هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانی #اسماءالحسنی
✨ #غنی به معنای...
✨همیشه #بینیاز
💕خواص:
✨✨
💕برای جلوگیری از فقر و بهبودی وضعیت مالی
در هر روز 100 مرتبه ذکر« #یاغنی» خوانده شود.
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#ذکر_درمانی
جهت وسعت #رزق و روزی
و #رفع ترس
👌رزق و روزیتان را افزایش و ترستان را رفع کنید
👈با قرائت روزانه
۱٣٧ مرتبه ذکر💰 #یاواسع💰
و سپس صدقه دهید
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸مینشینم خسته با حالی عجیب...
از ته دل مینویسم أَنت في قلبي رضا علیهالسلام
#چهارشنبههایامامرضایی
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚͜͡🌿
گَمانمَبَر،ڪهحَسَنبـيضَریحوبـيحَرَماَست
ڪَریمِآلِعَباهَرچہهَستمـيبَخشَد
💚¦⇠#دوشنبہهایامامحسنے
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
☁️🌞☁️
#داستان_واقعی_آموزنده
🔴كيفر كوچکترین بى احترامى به پدر!
✳️يوسف عليه السلام پس از مشكلات زياد فرمانرواى مصر شد.
🌷پدرش يعقوب سالها با رنج و مشقت ، دورى و فراق يوسف را تحمل كرده و توان جسمى را از دست داده بود.
🌟هنگامى كه باخبر شد يوسف ، زمامدار كشور مصر است ، شاد و خرم با يك كاروان به سوى مصر حركت كرد،
🌹 يوسف نيز با شوكت و جلالى در حالى كه سوار بر مركب بود، به استقبال پدر از مصر بيرون آمد.
💥همين كه چشمش به پدر رنج كشيده افتاد، مى خواست پياده شود، اما شكوه سلطنت سبب شد كه به احترام پدر پياده نشود و كمى بى احترامى در حق پدر كرد.
☀️پس از پايان مراسم ديدار، جبرئيل از جانب خداوند نزد يوسف آمد و گفت :
يوسف ! چرا به احترام پدر پياده نشدى؟ اينك دستت را باز كن !
🔰وقتى يوسف علیه السلام دستش را گشود ناگاه نورى از ميان انگشتانش برخاست و به سوى آسمان رفت .
✨یوسف علیه السلام پرسيد:
اين چه نورى است كه از دستم خارج گرديد؟
🌹جبرييل پاسخ داد:
اين نور نبوت بود كه از نسل تو، به خاطر كيفر پياده نشدن براى پدر پيرت (يعقوب ) خارج گرديد و ديگر از نسل تو پيغمبر نخواهد بود...
➖➖➖➖🌷➖➖➖➖
📚بحارالانوار،ج 12،ص251
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از بنرها
258.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯♥️ اگر میخواهی قلب فردی را از راه دور بدست بیاوری
این دعا 🤲را به نیت آن فرد بخوان کمتر از سه روز مطیع و عاشقت شود
و خودش را به شما میرساند🏃♀🏃
دریافت دعا 👇
به دست نا اهلان ندهید⛔️زودجوین شو تا پاک نشده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🌱حکایت بهلول
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند، ولی با این همه سعی و کوشش کارگران، موقع خروج از حمام، بهلول فقط یک دینار به آنها داد. حمامی ها متحیر گردیده پرسیدند: سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟
بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز پرداختم.
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🌱حکایت
سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .
وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .
دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم .
روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت .
سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد...
روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .
لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
👤 داستانهای چینی
📚 #تکه_کتاب
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌱🌷🌱🌷🌱🏴🚩
🤔 فـاطمـه امالبنیـن کیست؟؟
✨نامش فاطمه بود.
از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگآوری، هم پای پسران قبیله بود.
اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل عباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود!
👈نه اینکه تنها او اینچنین باشد،
تمام قبیلهاش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛
اما چیزی که او را متمایز می کرد، حجب و حیای مثال زدنی و زیبایی و ملاحت خاص زنانه بود که در کنار جنگآوری، او را به یک دختر کم نظیر تبدیل کرده بود.
❇️ کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش میگذاشتند،
همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمیشد.
⁉️ وقتی از او میپرسیدند که چرا ازدواج نمیکنی،
✨می گفت: «مردی نمیبینم، اگر مردی به خواستگاریام بیاید، ازدواج میکنم!»
👹معاویه از خواستگاران پر و پا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز میگشت.
🌠تا اینکه یک شب خوابی دید.
صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستادهی علی بن ابیطالب (علیه السلام)، که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد،
فاطمه لبخند معنا داری زد؛
فهمید که رویایش صادقه بوده است.
🎉از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت:
«خدا را سپاس!
من به «مرد» راضی بودم
ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.»
و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد
و شد همسر علی بن ابیطالب (ع)، جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
🔹بارزترین ویژگی اش، ادب بود.
🔸 به جا و به موقع حرف می زد.
🔹حد خودش را میدانست
🔸و رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت.
✨روزی که پا در خانهی امیرالمومنین(ع) گذاشت،
اولین جملهاش به فرزندان ایشان این بود:
نیامده ام جای مادرتان را بگیرم،
من کجا و فرزندان زهرا(س) کجا؟
من آمدهام تا کنیزتان باشم.
✅ و به حق نشان داد که راست میگفت؛
همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند.
فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت
و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد
و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛
کاری که آن را افتخاری برای خود میدانست.
📜می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی(ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند.
🔅از امام(ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچهها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند.
♥️وقتی عباس(علیه السلام)،
نوزاد شیرین ام البنین به دنیا آمد،
بچه های زهرا(س) را جمع کرد،
آنها را نزدیک به هم نشاند و نوزاد یک روزه اش را در آغوش گرفت؛ بلند شد
و عباسش را دور سر فرزندان فاطمه(س) چرخاند
تا به همه بگوید که فرزندان امالبنین، بلاگردان فرزندان فاطمه(س) اند.
✳️همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری میکرد که:
«مبادا حسن و حسین (علیهما السلام) را برادر و همتای خود بدانید،
آنها تافتهی جدا بافتهاند،
آسمانیاند،
نوادگان پیامبر(ص) اند.»
و همین تربیت بود که نتیجهاش را در کربلا نشان داد...
✨او همان مادری است که وقتی کاروان کربلا را راهی می کرد،
با وجود اینکه چهار جوان خودش همراه کاروان بودند،
به تمام کاروان اینطور سفارش میکرد:
⚡️چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمان بردار او باشید.
ام البنین، از حضرت علی (ع)، صاحب چهار ستاره ی نورانی به نامهای
🔮 عباس،
🔮عبدالله،
🔮 جعفر
🔮و عثمان
شد که همگی در کربلا به شهادت رسیدند.
🌷درود ورحمت خداوند بر آنها🌷
🚩 التماس دعا
👈 ۱۳ جمادیالثانی سال ۶۴ھ.
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیه مشکل گشا ☝️
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آیه_درمانی
💔 رفــــع انــدوه
🍃🍂 قرائت این آیات بی عدد خاص
خیلی سریع غم و اندوه را از بین می برد
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💰 #افــزایش_ثــروت
🍃🍂 جناب آقاے سیاح ؛
⇦ چنانچہ نیاز بہ پول دارید این
آیہ شریفہ را به عدد ابجد اسم خودتان
تڪرار ڪنید 🍃🍂
📚 کشکول سیاح ۳۹/۲
@shamimrezvan
#ذڪرهاےگرـღگشا👆👆