خود را گرفت. می دانست که باید این کفشها را بخرد از فروشنده پرسید: قیمت این یک جفت کفش چقدر است؟ فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند! ملا گفت: چه طور چنین چیزی ممکن است، مرا مسخره می کنی؟ فروشنده گفت: ابدا، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند، چون کفش های خودت است که هنگام وارد شدن به مغازه به پا داشتی! 💥نکته: این داستان زندگی اکثر ما انسان هاست، همیشه نگاه مان به دنیای بیرون است.ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست و جو می کنیم. خوشبختی و آرامش را از دیگران می خواهیم. فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است. خود کم بینی و اغلب خود نابینی باعث می شود که خویشتن را به حساب نیاورده و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشیم. ما چنان زندگی میکنیم که گویی همواره در انتظار چیز بهتری در آینده هستیم. در حالی که اغلب آرزو می کنیم ای کاش گذشته برگردد. و بر آن که رفته حسرت می خوریم. پس تا امروز، دیروز نشده قدر بدانیم و برای آینده جای حسرت باقی نگذاریم. 📚 هزارویک حکایت   ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📘 💠 کوری شفا یافته... 🔹شخصی به نام اعمش میگوید: کنیزی سیاه چهره ی نابینا را در مدینه دیدم که آب به مردم می‌داد و می‌گفت:« در راه محبت علی بنوشید.» 🔹پس از مدتی او را در مکه دیدم که بینا بود و به مردم آب می‌داد و می‌گفت: «در راه محبت سرورم علی علیه السلام آب بنوشید، آن کس که خداوند به خاطر او بینایی‌ام را دوباره به من عنایت کرد.» 🔹نزدیک رفتم، گفتم: شما را چندی پیش در مدینه دیدم به مردم آب میدادی و نابینا بودی و امروز می‌بینم بینا هستی، قضیه بینایی تو از چه قرار است؟ 🔹گفت: روزی شخصی از من پرسید: تو کنیز آزاد شده علی بن ابی طالب علیه السلام و از ارادتمندان او هستی؟ گفتم: آری گفت: خدایا! اگر این کنیز راست می‌گوید بینایی اش را به او باز گردان. به خدا سوگند! بعد از دعای آن مرد خداوند نعمت بینایی را به من بازگرداند و بینا شدم. به او گفتم: تو کیستی؟ گفت: من خضر پیغمبر، و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام هستم. 📚 بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۹. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔘 "ناامید نباش" دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکه کلامش این بود؛ «خدا رو چه دیدی شاید شد» یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می‌کردیم و حالمون خراب بود. گریه‌مون وقتی شروع شد که گفت: به درک که نمی‌تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی‌تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود... سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی ۹ تایتانیک رو اون برای همه‌ی ما آورده بود. معلم ریاضی‌مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت... « خدا رو چه دیدی شاید شد » وقتی این رو گفت: همه‌ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره!! امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه‌م گرفت. فکر می‌کنی رسیدن به آرزوت محاله؟! «خدا رو چه دیدی شاید شد» 👌 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
عفو در وقت قدرت شخصى يهودى آمد خدمت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و مدعى شد كه من از شما طلبكارم و الا ن در همين كوچه بايستى طلب مرا بدهى . پيغمبر فرمودند: اولاً كه شما از من طلبكار نيستى و ثانيا اجازه بده كه من بروم منزل و پول براى شما بياورم زيرا پولى همراه من نيست . يهودى گفت : يك قدم هم نمى گذارم از اينجا برداريد هرچه پيامبر با او نرمش نشان دادند او بيشتر خشونت نشان داد با آنجمله كه عبا و رداى پيامبر صلى اللّه عليه و آله را گرفت و به دور گردن حضرت پيچيده و آنقدر كشيد كه اثر قرمزى در گردن مبارك پيامبر به جاى ماند. حضرت كه قبل از اينكه عازم مسجد تراى اقامه نماز جماعت بودند با اين پيشامد تاءخير كردند. مسلمين ديدند حضرت نيامدند و وقت گذشت آمدند مشاهده كردند كه يك نفر يهودى جلوى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله را گرفته است و آن حضرت را اذيّت مى كند. مسلمين خواستند يهودى را كنار بزنند و يا احتمالا كتك كارى كنند. حضرت فرمود: نه من خودم مى دانم با رفيقم چه بكنم شما كارى نداشته باشيد، آنقدر نرمش نشان داد كه يهودى همانجا گفت : اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انك رسول اللّه . شما با چنين قدرتى كه داريد اين همه تحمل مى كنيد! و اين ، تحمل يك انسان عادى نيست و مسلما از جانب خداوند مبعوث شده ايد. - سيره نبوى ، ص 139 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادمهاى ساده را دوست دارم؛ همانها كه بدى هيچ‌كس را باور ندارند، همانها كه براى همه لبخند دارند، همانها كه هميشه هستند، براى همه هستند. آدمهاى ساده را بايد مثل يك تابلوى نقاشى ساعتها تماشا كرد. عمرشان كوتاه است؛ بَس كه هر كسى از راه مى‌رسد يا ازشان سوءاستفاده مى‌كند يا زمينشان مى‌زند و يا درس ساده نبودن بهشان مى‌دهد. آدمهاى ساده را دوست دارم، بوى ناب «آدم» مى‌دهند... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🍃 ※ یه اسم اعظم هست در مسیر خودسازی، که اگر در روح کسی ایجاد بشه؛ همه‌ی قدرتها رو با خودش میاره ! ※ یعنی قدرتهایی مثل صبر، گذشت، تدبیر، مهرورزی، توکل، عشق، چشم پوشی از خطاها، و ...... همه رو باهم افزایش میده! 💚🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💞 علی علیه السلام: ‌ 🌱در شگفتم از كسى كه در وجود خداوند شك مى‌كند در حالى كه آفرینش خداوند را مى‌بيند.🌾 ‌ 🔹در شگفتم از بخيل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود. 🔸و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. 🔹و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. 🔸و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است. 🔹و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد. 🔸و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى، را آباد مى كند امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است. ‌ 📚نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶ ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی👆👆🌸مداح"آسیدجوادذاکر🎤 دلِ دیوونه ی من جزتوطالب نداره ...😭😭 ❌اگه حال وهوای دلتون عوض شدبرای فرج آقاامام زمان عج دعاکنید❌ 🌺تعجیل درفرج وسلامتی آقاامام زمان عج صلوات🌺 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌹 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️چراغی در این شب 💗برایتان روشن میکنم ⭐️در تاریکی ایـــن شـــب 💗و آنگاہ از خـدا میخواهم ⭐️اگـر در خـــاموشــی 💗غم اسیر تنهایی شدید ⭐️چراغ امیدتان روشن بماند 💗شبتون بخیر و نیکی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh