eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.1هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✾ ✾ ✾ ══💝══ سہ شنبہ شدُ و پَرزدم سوی تو شدَم سائل ديدن روی ِتو بہ اِذنْ چهارده نور پاڪ جهان شدم جان نثار امام زمان عج دوباره سه شنبه و دلتنگ جمکران شدم...!!🌸🍃 💚السلام علیک یاصاحب عصروزمان عج ❣
#آیه_روز👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز #سه شنبه 14 اسفند ماه 1397 🌞اذان صبح: 05:07 ☀️طلوع آفتاب: 06:30 🌝اذان ظهر: 12:16 🌑غروب آفتاب: 18:03 🌖اذان مغرب: 18:21 🌓نیمه شب شرعی: 23:35 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼حال خوبتان را، 🌸نه ازکسی طلب کنید، 🌺نه برایش به این وآن روبزنید، 🌼ونه حتی منتظرمعجزه باشید. 🌸قدری"تلاش"کافی‌ست، 🌺برایِ داشتنش!این خودشمایید، 🌼که می‌توانید،روحتان را، 🌸مملوازعشق وآرامش کنید.
4_6050749372554020243.mp3
3.45M
🍀 سلام_حضرت_عشق🍀 🌹هر روز، صبح زود🌤 🕊بہ گوشم صداے توسٺ 🌹"حَےّ عَلَے الحسین، 🕊وَ حَےّ عَلَے الحَرم" 🌹با یڪ سلام✋ 🕊رو بہ شما ، رو بہ ڪربلا 🌹جا مےدهم 🕊میان دلم یڪ بغل حرم 🌹صبحم به نام شما 🕊یا سیدالشـ‌هدا 🌹السلام علی الحسین 🕊و علی علی بن الحسین 🌹و علی اولاد الحسین 🕊و علی اصحاب الحسین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣5⃣ صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت.» بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.» صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. ادامه دارد...✒️ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣5⃣ حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه بچه ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می کردم، یا جای بچه ها را عوض می کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه ای جارو کرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به کارش برسد. مادرشوهرم که اوضاع را این طور دید، ناراحت شد و کمی اوقات تلخی کرد. صمد به طرفداری ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه ها را به او دادیم و نفس راحتی کشیدیم. از فردا صبح، دوباره صمد دنبال پیدا کردن کار رفت. توی قایش کاری پیدا نکرد. ادامه دارد...✒️ @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
💎امام سجّاد عليه السلام: زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه دارى احفَظْ علَيكَ لسانَكَ تَمْلِكْ بهِ إخوانَكَ 📚ميزان الحكمه جلد1 صفحه 71 〰➿〰➿〰➿ 💎امام باقر عليه السلام: چيزى عطا مكن براى اينكه در قبال آن مقدار بيشترى طلب كنى لا تُعطي العَطيَّةَ تَلتَمِسُ أكثَرَ مِنها 📚ميزان الحكمه جلد12 صفحه371 〰➿〰➿〰➿ 💎امام صادق عليه السلام: پدرم [ امام باقر عليه السلام] فرمود: «از پيشى گيرندگان در كارهاى خير باشيد ، و گل بى خار باشيد قالَ أبي عليه السلام: كونوا مِنَ السّابِقينَ بِالخَيراتِ ، وكونوا وَرِقاً لا شَوكَ فيهِ 📚مستدرك الوسائل ج 12 ص241 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 ⁉️آیا لذت بردن جنسی از طریق صحبت کردن با تلفن جایز است؟ 🗞استفتا از مراجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ 🌹 أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ✨تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾ ✨اى پديدآورنده آسمانها و زمين تنها 🌹تو در دنيا و آخرت مولاى منى ✨مرا مسلمان بميران و مرا به 🌹شايستگان ملحق فرما (۱۰۱) 📚 سوره مبارکه یوسف ✍آیه ۱۰۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌱حکایت از سلمان فارسی روایت شده، که: زنی از انصار به نام ام فروة، سخن درشتی به ابوبکر در مذمت او و مدح علی(ع) گفت: ابوبکر گفت: او را بکشید که مرتد شده او را کشتند، علی(ع) در مزرعه خود بود، وقتی خبر قتل ام فروه را شنید بر سر قبر او ایستاد و دست های خود را به آسمان دراز کرد و گفت: ای زنده کننده نفوس بعد از مرگ، و ای درست کننده استخوان های پوسیده! ام فروه را برای ما زنده کن، و او را سبب عبرت گنهکاران قرار بده، پس ام فروه در حالی که حله ای از دیبای سبز به خود پیچیده بود بیرون آمد، خبر به ابوبکر و عمر رسیده تعجب کردند، و امیرالمؤمنین(ع) او را به شوهرش برگرداند، و دو پسر آورد، و شش ماه بعد از علی(ع) زنده بود. 📚 منبع: سیصد و بیست داستان از معجزات و کرامات امام علی(ع) 👤 عباس عزیزی 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌼🍃🌼 🌸یادمان باشد که دل آلزایمرنمیگیرد😶 🌼مگرمیشود بعد از تخریب روح، قلـب، احساس و دنیـای یک انـسان، بگوییم "ببخشید" و او ببخشد!!😔 🌷مگر میشود عمری را هـدر داد و خوشبختـی را از انسـانی گرفت ☹️ ⚜و گفت: "جبـران میکنم"!! 🎈مگـر میشود غـرور کسـی را جلـوی دیگـران خـُرد کـرد و با یـک کلمه" ببخشید" غرور لـه شـده اش را پیونـد زد!!🙁 😟غـرور و شخصیـت کـسی را کـه با توهین به آشوب و ویرانی کشاندیم، با گفتن کلمه ی ببخشید آرام میشود؟؟😦 🐚باید بدانیم که دل "آلزایمر" نمیگیرد وقتی شکست 🤕 🌸🍃🌸🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🌱 داستان کوتاه در جریان مذاکرات صلح بین نادرشاه و روس ها بعد از جنگی بی نتیجه در کنار نی زار، سر و صدای ممتدد قورباغه ها امان همه را بریده بود وباعث شده بود صدا به صدا نرسد. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺑﻪ ﻭﺯﯾﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻧﺴﻞ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ .ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺱ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﺐ نادان ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﯼ , ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺣﻀﺎﺭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯿﮑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ. ﺳﻔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﭼﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﺍ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻧﺎﺩﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ , ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ساکت شدند. 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
خواص گوشت شتر تقویت اعصاب دفع سردی بدن افزایش استقامت تقویت قوای جنسی افزایش طبع صبوری زیادی هوش وزکاوت رفع دردهای رماتیسمی جگرشتربرای بیماری کمخونی بسیارمفید است 👇👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh