eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.3هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️نامه ای از دکتر ویکتور فرانکل برای انسان شدن❤️ مردی که از زندان آشويتس در لهستان (قتلگاه آدم سوزی) توانست فرار کند، دكتر ويكتور فرانكل اتریشی بود و با توجه به خودكشيها و فجايع زیادی كه با چشم خودش ديده بود روانشناسی بسيار متبحر شده بود مدير مدرسه‌ای فعال بود. او در آغاز هرسال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را میفرستاد! کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است. چشمانم چیزهایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید میدیده، اتاق های گازی را ديدم كه توسط بهترين و ماهرترين مهندسين ساختمان ساخته شده بودند. بهـترين و متخصص‌ترين پزشكانی را ديدم كه كودكان را به شكل ماهرانه ای مسموم ميكردند. نوزادانی که توسط آمپول های پرستارهایی مـُردند که بهترين پرستاران بودند، انسانهایی که توسط فارغ‌التحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند. به آموزش به این دلیل مَشکوکم. چیزی که از شما میخواهم این است که: برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکان کمک کنيد و اين كليد انسان بودن اين كودكان در آينده ميباشد. پزشك شدن ، مهندس شدن ، متخصص شدن ،كار سختی نيست و ميشه با چند سال درس خوندن بهشون رسيد و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داريم و هم مهندسين زیادی داريم. اما بزرگترين ثروت ما انسانيت و اخلاق ما هست كه با هـيچ مدركی قابل مقايسه نيست... عبد خدا باشبم💓 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
🍏⇦سیب سبز⇩ 🔸بیماران ریوی،کلیوی 🔸بیماران قلبی،اعصاب 🍎⇦سیب قرمز⇩ 🔸ضدسرطان 🔸سم زدایی،پاکسازی کلیه ❇️⇦سیب زرد⇩ 🔸اشتها آور 🔸تصفیه کننده کبد ، روده ، کلیه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°❀°❔°❀°‌❔°❀°❔°❀° ❀°✍️امام رضا علیه السلام و جلودی(1) ☑️هارون به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام جلودی فرمان داد که خانه های آل علی را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد. جلودی وارد مدینه شد و با لشکر خود به خانه ی امام رضا علیه السلام هجوم برد. امام رضا همه زنان خانه را در اتاقی جمع کرد و خود جلوی آن ایستاد. جلودی گفت : باید وارد این اتاق شوم و لباس های زنان را غارت نمایم امام فرمود: من خود لباس های آنها را می گیرم و به تو تحویل می دهم جلودی قبول نکرد ولی امام مقاومت کرد. سرانجام جلودی تسلیم پیشنهاد امام رضا شد. امام رضا وارد اتاق شد و لباس های اضافی زنان و حتی گوشواره ها و زیورآلات و آنچه در خانه بود، همه را به جلودی تحویل داد. °❀°❔°❀°‌❔°❀°❔°❀° ❀°✍️امام رضا علیه السلام و جلودی(2) ☑️. چند سال بعد، پس از اینکه امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرش ولیعهدی مأمون شد، عده ای از افسران و فرمانده ها، شورش کردند و مورد غضب مأمون قرار گرفتند. مامون همه آنها را دستگیر کرد و قرار شد جلوی مامون محاکمه شوند. یکی از آنها جلودی بود. همین که جلودی برابر مأمون حاضر شد امام رضا (علیه السلام) به صورت محرمانه به مأمون فرمود: این شخص را به خاطر من ببخش و اعدامش نکن ! مأمون با تعجب گفت : این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت جسارت کرد و هرچه داشتند غارت نمود! چرا برای او شفاعت می کنید!؟ امام رضا فرمود: به هر حال او را عفو کن . ادامه دارد... °❀°❔°❀°‌❔°❀°❔°❀° ❀°✍️امام رضا علیه السلام و جلودی3) ☑️جلودی گمان کرد که امام رضا (علیه السلام) در گفتگوی محرمانه اش با مأمون اصرار می کند که او را اعدام کنند به همین جهت رو به مأمون کرد و گفت : ای امیر مؤمنان! شما را به خدا و به خدمتی که به پدرتان هارون الرشید کرده ام سوگند می دهم سخن علی بن موسی الرضا را در مورد من نپذیرید! مأمون گفت : به خدا سوگند سخن او را درباره ی تو نمی پذیرم. ولی بدان که علی بن موسی الرضا به من گفت که تو را ببخشم و من هم طبق خواسته ی خودت حرف او را نمی پذیرم ! جلاد! گردنش را بزن! 📚سید محسن امین، اعیان الشیعه – جلد 2 – صفحه 25 📚علامه مجلسی، بحار الانوارج 49 ص 166 📚ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج 2 ص 318. 📚شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2 ص 368 °❀°❔°❀°❔°❀°❔°❀° ⚜️⇦ڪــــــــــاناڸ نور ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩⚜️ ⇲ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ اگر نمی‌توانی به کسی امید بدهی نا امیدش نکن؛ اگر شنونده خوبی هستی رازدار خوبی هم باش اگر نمی‌توانی زخمی را مرحم کنی، نمک هم نباش یک کلام انسان باش .. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــ🌙ــدایـا⭐️ دراین دریای پر تلاطم روزگار بانگاه مهـربانت⭐️ دلگرممان کن به فـردایی بهتـر #شبتون_پرازآرامش⭐️ ونگاه خداونـد همراهتان باشـد⭐️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدایی که مهر او قوت قلب ما، و یاد او راحتی روح ماست، آباد آن زبان که بر آن ذکر اوست، آزاد آن کس که وی دربند اوست! ❣بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ❣ ❤️الهی به امیدتو❤️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸سلام 🍀روزتون معطربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص) به رسم ادب هرروز: السلام علی رسول الله وآل رسول الله السلام علیک یا صاحب الزمان عج السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضاع جمیعاورحمت الله🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆چشم گوش ودل 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 24 تیر ماه 1398 🌞اذان صبح: 04:17 ☀️طلوع آفتاب: 06:00 🌝اذان ظهر: 13:10 🌑غروب آفتاب: 20:21 🌖اذان مغرب: 20:41 🌓نیمه شب شرعی: 00:19 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆دوشنبه یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ در هر رکعت بعد از حمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام ۱۰ استغفار @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️قال امـام علی علیه السلام: ▫️شـــــير گاو است. 📚الڪافی جلد ۶ صفحه ۳۳۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ در این دوشنبه زیبا آرزو میکنم لحظه،لحظه زندگيتون خداوند كنارتون باشه و دستتون تو دست خدا و قدمتون در راه خــــدا باشه روزتون پُر از خير و بركت ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔻 💠 سوال : آیا پوشیدن مانتو، شلوار و مقنعه براى زن بهتر نیست؟ ✅ پاسخ: مانتو و شلوار وقتى ميتواند به عنوان حجاب اسلامى شناخته شود كه از ویژگیهاى زیر برخوردار باشد: 1⃣ گشاد و بلند باشد به گونهاى كه تمام برجستگیهاى بدن را بپوشاند؛ 2⃣ تمام بدن به جز دستها تا مچ را دربر گیرد؛ 3⃣ رنگ و دوخت آن به گونهاى نباشد كه گمراه كننده باشد؛ 4⃣ مقنعه یا روسرى به گونهاى باشد كه سر و گردن و سینه - به جز صورت - را به طور كامل بپوشاند. ✅ اگر پوشیدن مانتو و مقنعه با رعایت کامل این شرط همراه باشد و هدف ان آسانی و سهولت در کار و یا رفت و آمد باشد و مقدما برای بد حجابی نباشد، از نظر اسلام حجاب شرعی است. 💻 استفتائات مراجع @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً ✨نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا ✨وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ ✨وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۱﴾ ✨و البته براى شما در دامهاى گله ✨درس عبرتى است از ✨شيرى كه در شكم آنهاست ✨به شما مى نوشانيم و براى ✨شما در آنها سودهاى فراوان است ✨و از آنها مى خوريد (۲۱) 📚سوره مبارکه المؤمنون ✍آیه ۲۱ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
°❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀° 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ✍((دعوتنامه )) 🌷اون شب، بالشتم از خیس بود. از شادی گریه می کردم. تا اذان صبح خوابم نبرد. همون طور دراز کشیده بودم و به خدا و تک تک اون حرف ها فکر می کردم. 🍃اول، جملاتی که کنار تصویر اون شهید بود، هر کس که مرا طلب کند می یابد. 🌷من ۴ سال، با وجود بچگی، توی بدترین شرایط، خدا رو طلب کرده بودم و حالاو حالا خدا خودش رو بهم نشون داد. خودش و مسیرش و از زبان اون شخص بهم گفت: این مسیر، و درده اگر قدم بردار و الا باید مورچه ای جلو بری. تازه اگه گم نشی و دور خودت نچرخی. ⌚️به ساعت نگاه کردم، هنوز نیم ساعت تا اذان باقی مونده بود. از جا بلند شدم و رفتم وضو گرفتم. 🌹جا نمازم رو پهن کردم و ایستادم. ساکت، بی حرکت، غرق در یک سکوت بی پایان. – خدایا، من مرد راهم، نه از درد می ترسم نه از هیچ چیز دیگه ای. تا تو کنار منی تا شیرینی زیبای دیدنت، پیدا کردنت، و شیرینی امشب با منه؟ من از سوختن نمی ترسم. تنها ترس من از دست دادن توئه. رهام کنی و از چشمت بیوفتم. پس دستم رو بگیر و من رو تعلیم بده. 🍃استادم باش برای عاشق شدن که من هیچ چیز از این راه نمی دونم. می خوام تا ته خط اون حدیث قدسی برم. می خوام عاشقت باشم . می خوام عاشقم بشی. 🙌دست هام رو بالا آوردم، نیت کردم و الله اکبر … هر چند فقط برای فرصت بود، اما اون شب، اون اولین من بود. نمازی که تا قبل، فقط شیوه اقامه اش رو توی کتاب ها خونده بودم. اون شب، پاسخ من شده بود، پاسخ من به دعوتنامه خدا. 🌹چهل روز، توی دعای دست هر نمازم، بی تردید اون حدیث قدسی رو خوندم و از خدا، خودش رو خواستم. فقط خودش رو تا جایی که بی واسطه بشیم. 💖من و خودش و فقط عشق و این شروع داستان جدید من و خدا شد. 🍃هادی های خدا، یکی پس از دیگری به سمت من می اومدن. هیچ سوالی بی جواب باقی نمی موند. تا جایی که قلبم آرام گرفت. 🌷حتی رهگذرهای خیابان، هادی های لحظه ای می شدند. 🔸واسطه هایی که خودشون هم نمیدونستن. 🌷و هر بار، در اوج فشار و درد زندگی، لبخند و شادی عمیقی وجودم رو پر می کرد. خدا، بین پاسخ تک تک اون هادی ها، خودش رو، محبتش رو ، وجهش رو بهم نشون می داد. ✨معلم و استاد من شد. 🌹من سوختم. اما پای تصویر اون ، تصویری که با دیدنش من رو در مسیری قرار داد که به هزاران سوختن می ارزید. و این آغاز داستان عاشقانه من و خدا بود. ✍ادامه دارد...... @tafakornab @shamimrezvan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1 حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌ °❀°🌺°❀°‌🌺°❀°🌺°❀°
🌹امام رضا(ع) فرمودند: 💚کسی که در پی عیوب مردم برود 💚تاروزی ازآن علیه آنها استفاده کند، 💚خداوند عیوبش را آشکار 💚و اورا رسوا می کند 💚ولو در کنج خانه اش باشد. 〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿ 💎ازامام رضا(عليه السلام) سوال شد بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند: ✅کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام می دهند، خوشحال می شوند، 💚و زمانی که کارهای بد انجام می دهند، طلب مغفرت می کنند، 💚و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند، 💚و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند، 💚و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند. 📚 تحف العقول؛ صفحه۳۳٢ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💦مکافات_عمل 🍪💦 در زمان جوانی، درویشی پیش من آمد و اثر گرسنگی در من دید. مرا به خانه خود خواند و گوشتی پخته پیش من نهاد كه بو گرفته بود و مرا از خوردن آن، كراهت می آمد و رنج می رسید. درویش كه آن حالت را در من دید، شرم زده شد و من نیز خجل گشتم.... برخاستم و همان روز، با جماعتی از یاران، قصد «قادسیه» كردیم. چون به قادسیه رسیدیم راه گم كردیم و هیچ گوشه ای برای اقامت نیافتیم... چند روز صبر كردیم تا به شرف هلاك رسیدیم. پس، حال چنان شد كه از فرط گرسنگی، سگی به قیمت گران خریدیم و بریان كردیم ... و لقمه ای از آن، به من دادند. خواستم تا بخورم، حال آن درویش و طعام گندیده یادم آمد. با خود گفتم؛ این ، جزای آن است كه این درویش، آن روز از من خجل شد... 📚 حکیم_عطار_نیشابوری http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم🌹 امروزآسمان آبی دیگریست آرامش همه جاموج میزند وجهان پراز نور وجود ذات بی زوال خداوند است در پرتو عنایت نورالهی شادم و شادمانیم راحفظ مینمایم خدایا سپاسگزارم❣ @tafakornab
4_6035204726268625524.mp3
2.23M
کاش یادت نرود روی این نقطه‌ی پررنگ زمین بین بی‌باوری آدم‌ها یک نفر می‌خواهد که تو خندان باشی @tafakornab #انرژی_مثبت👆
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس راهب سه سوالش را مطرح کرد 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی ع (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن ع و امام حسین ع میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی ع بپرس راهب رو به امام علی ع کرده و پرسید نامت چیست؟ امام علی ع فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ امام ع فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم) پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد (ما هو الشئ الذی لیس لله و ما عند الله و لایعلمه الله) آن چیست که خدا ندارد نزد خدا نیست و خدا نمیداند؟) امام علی ع پاسخ دادند آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است (فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک) پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معذن الحمکة" به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد عزيزان بیان و نشر فضائل أمیرالمؤمنین علیه السلام توفيقيست كه نصيب محبان آن حضرت ميشود. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💕همۀ تغییرات بزرگ وقتی شروع میشه که شما تصمیم می گیرید مثل همه نباشید... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
✅کشاورزی جایزۀ مرغوب ترین ذرت را گرفت. متوجه شدند که او از بذرهای مرغوب ذرت، به همسایه هایش هم داده بود. علت را از کشاورز پرسیدند، گفت: باد، بذرهای ذرت را به مزرعه های دیگر منتقل میکند. اگر همسایه های من ذرتهای خوبی نداشته باشند، باد آن بذر های نامرغوب را به زمین من می آورد. اگر بخواهیم زندگی شاد، سرخوش و آرامی داشته باشیم، باید به دیگران کمک کنیم تا آنها هم خوب زندگی کنند... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
وقتی یک قلب خوب دارید زیادی کمک می کنید زیادی اعتمادمیکنید زیادی می بخشید و زیادی عشق می ورزید پس سعی کن مراقبش باشی http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 #داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان
🍏 ♥️ امام علی علیه السلام : ✍️ روغـن زرد دارو است و (مصرف آن) در تابستان بهتر از زمستان است وچیزی همانند روغـن زرد وارد بدن نشده است. 💯 📚 الــکافـی ج۶ ص۳۳۵ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸 ✨ 🍃گوهرشاد همسر شاهرخ یکی از پادشاهان تیموری بود. او یکی از زنان باحجاب بود و همیشه نقاب به صورت داشت. خیلی هم مذهبی بود. گوهرشاد همیشه آرزوی ساخت مسجدی کنار حرم امام رضا را داشت. تا این که تصمیم ساخت مسجد گوهرشاد را گرفت. به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید. 🍃با احترام رفتار کنید و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید. 🍃او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند. 🍃بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید. اما من مزد شما را دو برابر مى دهم. 🍃گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید. 🍃جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. 🍃چند روزی بود که به سر کار نمی رفت. روزی گوهر شاد حال او را جویا شد. به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت… 🍃چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند. 🍃با خود گفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. 🍃ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد. 🍃یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز. اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. 🍃و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو، من باید از شوهرم طلاق بگیرم. حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن. 🍃جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست، اگر چهل سال هم بگویى حاضرم. 🍃جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال با همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد. 🍃روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد. قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد. 🍃جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد: به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. 🍃قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم. 🍃من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم. 🍃و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل به نام آیت الله شیخ محمد صادق همدانی"ره" @tafakornab @shamimrezvan
✨﷽✨ ✨ 🔔 ادب کردن خود ❤️ ای مردم، خودتان ادب کردن خویش را برعهده گیرید، و نفس را از عادت‌های هلاکت بار بازگردانید 🌿 📚 قسمتی از حکمت 359 نهج البلاغه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh