eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.7هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 💠 آیه 60 سوره غافر 🔸🔶 و قالَ رَبُّکُمُ ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ 📎 ترجمه: و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت، کسانی که از پرستش من کبر می ورزند به زودی خوار در دوزخ درمی آیند.» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💎 بچه ک بودم یه کاکتوس داشتم کنار بقیه گلای اتاقم بود هر دفعه ب بقیشون آب میدادم ب کاکتوسمم آب میدادم یه چند روزی مریض شدم نتونستم به گلای رنگا رنگ و خوشگلم آب بدم ..گلایی که فکر میکردم خیلی خوشگل و خوش بو و همیشه موندگارن... بعد ک بهتر شدم تا رفتم کنارشون همشون از بین رفته بودن پژمرده و شکسته شده بودن..فقط کاکاتوسم بود ک سالم مونده بود...با خودم گفتم چرا اون خوشگلا از بین رفتن ولی این زشت تیغ دار سالم مونده؟ از مامانم دلیلشو پرسیدم گفت خب اون قویه اون به این راحتیا خراب نمیشه اگه بازم بهش آب ندی تا چند روز دیگه سالم میمونه ... منم که تعجب کرده بودم گذاشتمش کنار که ببینم حرف مامانم صحت داره یا نه.. انقد کنار ک بعد ی مدت کلا یادم رفت من یه کاکاتوسم داشتم ..بعد ک پیداش کردم خشک شده بود هرچقدر آبش دادم دیگه رشد نکرد دیگه جون نگرفت دیگه زنده نشد...می‌دونی چرا؟چون از ریشه از بین رفته بود...گلی ام ک از ریشه از بین بره دیگه زنده نمیشه ..اون اتفاق برام عبرت نشد همین چند روز پیش برام یه اتاق افتاد ناسازگاری کردم با خودم گفتم طرفم قویه کنار میاد فراموش کردم که شاید اونم از بین بره یه روزی ... ریشه طرفم داشت آسیب میدید رسیدم بالای سرش جلوشو گرفتم ولی ترمیم اون ریشه زمان می‌بره تا به روز اول برگرده حالش بد بود حال منم بد بود ریشه های اون زور و نیروی اون زور و نیروی منم بود آخه ... یعنی میخام بگم که: ریشه های قوی ام از بین میرن ...حواستون به رفتارتون باشه که اگه رفت برگشتنی نیس.. :) http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
یک گوشه اتاقت چندتا گلدون رنگی بچین. هر روز لمسشون کن بهشون آب بده. پنجره رو باز کن نور خورشید خودشو پهن کنه تو خونه. یک موسیقی بی کلام بذار. به اهدافت فک کن. خدارو شاکر باش همیشه. سرتو بکن زیر آب سرد. کتابی بردار و یکم مطالعه کن. انرژی بگیر زندگی همین ثانیه هاس که داره میگذره. حالِ دلتو خوب نگه دار. نشستن و غصه خوردن فایده داره؟ ------------------- ••••●❥JOiN👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
♦️مرحوم محمد قاضی، مترجم پیشکسوت و بلندآوازه کشورمان در کتاب خاطراتش روایت می کند : 💎در پنجمین سالی که به به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمده بودم، دولت وقت تصمیم گرفت برای خانوارها کوپن ارزاق صادر کند. جنگ جهانی به پایان رسیده بود اما کمبود ارزاق و فقر در کشور هنوز شدت داشت. من به همراه یک کارمند مامور شدم در ناحیه طالقان آمارگیری کنم و لیست ساکنان همه دهات را ثبت نمایم. ما دو نفر به همراه یک ژاندارم و یک بلد راه سوار بر دو قاطر به عمق کوهستان طالقان رفتیم و از تک تک روستاها آمار جمع آوری کردیم. در یک روستا کدخدا طبق وظیفه اش ما را همراهی می نمود. به امامزاده ای رسیدیم با بنایی کوچک و گنبدی سبز رنگ که مورد احترام اهالی بود و یک چشمه باصفا به صورت دریاچه ای به وسعت صدمتر مربع مقابل امامزاده به چشم می خورد. مقابل چشمه ایستادیم که دیدم درون آب چشمه ماهی های درشت و سرحال شنا می کنند. ماهی کپور آنچنان فراوان بود که ضمن شنا با هم برخورد می کردند. کدخدا مرد پنجاه ساله دانا و موقری بود ، گفت : آقای قاضی، این ماهی ها متعلق به این امامزاده هستند و کسی جرات صید آنان را ندارد.چند سال پیش گربه ای قصد شکار بچه ماهی ها را داشت که در دم به شکل سنگ درآمد، آنجاست ببینید. سنگی را در دامنه کوه و نزدیک چشمه نشان داد که به نظرم چندان شبیه گربه نبود. اما کدخدا آنچنان عاقل و چیزفهم بود که حرفش را پذیرفتم. چند نفر از اهل ده همراهمان شده بودند که سر تکان دادند و چیزهایی در تائید این ماجرای شگفت انگیز گفتند. شب ناچار بودیم جایی اتراق کنیم. به دعوت کدخدا به خانه اش رفتیم. سفره شام را پهن کردند و در کنار دیسهای معطر برنج شمال، دو ماهی کپور درشت و سرخ شده هم گذاشتند. ضمن صرف غذا گفتم : کدخدا ماهی به این لذیذی را چطور تهیه می کنید؟ به شمال که دسترسی ندارید. به سادگی گفت : ماهی های همان چشمه امامزاده هستند !!! لقمه غذا در گلویم گیر کرد. شاید یک دو دقیقه کپ کرده بودم. با جرعه ای آب لقمه را فرو دادم و سردرگم و وحشتزده نگاهش کردم. حال مرا که دید قهقه ای سر داد و مفصل خندید و گفت : نکند داستان سنگ شدن و ممنوعیت و اینها را باور کردید؟!! من از جوانی که مسئول اداره ده شدم اگر چنین داستانی خلق نمی کردم که تا به حال مردم ریشه ماهی را از آن چشمه بیرون آورده بودند. یک جوری لازم بود بترسند و پنهانی ماهی صید نکنند. در چهره کدخدا ، روح همه حاکمان مشرق زمین را در طول تاریخ می دیدم. مردانی که سوار بر ترس و جهل مردم حکومت کرده بودند و هرگز گامی در راه تربیت و آگاهی رعیت برنداشته بودند. حاکمانی که خود کوچکترین اعتقادی به آنچه می گفتند نداشتند و انسانها را قابل تربیت و آگاهی نمی دانستند. 📚 خاطرات یک مترجم ✍ ✨اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
اگرکسی را یافتی که در لبخندت،غمت را دید درسکوتت،حرفهایت را شنید و درخشمت،محبت را فهمید بدان او بهترین دارایی زندگی توست دکتر شریعتی - ••••●❥JOiN👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
✨﷽✨ 🌷حکایت انوشیروان ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ. روزی ﺩﺭ ﺣﺎلی که اﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ. شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ میکشد ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ... سلطان ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺧﻨﺪﯾﺪ... شاه ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ! باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ، اﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍین باﺭ ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ! مجددا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. پرسیدند چرا با عجله میروید؟ گفت: نود سال زندگیِ پربار و هدفمند، ازاو مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده و حکیمانه است، پس لایق پاداش است. اگر می ماندم خزانه ام را خالی میکرد...! http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
سرهنگ ساندرس یک روز در منزل نشسته بود که در این میان نوه اش آمد و گفت: بابابزرگ این ماه برایم یک دوچرخه می خری؟ او نوه اش را خیلی دوست می داشت، گفت: حتماً عزیزم. حساب کرد ماهی ۵۰۰ دلار حقوق بازنشستگی میگیرد و حتی در مخارج خانه هم می ماند. شروع کرد به خواندن کتاب های موفقیت. در یکی از بندهای یک کتاب نوشته بود: قابلیت هایتان را روی کاغذ بنویسید. او شروع کرد به نوشتن تا اینکه دوباره نوه اش آمد و گفت: بابا بزرگ داری چه کار می کنی؟ پدربزرگ گفت: دارم کارهایی که بلدم را مینویسم. پسرک گفت: بابا بزرگ بنویس مرغ های خوشمزه هم درست می کنی. درست بود؛ پیرمرد پودرهایی را درست می کرد که وقتی به مرغ ها میزد مزه ی مرغ ها شگفت انگیز می شد. او راهش را پیدا کرد. پودر مرغ را برای فروش نزد اولین رستوران برد اما صاحب آنجا قبول نکرد! دومین رستوران نه! سومین رستوران نه! او به ۶۲۳ رستوران مراجعه کرد و ششصدوبیست و چهارمین رستوران، حاضر شد از پودر مرغ سرهنگ ساندرس استفاده کند. امروزه کارخانه پودر مرغ کنتاکی (KFC) در ۱۲۴ کشور دنیا نمایندگی دارد. اگر در آمریکا کسی بخواهد تصویر سرهنگ ساندرس و پودر مرغ کنتاکی را بالای درب رستورانش نصب کند باید ۵۰ هزار دلار به این شرکت پرداخت کند. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این عصر زیبا🌸🍃 چشمتاتون از هرچه زیبایی لبریز🌸🍃 دلتون از هر چه تازگی مملو وجـودتون از هـر چه ناملایمات مصون باد🌸🍃 عصر آخر هفته تون شیرین و دلچسب 🍰😊 🌸🍃 آخر هفته تون شاد و پرخاطره🌸🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون بفهمند. سردبیر میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟ شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه: بعد از ازدواج به ماه عسل رفتیم برای اسب سواری هر دو ، دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو انداخت. همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت : “این بار اولته” دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد. بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت: “این دومین بارت” بعد بازم راه افتادیم .وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت. سر همسرم داد کشیدم و گفتم : “چیکار کردی روانی؟ حیوان بیچاره رو کشتی! دیونه شدی؟ “ همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت : این بار اولت بود. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
⁦✍🏼⁩سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم. روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت: به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد، ملکه آينده چين می شود. دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند، اما بی نتيجه بود، گلی نروييد...⁦ روز ملاقات فرا رسيد، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضيح داد: اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند: ⁦گل صداقت..⁩ همه دانه هايی که به شما دادم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
‍ ‍ ✳️ ماجرای دیوانگی بهلول دانا 💠 آیه‌ها و آینه‌ها 💠 💠آیه: وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ مائده/2 و بر گناه و تجاوز همكارى نكنيد 💠 آینه: 🔹حکایت؛ هارون‌الرشید خلیفه عباسی خواست کسی را برای قضاوت بغداد تعیین نماید، با اطرافیان خود مشورت کرد، همگی گفتند: برای این کار کسی جز بهلول صلاحیت ندارد. بهلول را خواست و قضاوت را به وی پیشنهاد کرد. بهلول گفت: من صلاحیت و شایستگی برای این سمت را ندارم. هارون گفت: تمام اهل بغداد می‌گویند، جز تو کسی سزاوار نیست، حال تو قبول نمی‌کنی! بهلول گفت: من به وضع و شخصیت خود از شما بیشتر اطلاع دارم و این سخن من یا راست است یا دروغ، اگر راست باشد، شایسته نیست کسی که صلاحیت منصب قضاوت را ندارد، متصدی شود. اگر دروغ است، شخص دروغگو نیز صلاحیت این مقام را ندارد. هارون اصرار کرد که باید بپذیری و بهلول از او یک‌شب مهلت خواست تا فکر کند. فردا صبح خود را به دیوانگی زد و سوار بر چوبی شده و در میان بازارهای بغداد می‌دوید و صدا می‌زد دور شوید، راه بدهید، اسبم شما را لگد نزند. مردم گفتند: بهلول دیوانه شده است! خبر را به هارون‌الرشید رساندند و گفتند: بهلول دیوانه شده است. گفت: او دیوانه نشده ولیکن دینش را به این وسیله حفظ و از دست ما فرار نمود تا در حقوق مردم دخالت ننماید. آری آزمایش هر کس نوعی مخصوص است نه تنها ریاست برای بهلول آماده بود بلکه وقتی غذای خلیفه را برای او می‌آوردند، می‌گفت: غذا را ببرید پیش سگ‌های پشت حمام بی اندازید، تازه اگر سگ‌ها هم بفهمند، از غذای خلیفه نخواهند خورد!1 آن کز ره بیدادگری رهسپر است هم خصم خدا و هم عدوی بشر است 📚با اقتباس و ویراست از کتاب یک‌صد موضوع 500 داستان @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈 برای کاهش حمله قلبی طالبی بخورید طالبی مانند سیروپیاز دارای آدنوزین است که رقیق کننده خون وضدانعقادخون بوده، به همین علت باعث کاهش خطرحمله قلبی میشه @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❀ ۲ درس زیبا از این تصویر ۱. در اوج شڪست و ناامیدے هم باید امید بہ گشایش داشت ۲. با تڪبر و خودخواهے آنچہ ڪہ دارے از دست خواهے داد ‎ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
شب هنگام است و زمان خواب مولای من ، برای سلامتی ✨وجود نازنینتان آیه الکرسی میخوانیم..... 🌸✨❄️ دعای هنگام خوابیدن 🌙 💥«باسْمِکَ اللَّهُمَّ أَمُوتُ وَ اَحْیَا» «بار الها!با نام تو میمیرم و زنده خواهم شد دعای بلند شدن از خواب 🌞 💥«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ» @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎋یارب دل ما را ✨تو به رحمت جان ده... 🎋درد همه را ✨به صابری درمان ده.... 🎋این بنده نداند ✨که چه می باید خواست... 🎋داننده تویی ✨هر آنچه خواهی آن ده... 🎋شبتون سرشار از عطر خدا @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم الهی به امیدتو باسم رب المهدی(عج) ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام تو را سپاس میگویم برای نعمتهایت. در این روز جمعه به همه ﺳﻼﻣﺘﯽ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ سعادت و خوشبختی را عطابفرما... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍جمعه ها بهار صلوات هست در این آدینه ی زیبا 🌸🍃 دهانمان را خوشبو کنیم به ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🍃🌸 (🌸)اللّهُمَّ ✨(🌸)صَلِّ ✨✨(🌸)عَلَی ✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ ✨✨(🌸)وَ اَهْلِکْ ✨(🌸)اَعْدَائَهُمْ (🌸)اَجْمَعِین @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا دوباره جمعه است و ذکر یا مهدی به لب هامان نشسته بیا آقا که بغض انتظار 😔 راه گلوی شیعه را بسته😔 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 💚 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✋❤️ هرروزصبح زودبه گوشم صدای توست حی علی الحسین،وحی علی الحرم بایک سلام، روبه شما،رو به کربلا جامیدهم میان دلم یک بغل حرم ☀️🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔸، . 🔸چنانکه مذکور است، مقامات "دوستی" در قرآن، "دوازدهگانه" است. "هفت" مقام آن، ایجابی است. یعنی بطور صریح و مستقیم از آن سخن گفته شده است، و "پنج" مقام دیگر آن، سلبی است. یعنی باید از معنای ضدش، آن مقام را درک کرد. 👈 اما آن هفت مقام که صریح است؛ ○ خداوند "توبه کنندگان" را دوست دارد "اِنَ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ" ○ "پاکیزگان" را دوست دارد "یُحِبُّ المُتَطَهَّرِینَ" ○ "صبر کنندگان" را دوست دارد "یُحِبُّ الصّابِرِینَ" ○ "شکر کنندگان" را دوست دارد "یُحِبُّ الشّاکِرِینَ" ○ "تقوا پیشگان" را دوست دارد "یُحِبُّ المُتَّقِینَ" ○ "نیکوکاران" را دوست دارد "یُحِبُّ المُحسِنِینَ" ○ "توکّل کنندگان" را دوست دارد "یُحِبُّ المُتَوَکِّلِینَ" 👈 و اما آن پنج که باید از معنای ضدشان، "مقام" را درک کرد؛ ● خداوند "کفرپیشگان" را دوست ندارد "لا یُحِبُّ الکافِرِینَ". که معنای ضد آن "ایمانداران" اند. ● "ظالمان" را دوست ندارد "لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ". که ضد آن "عادلان" اند. ● "فاسقان" را دوست ندارد "لا یُحِبُّ الفاسِقِینَ". که ضد آن "صالحان" اند. ● "مستکبران" را دوست ندارد "لا یُحِبُّ المُستَکبِرِینَ". که ضد آن "متواضعان" اند. ● "خائنان" را دوست ندارد "لا یُحِبُّ الخائِنِینَ". که ضد آن "وفاداران" اند. 👌 "حال اگر میخواهی دوستدار خدا باشی، و شامل "یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَهُ" گردی، بسم الله، این گوی و این میدان" 📚 محضر مولانا 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸
☝️۰۰۰☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ۴ تیر ماه ١۴۰۰ 🌞اذان صبح: ٠۴.٠٣ ☀️طلوع آفتاب: ٠۵.۵٠ 🌝اذان ظهر: ١٣.٠٧ 🌑غروب آفتاب: ٢٠.٢۴ 🌖اذان مغرب: ٢٠.۴۵ 🌓نیمه شب شرعی: ٠٠.١۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️۰۰۰۰❗️☝️ 🍃 : ،،پس ازنمازظهرجمعه 🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت بعد از حمد ۷ توحید بخواند 📚 مفاتیح الجنان أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ 🌼ذکر روز جمعه ۱۰۰ مرتبه 🌻خدایا درود بفرست بر محمد و آل محمد 🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ 🌻وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌼این ذکر موجب عزیز شدن می‌شود... منتظرند ناقوس آمدنت به صدا درآید تا پخش شود نوای ظهورت درون دلها... مهدی جان بیا و صدای آمدنت را به گوش ما برسان! 🌻اللهم عجل لولیک الفرج🌻 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: ✍هر کس ماندگارى مى ‏خواهد و البته ماندگارى [ابدى] وجود ندارد ☜باید صبحانه را زودتر بخــورد ☜کفـش مناسب بپـــوشــــد ☜رداى(بالاپوش)خودراسبک کند ☜و کمتــر با زنـــان بیامیـــــزد ↫پرسیدند: اى پیامبر خدا! سبک بودن رَدا به چیست؟ فرمودند: به کم بودنِ بدهى. 📚من لایحضره الفقیه ج 3 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺 🌹 امام صادق علیه السَّلام فرمودند: 🔸 : برادر دینی، همسر شایسته و همراه در دین، فرزند مطیع و سربراه! 🔸هر کس خداوند یکی از این سه را به او عنایت فرماید او را به خیر دنیا و آخرت رسانده و بهرۂ فراوان در دنیا خواهد برد. 📖 بحار الأنوار 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌹و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh