eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچوقت نخواه زیر پای ادمی رو خالی کنی یا بهش ضربه بزنی. چون روزگار باهات تلافی میکنه. خوب باش برای همه خوب بخواه... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
💧رنجش شیطان روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از راهى مى گذشت ، شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده ، از او پرسيد؛ چرا اين قدر ضعيف گشته اى ؟ شيطان گفت : يا رسول الله ؛ از دست امت شما رنج مى برم و در زحمت هستم . پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم )فرمودند: مگر امت من با تو چه مى كنند كه رنج مى برى ؟ شيطان گفت : چون كه آنها شش خصلت دارند كه من نمى توانم اين شش خصلت را در آنها ببينم . 1. هر كجا به هم مى رسند، سلام مى كنند. 2. با هم مصافحه مى كنند. 3. براى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند در آن انشاء الله مى گويند. 4. استغفار مى كنند و با گفتن اين جمله سعى و تلاش مرا باطل مى كنند. 5. هر وقت نام مبارك شما را مى شنوند بر شما صلوات مى فرستند. 6. در ابتداى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند قبل از شروع به آن كار ((بسم الله الرحمن الرحيم )) مى گويند. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هر چیزی را تصور کنید، هر چیزی که روی آن متمرکز شوید را به سوی خود جذب میکنید. و اگر این تمرکز همراه با احساسات شدید باشد جذب آن سریعتر خواهد بود. راندا_برن_راز 🖋☕️ @tafakornab داستان وضرب المثل👆
🌏جهانشهر منطقه ای زیبا و سرسبز در شهر کرج که از مناطق عیان نشین کرج است، ماجرای آن شنیدنیست... محمد صادق فاتح یزدی متولد ۱۲۷۷ برای تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به کشور هندوستان میرود. در حالیکه نامزدش خانم رقیه غضنفر که جهان صدایش میکردند در یزد منتظر برگشت او بود... اما خانم جهان به دلیل بیماری همگیر آبله بینایی خود را از دست میدهد...به آقای فاتح بعد از برگشت از هند توصیه میشود از ازدواج با خانم جهان صرف نظر کند...اما ایشان به دلیل عشق و علاقه به مهربانو جهان با او ازدواج میکند و این اتفاق مانع عشق آن دو نمیشود... به دلیل بروز خشکسالی و قحطی در یزد آقای فاتح و بستگانش کرج را برای زندگی انتخاب میکنند... با توجه به توان مالی و خانوادگی شروع میکند به کشاورزی و تاسیس کارخانه های مختلف در کرج روغن نباتی جهان، چای جهان، جهان چیت، یخ سازی جهان، پتو بافی جهان، صابون جهان، روغن موتور جهان و ... بله به دلیل عشق به همسر نام کارخانه ها و باغات خود را جهان نامید.. منطقه جهانشهر با درخت های سربه فلک کشیده گردو،چنار و.. محصول تلاش و پشتکار این انسان میهن دوست است ─┅─═ঊঈ👑 ঊঈ═─┅─ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍊 سرشار از ایمنی ✅پرتقال خونی تقویت کننده سیستم_ایمنی بدن و نسبت به نوع معمولی آن تا 7 برابر در سلامت و ایمنی بدن موثرتر عمل می کند. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
  خدای خوبم تو میدانی انچه را که من نمیدانم در دانستن تو ارامشیست و در ندانستن من تلاطمهاست تو خود با آرامشت تلاطمم را ارام ساز ✨💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم آیت الطاف خدای کریم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم نص صحیح است وکلام حکیم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم طایرفرخنده وحی قدیم 🌸بسم الله الرحمن الرحیم کعبه جان و دل اهل نعیم 🌸الهی به امیـد تو @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز یڪشنبه متعلق است بہ وجود نازنین فاطمه الزهرا وحضرت علی علیه السلام هدیہ بہ محضرشان واهل بیتشان 🌸🍃 (🌸)اللّهُمَّ ✨(🌸)صَلِّ ✨✨(🌸)عَلَی ✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ ✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ ✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ (🌸)اَجْمَعِین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❣ میرسد روزی ڪہ از قلب زمین صوٺ یا مهدی شڪوفا می شود 🔅اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداًوَ نَــراهُ قَریباً🔅 🔅اللهم عجل لولیکـ الفرج🔅 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ ☝️ 🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 24 فروردین ماه 1399 🌞اذان صبح: 05:08 ☀️طلوع آفتاب: 06:35 🌝اذان ظهر: 13:05 🌑غروب آفتاب: 19:35 🌖اذان مغرب: 19:54 🌓نیمه شب شرعی: 00:22 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌸 یکشنبه ۱۰۰ مرتبه 💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐 🌸ای صاحب جلال و بزرگواری 💗این ذکر موجب فتح و نصرت می‌شود 👇 ✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛ رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر رکعت دوم⇦حمدو3توحید 📚جمال الاسبوع۵۴ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
چگونه در قرنطینه بی‌تحرک، چاق و افسرده نشیم؟‌‌(☝️🏻) ‌ ‌▫️این روزها به خاطر کرونا باید در قرنطینه باشیم و تا حد ممکن از خونه خارج نشیم. ولی خونه‌نشینی طولانی‌مدت باعث میشه کم‌تحرک بشیم و این خودش مشکلات دیگه‌ای مثل چاقی، ضعف عضلات و افسردگی بوجود میاره ▫️‌در دوران قرنطینه میشه این فعالیت‌ها رو در خونه و بدون نیاز به لوازم ورزشی یا فضای بزرگ انجام داد ‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکشنبه 24 فروردین ماهتون زیبا 🌸🍃 الهی❣ خدا پشت وپناهتون باشه و یه روزخوب یه روزعالی یه روزموفق یه روزپربرکت یه روزشاد و پراز آرامش رو براتون مقدر کنه🌸🍃 آمیـــن❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💰 ✍🏻علامه شیخ محمد تقی صاحب مفتاح السعادت می گوید : برای توسعه رزق این چهار نام مقدس را در روز می خوانی : ✨یا قویُّ یا غَنیُّ یا مَلیُّ یا وَصیُّ✨
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : ❤️حرفهای آن روزِ یان، آرامشی سوری به وجودم تزریق کرد و قول داد تا برایِ‌ پیدا کردنِ‌ پرستاری مطمئن محضه نگهداری از مادر و انجام کارهای خانه با آن دوستِ‌ ایرانی اش هماهنگ کند. عصر برای تسویه حساب و جمع آوری وسایلم به هتل رفتم و با تاریک شدن هوا باز هم آن صوتِ عربی را از منبعی نامشخص شنیدم.. انگار حالا باید به شنیدنِ‌ چند وعده یِ این نوایِ مسلمان خیز عادت میکردم. وقتی به خانه رسیدم کارها تمام شده بود و پیرزنی چادر مشکی پوش، نشسته روی یکی از آن مبلهای چوبی با روکشِ قرمز و قدیمی اش انتظارم را میکشید. گوشیم زنگ خورد، یان بود. میخواستم اطلاع دهد که دوستش، پیرزنی مهربان و قابل اعتماد را برای کمک و پرستاری از مادر، روانه خانه مان کرده. من در تمام عمر از زنانی با این شمایل فراری بودم حالا باید یکی شان را در دیدار روزانه ام تحمل میکردم؟و مزحکترین ایده ی ممکن، اعتماد به یک ایرانی.. چاره ایی نبود.. من اینجا کسی را نمیشناختم.. پس باید به یان و انتخابِ دوستِ ایرانی اش اعتماد میکردم.. مدتی گذشت.. مادر همان زنِ بی زبانِ چند ماه اخیر بود و فقط گاهی با پیرزن پرستار چای میخورد و به خاطراته زنانه اش گوش میداد.. و من متنفر از عطر چای به اتاقم پناه میبرم. اتاقی به سکوت نشسته با پنجره هایی رو به باغ.. در این چند وقت از ترسِ خویِ جنگ طلبی مسسلمانان ایرانی پای از خانه بیرون نگذاشتم و دلم پر میکشید برای میله های سرد رودخانه.. خاطرات دانیال.. عطر قهوه.. شیشه ی باران خورده و عریضِ‌ کافه ی محلِ کارِ عثمان.. اینجا فقط عطرِ‌ نانِ‌ گرم بود و چایِ‌ مسلمان طلب.. گاهی هم پچ پچ کلاغهای پاییززده در لابه لای شاخ و برگِ درختان باغ.. اینجا بارانش عطر خاک داشت، دلیلش را نمیدانم اما به دلم می نشست.. یان مدام تماس میگرفت و اصرار میکرد تا برای آموزش زبان آلمانی به عنوان مربی به آموزشگاهی که دوستش معرفی کرده بود بروم،‌ بی خبر از ناتوانیم برای فارسی حرف زدن. پس محضِ خلاصی از اصرارهایش هم که بود واقعیت را به او گفتم و او خندید.. بلند و با صدا.. اما رهایی در کار نبود چون حالا نظرش جهتی دیگری داشت و آنهم رفتن به همان آموزشگاه برایِ‌ یادگیری زبانِ‌ فارسی بود.. یان دیووانه ترین روانشناسی بود که میشناختم.. چند روزی به پیشنهادش فکر کردم. بد هم نمیگفت.. هم زبان مادری را می آموختم.. هم تنفرم را با زبانشان ابراز میکردم.. نوعی فال و تماشا.. یان با دوستش هماهنگ کرد و مدتی بعد از آموزشگاه برایِ‌ دادنِ آدرس، تماس گرفتند و پروین، پیرزن پرستار آن  در کاغذی یاد داشت کرد و به دستم داد.  دو روز بعد ، عزم رفتن کردم با شالی مشکی که به زور موهایِ‌ طلاییم را میپوشاند.. ماشینِ ارسال شده از آ‍‍‍‍‍‍ژانسِ‌ محل در هیاهویِ‌ خیابانها مسیر را میافت و من میماندم حیران از این همه تغییر در شکلِ‌ ظاهری مردم.. مسلمانان اینجا زیادی با اسلامِ مادر فرق نداشتند؟؟ پس آن ازدحامِ زنانِ‌چادر پوش در خاطرات کودکیم به کجا کوچ کرده بودند؟؟ وارد آموزشگاه شدم. شیک بود و زیبا.. با دکوری نسکافه ایی رنگ و عطر قهوه.. بو کشیدم.. عطر قهوه فضا را در مشتش میفشرد و مرا مست و مست تر میکرد. رو به روی منشی که دختری جوان با موهایی گیر کرده در منجلابی از رنگِ‌  شرابی و صورتی خوابیده در نقش و نگارِ لوازم آرایش بود، ایستادم. با کلماتی انگلیسی از او خواستم تا با مدیر صحبت کنم. آبرویی بالا انداخت ( نازی.. نازی.. بیا ببین این دختره چی میگه.. من که زبان بلد نیستم..) نازی آمد.. با مانتویی که کشیدگیِ دکمه هایش از اجبار برای بسته ماندن خبر میداد و صورتی نقاشی شده تر از منشی..  بعد از سلام و خوش آمد گویی خواست تا منتظر بنشینم. نشستم.. بی صدا.. و چشمانی که عدم هماهنگی بیشتری را جستجو میکرد.. عطری تلخ و مردانه در فضا پیچید.. درست شبیه همان ادکلنی که دانیال میزد.. چشمانم را بستم.. دانیال زنده شد.. خاطراتش.. خنده هایش.. مهربانی هایش.. اخمهایش.. صوفی اش.. خودخواهی اش.. و خدایی که دست از سر زندگیم برنمیداشت.. سر چرخاندم به طرف منبعِ تجدید کننده ی خاطراتم.. پسری که قد بلند و هیکل تراشیده اش را از پشت سرش دیدم.. با صدا میخندید و با کسی حرف میزد. دراتاقی که دربِ‌ نیمه بازشِ اجازه ی مانور را به چشمانم میداد.. کمی چرخید.. نیم رخش را دیدم.. آشنا بود.. زیادی آشنا بود.. و من قلبم با فریاد تپید.. ادامه دارد.... ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ @tafakornab @shamimrezvan
💎 : 🔸 «ما زالَت نِعمَةٌ ولا نَضارَةُ عَيشٍ إلاّ بِذُنوبٍ اِجتَرَحوا ؛ إنَّ اللّهَ لَيسَ بِظَلاّمٍ لِلعَبيدِ .» 🔹«هيچ و از ميان نرفت، مگر به سبب كه [مردم] انجام دادند؛ به راستى كه خداى هرگز به بندگان ستم نمى‌ورزد .» 📚 الخصال: ص ۶۲۴ ح ۱۰ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♦️حکم روزه گرفتن در زمان شیوع کرونا از نظر آیت‌الله‌ بیات‌زنجانی 🔺از آنجا که احتمال می‌رود پیک شیوع کرونا تا پایان اردیبهشت ماه و حتی خرداد ماه هم ادامه داشته باشد و ماه رمضان در پیش است، در این شرایط با توجه به احتمال تضعیف سیستم ایمنی بدن در مقابل کرونا، حکم روزه برای جامعه چیست؟ 🔹پاسخ: روزه یک امر فردی‌ است و در این مورد، نمی‌توان برای همه‌ی جامعه یک حکم کلی را تجویز کرد. بنابراین تابع شرایط خود فرد است. به این معنا که اگر روزه گرفتن برای فرد ضرر داشته و یا احتمال عقلائی برای ضرر آن وجود داشته باشد، نباید بگیرد و اگر تا ماه رمضان بعد همین شرایط حاکم بود، طبعا قضا هم ندارد ولی باید فدیه بپردازد. لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾ ✨كه خداوند هرگز تو را وانگذاشته ✨و مورد خشم قرار نداده است (۳) 📚سوره مبارکه الضحى ✍آیه ۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💰انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد. مردم هر چه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد و بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد، دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت!! ✅هرگز در زندگی ! @tafakornab @shamimrezvan
🐪 گوشت : ⚜پیامبر اکرم(ص)⚜ 💦🍃گاو گوشتش مرض و شیرش دوا و چربی اش شفاست. 🍃و در جایی دیگر میفرماید : ✍🏻از کمال مومن دوست داشتن گوشت شتر است و گوشت شتر غذای دنیا و آخرت است 🐪خواص گوشت ✨تقویت اعصاب ✨دفع سردی بدن ✨رفع دردهای رماتیسمی ✨افزایش طبع صبوری ✨زیادی هوش و زکاوت ✨تقویت قوای جنسی ✨افزایش استواری و استقامت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ ✨ یک لحظه نخورحسرت آنراکه نداری راضی به همین چندقلم«مال»خودت باش دنبال«کسی»باش که دنبال توباشد اینگونه اگرنیست٬ دنبال«خودت»باش صدسال اگر زنده بمانی گذرانی پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❌كشتي‌راني مگس ♨‌مگسي بر پرِكاهي نشست كه آن پركاه بر ادرار خري روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتي مي‌راند و مي‌گفت: من علم دريانوردي و كشتي‌راني خوانده‌ام. در اين كار بسيار تفكر كرده‌ام. ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتي مي‌رانم. او در ذهن كوچك خود بر سر دريا كشتي مي‌راند آن ادرار، درياي بي‌ساحل به نظرش مي‌آمد و آن برگ كاه كشتي بزرگ, زيرا آگاهي و بينش او اندك بود. جهان هر كس به اندازة ذهن و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درك ادرار الاغ و برگ كاه. http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✳️ اصطلاحات وضرب المثلها ! این ضرب المثل درمواقعی به کارمی رود که درانجام کاری ازابتدا مشخص است که چه اتفاقی می افتدودر واقع شروع کارپایان آن رانشان می دهد. این ضرب المثل به خاطروضع آب و هوادرفصل بهار بوجود آمده است. اگردرفصل بهار بارندگی خوب وکافی باشد می گویند سال خوبی است اما اگر بارندگی نباشد و هوا خشک و گرم باشد می گویند سال خوبی نیست و در واقع «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» در ادامه این ضرب المثل جمله ی دیگری هم هست که امروزه کمتر استفاده می شود و بیشتر مانند یک ضرب المثل جداگانه کاربرد دارد: «سالی که نکوست از بهارش پیداست، ماستی که تُرشه از تغارش پیداست» قسمت دوم ضرب المثل هم، مانند بخش اولش همان معنا را دارد. در گذشته که ماست را در تغار (ظرف سفالی بزرگی که در آن ماست نگه می داشتند) درست می کردند، اگر ماست بد بود و چربی اضافه پیدا کرده بود، هم ارزان تر بود و هم باید فقط در تغار نگهداری و فروخته می شد و قیمت نازلی داشت وخریداران چندانی جز افرادفقیر وتهیدست نداشت. بنابراین تغاری بودن ماست به معنی بد بودن آن بود. @tafakornab @shamimrezvan
پایان آدمیزاد... نه ازدست دادن رفیق است... نه رفتن یار... نه تنهایی...!! هیچکدام پایان آدمی نیست آدمی آن هنگام تمام میشود که خـــدا فراموشش کند.! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727