هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_ارباب_خوبم
#صبحم_بنامتان
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قرار_صبحگاهی
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#التماس_دعا
#حدیث👈🍃به شیعیان ما امر کنید که به زیارت امام حسین علیه السلام بروند زیرا رزق را زیاد و عمر را طولانی و بدی ها را دفع میکند.
💎امام باقر علیه السلام
📗کامل الزیارات ص۱۵۱
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
#حدیث_روز☝️#هرکس_به_شمانیکی_کردجبران_کنید
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه ١٧ مرداد ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.۴٣
☀️طلوع آفتاب: ٠٦.١٧
🌝اذان ظهر: ١٣.١٠
🌑غروب آفتاب: ٢٠.٠٢
🌖اذان مغرب: ٢٠.٢٢
🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.٢٣
#روز_خبرنگارگرامی_باد
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#مراقب_دلت_باش!☝️
روز جمعه بهار صلواته
نفستون رو خوشبو کنید
به ذکر
"صلوات بر محمد و آل محمد"
💛امام صادق(ع) :
✨ازشامگاه پنجشنبه و شب جمعه
فرشتگانی باقلمهایی
ازطلاولوحهایی از نقره
از آسمان به سوی زمین میآیند
وتا غروب روز جمعه
ثواب هیچ عملی را نمینویسند
به جزصلوات بر حضرت محمدوآل محمد💛
💛✨اللّهُمَّصَلِّعَلي
💛✨ مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
💛✨وَعَجِّلفَرَجَهُــم
ذکر روزجمعه صدصلوات
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🔻بهترین صبحانه ها برای کودکان کم اشتها و ضعیف:
🌕حلیم
🌕عدسی
🌕شیر و خرما
🌕تخم مرغ (حتما با نان های سبوس دار یا جو مصرف شود)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚علي در عرش بالا بي نظير است
💚علي بر عالم و آدم امير است
💚به عشق نام مولايم نوشتم
💚چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟
🍀✨پیشاپیش عید سعید غدیر خم مبارک✨🍀
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_نهم✍ بخش چهارم
🌸🌼اون روز همه چیز رو به مینا گفتم جز احساسی که به ایرج پیدا کرده بودم شاید هنوز هم خودم باورم نمی شد که چنین چیزی اتفاق افتاده .. مینا از من پرسید تو عجب عمه ی مهربونی داشتی و ما نمی دونستیم اون باید خیلی دوستت داشته باشه که اینقدر بهت لطف می کنه ازش تشکر کردی ؟ یک دفعه به خودم اومدم که من واقعا از اون هیچ تشکری نکردم گفتم:
نه والله هیچی حتی یک کلمه….. به نظرت بد شد ؟ گفت نمی دونم حالا فکر نکنه تو بی چشم رویی …..
🌼🌸تمام روز فکر می کردم چطوری از عمه قدر دانی کنم تا ظهر که اومدم خونه چیزی به فکرم نرسید من اولین نفر بودم عمه داشت تو آشپز خونه غذا درست می کرد اون با همه ی ثروتش خودش این کارو می کرد البته با کمک مرضیه …..
دم در وایسادم اون سر ظرفشویی بود گفتم سلام متوجه ی اومدن من شد ولی برنگشت نگاه کنه گفت :
🌼🌸 سلام برو لباستو در بیار امروز پنجشنبه اس علیرضا خان و ایرج زود میان با هم غذا می خوریم اگه گشنته یه چیزی بزار دهنت تا اونا بیان ( همون طور که اون حرف می زد من آهسته رفتم جلو به نظرم اون فرشته ی نجات من بود تا رسیدم پشت سرش و دستهامو حلقه کردم دور کمرش وسرمو گذاشتم تو پشت اون و خودمو محکم بهش چسبوندم …..
🌸🌼عکس العمل اون خیلی جالب بود دستهای منو گرفت و فشار داد وقتی برگشت چشماش پر از اشک بود منو گرفت تو آغوشش ولی هیچی نگفت ….
سرمو تو سینه اش گذاشتم و واقعا یاد مامانم افتادم و احساس کردم چقدر به این احساس نیاز داشتم و بغضی که مدتها بود توی گلوم اذیتم می کرد ترکید و هر چه بیشتر خودمو بهش فشار دادم…. اونم منو بغل کرد ولی نتونستم چیزی بگم …تا عمه گفت بسه دیگه برو لباستو عوض کن بیا ….و منو از خودش جدا کرد ….
🌼🌸وقتی برگشتم اونو یک شکل دیگه دیدم مهربون با احساس …حالا خودمو بهش نزدیک می دیدم و اون فاصله از بین ما رفته بود ….. کمکش کردم تا میز رو بچینیم و بعد سالاد درست کردم ….
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر صاحب غدیر
سلام بر غدیر. سلام بر صاحب غدیر. سلام بر تو ای علی، ای تجلیگاه صفات الهی، ای شگفتی آفرینش. دستهای مهربان و پر صلابت توست که آسمان را برپا داشته است. خلقت به حضور حجّت است که میگردد. زمین اگر ماندن را تاب آورده است، به امید آمدن فرزند خلف توست. غدیری که به یمن وجود تو جاری شد، هنوز و تا همیشه تاریخ، میجوشد و پیش میرود و به زلالیِ خود تاریکی همه فتنهها و غفلتها را از چهره امّت اسلامی میشوید. ولایت تو یا علی ریسمان نجات ماست. ما را دریاب که سینهمان از عشق تو لبریز است و خونمان به دوستی تو در رگها میچرخد، یا علی.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " رویای من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_نهم ✍ بخش پنجم
ولی اونا داشتن غیراز ناهار برای مهمون های شب تدارک می دیدن و من لابلای حرفای عمه با مرضیه فهمیدم علیرضا خان هر شب جمعه عده ای مهمون داره که از بعد از ظهر میان و با هم ورق بازی می کنن و شام می خورن و تا صبح این کار ادامه داره و اینم فهمیدم که عمه خیلی از این وضع شاکیه ….
حالا چرا اون حرفی نمی زد نمی دونستم و این دومین معمای من شد ……
عمه همه چیز رو با غیض و ناراحتی انجام می داد و با اینکه رغبتی نداشت نهایت سعی خودشو می کرد … تا صدای ماشین اومد دلم فرو ریخت از اینکه ایرج باشه حالم دگرگون شد … نمی دونستم چرا ؟ با خودم گفتم رویا تا اونجا که ممکنه ازش دوری کن نرو جلو بهش نیگا نکن خواهش می کنم درد سرت میشه نکن …… اینا رو به خودم گفتم و خودمو رسوندم تو حال تا زودتر ببینمش … به حال که رسیدم تورج رو دیدم وانمود کردم داشتم می رفتم بالا … سلام کرد …
چنان از دیدن من به وجد اومده بود که نمی تونست جلوی خودشو بگیره …گفت : رویا به خدا از دانشگاه تا این جا نمی دونستم چه جوری بیام ….گفتم برای چی؟ گفت برای تو دلم برات تنگ شده بود باور می کنی ؟ عمه اومده بیرون و گفت زبون نریز بیا کمک کن امشب بابات مهمون داره می دونی که …
تورج بی توجه به حرف عمه گفت : امشب بابا مهمون داره بیا اتاقم نقاشی های منو ببین؛؛ میای ؟ گفتم آره چرا نیام حتما به عمه کمک کنم میام به شوخی گفت نمازتو خوندی ؟
گفتم : تورج ؟ هر طوری می خوای با من شوخی کن من دوست دارم خودمم اگر یخم باز بشه اهل شوخیم ولی با نمازم شوخی نکن ….پرید جلو و گفت ببخشید …ببخشید ..چشم دیگه شوخی نمی کنم برای اینکه از دلت در بیارم بهم نماز یاد بده حاضرم به خاطر تو نماز هم بخونم ………. خندم گرفت و گفتم : به خاطر من نماز بخونی ؟ من و تو باید با هم حرف بزنیم …..
همین طور که با اون مشغول حرف زدن بودیم ایرج یک دفعه اومد تو و باز من مثل ساعقه زده ها شدم و بازم اون بود که به من سلام کرد نفسم داشت بند میومد آخه این چه احساس احمقانه ای بود …… رویا اون کجا و تو کجا؟( ایرج قدخیلی بلندی داشت که تورج هر وقت می خواست اونو مسخره کنه پشت سرش می گفت بابا لنگ دراز خیلی خوش قیافه نبود ولی چشمانی سیاه و درشت داشت با موهای صاف ومشکی … که به نظر من جذابش می کرد )
ولی احساس می کردم اونم همین برخورد رو با من داره و هر وقت به من نگاه می کنه دگر گون میشه ….
علیرضا خان اومد تو و من سلام کردم اونم خوشحال شد منو دید ولی در یک لحظه همه چیز بهم ریخت و صدای جیغ و فریاد حمیرا اومد و بالافاصله دیدم داره از پله ها میاد پایین و با یک پیرهن نازک و موی آشفته …… همه پریشون شدن و با هم دویدن بطرفش …. ایرج از همه زود تر بهش رسید و اونو بغل زد در حالیکه اون جیغ می کشید و دست و پا می زد بردش بالا و بقیه هم دنبالش رفتن و من هاج و واج وسط حال موندم ……
#ادامه_دارد
@tafakornab
@shamimrezvan
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_مهدوی
🔅 #امام_صادق_علیه_السلام :
🔸 «إنَّ اللَّهَ أجَلُّ وأَعظَمُ مِن أن يَترُكَ الأَرضَ بِغَيرِ إمامٍ عادِلٍ .»
🔹 «خداوند، جليل تر و بزرگتر از آن است كه زمين را بدون امامى عادل رها كند.»
📚 الکافی ج ۱ ص ۱۷۸ ح ۶
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #حق_الناس #ردمظالم
❇️حکم فقهي مظالم که از دو صورت برخوردار است، از اين قرار است:
♦️صورت اوّل: صاحب حق و مظلمه را ميشناسید در اين صورت واجب است با مراجعه به او يا حق او را بپردازد و يا از او رضايت بگيرید به اين معنا که صاحب حق، او را بريء الذمه کند و حق خود را ببخشد.
💠البته اگر پرداخت حق به طور مستقيم به او محذوري دارد مانند اينکه موجب آبروريزي ميشود ميتوانید به هر کيفيتي حق او را به او برسانید و لو به اينکه به عنوان بدهي بابت قرض به او پرداخت کنید يا به حساب بانکي او واريز کنید.
♦️صورت دوم:صاحب حق را نميشناسید در اين صورت واجب است آن را از طرف صاحبش به فقير صدقه دهید و به احتياط واجب به اجازه مرجع تقلید تون باشد.
💠و نسبت به مقدار آن، اگر اطمينان ندارید، پرداخت مقدار متيقّن کافي است
👈 و نسبت به مقدار مشکوک وظيفهاي ندارید...
💻 سایت اسک احکام
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ
✨فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ
✨ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ
✨إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۰﴾
✨بگو در زمين بگرديد و بنگريد
✨چگونه آفرينش را آغاز
✨كرده است سپس باز خداست
✨كه نشاه آخرت را پديد مى آورد
✨خداست كه بر هر چيزى تواناست (۲۰)
📚سوره مبارکه العنكبوت
✍آیه ۲۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌹اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله
بر معرفت علی (ع)
کسی را ره نیست..
هر کور دلی
محرم این درگه نیست
سربسته بگویمت
علی(ع) سِرِّ خداست..
از سِرِّ خــــــــــــــــدا
به جز «خدا» آگه نیست...
🌸فقط حیدر امیرالمومنین است.
🌹 عید سعید غدیر خم
بر امام زمان (عج) و بر
شما شیعیان مولا علی مبارک
🍃❤🍃❤️🍃❤️🍃❤️
🌟 در این شب مبارک
🌟 دعــــــــــــا می کنم
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شفیع و دستگیر همه ی ما
در قبر و قیامت باشه ،
#الـــــــــــــــهی_آمین
در پناه مهر و عنایت
حضرت علی (ع ) و
فرزندان علی (ع)
سلامت و سربلند باشید
🌟 شب بر شما خوش
🌟 شبتون عــــــــــــلوی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh