🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 7️⃣2️⃣
👈 مدارا کردن با بیمارى
💠 امام(علیه السلام) در این گفتار حکمت آمیز خود به یک اصل مهم بهداشتى و درمانى اشاره مى کند مى فرماید:"با بیمارى ات بساز مادامى که با تو همراهى مى کند"
🔸اشاره به این که تا زمانى که بیمارى فشار شدید نیاورده بگذار بدنت بدون نیاز طبیبان و دارو آن را دفع کند.
🔸این مسئله شاید در آن روز که امام این را مى فرمود روشن نبود; اما امروز روشن است که بدن خود داراى نیروى دفاعى است و هرگاه بیمارى با استفاده از قدرت دفاعى بدن از بین برود هم زیان هاى دارو و درمان را ندارد و هم بدن را تقویت کرده و براى آینده بیمه مى کند. البته هرگاه نیروى دفاعى بدن عاجز بماند باید با استفاده از طبیب و دارو به کمک او شتافت تا بیمارى را دفع کند.
اضافه بر این بسیارى از بیمارى ها دورانى دارد که با پایان دورانش خود به خود دفع مى شود. از این گذشته انسان وقتى در مقابل بیمارى تسلیم مى شود و با مختصر ناراحتى در بستر مى خوابد به خودش تلقین بیمارى مى کند، تلقین خود اثر تخریبى دارد. به عکس اگر برخیزد و کار روزانه خود را ادامه دهد عملا تلقین سلامت کرده و در روح او بسیار مؤثر است.
👈این نکته امروز بر همه روشن است که هر دارو هرچند اثر درمانى داشته باشد، زیانى نیز با خود همراه دارد.
💠این سخن به بیان دیگرى نیز از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است که مى فرماید: «تا زمانى که مى توانى با داشتن بیمارى سرپا باشى در بستر نخواب». و نظیر این روایت روایات دیگرى نیز هست.
📌تکرار مى کنیم: مفهوم این سخنان این نیست که انسان با طبیب و دارو خود را معالجه نکند بلکه مفهومش آن است که در مراجعه به طبیب و استفاده از داروها که معمولاً آثار زیان بارى دارد عجله ننماید.
#حکمت 27
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷
⚜️ 🌷
🌷
حکمت 8️⃣2️⃣
✅برترين پارسايى
وَ قَالَ (علیه السلام): أَفْضَلُ الزُّهْدِ، إِخْفَاءُ الزُّهْدِ.
و درود خدا بر او، فرمود: برترين زهد، پنهان داشتن زهد است.
#حکمت28
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 8️⃣2️⃣
👈برترین زهد
💠 امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه و گهربارش مى فرماید: «برترین نوع پارسایى مخفى داشتن پارسایى است»
🔸این سخن اشاره به برنامه اى است که زاهدان ریایى در آن عصر و این عصر براى جلب قلوب مردم انتخاب مى کردند; لباس هاى ساده و مندرس و گاه از کرباس و خانه اى محقر و طعامى بسیار ساده براى خود برمى گزیدند تا مردم به آنها اقبال کنند و گاه آنها را مستجاب الدعوه پندارند و از این طریق مقامى در اجتماع پیدا کنند و یا اموالى را پنهانى گرد مى آوردند. بسیار مى شد که زندگانى درونى و بیرونى آنها با هم بسیار متفاوت بود و با توجه به این که ریاکارى نوعى شرک و خودپرستى است آنها گرچه ظاهرا زاهد ولى در باطن مشرک بودند و گاه سرچشمه خطراتى براى جامعه مى شدند.
🔹زاهد واقعى آن کس نیست که به سراغ دنیا رفته، ولى چون آن را به چنگ نیاورده ناچار لباس زهد به خود پوشیده است. زاهد واقعى کسى است که دنیا به سراغش آمده و او آن را نپذیرفته و زندگى زاهدانه را بر نعیم دنیا ترجیح داده است.
🔹این سخن را با ذکر دو نکته پایان مى دهیم: نخست این که اگر سؤال شود چگونه مى توان زاهد بود و زهد را پنهان کرد در پاسخ مى گوییم: شخص زاهد باید در مجامع مانند دیگران رفتار کند; مثلاً اگر سر سفره اى است که غذاهاى مختلف در آن است مقدارى از هر کدام تناول کند نه این که همه غذاها را کنار بزند مثلا به نان و پنیرى قناعت نماید و از نظر لباس، لباس ساده معمولى بپوشد نه لباس غیر متعارف زاهدانه و به این ترتیب مى تواند در باطن زاهد باشد و در ظاهر فردى معمولى.
🔸نکته دیگر این که هر گاه زاهد به زهدش افتخار کند و آن را اظهار نماید در واقع زاهد نیست، چرا که دلبستگى به زهد و افتخار به آن و جلب نظر مردم از این طریق خود عین رغبت در دنیا و بر ضد زهد است.
#حکمت 28
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷
⚜️ 🌷
🌷
حکمت 9️⃣2️⃣
✅ضرورت ياد مرگ
وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى كه تو زندگى را پشت سر مى گذارى و مرگ به تو روى مى آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
#حکمت29
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 9️⃣2️⃣
👈ملاقات سریع!
💠 امام(علیه السلام) در این جمله حکمت آمیز در مورد سرعت گذشت عمر و فرارسیدن لحظات مرگ به همگان هشدار مى دهد مى فرماید: "در حالى که تو به زندگى پشت مى کنى و مرگ به تو روى مى آورد ملاقات (با یکدیگر) چه سریع خواهد بود!"
نکته مهمى در این سخن پرمحتواى امام(علیه السلام) است که نخست همه انسان ها را در حال حرکت به سوى پایان عمر معرفى مى کند و این یک واقعیت است. از لحظه اى که انسان متولد مى شود و هر ساعتى که بر او مى گذرد بخشى از سرمایه عمر او کاسته و هر نفسى که مى زند یک گام به پایان زندگى نزدیک مى گردد، زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و اگر هیچ مشکلى هم براى او پیش نیاید روزى پایان مى پذیرد. درست مانند چراغى که ماده اشتعال زایش تدریجاً کم مى شود و روزى تمام و سرانجام خاموش خواهد شد. این حرکت سریع بدون یک لحظه توقف ادامه دارد و به این ترتیب، از این سو همه انسان ها شتابان به سوى مرگ حرکت مى کنند.
از سوى دیگر، پیوسته عوامل مرگ به سوى انسان در حرکت اند خواه این عوامل از طریق حوادث ناگهانى، زلزله ها، طوفان و سیلاب، تصادف ها و مانند آن باشد یا به صورت بیمارى هایى که با گذشت عمر و ضعف و ناتوانى اعضا خواه ناخواه دامان انسان را مى گیرد و بدین ترتیب دو حرکت از دو سو رو به روى یکدیگر دائماً در حال انجامند از یک سو، انسان به سوى نقطه پایان زندگى و از آن سو، حوادث به سوى انسان در حرکت است و در چنین شرایطى ملاقات با یکدیگر سریع خواهد بود; مانند دو وسیله نقلیه اى که از دو طرف روبروى یکدیگر با سرعت در حرکت اند و چیزى نمى گذرد که به هم مى رسند.
#حکمت 29
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷
⚜️ 🌷
🌷
حکمت 0️⃣3️⃣
✅پرهيز از غفلت زدگى
وَ قَالَ (علیه السلام): الْحَذَرَ الْحَذَرَ، فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ.
و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار، به خدا سوگند، چنان پرده پوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است.
#حکمت30
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 0️⃣3️⃣
👈 از پرده پوشى خداوند مغرور مباش
💠 امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش به همه معصیت کاران هشدار مى دهد که از صبر الهى در مقابل معاصى شان مغرور نشوند. مى فرماید: «(از مجازات الهى) برحذر باش برحذر باش، به خدا سوگند آن قدر پرده پوشى کرده که گویى آمرزیده است»; (الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ)
اشاره به این که یکى از صفات پروردگار، ستار العیوب بودن است. با رحمت واسعه اش گناهان پنهانى بندگان را افشا نمى کند تا آبروى آنها در نزد دوست و دشمن ریخته نشود شاید بیدار شوند به سوى خدا باز گردند و از گناهان خویش توبه کنند و دست بردارند. اما بسیار مى شود که افراد از این لطف و رحمت الهى سوء استفاده مى کنند و گمان دارند گناهى نکرده اند یا اگر گناهى مرتکب شده اند خداوند بدون توبه آنها را مشمول عفو خود قرار داده است. امام(علیه السلام) در اینجا هشدار مى دهد که از این لطف و عنایت الهى مغرور نشوید به خصوص این که ممکن است این از قبیل نعمت هاى استدراجى باشد یعنى خداوند گروهى از گنهکاران را لایق عفو و بخشش نمى بیند; آنها را به حال خود رها مى کند تا مجازاتشان را به تأخیر بیندازد تا پشتشان از بار گناه سنگین شود و آنگاه به شدت آنها را گرفته و مجازات مى کند.
در ضمن این سخن درسى است براى بندگان که آنها هم ستار العیوب باشند و به محض اطلاع از گناهان پنهانى کسى، به افشاگرى برنخیزند و آبرویش را نریزند و به او مجال اصلاح خویشتن و توبه دهند.
اضافه بر این کمتر کسى است که عیب و خطایى در پنهان نداشته باشد اگر باب افشاگرى گشوده شود، همگان نسبت به یکدیگر بى اعتماد مى شوند و سرمایه اصلى جامعه که اعتماد است از دست مى رود.
#حکمت 30
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷
⚜️ 🌷
🌷
حکمت 1️⃣3️⃣
✅ شناخت پایه های ایمان و پایه های کفر
وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ، فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ. وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ؛ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ [فِي] إِلَى الْخَيْرَاتِ. وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ؛ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الْأَوَّلِينَ. وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ؛ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ [الْحِلْمِ] الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً. وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ؛ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ [الْمُنَافِقِينَ] الْكَافِرِينَ وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ؛ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ؛ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا.
و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند، جواب داد):
1- شناخت پايه هاى ايمان:
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد.
صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن كس كه اشتياق بهشت دارد، شهوت هايش كاستى گيرد، و آن كس كه از آتش جهنّم مى ترسد، از حرام دورى مى گزيند، و آن كس كه در دنيا زهد مى ورزد، مصيبت ها را ساده پندارد، و آن كس كه مرگ را انتظار مى كشد در نيكى ها شتاب مى كند.
يقين نيز بر چهار پايه استوار است: بينش زيركانه، دريافت حكيمانه واقعيّت ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان. پس آن كس كه هوشمندانه به واقعيّت ها نگريست، حكمت را آشكارا بيند، و آن كه حكمت را آشكارا ديد، عبرت آموزى را شناسد، و آن كه عبرت آموزى شناخت گويا چنان است كه با گذشتگان مى زيسته است.
و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است: فكرى ژرف انديش، دانشى عميق و به حقيقت رسيده، نيكو داورى كردن و استوار بودن در شكيبايى. پس كسى كه درست انديشيد به ژرفاى دانش رسيد و آن كس كه به حقيقت دانش رسيد، از چشمه زلال شريعت نوشيد، و كسى كه شكيبا شد در كارش زياده روى نكرده با نيكنامى در ميان مردم زندگى خواهد كرد.
و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است: امر به معروف، و نهى از منكر، راستگويى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر كس به معروف امر كرد، پشتوانه نيرومند مؤمنان است، و آن كس كه از زشتى ها نهى كرد، بينى منافقان را به خاك ماليد، و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه پايدارى كند حقّى را كه بر گردن او بوده ادا كرده است، و كسى كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشم گيرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.
2- شناخت اقسام كفر و ترديد:
و كفر بر چهار ستون پايدار است: كنجكاوى دروغين،(1) ستيزه جويى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى كردن. پس آن كس كه دنبال توهّم و كنجكاوى دروغين رفت به حق نرسيد.(2) و آن كس كه به ستيزه جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نا بينا شد، و آن كس كه از راه حق منحرف گرديد، نيكويى را زشت، و زشتى را نيكويى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت، و آن كس كه دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و كارش سخت، و نجات او از مشكلات دشوار است.
و شك چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسيدن، دو دل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن كس كه جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريكى شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن كس كه از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است، و آن كس كه در ترديد و دو دلى باشد زير پاى شيطان كوبيده خواهد شد، و آن كس كه تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از كف خواهد داد.
#حکمت31
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣
✅بخش اول
👈 امام علیه السلام در آغاز، براى ایمان چهار ستون قائل مىشود و در پاسخ سؤال پیش گفته مىفرماید: «ایمان بر چهار پایه استوار است: بر صبر و یقین و عدالت و جهاد»؛
از آنجا که هدف امام علیه السلام در این پاسخ به سؤال، شرح و بیان ایمان از نظر اعتقاد قلبى و آثار لسانى و جنبههاى عملى به طور کامل است براى هر یک از این پایههاى چهارگانه، چهار شاخه بیان فرموده که در عمق حقیقت ایمان پیش رفته است.
💠پایه اوّلِ ایمان: صبر
مىفرماید: «صبر از میان آنها، بر چهار شعبه استوار است؛ اشتیاق، ترس، زهد وانتظار»؛
سپس به ریشههاى هر یک از این چهار شاخه که از آن منشعب مىشود پرداخته مىفرماید: «آنکس که مشتاق بهشت باشد، شهوات و تمایلات سرکش را به فراموشى مىسپارد و آنکس که از آتش جهنم بیمناک شد از گناهان دورى مىگزیند و کسى که زاهد و بىاعتنا به دنیا باشد مصیبتها را ناچیز مىشمرد و آنکس که انتظار مرگ را مىکشد براى انجام اعمال نیک سرعت مىگیرد»؛
در واقع صبر و شکیبایى گاه در مقابل شهوت و در مسیر اطاعت خداست و گاه در مقام پرهیز از گناهان و گاه در مقابل مصائب و درد و رنجهاى دنیوى است و گاه در مقابل پایان عمر و مرگ.
براى اینکه انسان بتواند مواضع خود را در مقابل این امور چهارگانه روشن سازد باید متکى به عقاید صحیح گردد؛ عشق به بهشت و نعمتهاى بىپایانش او را از غلطیدن در شهوات سرکش دنیا حفظ مىکند و این همان صبر بر طاعت است و ایمان به عذاب الهى در آخرت و خوف از دوزخ او را از گناهان باز مىدارد، چرا که گویى آتش دوزخ را با چشم خود مىبیند.
از آنجا که بىتابى در برابر مصائب به دلیل دلبستگىهاى دنیوى است آنکس که زاهد و بىاعتنا به دنیا باشد و از این دلبستگىها وا رَهَد مصیبت در برابر او کوچک مىشود و صبر در برابر آن آسان مىگردد.
امام تمام شاخههاى چهارگانه صبر را مرتبط به اعتقادات قلبى مىشمارد؛ اعتقاد به بهشت، دوزخ، به بىاعتبارى دنیا و مرگ.
💠پایه دومِ ایمان: یقین
سپس امام علیه السلام از شاخههاى یقین سخن مىگوید و مىفرماید: «یقین بر چهار شاخه استوار است: بر بینش هوشمندانه و عمیق و پى بردن به دقایق حکمت و پند گرفتن از عبرتها و اقتدا به روش پیشینیان (صالح)»؛
آنگاه امام علیه السلام میوههاى هر یک از این شاخههاى چهارگانه را بیان مىکند و مىفرماید: «کسى که بینایى هوشمندانه داشته باشد حکمت و دقایق امور براى او روشن مىشود و کسى که دقایق امور براى او روشن شود عبرت فرا مىگیرد و کسى که درس عبرت گیرد چنان است که گویا همیشه با گذشتگان بوده است»؛
از آنچه گفته شد روشن مىشود که یک پایه مهم ایمان، بر یقینِ حاصل از علم استوار است؛ علومى که از مبدأهاى متعدد سرچشمه مىگیرد و روح را سیراب مىکند و اعتقادِ انسان را به مبدأ و معاد محکم مىسازد و آثارش در اخلاق و عمل ظاهر مىگردد.
#حکمت 31
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣
✅بخش دوم
💠 پایه سومِ ایمان: عدل
سپس امام علیه السلام به سراغ شاخه هاى عدالت مىرود و شاخههاى این پایه مهم را
چنین شرح مىدهد: «عدالت نیز چهار شعبه دارد: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن و حلم و بردبارى»؛
. در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانهاى کند نخست باید از قابلیت و استعداد شایستهاى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آنگاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد.
گرچه فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقیقت است و با علم چندان تفاوتى ندارد؛ ولى چون در اینجا در مقابل علم قرار گرفته مناسب است که فهم ناظر به موضوع و علم ناظر به حکم باشد.
چه بسا ممکن است ارباب دعوا با سخنان خشن و حرکات ناموزون و اصرارهاى بىجا، روح قاضى را آزرده سازند. حلم و بردبارى راسخ او نباید اجازه دهد این گونه امور در روحش اثر بگذارد و کمترین تغییرى در حکم ایجاد کند.
آنگاه امام علیه السلام در یک نتیجهگیرى حکیمانه، آثار هر یک از این شاخههاى چهارگانه عدالت را بیان مىکند، مىفرماید: «کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مىکند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام، سیراب باز مىگردد و آنکس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمىشود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد»؛
آرى دقت در فهم، انسان را به ژرفاى علم و دانش مىرساند و آنکس که به ژرفاى علم و دانش برسد احکام الهى را به خوبى درک مىکند و هرکس احکام خدا را دقیقاً بداند هرگز گمراه نخواهد شد و کسانى که در مقابل نابخردان حلم و بردبارى داشته باشند و به گفته قرآن: « «لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا»؛ عداوت نسبت به قومى شما را مانع از اجراى عدالت نشود» از حق و عدالت دور نخواهد شد و چنین انسانى قطعا محبوب القلوب مردم است.
💠پایه چهارمِ ایمان: جهاد
سپس امام علیه السلام از چهارمین پایه ایمان یعنى جهاد دم مىزند و براى آن مانند سه پایه گذشته چهار شاخه ذکر مىکند و مىفرماید: «جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکههاى نبرد، و دشمنى با فاسقان»؛
. در واقع امام جهاد را به معناى وسیع کلمه تفسیر فرموده نه تنها جهاد نظامى در میدان جنگ با دشمنان که نتیجه همه آنها عظمت اسلام و مسلمانان و دفع شر کافران و فاسقان و منافقان است و به تعبیر دیگر امام به هر چهار محور جهاد:
جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره مىکند که جهادى است فراگیر و شامل تمام مصداقها.
آنگاه آثار هر یک از این شاخههاى چهارگانه را به روشنى برمىشمرد و مىفرماید: «آنکس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته»؛
. «و آنکس که نهى از منکر کند بینى کافران (منافقان) را به خاک مالیده»؛
«و کسى که صادقه در میدانهاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد با دشمن) انجام داده است»؛
. «و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خدا نیز به خاطر او خشم مىکند (و او را در برابر دشمنان حفظ مىنماید و روز قیامت وى را خشنود مىسازد)»؛
منظور از جمله
«غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ»
این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مىشود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.
نکته اصول موفقیّت در کارها
آنچه امام علیه السلام در این بخش از سخنان پرمعنایش درباره ارکان ایمان
و شاخههاى آن بیان فرموده، علاوه بر اینکه راه رسیدن به ایمان کامل را براى تمام رهپویان این راه نشان داده، در واقع اصول موفقیت و پیشرفت براى هر کار است؛ خواه جنبه معنوى داشته باشد یا جنبه مادى. و آن اصول چنین است:
🔸 علم و آگاهى کافى براى انجام آن کار.
🔹 جهاد و تلاش و کوشش در راه رسیدن به مقصود.
🔸صبر و شکیبایى در برابر موانع راه و هر گونه کارشکنى از سوى مخالفان.
🔹غوطهور نشدن در هوا و هوسها و عدم وابستگى و ترک اسارت در چنگال آنها.
حال اگر بر این ارکان چهارگانه اصول شانزدهگانه نیز افزوده شود و نتایج هر یک به دقت مورد بررسى قرار گیرد برنامه کاملى را تشکیل مىدهد که صراط مستقیم براى رسیدن به پیروزىهاست.
#حکمت 31
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣
✅بخش سوم
💠 امام علیه السلام در این بخش از کلام خود نیز داد سخن را درباره تبیین پایههاى کفر داده و مىفرماید: «کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزهجویى (جدال و مراء) و انحراف از حق (به سبب هوا و هوسها و تعصبها) و دشمنى با حق (به سبب لجاجت)»؛
🔸امام در واقع موانع شناخت و عوامل انحراف از حق و حجابهایى که در برابر فکر انسان قرار مىگیرد و مانع از مشاهده حقایق مىگردد را بیان فرموده، زیرا هر یک از عوامل چهارگانه بالا به تنهایى کافى است انسان را از معرفت حق باز دارد و در بیراههها سرگردان سازد تا چه رسد به اینکه چهار عامل جمع شود.
🔹آنگاه در ادامه این سخن مىفرماید: «آنکس که تعمق و کنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمىگردد»؛
منظور از «تعمق» جستجوگرى بیش از حد است مخصوصاً در امورى که رسیدن به کنه آن مشکل یا غیر ممکن است.
در روایات اسلامى آمده است که درباره ذات خدا فکر نکنید، بلکه در صفات و خلق او بیندیشید (زیرا ذات او نامتناهى از هر جهت است و فکر هیچ انسانى به کنه ذات او نمىرسد).
🔸آنگاه امام درباره تنازع مىفرماید: «آنکس که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او نسبت به حق پایدار خواهد ماند»؛
منظور از تنازع در اینجا همان جدال و نزاع در مباحث مختلف است که هرگاه ادامه یابد و هر یک از دو طرف بخواهند سخن خود را به کرسى بنشانند و نسبت به دیگرى برترىجویى کنند تدریجاً حق در نظر آنها پنهان مىشود و خودخواهىها و برترىجویىها مانع مشاهده حق مىگردد و چه بسیار هیچکدام در آغاز بحث به گفته خود چندان مؤمن نباشد؛ ولى با ادامه جدال و نزاع کم کم باور مىکند که آنچه مىگوید عین حق و سخن طرف مقابل عین باطل است.
🔹آنگاه امام درباره زیغ که از موانع معرفت و حجاب شناخت است و سبب شک و انحراف از حق مىگردد مىفرماید: «کسى که از راه حق منحرف شود (و به دنبال هوسها برود) خوبى در نظرش بدى و بدى نزدش خوب جلوه مىکند و گرفتار مستى گمراهى مىشود»؛
مىدانیم هرگاه انسان از حق منحرف شود و در شهوات و هوا و هوسها غوطهور گردد تدریجا به بدىها خو مىگیرد و بر اثر تمایلات باطنى، زشتىها را زیبایى مىپندارد و بر اثر فاصله گرفتن از خوبىها، خوبىها در نظر او زشت و ناپسند مىشود و همانطور که امام علیه السلام فرموده در مستى گمراهى فرو مىرود و چنین کسى ممکن است حتى در بدیهىترین امور مانند وجود خدا که آثارش در تمام پهنه آفرینش نمایان است شک و تردید به خود راه دهد و حتى او را منکر شود.
🔸آنگاه امام علیه السلام از پیامدهاى شقاق (دشمنى لجوجانه با حق) سخن مىگوید و مىفرماید: «آن کس که به عناد و لجاج پردازد طرق رسیدن (به حق) براى او ناهموار مىشود و کارها بر او سخت و پیچیده مىگردد و در تنگنایى که خارج شدن از آن مشکل است گرفتار خواهد شد»؛
مىدانیم یکى از موانع شناخت همان حجاب خطرناک لجاجت و دشمنى با حق است. اینگونه افراد در پیمودن راه خداشناسى یا معرفت پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام علیه السلام به کسى مىماند که در سنگلاخ خطرناکى گرفتار شده و هرگز نمىتواند خود را به مقصد برساند. لجاجت به او اجازه نمىدهد که از پیشداورىهاى غلط و تعصبهاى بىجا دست بردارد.
#حکمت 31
با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه
و ورود به #تفسیر_حکمت_ها
🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha