هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیام_سلامتے
مهم مهم 🔴🔴/ تا قبل از اینکه این کلیپ را با دقت تا انتها ببینید، هرگز هیچ نوع میوه و سبزی و خشکباری مصرف نکنید!
نحوه ضد عفونی کردن میوه ها، سبزیجات و خشکبارهای خریداری شده در خانه، به طوریکه ویروس کرونا را کامل از بین ببرد! با این روشهای کاربردی و علمی تمام ویروس ها و سموم شیمیایی کشنده موجود در میوه و سبزیجات و خشکبار از بین می رود و با خیال راحت می توانید آنها را مصرف کنید! بسیاری از خانوم ها و خانواده ها دنبال این کلیپ و نحوه ضد عفونی کردن این اقلام هستند، برای تمام گروههای خانوادگی و دوستان ارسال کنید!
🇯🇴🇮🇳 ↯
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدم به ساحت جهان زدند:
💕٣هم قدم
💞٣هم قسم
💕٣هم سخن
💞٣هم نشین
💕٣همسفر
💞٣هم هدف
💕٣هم نظر
💞٣بی قرین
💕٣دلربا
💞٣جان به كف
💕٣هم ندا
💞٣نازنین
💕یكی پدر
💞یكی پسر
💕یكی عموي مه جبین
🌸میلاد سه پرچمدار حریم ولایت
🎊و اعیاد شعبانیه
🌸بر همگان مبارک باد🌸🎊🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💚 میلاد
🌹💚با سعادت
🌹💚یار و یاور
🌹💚 برادرِ
🌹💚وفادارِ
🌹💚امام حسین (ع)
🌹💚بر شما عاشقان
🌹💚مبارک باد
❤@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
#داستانی از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست
✍رمان #فنجانی_چای_باخدا
#قسمت_سی_یکم :
❤️ هرچه صوفی بیشتر می گفت..مانور درد در وجودم بیشتر میشد..حالا دیگر حسابی روی میز خم شده بودم.عثمان که میدانست نمیتواند مجبورم کند،از جایش بلندشد:(صوفی یه استراحتی به خودتون بده.)ورفت،ناراحت و پر غصب…
صوفی پوزخند زد:(اگر به اندازه تمام آدمهای دنیا هم استراحت کنم، خستگیم از بین نمیره..)
بادیدن عکسها مطمئن شدم که دانیال زمانی،عاشقِ این دخترِ شرقی مَآب بود..اما چطور توانست چنین بلایی به سرش بیاورد؟شراکت در عاشقی در مسلک هیچ مردی نیست..دانیال که دیگر یک ایرانی زاده بود..ایرانی و دستودلبازی در عشق؟؟ خیلی چیزها فراتر از تصوراتم خودنمایی میکرد..
دانیال..برادر مهربان من، که تا به خاطر دارم، تحمل دیدنِ اشکهای هیچ زنی را نداشت،بعد سر میبرید در اوجِ خباثت و سیاه دلی؟با هیچ ترفندی نمیتوانستم باور کنم..شاید همه این چیزها دروغی بچه گانه باشد..
عثمان آمد با لیوانی بزرگ وسرامیکی: (سارا بیا اینو بخور..یه جوشنده ست.. اونوقتا که خونه ای بود و خوونواده ای هروقت دل درد میگرفتیم، مادرم اینو میداد به خوردمون.. همیشه ام جواب میداد.. یه شیشه ازشو تو کمد لباسام دارم.آخه غذاهای اینجا زیاد بهم نمیسازه.. بخور حالتو بهتر میکنه)
عثمان زیادی مهربان بود و شاید هم زیادی ترسو.. من از کودکی یاد گرفتم که ترسوها مهربان میشوند.
دستانم ازفرط درد بی امان معده میلرزید..عثمان فهمید و کمکم کرد.. جرعه جرعه خوردم..به سختی.بوی زنجبیل وتیزیِ طعمش زبانم را قلقلک میداد..راست میگفت، معده ام کمی آرام شد…
وباز غُرهای آرام و کم صدای عثمان جایی درزیر گوشم:(تمام فکر و ذکرت شده برادری که به خواست خودش رفت..حاضرم شرط ببندم که چند ماهه یه وعده، درست و حسابی غذا نخوری.. اون معده بدبختت به غذا احتیاج داره.. اینجوری درب وداغون میخوای دنبال برادرت برگردی؟؟)
وچقدر اعصابم رابهم میرخت که حرفهایِ پیرمردانه اش:(صوفی ادامه بده..)
صوفی که دست به سینه و ب دقت نگاهمان میکرد،روبه عثمان با لحنی پر کنایه گفت:(اجازه هست آقای عثمان؟؟) نفسهای تند وعصبیِ عثمان را کنار گوشم حس میکردم.لبخندِ صوفی چقدر پرکینه بود…
(بعد از اون صبح؛دیگه برادرتو زیاد میدیدم..به خصوص که حالا یکی از مشتری های شبانه ی جهادمم شده بود..روزها اسلحه وچاقو به دست با هیبتی خونی..شبها هم شیشه به دست، مستِ مست..وقتی هم که بعد ازکلی تو صف ایستادن وجرو بحث باهم کیشهاش،نوبت به اون میرسید وبه سراغم میومد،غریبه تر از هر مردِ دیگه ای ِ…
…
من اونجا بی پناهی رو به معنای واقعی کلمه دیدم و حس کردم. کاش هیچ وقت با برادرت آشنا نمیشدم.. دانیال هیچ گذشته و آینده ای برام نذاشت.. اون با تموم توانش خارم کرد و من دلیلش رو هیچ وقت نفهمیدم.. اما اینو خوب میدونم که :(خدا و عشق بزرگترین و مضحکترین دروغیه که بشریت گفتن.. چون حتی اگه یکیشون بود، هیچ کدوم از اون حقارتها رونمیکشیدم.. )
صدایش بغض داشت. پوزخند روی لبهایش نشست:( هه.. برادرت بدجور اهل نماز بود.. اونم چه نمازی.. اول وقت.. طولانی..پر اخلاص..تهوع آور.. احمقانه… ابلهانه!راستی بهت گفتم که یه زن داداش نه ساله داری؟؟ اوه یادم رفت ببخشید..یه خوونواده مسیحی رو تو مناطق اشغالی قتل عام کردن و فرمانده واسه دست خوش و تشویق، تنها بازمونده ی اون خوونواده بدخت رو که یه دختر بچه ی ظریف و نحیفه، نه ساله بود رو به عقد برادرت درآورد.. یادمه بعد از چند روز شنیدم که زیرِ دست و پایِ پر شهوتِ برادرت، جون داد و مُرد…تبریک میگم بهت… اوه ببخشید، تسلیت هم میگم.. البته اون بچه خیلی شانس آوردااا.. آخه زیادن دختربچه هایی که اینطور مورد لطف قرار گرفتنو موقعِ به دنیا اومدن نوزاده بی پدرشون از دنیا رفتن یا اینکه موندنو دارن سینه ی نداشت شونو واسه خوراک روزانه تو بچه حرومزاده شون میذارن..)
چی داشت میگفت..؟؟ حالا علاوه بر درد؛ تهوع هم به سلول سلول بدنم هجوم آورده بود…… ادامه دارد………..
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💎 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «العافِيَةُ عَشرَةُ أجزاءٍ ، تِسعَةٌ مِنها في الصَّمتِ إلاّ بِذِكرِ اللّهِ ، و واحِدٌ في تَركِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ .»
🔹«عافيت ده جزء است. نُه جزء آن در دم فرو بستن است مگر از ياد خدا و يك جزء در ترك همنشينى با نابخردان .»
📚 تحف العقول : ٨٩
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ
✨فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۷﴾
✨و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم
✨پس آيا پندگيرنده اى هست (۱۷)
📚سوره مبارکه القمر
✍آیه ۱۷
یک لنگه کفش
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرتزده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.
گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا میتواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
عادتهای خوبی که اگربه زندگی اضافه کنیم
حالمون روبهترمیکنه👌
۱-هرهفته یک کتاب بخونیم
۲-هر روزنیم ساعت ورزش کنیم
۳-هرشب لیست کارهای فردامون روبنویسیم
۴-هرشب چنددقیقه روزانه نویسی کنیم
۵-هر روز۲۰دقیقه برای یادگیری یک زبان غیرزبان اصلی مون زمان بذاریم
۶-هر روز۱۰دقیقه نیایش یامدیتیشن کنیم
۷-هر روزغذای خونگی وسالم بخوریم
۸-هر روزصبح زودتربیدار شیم
۹-هر روزحداقل به یک نفر کمک کنیم وحالش روخوبتر..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه فوقالعاده زیبایی که احتمالا هرگز آنرا ندیده اید. نمایی از کهکشان راه شیری و کره زمین از روی سطح ماه که توسط ناسا ارسال شده است.
#تبارک_الله_احسن_الخالقین
@tafakornab
داستان وضرب المثل 👆
افرادي كه انرژى مثبت دارند،
مهربان و با عاطفه هستند،
غصه دارند اما آن را قصه نمي كنند . خوش سيما و خوش خُلقند،
مثبت اندیشند
و در برابر نا ملايمات خم به ابرو نمي آورند.🌾
@tafakornab
داستان ومثل👆
یک سبد گل یاس تقدیم شما
🎀📘🎀
آلیس گفت:
"باورم نمیشود!"
ملکه با تأسف گفت:
"باورت نمیشود؟ دوباره سعی کن. نفس عمیقی بکش و چشمهایت را ببند."
آلیس خندید:
"فایدهای ندارد، به زحمتش نمیارزد. آدم نمیتواند چيزهای غير ممکن را باور کند."
ملکه گفت:
"به جرأت میگویم دلیلش این است که زیاد تمرین نداری. وقتی من سن و سال تو بودم، روزی نیم ساعت این کار را میکردم. گاهی حتی پیش از صبحانه، حدود شش چیز غیرممکن را تصور میکردم."
وقتی آدم جرأت خیالپردازی را داشته باشد، معجزههای زیادی رخ میدهد. مشکل این است که مردم هیچوقت چیزهای غیرممکن را تصور نمیکنند.
📘#آلیس_در_سرزمین_عجایب
✍#لوئیس_کارول
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆