هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتی
❣#تخم_کدو
این تخمه جادویی سرشار از منیزیم بوده و برای
❣پروستات
❣انگل زدایی
❣پوکی استخوان
❣کاهش کلسترول
❣وپیشگیری از سرطان مفید است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
شادمانترین مردم،
بهترین چیزها را در زندگی ندارند
بلکه آنها بهترین "برداشت" را
از زندگی دارند
به امید برداشت های خوب
از زندگی.🌾
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ايمان دارم😇
که قشنگترین عشق💞
نگاہ مهربان خداوند💕
به بندگانش است
زندگی را به او بسپار
و مطمئن باش تا وقتی که
پشتت به خدا گرم است
تمام هراس های دنياخندہ دار است
شبتون بخیر عزیزان✨🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘🌸به جهان خرّم از آنم
که جهان خرم از اوست🌸☘
💖عاشقم بر همه عالم
که همه عالم از اوست💖
🍃الهی به امید تو🍃
🌺 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🌺
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سلام
روزتون بخیر و نیکی
🌹 یکشنبه خود را
معطر می کنیم به
عطر دل نشین صلوات
بر حضرت محمد و آل مطهرش
🌸 اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
🌸 وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹 در پناه لطف خدا و
عنایت حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش علیهم السلام
روزتون پر خیر و برکت ان شاءالله
🌹زیارت معصومین علیهم السلام
روزی دنیا و آخرت شما ان شاءالله
🌹 یکشنبه تون پر خیر و برکت
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
ترسم که شعر مزار من این شود
او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت😭
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_اربابم #صبحم_بنامت
از دور سلامم بہ تو اے #غریب_مادر
اے پیڪر صد پاره شده زخمے خنجر
جانم بہ فــدا ےتو و یاران شهیدٺ
لبیڪ #حسین_بن_علے ڪشتہے بےسر
به رسم ادب هرروز:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله
السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا
جمیعاورحمت الله
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_رهبری👆
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌼🍃🌼🍃🌼
🍃🌼🍃🌼
🌼🍃🌼
🍃🌼
🌼
#تفسیر_سوره_نور
🌼#لطفا_مطالعه_کنید
👇👇 👇
برای جمع آوری ونوشتن مطالب
#وقت گذاشته
میشود
🍃درس #اول
⭐️ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ⭐️
🌼سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾
🍃به نام خدا که #رحمتش
بیاندازه است و
#مهربانیاش همیشگی
🌼[این] سوره ای است
که آن را [از اُفق #دانش خود]
فرود آوردیم و
[اجرای احکام و معارف آن را] لازم و واجب نمودیم
و در آن #آیاتی روشن نازل کردیم،
تا متذکّر و هوشیار شوید. (۱)
🍃 علت #انتخاب این سوره این است که بیشتر آیات این #سوره در اطراف مسائل مربوط به #عفاف است.
تا بیدار و هشیار گردید.
🌼 این که در ابتدا میفرماید
«سوره ای است که نازل کردهایم»
تنها #سوره ای که با این جمله شروع میشود
🍃 ما بسیاری از سوره ها داریم که از ابتدا که شروع میشود به عنوان این است که
«کتابی فرود آوردیم»،
یعنی به همه #قرآن اشاره میکند،
ولی اینجا تنها به همین
#سوره اشاره میکند.
🌼معلوم میشود که یک #عنایت خاصی به #مفاد این سوره
شده است
🍃#تعریف معنای «سوره»
🌼 میدانید. هر #قطعه ای از آیات قرآن که با یک
«بسم الله» شروع میشود
و
بعد پایان می پذیرد
به طوری که بعد از آن،
«بسم الله» دیگری هست،
این قطعه را «سوره»
میگویند
🍃 #قرآن از کتابهایی است
که فصل، باب و بخش ندارد
ولی #قطعه #قطعه شدنش
به صورت #سوره سوره بودن است
و هر سوره با یک
«بسم الله» آغاز میشود
و
«بسم اللهِ»
آغاز #قطعه بعد نشان دهنده پایان سوره قبلی است
🌼در #زبان عرب سوره به آن
حصاری را که دور شهرها می کشیدند- می گویند
🍃و
در فارسی به آن «باره» میگویند-
که یک #شهر را در داخل خودش قرار میداد
و یک #حائط و دیواری بود
که بر تمام شهر یا قصبه و یا ده احاطه داشت، سور میگفتند؛"
( ادامه دارد 👆)
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
|یافَرَجَ کل مَکْروبٍ کئیبٍ|
"خود را به خدا بسپار
چون اوست نوازشگر..."
#صحیفه_سجادیه
#پیشنهاد_دانلود
#استوری_طوری
┈┈•✾♡✾•┈┈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
❌ناشتا گوجه و موز نخورید!
🍅گوجه: اسید آن با اسید معده واکنش داده و باعث سنگ در معده شده
🍌 موز: منیزیم بدن بطورناگهانی افزایش پیدا میکند و تعادل منیزیم و پتایسیم بدن بهم میریزد
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 سلام
🌸 روزتون پرانرژی
امیدوارم
کوله بار زندگیتون
پرباشه ازبرکت الهی
امیدوارم امروز
خوشبختی ، سلامتی
پیشرفت و روزی فراوان
نصیب تون بشه..
🌸 در پناه لطف خدا
🌸 یکشنبه تون شاد و زیبا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ عادت های بدی که
روزت رو خراب میکنند ؛
•منظم نبودن
•ترس از آینده
•تفکر منفی
•نداشتن برنامه روزانه
•درگیر گذشته بودن
•پیگیری مداوم اخبارها
•انجام چندکار ب صورت همزمان
•عدم یادگیری مطالب جدید
•توجه زیاد به فضای مجازی
•به تعویق انداختن کارها
•گله و شکایت مداوم از اوضاع زندگی
🌹 روزتون پر از برکت و زیبایی
هدایت شده از بنرها
سلام دوستان تصمیم گرفتیم که کانال ذکر روزانه وتعقیبات نماز را در ایتا برپاکنیم
#مفاتیح_ورساله_همراه
#یاوران_نماز
لطفا باجوین شدن ماروحمایت کنید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4
#ذکر_روزانه_وتعقیبات_نماز👆
هم اکنون دعاوزیارت و اعمال روزیکشنبه
وتعقیبات نماز ظهر وعصر
لطفا حمایت کنید❤️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و ششم ✍ بخش دوم
🌸و ما خداحافظی کردیم و برگشتیم خونه …
عمو بر خلاف تصورمون خونه بود گفت نتونسته طاقت بیاره و برگشته تا ببینه چی شده،،،، جریان رو براش تعریف کردن اونم گفت خیلی خوب شد حیدری آدم فهمیده ای معلوم میشه .. تورج ازش پرسید بابا یک بار ازت می خوام میایی با احترام مینا رو برام بگیری یا نه ؟
گفت بابا جان من هر چی میگم برای شماست منم دلواپس توام حالا بزار خودت بچه دار بشی می فهمی من چی میگم ….باشه اگر تو اصرار داری همون کاری رو می کنم که تو می خوای … خوبه بابا ؟
🌸تورج خوشحال شد و بلند شد و دست انداخت گردن عمو و اونو بوسید …
حالا ، عمه هم اونطور که اول مخالفت می کرد نبود و کمی نرم شده بود…………
ولی ایرج بشدت تو هم بود ازش پرسیدم ایرج جان چی شده ؟ گفت هیچی خسته ام ….
شام خوردیم ولی ایرج اصلا با من حرف
نمی زد … منم بدون اینکه به اون بگم ، رفتم بالا تو اتاق خودم تا یک کم درس بخونم نمی تونستم بدون آمادگی برم سر کلاس این اخلاق من بود ….ایرج هم یک کم بعد اومد و منو دید و از کنار اتاق رد شد و رفت و درو زد به هم …. تعجب کردم اون هیچ وقت این کارو نمی کرد این بود که دیگه از درسم چیزی نمی فهمیدم
🌸تصمیم گرفتم برم بخوابم و صبح زود تر بیدار بشم ….. مسواک زدم و رفتم پیشش خوب معلوم بود که خودشو زده به خواب؛؛ منم که دیدم اینطوریه برگشتم سر درسم و دو ساعتی درس خوندم و رفتم خوابیدم در حالیکه احساس کردم اون هنوز بیداره …… و متوجه شدم داره از چیزی رنج می بره و نمی خواد به من بگه که ناراحت نشم …. چون به نظرم کاری نکرده بودم که باعث ناراحتی اون بشه …… خوابیدم ، تو این شش ماهی که ما عروسی کرده بودیم همیشه صبح با ناز و نوازش اون بیدار می شدم و همین باعث می شد تمام روز رو با انرژی خاصی بگذرونم…. ولی اون روز صبح که بیدار شدم اون رفته بود پایین بدون اینکه منو صدا کنه ….
دیرم شده بود حاضر شدم و رفتم پایین ولی اون رفته بود کارخونه و منو عمو با اسماعیل رفتیم …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_پنجاه و ششم ✍ بخش سوم
🌸هنوز سرما خوردگی من خوب نشده بود و حال خوبی نداشتم ، احساس می کردم نمی تونم سرمو نگه دارم ….. ولی چیزی که اعصابم رو بهم ریخته بود قهر بی دلیل ایرج بود…….
🌸وقتی هم اومدم خونه دوباره تب داشتم زود یک چیزی خوردم و رفتم توی اتاقم خوابیدم … عمه اصرار می کرد بریم دکتر ولی قبول نکردم …. گفتم عمه جون نمی دونم چی شدم گاهی تب دارم گاهی ندارم خلاصه فقط حالم خوب نیست …..
🌸اتاق گرم بود و من حسابی استراحت کردم ولی موذیانه دوست داشتم مریض باشم تا ایرج بیاد و دوباره نگرانم بشه و با من آشتی کنه …..
نزدیک اومدن ایرج بیدار شدم و دیدم تبم بند اومده رفتم پشت پنجره تا ببینه که منتظرش هستم …..اونم سر موقع اومد ولی از زیر پنجره رد شد و نگاهی هم به بالا نکرد …با خودم گفتم حتما تاریک بود و من درست ندیدم و با عجله رفتم پایین سلام کردم گفت : سلام خوبی شام چی داریم من گرسنه م …..
🌸خیلی تو ذوقم خورد … ولی پرسیدم هنوز خوب نشدی ؟ حالت خوبه ؟ گفت آره خوبم تو چطوری ؟ جوابشو ندادم و رفتم تا برای اونو علیرضا خان چایی بریزم …..
اونم رفت بالا تا لباس عوض کنه ….وقتی هم اومد تمام مدت با عمه و عمو حرف می زد باز انگار نه انگار منم هستم …حتی عمه گفت : رویا باز امروز تب داشت از دانشگاه اومد تازه تبش بند اومده ، فقط گفت اِ …………..
🌸ناراحت شدم و فکر کردم حالا که این طوره من تا شام برم درس بخونم و بدون اینکه چیزی بگم رفتم بالا ….. تا اینکه عمه منو صدا کرد و گفت بیا شام بخوریم …….
بازم اون با من حرف نزد حتی کنارم هم ننشست و دیگه مطمئن شدم از دست من ناراحته …بعد از شام با عمو و عمه نشستن به فیلم نگاه کردن …. منم دوباره رفتم بالا سر درسم …..
🌸بعد از یکی، دو ساعت اومد بالا و از کنار اتاق من رد شد و رفت ، فورا پشت سرش رفتم و قبل از اینکه درو ببنده بهش رسیدم …..گفتم : ایرج جان من کار بدی کردم که تو از دستم ناراحتی عزیزم؟ بگو خودم نمی دونم ….
🌸گفت : نه مگه چیزی شده ؟ گفتم آره شده ، تو به من محل نمی زاری خودتم می دونی دلم نمی خواد رابطه ی ما سرد بشه بیا با حرف زدن سوئ تفاهم رو از بین ببریم و نزاریم بزرگ بشه ………
🌸خیلی خونسرد گفت : من خسته ام میشه چراغ رو خاموش کنی می خوام بخوابم …..چراغ رو خاموش کردم و خودم مجبور شدم آهسته کارامو بکنم و بخوابم ……ایرج پشتشو به من کرده بود و وانمود می کرد خوابه …..
🌸صبح زود تر از اون بیدار شدم و این بار من سعی کردم با ناز و نوازش از خواب بیدارش کنم …دستمو کشیدم روی صورتش دستمو گرفت و بوسید و گفت صبح به خیر عزیزم ….خوشحال شدم گفتم صبح توام به خیر شوهر بد اخلاق من …
🌸چشماشو باز کرد و از جاش بلند شد….دیگه حرفی نزد و باز همون جور بد خلق بود……دیگه تصمیم گرفتم ازش فاصله بگیرم تا خودش بهم بگه از چی دلخوره ….. نمی خواستم خودمو کوچیک کنم ….
قبل از اینکه ایرج بیاد پایین من با عجله با اسماعیل رفتم بیرون می خواستم ببینه این چه حرکت بدییه …….
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💚امام على عليه السلام :
🎁🌷أهدِ إلى مَن لا يُهدي إلَيكَ
🎁🌷به كسى كه به تو هديه نمى دهد،
🎁🌷هديه بده
📚ميزان الحكمه ، ج١٣ ، ص١٧
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 كَثرَةُ الأَكلِ وَالنَّومِ تُفسِدانِ النَّفسَ ، وتَجلِبانِ المَضَرَّةَ .
🔹« زياد خوردن و زياد خوابيدن ، جان را تباه مى كند و زيان به بار مى آورد.»
📚 غرر الحكم : ح ٧١٢٠
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#عکس_نوشته☝️
#احکام_شرعی #پوشش_بانوان
باید ها و نباید های پوشش
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
#حدود_محرمیت
🌀بعضی از مردم گمان میکنند وقتی زن و مردی با هم محرمند میتوانند به هر نحوی با هم معاشرت نماییند،در حالی که محارم نیز باید بخشی از شرایط را رعایت نمایند،
نباید به بهانه ی محرم بودن ،دختر جلوی برادر با هر لباسی که دوست دارد رفت و آمد کند.
⛔️برخی از این حدود عبارتند از :
✅- اجازه به اتاق شخصی افراد.
✅- پوشش مناسب.
✅- حفظ حریم در گفتگو ها.
✅- جداکردن محل خواب دختر بچه و پسر بچه.
منتشر کنید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه #شکرگزاری
✨وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ
✨وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ
✨قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾
✨و اوست آن كس كه براى شما
✨گوش و چشم و دل پديد آورد
✨چه اندك سپاسگزاريد (۷۸)
📚سوره مبارکه المؤمنون
✍آیه ۷۸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
زندگی خودت را با دیگران مقایسه نکن‼️
هیچ مقایسه و مقابله ای بین
خورشیـــ☀️ـــد و مــــ🌙ـــاه نیست...
آنها هر کدام در وقت خودشان میدرخشند...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🔻خوردن یک قاشق عسل🍯قبل از خواب😴باعث سلامت کبد و داشتن خوابی راحت می شود.
🍯عسل خواب آور است.
كساني كه کم خوابی دارند👇
قبل از خواب چند قاشق مرباخوری عسل مصرف کنند.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ضرب_المثل
✅پیشینه ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی ست!
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد ، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید
از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند ...
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند!
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت ، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت . ناگاه اسب لگدی زد . روستایی گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد!
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود! روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد . قاضی از حال سوال کرد ، شیخ هم چنان خاموش بود . قاضی به روستایی گفت : این مرد لال است؟
روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد . پیش از این با من سخن گفته ،
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟
او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند . قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت ...
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت :
" #جواب_ابلهان_خاموشی_است"
📚امثال و حکم«علی اکبر دهخدا »
@tafakornab
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهرباݧ خدایم❣
نیازمندم به تو
به نگاهت
به توجهت
به مهربانیت
من جز تو کسی را ندارم
پس یاورم باش❣
✨شبتون زیبا✨
هدایت شده از داستان وپند
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆