هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرزوی مـن
💕برای شما آغازی
🌸با شکوه در شنبہ
💕عـشق در ۱شنبہ
🌸آرامش در ۲شنبہ
💕نداشتن نگرانی
🌸و دغدغه در۳شنبہ
💕موفقیت در۴شنبہ
🌸خوشبختی در۵شنبہ
💕وشادی در جمعہ میباشد
🌸تقدیم به شما خوبان 💐
💕شروع هفته تون عااااالی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقرآن
💎سوره ابراهیم (آیه ۱۱-۱۲)
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَآ أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (١١)
پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است كه ما بشرے همانند شما هستیم، ولے خداوند بر هر كس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند)، نعمت میبخشد (و مقام رسالت عطا میكند)! و ما هرگز نمیتوانیم معجزهاے جز بفرمان خدا بیاوریم! (و از تهدیدهاے شما نمیهراسیم؛) افراد باایمان باید تنها بر خدا توكّل كنند
وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (١٢)
و چرا بر خدا توكّل نكنیم، با اینكه ما را به راههاے (سعادت) رهبرے كرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهاے شما صبر خواهیم كرد (و دست از رسالت خویش بر نمیداریم)! و توكّلكنندگان، باید فقط بر خدا توكّل كنند!»
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش اول
🌸آقای حیدری به محض اینکه شام خورد.. از جاش بلند شد و گفت با اجازه دیگه مزاحم نمیشیم ، امشب به اصرار آقا تورج باعث زحمت و ناراحتی شما شدیم خیلی ببخشید … شرمنده شکوه خانم .. ولی سوری جون فقط یک خداحافظی کرد و از در رفت بیرون ، هم آقای حیدری هم سوری جون متوجه ی اخمهای عمه بودن….
🌸با اینکه تورج و ایرج سعی می کردن این خلاء رو پر کنن فایده ای نداشت …..
منم با مینا حرف می زدم تا اونم احساس بدی نداشته باشه …..
در مورد دانشگاه ، شهره و سفرم به شمال….. ولی اونم حال خودش نبود و آخر سر با بغض خداحافظی کرد و رفت. من از تورج هیچ حرفی با مینا نمی زدم و نمی خواستم این مسئله بین من و اون باز بشه… حتی یک کلمه با اون صحبت نکرده بودم چون می دونستم عمه وعلیرضا خان موافق این کار نیستن ، نمی خواستم مینا امیدی پیدا کنه که بعدا از این بابت ضربه بخوره ….و گذاشتم به عهده ی خودشون ….
🌸وقتی اونا رفتن …. عمه سر تورج داد زد دفعه ی آخرت باشه این کارو کردی چه خبره هر شب هر شب این دختر و میاری اینجا ؟
تورج با لبخند خاص خودش گفت: خوب میارم برامون بخونه …. مگه چیه ؟ من حق ندارم کسی رو دعوت کنم …
عمه گفت : چرا حق داری ولی تو دیگه داری شورشو در میاری …..
🌸تورج گفت : خوب می خوای بگیرمش که خیالتون راحت بشه …..
علیرضا خان گفت : بابا جان اگر زن می خوای بگو خودم به فکرت بیفتم ولی این کارو نکن شوخیشم بده بابا ، نکن …..
گفت : خوب آره زن می خوام بگیرم بزارین همین مینا رو بگیرم تا هر شب سرمون گرم بشه …
🌸علیرضاخان گفت …. گفتم شوخی نکن بچه اگر زن می خوای سرهنگ مکفی یک دختر داره مثل دسته ی گل میگم مامانت زنگ بزنه میریم برات خواستگاری تو اونو ببینی حتما خوشت میاد …. باباش خلبانه نیرو هواییه …خوب بهم می خورین تازه دختره تو همون نیرو هوایی تو مستشاری با امریکایی ها کار می کنه ….
🌸تورج گفت : ای باباجان این همه اطلاعات رو از کجا آوردی یک دفعه ……
گفت : یک دفعه نبود مامانت نگرانت بود منم دختر مکفی رو دیده بودم تحقیق کردم …دیدم مناسب برای تو …..
🌸تورج گفت باشه بگیرین ، خوبه هم اونو بگیرین هم مینا رو می گیرم حالا که قراره بگیرم دو سه تا می گیرم که اتاق های بالا پر شه ……
ایرج گفت : تورج ؟ چرا تو هیچوقت جدی حرف نمی زنی ؟
خندید و گفت : سکه هامو پس بده بی احساس نشسته داره نگاه می کنه من بی خودی ده تا سکه دادم به شما ها …
اگر این طوری بی طرف باشین به خداوندی خدا پس می گیرم ….
🌸ایرج گفت : تو یک کم جدی باش تا ما هم بفهمیم اصلا تو چی می خوای ؟ ما نمی دونم داری چیکار می کنی الان گفتی برات برن خواستگاری ؟
🌸گفت : خوب آره شاید خوشم اومد اگر همه چیزش مثل مینا بود حرفی نیست …….
ایرج گفت نه بابا تو جدی بشو نیستی منم خیلی خسته ام میرم بخوابم شب به خیر همگی …..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش دوم
🌸من با اینکه خیلی خسته بودم از جام تکون نخوردم و صبر کردم بقیه برن بخوابن بعد برم بالا …
چون اولین شبی بود که تو اون خونه می رفتم تو اتاق ایرج…….
اونقدر تو اتاقم موندم تا همه ی سر و صدا ها خوابید ……
🌸دراتاق ایرج رو که باز کردم اون نشسته بود با خودم گفتم الان دلخور شده و یک چیزی بهم میگه …
ولی با روی خوش گفت : اومدی عزیز دلم،؛بیا بریم بخوابیم …
گفتم ببخشید یک کم تو اتاقم کار داشتم ….. ایرج گفت : این طوری نگو دیگه … اصلاح کن تو اتاق کارم کار داشتم الان اینجا اتاق توس عادت کن… بعد ایرج یک نفس بلند کشید و گفت خدا رو شکر می کنم که تو بالاخره اومدی؛؛ اینجا شد اتاق ما …..
🌸فردا وسایلم رو جابجا کردم ولی اون اتاق رو نگه داشتم برای درس خوندن و برای اینکه اتاق خوابمون شلوغ نشه کتابامو نبردم عمه دنبالم میومد و همین جور از مینا می گفت و اینکه اصلا به درد تورج نمی خوره حرف زد…
ظاهرا داشت به من کمک می کرد ولی همین جور حرص می خورد و می گفت …… من ساکت بودم که آخر عصبانی شد و سر من داد زد خوب یک چیزی بگو توام دیگه ……..
گفتم :آخه من چی بگم عمه جون ؟
🌸 نمی تونم نظر بدم شما خودتون تصمیم بگیرین مگه نگفتین میرین خواستگاری خوب برین شاید قبول کرد ….
سرشو با تاسف تکون داد و گفت : آخه مادر می ترسم بازم شوخی کنه و ما رو سنگ رو یخ ؛؛مردم که مسخره ی ما نیستن اون بیاد و بگه نمی خوام اونوقت آبرومون میره …..
گفتم وا ؟ چرا عمه جون مگه هر کس میره خواستگاری باید حتما قبول کنه …..گفت آخه دِ نه؛؛ اینا آشنای علیرضا هستن بد میشه ….نه ولش کن تورج جدی نیست فکر کنم مینا رو هم نمی خواد داره ما رو اذیت می کنه وگرنه نمی گفت برین خواستگاری …….
🌸عمه همین طور می گفت و می گفت و من متوجه شدم حسابی نگرانه و دلش قرار نمیگیره و خودشم مونده چیکار کنه …..عاقبت از من پرسید تو میگی چیکار کنم زنگ بزنم وقت بگیرم ؟
🌸گفتم آره به نظرم برای این که معلوم بشه تورج چه تصمیمی داره خوبه …
اگر خوب بود و قبول کرد که چه بهتر …اگر نه یک فکری می کنیم …حالا تا خدا چی بخواد…..
عمه رفت پایین و من دیدم فورا داره زنگ می زنه …. و برای فردای اون شب قرار گذاشت …. ولی خودش خوشحال نبود و می ترسید تورج اصلا نیاد یا اونا رو دست بندازه ….
🌸شب سر شام عمه به تورج گفت که وقت خواستگاری گرفته …. همه ی ما منتظر عکس العمل اون بودیم با خوشحالی گفت : واقعا ؟ این کارو کردین ؟ …. باشه به به می ریم خواستگاری ایرج تو و رویا هم باید بیاین ….
ایرج گفت ما برای چی ؟ تو برو اگر پسندیدی اونوقت ما هم میایم الان تو با مامان و بابا برو کافیه …..
🌸تورج بلند شد و روی کول ایرج سوار شد و گفت تو نیای من نمی رم خجالت می کشم …..ایرج هلش داد و انداختش پایین گفت: خرس گنده تو خجالت می کشی ؟….
.تورج دوباره پرید روی شونه های ایرج و گفت : اگر نیای سکه هامو پس میگیرم …..ایرج در حالیکه می خندید گفت رویا برو اون سکه ها رو بیار بده به این که دست از سر ما بر داره ….. تورج گفت واقعا ؟ میدی ؟ …
🌸بازم تورج اونقدر شوخی کرد و ما خندیدم که هیچکدوم نفهمیدیم اصلا فردا میره خواستگاری یا نه …..
چشم عمه از بعد از ظهر به در بود اون فکر می کرد تورج یا دیر میاد یا اصلا نمیاد که نتونن برن خواستگاری ولی اون خیلی زود اومد در حالیکه سلمونی هم رفته بود و سر و صورتی صفا داده بود و آماده بود بره خواستگاری عمه از خوشحالی روی پاش بند نبود .
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #نماز_اول_وقت
️نقش نماز در سلامت جسم
🔹️نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد.
🔹️ سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد.
🔹️ مدت زمان ذکر سجده باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمت های مختلف بدن کمک می کند.
📖کتاب توصیه های پزشکی عارفان
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_نماز
❓سئوال: در چه مواردی جایز است نماز را بشکنیم؟
✅پاسخ
رها کردن نمازِ واجب (شکستن نماز) #حرام است
البته در حال ناچارى یا براى هر غرض #دینى یا دنیوى که مورد اهتمام #نمازگزار است مانعى ندارد. مانند این موارد:
🔹1. حفظ جان خود یا دیگرى
🔹2. حفظ مال مهمّى از خود یا دیگرى
🔹3. جلوگیرى از ضرر مالى و بدنى
🔹4. همچنین، #شکستن_نماز براى پرداخت بدهى مردم با این شرایط اشکال ندارد:
الف. طلبکار، در طلب خود تعجیل داشته باشد، و نمازگزار در بین #نماز نتواند بدون شکستن نماز، دین خود را پرداخت کند.
ب. وقت نماز تنگ نیست؛ یعنى میتواند پس از پرداخت بدهى، نماز را در وقتِ آن بخواند.
▪️لازم به تذکر است که شکستن نمازهای مستحبی از روی اختیار اشکالی ندارد.
📚پاسخ به سئوالات شرعی مراجع
منتشر کنید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 «لا تَسُبُّوا الدُّنيا؛ فَنِعمَت مَطِيَّةُ المُؤمِنِ؛ فَعَلَيها يَبلُغُ الخَيرَ، وبِها يَنجو مِنَ الشَّرِّ. إنَّهُ إذا قالَ العَبدُ : لَعَنَ اللّهُ الدُّنيا، قالَتِ الدُّنيا : لَعَنَ اللّهُ أعصانا لِرَبِّهِ» .
🔹 «دنيا را دشنام مدهيد كه نيكو مَركبى است براى مؤمن؛ سوار بر آن به خير دست مىيابد و با آن از شر رهايى مىجويد.
همانا هرگاه بندهاى بگويد: «خداوند دنيا را لعنت كناد!»، دنيا هم مىگويد: «خداوند از ميان ما كسى را لعنت كناد كه در برابر پروردگارش سركشتر است».
📚 أعلام الدين : ٣٣٥
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ۖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
✨هر کس کار شایستهای بجا آورد، برای خود بجا آورده است؛ و کسی که کار بد میکند، به زیان خود اوست؛ سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید!
✨Whoever acts righteously, it is for his own soul, and whoever does evil, it is to its own detriment, then you will be brought back to your Lord.
--------------------
📚سوره جاثیه ، آیه ۱۵
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_آموزنده
🌺روزی در یک مجلس فردی از مردی بدی می گفت و ناسزا بارش می کرد پسر ان مرد در مجلس حضور داشت و می شنید .پسربسیار ناراحت شدو مجلس را ترک کرد .
خدمت پدر رسید و با ناراحتی شنیده هارا برای پدر گفت .پدر از جا بلند شدو رفت و بعداز کمی وقت برگشت .زیر بغل پدر یک فرش ابریشمی گرانقیمت بود.
پدر دستی به شانه ی پسرش زد و گفت برای تو ماموریتی دارم برو این هدیه را نزد همان شخص ببر و از او تقدیر و تشکر کن ..
پسر متعجب و حیران امر پدر را اطاعت کرد و نزد ان شخص رفت و هدیه را تقدیم کردو از او تشکر کرد مرد شرمنده شد و هیچ نگفت .
پسر برگشت نزد پدر گفت پدر جان امرتون رو اجرا کردم اما متحیر م چرا شما به جای این که عصبانی و ناراحت بشوید از او تقدیر و تشکر کردید .
پدر لبخندی زد و گفت پسرم امروز این شخص با چندین کلمه حاصل ساعتها عبادش را به حساب من جاری کرد و مرا خشنود ساخت ایا من نباید بابت این همه نیکی او تشکر کنم؟!!!
عاقلان را اشاره ای کافیست....
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
فصل فصله اناره
جالب بدونید
نتایج تحقیقات بر روی
خواص انار ثابت کرده است
که انار تنها میوهایست که
خاصیت 11 میوه را همزمان دارد
یه انار بخوری
انگار 11 تا میوه خوردی....
♡• ♡ •
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🍂 از درخت بیاموزیم
برای بعضی ها باید ریشه بود
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم🍁
برای بعضی ها باید تنه بود
تا تکیه گاه آنها باشیم🍁
برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود
تا عیب های آنها را بپوشانیم🍁
برای بعضی ها باید میوه بود
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم
نه زنده ماندن را❤️
#در_همه_حال_میشه_مهربون_بود_و_خوبی_کرد☺️
♡• ♡ •♡
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبها دستمان بہ خدا نزدیڪتر مےشود
پس بیا دعا ڪنیم
پـروردگـارا
امروزمان را باز هم بہ ڪرمت ببخش و یارے ڪن درپیشگاهت روسفید باشیم.
"شبتون در پناه خدا"
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جانم_امام_حسین_جان_ع
زیباترین عبارٺ دنیا #سـلام بود
نامٺ همیشه مستحق احترام بود
ازلطف بیکران شما می کشم نفس
آقا بدون #عشـق شماکارم تمام بود
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#روزم_به_نامتان_ارباب_خوبم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#تقوای_زبان
☝ #تقوا ، ترس از خدا نیست!
ترس از خودمان است ...
⚠ مبادا به عملی مبتلا شویم که
ما را از مراتب انسانیمان، سقوط دهد.
👌 #تقوای_زبان ؛ یعنی ترس از زبان
یعنی مراقب باشی کلامت، تو را از رشد انسانی، ساقط نکند...
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#راه_نجات_ازدوزخ
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه ١٨ آبان ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۵.٠٨
☀️طلوع آفتاب: ٦.٣٣
🌝اذان ظهر: ١١.۴٨
🌑غروب آفتاب: ١٧.٠٢
🌖اذان مغرب: ١٧.٢١
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠۵
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#بخشش⁉️ ما شیعه هستیم یا مُحب؟
🌸 امام محمد باقر علیه السلام خطاب به یکی از شیعیان که بر دیگری فخر کرده بود، فرمودند:
⁉ ای بنده خدا!! آیا بیشتر دوست داری که مالت را خرج خود کنی یا به برادران دینی خود ببخشی؟
🔹گفت: دوست دارم که به مصرف خود برسانم.
🌸 حضرت فرمود:
پس تو از شیعیان ما نیستی. ما آن مال را که به برادران دینی ببخشیم، دوست تر می داریم، پس تو بگو: من از دوستداران و محبین شمایم و از کسانی که امیدوارم با محبت شما نجات پیدا کنم.»
📚 بحارالانوار ج 71 ص 339
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#خجالت_نکش۰۰۰☝️#اطعام_فقرا☝️
یـاذالجـلال والا کرام...
یکشنبـه ... صدمرتبه...
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمد و 3 ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمد و 3 توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
۸نشانه فقر ویتامین D
😞افسردگی
😣شکستگی استخوان
😖دردهای مزمن وضعف عضلانی
🙍♂ریزش مو
😴خواب آلودگی
😥فشارخون بالا
😰تعریق بیش از حد
⚠️کاهش ایمنی بدن
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹براتون آرزو می کنم
❤️یک روز پر از آرامش
🌹یک عالمه شادی از ته دل
❤️ساعاتی دوست داشتنی
🌹یک عالمه دلخوشی
❤️و روزی پر از خاطرات قشنگ وماندنی...
🌹تقدیم به قلب مهربون شما ❤️
❤️یکشنبه تون گلباران🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویا_ من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش چهارم
🌸من فکر کردم داره منو مسخره می کنه چون معمولا من این کارو می کردم ولی قیافش جدی بود و واقعا نفهمیدم راست میگه یا شوخی می کنه …..
انگار عمو هم همین فکر رو کرد چون به ایرج گفت : برو بیارش فرار کرد …
ایرج گفت : نه بابا رفته نماز بخونه …. عمو با تعجب پرسید واقعا نماز می خونه ؟
ایرج گفت : آره از ماه رمضون به بعد ترک نکرده تو اتاقش جا نماز و قران داره گاهی هم می ببینم داره قران می خونه ….
عمو گفت : نه بابا فکر نکنم اینم دلقک بازیشه … اصلا آدم نمی تونه بفهمه اون داره به چی فکر می کنه ….
🌸باور کن ایرج تو مثل آب ذلالی من نگاهت می کنم می فهمم چی فکر می کنی ولی اونو هر چی باهاش حرف می زنم بیشتر بهش شک می کنم آخرم به عقل خودم …..
عمه یک حبه قند بر داشت و زد تو چاییشو گذاشت دهنش و گفت : حالا امشب اذیتش نکن ببینیم چی میگه ………
ایرج پرسید مگه چیکار کرد تعریف کنین ….عمو چایی شو سر کشید و گفت نپرس بابا بزار بیاد منم یک نفس تازه کنم ……
تورج همین طور که از پله ها میومد پایین گفت : من آمادم برای اعدام ….
🌸عمو گفت بگو چرا اونطوری کردی ….
گفت :چه طوری ؟
عمه گفت چرا اونا رو مسخره کردی ….
گفت ای بابا من کی مسخره کردم شما هر حقیقتی رو میگین مسخره …
ایرج گفت : درست تعریف کنین ببینیم چی شده ؟
🌸عمه گفت بزار من بگم تو و رویا قضاوت کنین …( و با لفت و لعاب شروع کرد ) نمی دونی چه خانواده ی خوبی بودن چه برو و بیایی داشتن بعد دختررو بگو … خوشگل ، با سواد ، قد بلند وسفید مثل یاس …..
تورج زد زیر خنده و گفت چون مینا سفید نیست این شده حسن…… مادر من میگن سفید سفید صد تومون سرخ و سفید سیصد تومون حالا که رسید به سبزه هر چی بگی می ارزه …..
🌸عمه گفت ساکت بزار حرف بزنم …من نمی دونم از دختره چی پرسیدم ….
تورج گفت اسمش شوید بود …..
ایرج گفت جدی ؟ عمو گفت : ای بابا نمی دونی چرند میگه ؟ریحانه بود ریحان صداش می کردن……
تورج گفت: اگر زن من بشه من شوید صداش می کنم…
🌸عمه گفت بزارین من حرفمو بزنم دختره داشت تعریف می کرد ماشالله چه پر سر و زبون و خوش بیان بود …
که تورج زد تو ذوقشو و مسخره اش کرد …مام از خجالت زود بلند شدیم ….
تورج گفت : ببین داداش داشت از خودش تعریف می کرد که شاگرد اول بوده جزو اولین کسانی هست که کامپیوتر یاد گرفته و الان امریکایی ها روش حساب می کنن …منم گفتم بله شما نمی گفتین هم ما می فهمیدیم من همون اول که اومدم تو فهمیدم شما باهوش هستین….تو رو خدا این حرف بدی بود؟ازش تعریف کردم بابا ….
🌸عمه گفت : کاش اینطوری گفته بودی من داشتم آب می شدم برم تو زمین فرو ، دختره دیگه حرف نزد مامانشم رفته بود تو هم …..تورج گفت : باشه اگر می خواین شوید رو برام بگیرین بگیرین ولی مینا رو هم بگیرین می خوام برام بخونه …
به قناری هم راضیم ولی مینا باشه بهتره ..
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و سوم ✍ بخش سوم
🌸ساعت شش قرار داشتن ولی اونا چهار ونیم راه افتادن که زودتر برن تا بتونن گل و شیرینی هم بخرن ….
من و ایرج رفتیم بالا تا تو اتاق خودمون تلویزیون تماشا کنیم ….
ایرج از من پرسید : رویا یک چیزی ازت می پرسم راست بگو ….
خندیدم گفتم : حتما ….
گفت : نه می دونم تو راست گویی منظورم اینه که طفره نرو چرا تو با مینا حرف نمی زنی ؟ گفتم بدون طفره برای این که به من مربوط نیست چرا که نه به تورج اعتماد دارم نه به اینکه عمه و علیرضا خان قبول کنن …..
پرسید تو موافقی ؟ گفتم راستشو بگم نه ولی به خواست من که نیست چون می دونم عمه نمی خواد ، پس مینا اذیت میشه ولی به شرف تورج اعتماد دارم می دونم که اگر این کار و بکنه پاش وایمیسته … اینه که بهتره من دخالت نکنم تو این طور فکر نمی کنی ؟ گفت خوب چرا ….ولی دلم می خواست بدونم مینا چی فکر می کنه گفتم : اگر به من بگه و نشه کوچیک میشه پس همینطوری بمونه بهتره ……
🌸ایرج دستمو کشید و منو نشوند روی پاش و گفت : ببین چه زن عاقلی دارم ….
کمی بعد منو ایرج رفتیم تو آشپز خونه تا من شام رو آماده کنم به کمک مرضیه میز رو چیدم ایرج هم همش دور و ور ما می پلکید و به غذا نوک می زد ……
خیلی زود تر از اونی که فکر می کردیم عمه اینا برگشتن ……
ما به استقبالشون رفتیم سلام کردم عمو به جای جواب سلام گفت : چایی داریم بابا گلوم از دست این پسره خشک شده ….
گفتم آره عمو شما بشین من الان براتون میارم
🌸عمه شما هم می خوری ؟ گفت: وای آره .. فکر می کنی مال من خشک نشده من که خونم خشک شد …
تورج هیچی نگفت …سرشو انداخت پایین و رفت بالا عمو گفت کجا میری وایستا حرف بزنیم …
تورج همین طور که از پله ها میرفت بالا گفت : نماز نخوندم الان برمی گردم ……
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام علی علیه السلام:
از گذشته های دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت آموز، زیرا پاره های دنیا شبیه یکدیگرند
اِعتَبِر بِما مَضى مِنَ الدُّنيا لِما بَقِيَ مِنها ؛ فَإِنَّ بَعضَها يُشبِهُ بَعضا
📚از نامه 69 نهج البلاغه
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎حضرت فاطمه عليهاالسلام :
از دنياى شما محبّت سه چيز در دل من نهاده شد : تلاوت قرآن، نگاه به چهره پيامبر خدا و انفاق در راه خدا
📚نهج الحياة، ح 164
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_متفرقه #احکام_مناسبتی
✅ #پرسش
👈نظر مراجع عظام تقلید در مورد اهانت به #مقدسات_اهل_سنت را بفرمایید❓
📝 #پاسخ👇👇
✍- آیت الله خامنه ای: اهانت به نمادهای برادران اهل سنت حرام است.
✍- آیت الله مکارم شیرازی: هرگونه اهانت به مقدسات دیگران شرعا جایز نیست.
✍- آیت الله سیستانی: دشنام به مقدسات اهل سنت مغایر با آموزه های اهل بیت عصمت (علیهم السلام) به شیعیان و شاگردان خود است.
✍- آیت الله وحید خراسانی: نباید با اتباع مذاهب دیگر دشمنی کرد، نباید به مقدسات آنها توهین نمود، لعن و سبّ بزرگان آنها جایز نیست، زیرا موجب دور کردن آنها از اهل بیت و معارف آنها میشود.
✍- آیت الله جوادی آملی: سبّ صحابه، اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، توهین و تحقیر ظالمانه نسبت به باورهای هرکدام از دو گروه، حرام و ایجاد اختلاف و روشن کردن آتش تفرقه و شقاق و تحطیم و هدم اساس وحدت امت اسلامی، گناهی بزرگ است.
✍- آیت الله نوری همدانی: جائز نیست.
✍- آیت الله موسوی اردبیلی: مومنین باید از کارهایی که موجب تشدید اختلاف به خصوص در شرایط فعلی و در مقابل کفر و الحاد می شود اجتناب کنند.
✍- آیت الله شبیری زنجانی: مومنین باید از انجام اموری که باعث تفرقه و اختلاف و تضعیف اسلام می شود اجتناب کنند. در صحیحه ابی بصیر از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است إِنَّ رَجُلًا مِنْ تَمِیمٍ أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ أَوْصِنِی فَکَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکْسِبُوا الْعَدَاوَةَ لَهُمْ.
✍- آیت الله محقق کابلی: از اهانت به مقدسات اهل سنت خودداری شود.
- آیت الله علوی گرگانی: اهانت به مقدسات اهل سنت جایز نیست.
✍- آیت الله مظاهری: اهانت به مقدسات و اعتقادات مسلمانان و ایجاد تفرقه میان صفوف پیروان پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله و سلم، عقلا و شرعا جایز نیست.
✍- آیت الله مدنی تبریزی: اسلام توهین به مقدسات هیچ یک از ادیان، به ویژه مذاهب اسلامی را جایز نمی داند و هر حرکتی که موجب اختلاف میان امت اسلامی و خسارت و ضرر مالی و جانی به مسلمانان گردد، حرام و خلاف شرع است.
✍- آیت الله هاشمی شاهرودی: هر عمل یا گفتاری که موجب فتنه و اختلاف بین مسلمانان شیعه و سنی شود، جایز نیست.
📚استفتائات مراجع
#انتشاردهید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ﴿۴۶﴾
✨پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه(۴۶)
📚سوره مبارکه هود
✍بخشی از آیه۴۶
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌺 #نماز_اول_وقت
️نقش نماز در سلامت جسم
🔹️نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد.
🔹️ سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد.
🔹️ مدت زمان ذکر سجده باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمت های مختلف بدن کمک می کند.
📖کتاب توصیه های پزشکی عارفان
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸