هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
﷽
#سلام_امام_زمانم♥
در لغتنامه قلبم
#صبح مترادف دلتنگی است
مولای عزیز و غریبم
بیا و با دستهای گره گشای خودت..
معنای صبح هایم را عوض کن...
ای غریب ترین دلتنگ عالم
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشتمین روز عجب حال دعایی دارم
حالت مشهدی و کرببلایی دارم🕌
حرم امن خدا پنجره فولاد شماست
وخدا گفت که دیدی چه رضایی دارم
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یا شمس والشموس
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
8⃣
#دعاى_روزهشتم_ماه_مبارك_رمضان
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ
وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ
وصُحْبَةِ الكِرامِ بِطَوْلِكَ یا ملجأ الآمِلین.
خدایا روزیم كن در آن ترحم بر یتیمان
و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت كریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_روز☝️ #بسوی_کارهای_خیربشتابید☝️
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 1 اردیبهشت ماه 1400
🌞اذان صبح: 04:56
☀️طلوع آفتاب: 06:25
🌝اذان ظهر: 13:03
🌑غروب آفتاب: 19:42
🌖اذان مغرب: 20:01
🌓نیمه شب شرعی: 00:19
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#جهادفیسبیلالله☝️
🌸 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز راروز4شنبه بخواندخداوندتوبه
اورا ازهرگناهےباشد مےپذیرد4رکعتست
درهر رکعت بعدازحمد1توحیدو1قدر
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
#رفع_تشنگی_روزه_داران
👌زدن کاهو🥬 در روغن زیتون بودار و افزودن مقداری آب لیمو ترش تازه در سحر تشنگی را کاهش می دهد
👌داروهای صفرابر طب اسلامی و سویق عدس هم توصیه می شود
🌙🌙🌙🌙🌙🌙
👌#باکاهوخودراجوانکنید🥬
کاهو سرشار از👇
ویتامینهای A ،B و C
آهن،کلسیم،منیزیم،منگنز،روی،سدیم و مس است.
👈منگنز و روی، از سفید شدن و ریزش مو جلوگیری و برای شادابی پوست مفید است
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی در همهی عمر در تلاش برای رسیدن به چیزى دست و پا میزنیم و زندگی کردن در اکنون و در حال را بر خودمان حرام میکنیم
و وقتی بهش میرسیم، میبینیم که این هم آن چیزی نبود که ما را آرام کند و میرویم سراغ هدف بعدی،
و این بازی بیمار گونهی همیشه به دنبال رسیدن و به دست آوردن را تا دم مرگ ادامه میدهیم.
غافل از اینکه گاهی مایه آرامش
همون چیزی هست که همیشه داشتهایم
و همیشه برای رسیدن به این و آن حرامش کردهایم
#دراکنونودرحالزندگیکردن
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
هشمین روز
ماه مبارک رمضان
بر شما مبارک باشه
ان شاء الله که هشتمین
روزه ی رمضانتون، سرشار
از اخلاص و نورانیت باشه
و دعاهاتون مستجاب
و عبادات تون قبول باشه
روز خوبی داشته باشید
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم دعای شروع ماه جدید برای همه دوستای عزیزم
بخون و آمین بگو
یا رَبَّ الْعالَمین از فضل وکرمت برما ببخشای
یاستارالعیوب عیبهای مارابپوشان
یارازق؛ رزق ماراحلال وپاک وزیاد گردان
وبه ما دست دهنده عنایت بفرما
یاارحم الراحمین در زنده بودنمان ومرده بودنمان
نیاز به رحم توداربم پس بر مارحم فرما
یا عزیز دلهای مارا ازکینه پاک بفرما
یالطیف مارا به لطف احسان خویش
ازآتش دوزخ نجات فرما
یاالله جواب وسوال ملکین منکرونکیر را
برایمان آسان بفرما
یاالله ماراازحوض کوثر سیراب بفرما
یارب العالمین دردنیاوآخرت سعادتمندمان بفرما
یاالله بردلهایمان مهر غافلین مزن
یاالله به ماتوفیق ده درخدمت پدرو مادرمان
واهلمان باشیم
یاالله هرچه خوبی دردنیا وآخرت است
که درذهن وفکر وزبان مانیست نصیبمان گردان
وازهرچی بدی وعذاب دنیا وآخرت هست
به توپناه میبریم
یاالله به بی اولادها؛ اولاد سالم وصالح عنایت فرما
اولاد همه ی ماراسالم وصالح بگردان
ونورچشممان دردنیاو آخرت قرار ده
ودرآخر همه باهم بگیم
اللهم صل علی محمد وال محمد
وعجل فرجهم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
#طب_سنتی_اسلامی
روشهای درمان انواع بیماریها اینجاس
#اسرارخوراکیها #نسخه_درمان_کرونا
#رازجوانی #درمان_ریزش_مو
#درمانچاقی
https://eitaa.com/joinchat/1066860566C7019303c3b
#ڪـانـال_تخصصےطــღــب_شــفا👆به ما بپیوندید👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿
2⃣ ادامه قسمت ۸ داستان ⬇️⬇️⬇️
رامین پشتش چیزے قایم کرده بود...
اومد طرف مـن و بالبخند سلام کرده یہ دستہ گل وگرفت سمت مـن
_با تعجب بہ بچہ ها نگاه کردم زیر زیرکے نگاهمون میکردن و میخندیدن
جواب سلامشو دادم وگفتم:بابت؟؟
چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز ک قراره چهره ے منو بکشید
اما...
_دیگہ اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید ایـن گل ها رو هم بگیرید اگہ قبول نکنید ناراحت میشم
_گل هارو ازش گرفتم
یہ دستہ گل قرمز بزرگ
گل و گذاشتم رو صندلے و کاغذو تختہ شاسے و برداشتم
رامیـن کلےذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد
_خندم گرفتہ بود
بچہ ها ازمون دور شدن و هر کس ب کارے مشغول بود فقط من و رامیـ موندیم
ب صندلے روبروم ک ۵-۶متر با صندلے مـن فاصلہ داشت اشاره کردم و ازش خواستم اونجا بشینہ و در سکوت شروع کردم ب کشیدن
رامیـن شروع کرد بہ حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانہ ے علاقست؟
_با سر حرفشو تایید کردم
وقتے بہ یہ نفر میدے ینے بهش علاقہ دارے
بہ روے خودم نیوردم و خودمو زدم ب اون راه
مـن دانشجوے عکاسے هستم
و ۲۳سالمہ وقتے مینا گفت یکے از دوستاش استعداد فوق العاده اے تو طراحے داره مشتاق شدم ک ببینمتون شما خیلے میتونید ب مـن کمک کنید
_حرفشو قطع کردم و گفتم:
ببخشید میشہ حرف نزنید شما نباید تکون بخورید وگرنہ من نمیتونم بکشم.
بلہ بلہ چشم.معذرت میخوام
نیم ساعت بعد کارم تموم شد
رامیـن هم تو ایـن مدت چیزے نگفت
ب نقاشے یہ نگاهے کردم خیلے خوب شده بود
از جاش بلند شد و اومد سمتم تختہ شاسے و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد
بعد تو چشام نگاه کرد و گفت:ایـن منم الان؟
_با تعجب گفتم بله شبیهتون نشده؟
خوب نشده؟
خندید و گفت:
ینے قیافہ ے مـن انقد خوبه؟
واے عالیہ کارت اسماء
مینا الکے ازت تعریف نمیکرد
تشکر کردم و گفتم محمدے هستم
خندید و گفت نه همون اسماء خوبہ
انقد سروصدا کرد ک بچہ ها دورمون جم شدن و کلے سر و صدا کردن و از نقاشے تعریف میکردن
_و در گوش هم یہ چیزایے میگفتـن
کلے ذوق کردم و از همشون تشکر کردم
هوا کم کم داشت تاریک میشد
وسایلمو از روے صندلے برداشتم واز همہ خدافظے کردم
_مخصوصا گلهارو بر نداشتم
تو اون شلوغے دیگہ رامیـن و ندیدم مینا هم نبود ک ازش خدافظے کنم
منتظر تاکسے بودم ک یہ ماشیـن مدل بالا ک اسمشم نمیدونستم جلوم نگہ داشت
توجهے نکردم
ولے دست بردار نبود
با صداے مینا ک داخل ماشیـن بود ب خودم اومد
اسماء بیا بالا
_إ شمایید مینا جون ببخشید فکر کردم مزاحمہ
پیداتون نکردم خدافظے کنم ازتون
ایرادے نداره بیا بالا رامیـن میرسونتت
ممنون با تاکسے میرم زحمت نمیدم ب شما
بیا بالا چرا تارف میکنے مسیرامون یکیہ
اخہ....
رامیـن حرفمو قطع کرد و با خنده گفت بیا بالا خانم محمدے
_سوار ماشیـن شدم
وسطاے راه مینا ب بهانہ ے خرید پیاده شد کلے تو دلم بهش بدو بیراه گفتم کہ مـن و تنها گذاشتہ
استرس گرفتہ بودم .یاد حرفهاے امروز رامیـن هم کہ میوفتادم استرسم بیشتر میشد
رامیـن برگشت سمتم و گفت بیا جلو بشیـن
در برابرش مقاومت کردم و همون پشت نشستم
نزدیک خونہ بودیم ترجیح دادم سر خیابون پیاده شم ک داداشم اردلان نبینتم
ازش تشکر کردم داشتم پیاده میشدم ک صدام کرد
اسماء .....
◀️ ادامـــہ دارد.....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
📚 #داستانعاشقانهواقعی
#دومدافع ❤️
قسمت #نهم
_اسماء ؟؟؟
بلہ ؟؟؟؟
گل هارو جا گذاشتے برات آوردمشوݧ
اے واے آره خیلے ممنوݧ لطف کردید
چہ لطفے ایـݧ گل ها رو براے تو آورده بودم لطفا ب حرفاے امروزم فکر کـݧ
کدوم حرفا ؟
_گل رزو عشق علاقہ و ایـݧ داستانا دیگہ
چیزے نگفتم گل و برداشتم و خدافظے کردم
میخواستم گل هارو بندازم سطل آشغال ولے سر خیابوݧ وایساده بود تا برسم خونہ
از طرفے خونہ هم نمیتونستم ببرمشوݧ
رفتم داخل خونہ شانس آوردم هیچ کسے خونہ نبود ماماݧ برام یاداشت گذاشتہ بود
_ما رفتیم خونہ مامان بزرگ
گلدوݧ و پر آب کردم و همراه گلها بردم اتاق
گلدوݧ و گذاشتم رو میز،داشتم شاخہ هارو از هم جدا میکردم بزارم داخل گلدوݧ ک یہ کارت پستال کوچیک آویزونش بود
روش با خط خوشے نوشتہ بود
_"دل دادم و دل بستم و،دلدار نفهمید
رسوای جهان گشتم و،آن یار نفهمید"
تقدیم بہ خانم هنرمند
دوستدارت رامیـݧ
ناخدا گاه لبخندے رو لبام نشست با سلیقہ ے خاصے گلهارو چیدم تو گلدوݧ و هر ازچند گاهے بوشوݧ میکردن احساس خاصے داشتم ک نمیدونستم چیہ
_و همش ب اتفاقات امروز فکر میکردم
از اوݧ ب بعد آخر هفتہ ها کہ میرفتیم بیروݧ اکثرا رامیـݧ هم بود طبق معمول مـݧ و میرسوند خونہ
_یواش یواش رابطم با رامیـݧ صمیمے تر شد تا حدے کہ وقتے شمارشو داد قبول کردم وازم خواست کہ اگہ کارے چیزے داشتم حتما بهش زنگ بزنم.
_اونجا بود کہ رابطہ مـݧ و رامیـݧ جدے شد و کم کم بهش علاقہ پیدا کردم
و رفت و آمداموݧ بیشتر شد من شده بود سوژه ے عکاسے هاے رامیـݧ در مقابل ازم میخواست ک چهرشو در حالت هاے مختلف بکشم
اوایلش رابطموݧ در حد یک دوستے ساده بود
اما بعد از چند ماه رامیـݧ از ازدواج و آینده حرف میزد اولش مخالفت کردم ولے وقتے اصرارهاشو دیدم باعث شد بہ ایـݧ موضوع فکر کنم
_اوݧ زماݧ چادرے نبودم اما بہ یہ سرے چیزا معتقد بودم مثلا نمازمو میخوندم و تو روابط بیـݧ محرم و نامحرم خیلے دقت میکردم
_رامیـݧ هم ب تمام اعتقاداتم احترام میگذاشت
تو ایـݧ مدت خیلے کمتر درس میخوندم
دیگہ عادت کرده بودن با رامیـݧ همش برم بیروݧ
_حتے چند بارم تصمیم گرفتم کہ رشتم و عوض کنم وازریاضے برم عکاسے اما هردفعہ یہ مشکلے پیش میومد
رامیـݧ خیلے هوامو داشت و همیشہ ازم میخواست ک درسامو خوب بخونم همیشہ برام گل میخرید وقتے ناراحت بودم یہ کارایے میکرد کہ فراموش کنم چہ اتفاقے افتاده
_دوتاموݧ هم پرشرو شور بودیم کلے مسخره بازے در میوردیم و کاراے بچہ گانہ میکردیم
گاهے اوقات دوستام ب رابطموݧ حسادت میکردݧ
بعضے وقتا بہ ایـݧ همہ خوب بودݧ رامیـݧ شک میکردم
_اوݧ نسبت ب مـݧ تعهدے نداشت مـݧ هم چیزے رو در اختیارش نذاشتہ بودم کہ بخواد بخاطر اوݧ خوب باشہ اوݧ زماݧ فکر میکردم بهم علاقہ داره
یہ سال گذشت
خوب هم گذشت اما...
_اونقدر گذشت و گذشت ک رسید ب ب مهر
مـݧ سال آخر بودم و داشتم خودمو واسہ کنکور آماده میکردم
_اواخر مهر بود ک رامیـݧ یہ بار دیگہ قضیہ ازدواج و مطرح کرد
اما ایندفہ دیگہ جدے بود
وازم خواست کہ هر چہ زودتر با خانوادم صحبت کنم
_تو موقعیتے نبودن کہ بخوام ایـݧ پیشنهادو تو خوانوادم مطرح کنم
اما مـݧ رامیـݧ دوست داشتم
ازش فرصت خواستم کہ تو یہ فرصت مناسب ب خوانوادم بگم
اونم قبول کرد چند ماه ب همیـݧ منوال گذشت
رامیـݧ دوباره ازم خواست کہ ب خوانوادم بگم
ومـݧ هر دفعہ یہ بهونہ میوردم
برام سخت بود
_میترسیدم ب خوانوادم بگم و اونا قبول نکنن تو ایـݧ مدت خیلے وابستہ ے رامیـݧ شده بودم و همیشہ ترس از دست دادنشوداشتم....
ادامه دارد....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام کاظم (ع) می فرمایند:
✍شگفتـا! شگفتـا! از آنان كه از خوردنى و آشاميدنى پرهیز مى كنند، از ترس آنـكه درد، بر آنـان فرود آيـد، چـگونه از گناهان پرهـيز نمى كنند، از ترس آتش، آنگاه كه در بدنهايشان شعله افكند!
📚مسند الامام الكاظم (ع)،
ج ۳، ص ۲۵۱
➰➿➰➿➰➿
💎 #امام_رضا_علیه_السلام :
✍ طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ ؛
▫️«مزه آب ، مزه زندگى است .»
📚 بحار الأنوار ج 49 ص 99
➰➿➰➿➰➿
💎 امام جواد(ع):
✍سه چیزاست که بنده رابه رضوان
خدامی رساند؛
🔹زیادی استغفار،
🔸نرم خویی
🔹وصدقه بسیاردادن
📔مسندالامام الجواد ص131
➰➿➰➿➰➿
💎امام هادی (ع):
✍ازگرفتاری های دنیاغمگین نشوید
✅ همانا خدا دنیا را سرایِ گرفتاری و آخرت را سرایِ پاداش قرار داده
و گرفتاریِ دنیا را سببِ ثوابِ آخرت و ثوابِ آخرت را عوض گرفتاری دنیا قرار داده است
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📣 #روزهداریموجبافزایشاحتمالابتلابهکرونانمیشود
🔸سازمان بهداشت جهانی: هیچگونه سند علمی در مورد روزه داری و خطر ابتلاء به عفونت کویید ۱۹ یافت نشده است.
🔹افراد سالم میتوانند در این ماه رمضان روزه بگیرند، در حالی که بیماران مبتلا به این ویروس ممکن است مجوزهای مذهبی مربوط به شکستن روزه را با مشورت پزشکان خود درنظر بگیرند، همان طوری که هر بیماری دیگری ممکن است شرایط منع روزه را داشته باشد...
#احکام_شرعی #احکام_روزه
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ
✨مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ
✨إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۱۷۲﴾
✨اى كسانى كه ايمان آورده ايد
✨از نعمتهاى پاكيزه اى كه
✨روزى شما كرده ايم بخوريد
✨و اگر تنها او را مى پرستيد
✨خدا را شكر كنيد (۱۷۲)
📚سوره مبارکه البقرة
✍آیه ۱۷۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷🔶🔸➰〰➰🔸🔶🔷
⚜#نـشــــــــــونـــــے⚜
❗️تـــــخم گذارے شیطان:
🚫شيـــــطان را ملاكـــــ كـــــار خود قرار دادند و شيطان نيز آنان را شريك خود ساخت . پـــــس ، در سينـــــه هايشان ، تخـــــم گذاشت و جوجه برآورد و بر روى دامنشان جنبيدن گرفت و به راه افتـــــاد.
از راه چشـــــمانشان مى نگـــــريست و از زبانشان سخن مى گفت.
❌به راه خطايشان افكند;
❌و هر نكوهيدگى و زشتى را در ديده شان بياراست ;
❌و در اعمالشان شريك شد؛
❌و سخن باطل خود بر زبان ايشان نهاد.
#نشونی #نهج_البلاغه
💌 خطبه ے ۷ نہج البلاغہ _____________________
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 #امامرضاجانمدریابدلمرا
روز هشتم" غزلی عشق مرا می چیند
سفره را گوشهٔ ایوان طلا می چیند
از همان اول صبح نیت مشهد کردم
نام سلطان دلم را به زبان آوردم
هشتمین روز قرار از دل ما میگیرد
روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا میگیرد
هشتمین روز هوای دلمان بارانی است
مشهد و کرب و بلا هردو حرم مهمانیست
هم سر سفرهٔ سلطان دوعالم هستیم
هم پریشان شب هشت محرم هستیم
هم علی اکبری ام هم رضوی ، حیرانم
کفتر بام حسین و حرم سلطانم
🌹أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰاعَلی بنِ موسی الرضا
💞#یاامامرضادلمیهدنیاتنگشدهبرات
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌱داستان کوتاه
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود، که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! ازطرف پدر زنت».
🖋☕️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
بزرگ کسی است که :
قلبش کودکانه
قهرش بی کینه
در دوست داشتن بی ادعا
وبخشش او بی منت است.
خوب بخوابید.
شب خوش🌹
#بهترین_کانال_ایتا👇
💥
🖋☕️
@shamimrezvan
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگا
🌱ثروتمند تر از بیل گیتس
از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟ گفت: بله فقط یک نفر. گفتند: چه کسی؟ گفت: سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. داشتم منصرف می شدم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه منو دید و گفت: این روزنامه مال خودت، بخشیدمش؛ بردار برای خودت. گفتم: آخه من پول خرد ندارم! گفت: برای خودت! بخشیدمش!
سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یک مجله خورد؛ دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خرد ندارم؛ باز همون بچه بهم گفت: این مجله رو بردار برای خودت. گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله می شه، بهش میبخشی؟! پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم. به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم، خدایا این پسر بر مبنای چه احساسی این حرف ها رو میگه.
بعد از 19 سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم، تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی رو تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛ از او پرسیدم: منو می شناسی؟ گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون.
گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار رو کردی؟ گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود. گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی رو
جبران کنم. جوان پرسید: چه طوری؟ گفتم: هر چیزی که بخواهی بهت میدهم. (خود بیلگیتس میگوید این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید)
جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟ گفتم: هر چی که بخواهی! گفت: واقعاً هر چی بخوام؟ گفتم: آره، هر چی بخواهی بهت می دم، من به 50 کشور آفریقایی وام دادهام؛ به اندازه تمام اونها به تو میبخشم. جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی! گفتم: یعنی چی؟ نمیتونم یا نمیخوام؟ گفت: میخواهی اما نمیتونی جبران کنی. پرسیدم: چرا نمیتونم جبران کنم؟
جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه. اصلا هیچ چیزی رو جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست! و من همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان 32 ساله مسلمان سیاه پوست!!!
🖋☕️
@tafakornab
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
تو نمیتونی به زندگیت روزهای بیشتری بدی، ولی میتونی به روزهات زندگی بیشتری بدی…
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱داستان کوتاه
وقتی قطار که از فرانسه به انگلیس می رفت، پر شد، خانمی کنار یک مرد انگلیسی نشست. خانم فرانسوی خیلی نگران و پریشان بود. مرد انگلیسی پرسید چرا نگرانید؟ مشکلی هست؟
وی گفت من با خودم 10000 یورو دارم که بیش از مقدار مجاز برای خارجی است.
مرد انگلیسی گفت خب بیا نصفشان کنیم. اگر پلیس شما را گرفت، اقلا نصفشان حفظ شود. آدرستان در انگلیس را به من بدهید تا به شما برگردانم.
همین کار را کردند.
در بازرسی مرزی خانم فرانسوی جلوی مرد انگلیسی بود و چمدانش را نگشتند. نوبت مرد انگلیسی شد. مرد انگلیسی شروع به داد و قال کرد و گفت سرکار! این خانم ده هزار با خودش دارد. نصفش را داده به من تا رد کنم. نصف دیگرش با خودش است. بگیریدش. من به وطنم خیانت نمی کنم. من با شما همکاری کردم تا ثابت کنم چقدر بریتانیای کبیر را دوست دارم.
زن را دوباره بازرسی کردند و پول را گرفتند. افسر پلیس از میهن دوستی سخن گفت و اینکه چقدر یک قاچاق ساده به اقتصاد کشور ضرر می زند. و از مرد انگلیسی تقدیر کرد. قطار به راهش ادامه داد و به انگلیس رفت.
زن فرانسوی بعد از دو روز دید مرد انگلیسی جلوی منزلش است. با عصبانیت گفت آدم پر رو چی می خواهی از جان من؟
انگلیسی پاکتی حاوی 15000 یورو به وی داد و گفت این پول شما و این هم جایزه شما!
تعجب نکنید. من می خواستم حواس آنها از کیف من که حاوی 3 میلیون یورو پول بود پرت شود! مجبور شدم همچین حیله ای به کار ببرم!
نتیجه: ممکن است کسی که ادعای وطن دوستی می کند، دزد حقیقی باشد!
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
خودآگاهی بر زندگی بالاتر از خود
زندگی است.
👤داستایوفسکی
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱داستان کوتاه
امتحان پايانى درس فلسفه بود. استاد فقط يك سؤال مطرح كرده بود! سؤال اين بود:
ــ شما چگونه مىتوانيد مرا متقاعد كنيد كه صندلى جلوى شما نامرئى است؟
تقريباً يك ساعت زمان برد تا دانشجويان توانستند پاسخهاى خود را در برگه امتحانىشان بنويسند،
به غير از يك دانشجوى تنبل كه تنها ۱۰ ثانيه طول كشيد تا جواب را بنويسد!
چند روز بعد كه استاد نمرههاى دانشجويان را اعلام كرد،
آن دانشجوى تنبل بالاترين نمره كلاس را گرفته بود!
پاسخش این بود: منظور کدام صندلی است؟
🖋☕️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
انسان های بزرگ راجع به ایده ها صحبت می کنند،
انسان های متوسط راجع به اتفاقات،
و انسانهای کوچک در مورد افراد !
🖋☕️
@shamimrezvan
@tafakornab