❣بزرگترین حسرت های آدمها در
هنگام مرگ...
۱_نخستین حسرت:
کاش به خانواده ام بيشتر محبت
مى كردم ...
۲_حسرت دوم:
کاش این قدر سخت کار نمی کردم...
۳_حسرت سوم:
کاش شجاعتش را داشتم که
احساساتم را با صدای بلند بگم...
۴_حسرت چهارم:
کاش رابطه هایم با دوستانم را
حفظ میکردم...
۵_حسرت پنجم:
کاش شادتر می بودم و لحظات
بيشترى مى خنديدم...
اين رو به كسانى كه دوستشان
داری بفرست كه قدر تک تک
لحظه هاى زندگيشان را بدانند
" عمر ما کوتاه تر از اونیه که فکرشو
می کنیم "...
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
📗حکایت همسر نیکو
✍️زنی بود که بیشتر وقتها همسرش در مسافرت بود. این زن همیشه بخاطر همسرش و بخاطر فرزندانش می ترسید که دچار فتنه نشوند.
روزی همسرش به پیشش آمد وبه او گفت که هر بار ،در طی سفر ، حالتی به من دست می دهد که برایم عجیب است؛ انگار که چیزی مرا از انجام دادن کار حرام باز می دارد. حال چه این کار حرام، یک نگاه کردن باشد یا تلفن کردن باشد و یا چیزهای دیگر….
و در روز دیگری پسر بزرگش به پیشش آمد و از مادرش پرسید: مادرم چه دعایی برایم می کنی؟!!!!
من هنگامی که با دوستانم به کنار مدارس دخترانه میرویم؛ قلبم حالت گرفتگی دارد. پس از آنجا بر می گردم…
دوستانم شماره تلفن دخترها را به من می دهند. و هنگامی که به آنها زنگ می زنم باز همان حالت گرفتگی در من بوجود می آید، تا وقتی که تلفن راقطع کنم و سر جایم بنشینم
و حتی وقتی که بر روی اینترنت هستم ، چیزی مرا از انجام دادن حرام باز می دارد؛ حتی اگر یک نظر کردن به عکسی باشد…
پس زن آنها را با خبر کرد به این که بعد از هر نماز این دعا را میخوانده:
« ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺇﻧﻲ ﺃﺳﺘﻮﺩﻋﻚ ﺩﻳﻨﻲ ﻭﺍﻣﺎﻧﺘﻲ ﻭ ﺫﺭﻳﺘﻲ ﻭ ﺯﻭﺟﻲ ﻭ ﻗﻠﺒﻲ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺫﺭﻳﺘﻲ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺯﻭﺟﻲ ﻭ ﺳﻤﻌﻬﻢ ﻭ ﺟﻤﻴﻊ ﺟﻮﺍﺭﺣﻬﻢ »
(خداوندا همانا من دینم و امانت هایم و فرزندانم و همسرم و قلبم و قلب فرزندانم و قلب همسرم و گوشهایشان را و چشم هایشان را و تمام اعضای بدنشان را در دست تو یا الله، به امانت می گذارم که نگهدارشان باشی )
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫
شنيدم مردي گوسفندان زيادي داشت و چوپاني را براي چراندن آنان استخدام كرده بود. چوپان هر روز گوسفندان را مي دوشيد و شيرآنها را در ظرف هاي مخصوص گذاشته و پيش صاحب گوسفندان مي آورد. او شير را از چوپان مي گرفت و در آن آب مي ريخت و به مردم مي فروخت. چوپان چندين بار او را نصيحت كرد و گفت: اينكار خيانت به مردم و عاقبت آن نابودي و ضرر دنيا و آخرت است. اما صاحب گوسفندان حرف چوپان را قبول نكرد و به كار و عادت خود ادامه داد. يك روز چوپان، گوسفندان را براي چراندن به كنار رودخانه اي برد. در منطقه كوهستاني بالاي رودخانه باران آمد و سيلي بزرگ به راه افتاد و همه گوسفندان را سيل برد. چوپان دست خالي به سوي خانة صاحب گوسفندان به راه افتاد. وقتي به آنجا رسيد صاحب گوسفندان گفت: چرا دست خالي آمدي؟ پس ظرفهاي شيركجاست؟
چوپان پاسخ داد: هر چه گفتم كه به شير، آب اضافه نكن گوش نكردي. حالا همان آبهاي اضافه شده به شير يكجا جمع شدند و گوسفندان را از بين بردند. بنابراين تا مي تواني از خيانت پرهيز كن. زيرا اگر يك بار خيانت كردي ديگر كسي به تو اعتماد نخواهد كرد. راستي و درستي پيشه كن كه راستي بهترين سرمايه است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
✍حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت:
چرا به جای تحصیل علم، چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت :
🔻آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
حكيم گفت:
خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت :
🔻پنج چیز است :
❶تا راست تمام نشده دروغ نگویم
❷تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم
❸تا از عیب و گناه خود پاک نگردم،
عیب مردم نگویم.
❹تا روزی خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
❺تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
🔻حكيم گفت:
حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📌کینهقلبودلرافاسدمیکند
✍روزی حکیمی به شاگردانش گفت:
فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان میآید پیاز قرار دهید.
روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت :
هر جا که میروید این کیسه را با خود حمل کنید.
🔸شاگردان بعد از چند روز خسته شدند
و به حکیم شکایت بردند که :
پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است
و ما را اذیت میکند.
حکیم پاسخ زیبایی داد :
این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید.
این کینه، قلب و دل شما را فاسد میکند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
مردی داشت در جنگل قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت
بیشتر می شد به گوشش رسید.
به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.
مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.
خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
خواب ناراحتکنندهای ی بود
و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد
نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد
و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت
خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد
ملک الموت(عزراییل) بوده
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است.طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است.
و موش سفید و سیاهی که طناب را
میخوردند همان شب و روز هستند که
عمر تو را میگیرند
مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و
شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را
فراموش کردی
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
👈 نیت یا عمل
🌴شخصی ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ، ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰ تا ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺟﺎ ﻧﻤﺎﻧﯽ! ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﻮﺍﺏ ﻏﻼﻡ! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ!
🌴ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ؛ آن شخص ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺭﺍ ﺑﻪ غلام ﺩﺍﺩ!
🌴ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ آن شخص ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ بی خبر ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯﮔزاراﻥ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯼ!
ﺑﺮﺧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ هستی، ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺳﺠﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ "ﺩﻝ" ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ "ﻋﻤﻞ" ﻧﯿﺴﺖ! ﺧﺪﺍ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
🌴ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ را ﺑﻪ غلام ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺑﮑﺎﺭﺩ. ﻭلی غلام ﺁﻥ ﺭﺍ فرﻭﺧﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺷﯿﺪ!!!ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺟﺰ ﻋﻠﻒ ﻧﯿﺴﺖ! ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ غلام ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ...
غلام ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺍﺯ رفتار ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ "ﻧﯿﺖ" ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، "ﻋﻤﻞ" ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ! ﻟﺬﺍ ﻣﻦ ﮔﻨﺪﻡ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﭙﺎﺷﯿﺪﻡ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺨﻢ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﯿﺖ ﮔﻨﺪﻡ ﺑﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ!!!! ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﯽ "ﻧﯿﺖ" ﻭ "ﺩﻝ" ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺎﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ "ﻋﻤﻞ" ﻣﺎ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﺪﺍﺭﺩ!!!
👌بهشت را به بها دهند نه به بهانه...
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
❣هرگز نگو چطور و چگونه ؟
▫️ آنگاه که از جهان هستی چیزی درخواست می کنید جهان دست به کار میشود تا خواسته شما را اجابت کند.
▫️ اما گاهی ما به خواسته مان نمی رسیم و این بابت افکار منفی است که فرکانسی جدید و خلاف چیزی که قبلا ارسال کردیم دارد،
ما با عشق به خودروی مورد علاقه مان ، به خانه رویاهایمان، به یک زوج خوشبخت ، به پول زیاد می نگریم .
▫️ و با لبخند از کائنات خواسته مان را درخواست می کنیم و این احساس عشق به چیزی که می خواهیم کار خودش را بلد است
و به صورت ارتعاشاتی قدرتمند به جهان اعلام میشود.
▫️ و اما، مشکل از جایی شروع میشود که بعد از آن ذهن می رود سمت " چگونه"و این چگونه ها سم درخواست شما به کائنات است
زیرا با جستجو برای جواب آنها در نهایت به ناامیدی می رسید...
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#تزریق_انرژی_مثبت
بذر"مهربانی را"
بی محاسبه بر زمین دل ها بپاش؛
"بی شک"
جهانی "عشق" درو خواهی کرد...
بهترین باش، و حس خوب زندگی را درک کن و این حس را به دیگران تزریق کن
در مسیر روياهايت حرکت کن! آن جوری که تصور می کرده ای زندگی کن.
و اصلا شک نکن به نشدنش
چون خدایی وجود داره که تصورقدرتش غیر ممکنه
جسارت اینو داشته باش اهداف بزرگ داشته باشی و شجاعتشو داشته باش که بهش برسی.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
#پيامبرخداوهمسايه_هتاك
همسایه سه نوع است:
1⃣گاهی هست که همسایه شما هم مسلمان است و هم خویشاوند شماست.
چنین همسایه ای سه حق بر گردن شما دارد:
حق خویشاوندی و حق اسلام و حق همسایگی.
2⃣گاهی همسایه شما خویشاوند شما نیست
اما مسلمان است بنابر این دو حق دارد:
حق همسایگی و حق اسلام
3⃣و گاه همسایه شما مسلمان نیست که در این صورت یک حق دارد: حق همسایگی
حالا اگر شما چنین همسایه ای داشته باشید، و لو کافر هم هست، اما هرگاه آشی مےپزید باید یک کاسه هم به در خانه او ببری.
یا اگر در خانه درخت خرمالویی داری باید یک بشقاب خرمالو هم به او بدهی یا اگر گوسفند میکشی باید از گوشت گوسفند به او هم بدهی.
مرد یهودی هر روز که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می خواستند به مسجد بروند، بر سر حضرت خاکستر می ریخت.
چند روزی گذشت و حضرت دیدند که از آن یهودی که خاکستر می ریخت خبری نیست، از اصحاب پرسیدند: این دوست ما که هر روز یاد ما میکرد، کجاست؟ پیدایش نیست.
اصحاب عرض کردند: مریض است.
پیامبرخدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: به عیادتش می رویم.
سپس به خانه یهودی رفتند، مرد یهودی با دیدن پیامبر به قدری شرمنده و خجالت زده شد که همانجا اسلام آورد و گفت: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلٰهَ اِلَاالله وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله».
ظاهراً این شخص رئیس قبیله و از شخصیت های مهم مدینه بود، به برکت اسلام او عده ای دیگر از یهودی ها نیز اسلام آوردند،
اینها به خاطر اخلاق پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود. به خاطره حلم و بردباری آن حضرت بود.
منبع:ڪتاب بدیع الحکمة حکمت ۳۸ از مواعظ آیت الله مجتهدي تهرانی(ره)
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله:
كسى كه به هنگام بيرون رفتن از خانهاش «بسم اللّه»بگويد،
آن دو فرشته(اى كه نگهبان اويند) گويند: هدايت شدى؛
و اگر«لا حول و لا قوة الاّ باللّه»بگويد،
آن دو مىگويند:حفظ شدى؛
و اگر« تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ »بگويد،
آن دو گويند:كفايت شدى؛
پس شيطان مىگويد:
من چگونه مىتوانم بر بندهاى كه مورد هدايت و حفظ(خداوند)قرار گرفته و خداوند امور (زندگانى)او را كفايت كرده است،غلبه كنم(و او را بفريبم).
#ثواب_الاعمال_ص٤١٤
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
#نيكي_به_پدرومادر
مردى به حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) گفت:
ما مِنْ عَمَل قَبيح الّا قَدْ عَمِلْتُهُ فَهَلْ لى مِنْ تَوْبَه؟
كار زشتى نيست مگر آنكه من انجام داده ام، براى من راه توبه باز هست؟
فرمود: پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: مادرم از دنيا رفته ولى پدرم زنده است، حضرت فرمود اگر مى خواهى تمام گناهانت بخشيده شود برو به پدرت نيكى كن، آن مرد وقتى از مسجد بيرون رفت، حضرت فرمود:
لَوْ كانَتْ أُمُّهُ.
اگر مادرش زنده بود با نيكى به او به مغفرت خدا نزديك تر بود.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل , جلد 15 , صفحه 179
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝