eitaa logo
تفسیر حکمتها
204 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
شرح و تفسیر مختصری از حکمتهای نهج البلاغه ارتباط با ادمین @gomnamj شما میتوانید کلیه فعالیتهای کانون مبشران آسمانی را کانال زیر دنبال کنید 👇 @mobasheran_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣ ✅بخش اول 👈 امام علیه السلام در آغاز، براى ایمان چهار ستون قائل مىشود و در پاسخ سؤال پیش گفته مىفرماید: «ایمان بر چهار پایه استوار است: بر صبر و یقین و عدالت و جهاد»؛ از آنجا که هدف امام علیه السلام در این پاسخ به سؤال، شرح و بیان ایمان از نظر اعتقاد قلبى و آثار لسانى و جنبههاى عملى به طور کامل است براى هر یک از این پایههاى چهارگانه، چهار شاخه بیان فرموده که در عمق حقیقت ایمان پیش رفته است. 💠پایه اوّلِ ایمان: صبر مىفرماید: «صبر از میان آنها، بر چهار شعبه استوار است؛ اشتیاق، ترس، زهد وانتظار»؛ سپس به ریشههاى هر یک از این چهار شاخه که از آن منشعب مىشود پرداخته مىفرماید: «آنکس که مشتاق بهشت باشد، شهوات و تمایلات سرکش را به فراموشى مىسپارد و آنکس که از آتش جهنم بیمناک شد از گناهان دورى مىگزیند و کسى که زاهد و بىاعتنا به دنیا باشد مصیبتها را ناچیز مىشمرد و آنکس که انتظار مرگ را مىکشد براى انجام اعمال نیک سرعت مىگیرد»؛ در واقع صبر و شکیبایى گاه در مقابل شهوت و در مسیر اطاعت خداست و گاه در مقام پرهیز از گناهان و گاه در مقابل مصائب و درد و رنجهاى دنیوى است و گاه در مقابل پایان عمر و مرگ. براى اینکه انسان بتواند مواضع خود را در مقابل این امور چهارگانه روشن سازد باید متکى به عقاید صحیح گردد؛ عشق به بهشت و نعمتهاى بىپایانش او را از غلطیدن در شهوات سرکش دنیا حفظ مىکند و این همان صبر بر طاعت است و ایمان به عذاب الهى در آخرت و خوف از دوزخ او را از گناهان باز مىدارد، چرا که گویى آتش دوزخ را با چشم خود مىبیند. از آنجا که بىتابى در برابر مصائب به دلیل دلبستگىهاى دنیوى است آنکس که زاهد و بىاعتنا به دنیا باشد و از این دلبستگىها وا رَهَد مصیبت در برابر او کوچک مىشود و صبر در برابر آن آسان مىگردد. امام تمام شاخههاى چهارگانه صبر را مرتبط به اعتقادات قلبى مىشمارد؛ اعتقاد به بهشت، دوزخ، به بىاعتبارى دنیا و مرگ. 💠پایه دومِ ایمان: یقین سپس امام علیه السلام از شاخههاى یقین سخن مىگوید و مىفرماید: «یقین بر چهار شاخه استوار است: بر بینش هوشمندانه و عمیق و پى بردن به دقایق حکمت و پند گرفتن از عبرتها و اقتدا به روش پیشینیان (صالح)»؛ آنگاه امام علیه السلام میوههاى هر یک از این شاخههاى چهارگانه را بیان مىکند و مىفرماید: «کسى که بینایى هوشمندانه داشته باشد حکمت و دقایق امور براى او روشن مىشود و کسى که دقایق امور براى او روشن شود عبرت فرا مىگیرد و کسى که درس عبرت گیرد چنان است که گویا همیشه با گذشتگان بوده است»؛ از آنچه گفته شد روشن مىشود که یک پایه مهم ایمان، بر یقینِ حاصل از علم استوار است؛ علومى که از مبدأهاى متعدد سرچشمه مىگیرد و روح را سیراب مىکند و اعتقادِ انسان را به مبدأ و معاد محکم مىسازد و آثارش در اخلاق و عمل ظاهر مىگردد. 31 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣ ✅بخش دوم 💠 پایه سومِ ایمان: عدل سپس امام علیه السلام به سراغ شاخه هاى عدالت مىرود و شاخههاى این پایه مهم را چنین شرح مىدهد: «عدالت نیز چهار شعبه دارد: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن و حلم و بردبارى»؛ . در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانهاى کند نخست باید از قابلیت و استعداد شایستهاى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آنگاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد. گرچه فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقیقت است و با علم چندان تفاوتى ندارد؛ ولى چون در اینجا در مقابل علم قرار گرفته مناسب است که فهم ناظر به موضوع و علم ناظر به حکم باشد. چه بسا ممکن است ارباب دعوا با سخنان خشن و حرکات ناموزون و اصرارهاى بىجا، روح قاضى را آزرده سازند. حلم و بردبارى راسخ او نباید اجازه دهد این گونه امور در روحش اثر بگذارد و کمترین تغییرى در حکم ایجاد کند. آنگاه امام علیه السلام در یک نتیجهگیرى حکیمانه، آثار هر یک از این شاخههاى چهارگانه عدالت را بیان مىکند، مىفرماید: «کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مىکند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام، سیراب باز مىگردد و آنکس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمىشود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد»؛ آرى دقت در فهم، انسان را به ژرفاى علم و دانش مىرساند و آنکس که به ژرفاى علم و دانش برسد احکام الهى را به خوبى درک مىکند و هرکس احکام خدا را دقیقاً بداند هرگز گمراه نخواهد شد و کسانى که در مقابل نابخردان حلم و بردبارى داشته باشند و به گفته قرآن: « «لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا»؛ عداوت نسبت به قومى شما را مانع از اجراى عدالت نشود» از حق و عدالت دور نخواهد شد و چنین انسانى قطعا محبوب القلوب مردم است. 💠پایه چهارمِ ایمان: جهاد سپس امام علیه السلام از چهارمین پایه ایمان یعنى جهاد دم مىزند و براى آن مانند سه پایه گذشته چهار شاخه ذکر مىکند و مىفرماید: «جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکههاى نبرد، و دشمنى با فاسقان»؛ . در واقع امام جهاد را به معناى وسیع کلمه تفسیر فرموده نه تنها جهاد نظامى در میدان جنگ با دشمنان که نتیجه همه آنها عظمت اسلام و مسلمانان و دفع شر کافران و فاسقان و منافقان است و به تعبیر دیگر امام به هر چهار محور جهاد: جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره مىکند که جهادى است فراگیر و شامل تمام مصداقها. آنگاه آثار هر یک از این شاخههاى چهارگانه را به روشنى برمىشمرد و مىفرماید: «آنکس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته»؛ . «و آنکس که نهى از منکر کند بینى کافران (منافقان) را به خاک مالیده»؛ «و کسى که صادقه در میدانهاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد با دشمن) انجام داده است»؛ . «و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خدا نیز به خاطر او خشم مىکند (و او را در برابر دشمنان حفظ مىنماید و روز قیامت وى را خشنود مىسازد)»؛ منظور از جمله «غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ» این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مىشود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت. نکته اصول موفقیّت در کارها آنچه امام علیه السلام در این بخش از سخنان پرمعنایش درباره ارکان ایمان و شاخههاى آن بیان فرموده، علاوه بر اینکه راه رسیدن به ایمان کامل را براى تمام رهپویان این راه نشان داده، در واقع اصول موفقیت و پیشرفت براى هر کار است؛ خواه جنبه معنوى داشته باشد یا جنبه مادى. و آن اصول چنین است: 🔸 علم و آگاهى کافى براى انجام آن کار. 🔹 جهاد و تلاش و کوشش در راه رسیدن به مقصود. 🔸صبر و شکیبایى در برابر موانع راه و هر گونه کارشکنى از سوى مخالفان. 🔹غوطهور نشدن در هوا و هوسها و عدم وابستگى و ترک اسارت در چنگال آنها. حال اگر بر این ارکان چهارگانه اصول شانزدهگانه نیز افزوده شود و نتایج هر یک به دقت مورد بررسى قرار گیرد برنامه کاملى را تشکیل مىدهد که صراط مستقیم براى رسیدن به پیروزىهاست. 31 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣ ✅بخش سوم 💠 امام علیه السلام در این بخش از کلام خود نیز داد سخن را درباره تبیین پایههاى کفر داده و مىفرماید: «کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزهجویى (جدال و مراء) و انحراف از حق (به سبب هوا و هوسها و تعصبها) و دشمنى با حق (به سبب لجاجت)»؛ 🔸امام در واقع موانع شناخت و عوامل انحراف از حق و حجابهایى که در برابر فکر انسان قرار مىگیرد و مانع از مشاهده حقایق مىگردد را بیان فرموده، زیرا هر یک از عوامل چهارگانه بالا به تنهایى کافى است انسان را از معرفت حق باز دارد و در بیراههها سرگردان سازد تا چه رسد به اینکه چهار عامل جمع شود. 🔹آنگاه در ادامه این سخن مىفرماید: «آنکس که تعمق و کنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمىگردد»؛ منظور از «تعمق» جستجوگرى بیش از حد است مخصوصاً در امورى که رسیدن به کنه آن مشکل یا غیر ممکن است. در روایات اسلامى آمده است که درباره ذات خدا فکر نکنید، بلکه در صفات و خلق او بیندیشید (زیرا ذات او نامتناهى از هر جهت است و فکر هیچ انسانى به کنه ذات او نمىرسد). 🔸آنگاه امام درباره تنازع مىفرماید: «آنکس که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او نسبت به حق پایدار خواهد ماند»؛ منظور از تنازع در اینجا همان جدال و نزاع در مباحث مختلف است که هرگاه ادامه یابد و هر یک از دو طرف بخواهند سخن خود را به کرسى بنشانند و نسبت به دیگرى برترىجویى کنند تدریجاً حق در نظر آنها پنهان مىشود و خودخواهىها و برترىجویىها مانع مشاهده حق مىگردد و چه بسیار هیچکدام در آغاز بحث به گفته خود چندان مؤمن نباشد؛ ولى با ادامه جدال و نزاع کم کم باور مىکند که آنچه مىگوید عین حق و سخن طرف مقابل عین باطل است. 🔹آنگاه امام درباره زیغ که از موانع معرفت و حجاب شناخت است و سبب شک و انحراف از حق مىگردد مىفرماید: «کسى که از راه حق منحرف شود (و به دنبال هوسها برود) خوبى در نظرش بدى و بدى نزدش خوب جلوه مىکند و گرفتار مستى گمراهى مىشود»؛ مىدانیم هرگاه انسان از حق منحرف شود و در شهوات و هوا و هوسها غوطهور گردد تدریجا به بدىها خو مىگیرد و بر اثر تمایلات باطنى، زشتىها را زیبایى مىپندارد و بر اثر فاصله گرفتن از خوبىها، خوبىها در نظر او زشت و ناپسند مىشود و همانطور که امام علیه السلام فرموده در مستى گمراهى فرو مىرود و چنین کسى ممکن است حتى در بدیهىترین امور مانند وجود خدا که آثارش در تمام پهنه آفرینش نمایان است شک و تردید به خود راه دهد و حتى او را منکر شود. 🔸آنگاه امام علیه السلام از پیامدهاى شقاق (دشمنى لجوجانه با حق) سخن مىگوید و مىفرماید: «آن کس که به عناد و لجاج پردازد طرق رسیدن (به حق) براى او ناهموار مىشود و کارها بر او سخت و پیچیده مىگردد و در تنگنایى که خارج شدن از آن مشکل است گرفتار خواهد شد»؛ مىدانیم یکى از موانع شناخت همان حجاب خطرناک لجاجت و دشمنى با حق است. اینگونه افراد در پیمودن راه خداشناسى یا معرفت پیغمبر صلى الله علیه و آله و امام علیه السلام به کسى مىماند که در سنگلاخ خطرناکى گرفتار شده و هرگز نمىتواند خود را به مقصد برساند. لجاجت به او اجازه نمىدهد که از پیشداورىهاى غلط و تعصبهاى بىجا دست بردارد. 31 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 1️⃣3️⃣ ✅بخش چهارم 💠شاخه هاى شک سپس امام علیه السلام به سراغ بیان شاخهه اى شک مى رود و مى فرماید: «شک نیز بر چهار پایه استوار است: بر مراء (گفت و گوى بىحاصل)، ترس (از کشف حقیقت) و تردید (در تصمیمگیرى)، تسلیم (خودباختگى)»؛ در واقع کسانى که به حق نمىرسند و در کفر مىمانند و غوطهور مىشوند داراى این ضعفها هستند. 👈بدین ترتیب، امام علیه السلام سرچشمههاى شک را در چهار چیز خلاصه مىفرماید: عادت کردن به بحث و گفت و گوهاى بىحاصل و آمیخته با لجاجت، ترس از جستجوگرى و تحقیق، وسواس و دودلى، و تسلیم شدن در برابر شبهات و در حالت انفعالى فرو رفتن. 🔹آنگاه امام علیه السلام به شرح آثار هر کدام از این صفات سوء چهارگانه مىپردازد و مىفرماید: «آنکس که مراء و گفت و گوى بىحاصل را عادت خود قرار دهد ظلمت و تاریکى شبِ شک او را به روشنایى روزِ یقین نمىرساند»؛ زیرا این عادت زشت و شوم مانع از رسیدن به علم و یقین است و در واقع، حجاب خطرناکى میان او و یقین ایجاد مىکند و بارها کسانى را از نویسندگان یا گویندگان که گرفتار این حالتند دیدهایم که عمر خود را به شک و تردید گذراندهاند. 🔸درباره دومین صفت ذمیمه اینگونه اشخاص مىفرماید: «آنکس که از حقایق پیش روى خود وحشت کند (واز تصمیم گیرى صحیح بپرهیزد) به قهقرا باز مى گردد»؛ انسان محقق، مخصوصاً در مسائل اعتقادى و آنچه مربوط به مبدأ و معاد است باید حقایقى را که پیش روى او قرار دارد به رسمیت بشناند و بدون ترس و وحشت به جستجوگرى برخیزد تا حرکت به پیش را آغاز کند و اگر در این مورد کوتاهى کند عقبگرد خواهد کرد و آنچه را دارد نیز از دست مىدهد. 🔹درباره سومین مانعِ برطرف ساختن شک مىفرماید: «آنکس که در تردید و دودلى باشد (و در تصمیمگیرى وسواس به خرج دهد) زیر سم شیاطین له مىشود»؛ «سَنابِک»جمع«سُنبُک» به معناى قسمت پیشین سم اسب است و از آنجایى که اسب به هنگام شتاب، بیشتر در حرکت خود روى این قسمت تکیه مىکند این واژه را به هنگام شدت عمل به کار مىبرند و به این ترتیب امام علیه السلام وسواس و دودلى بىجا را امرى شیطانى شمرده که صاحب آن را به نابودى مىکشاند و این معنا را نیز در افراد وسواسى آزمودهایم که گاه آنها تا آخر عمرشان نتوانستهاند درباره مسئله واضحى مثل خداپرستى تصمیم بگیرند و عقیدهاى اختیار کنند. 🔸آنگاه امام علیه السلام درباره چهارمین رذیله اخلاقى اینگونه افراد مىفرماید: «کسى که در برابر عوامل هلاکت خویش در دنیا و آخرت تسلیم گردد (و به مبارزه بر ضد اسباب شک و شبهه بر نخیزد) در هر دو جهان هلاک خواهد شد»؛ مىدانیم شیاطین جن و انس سعى دارند از طریق شبههافکنى، افراد را در عقاید دینى خود به شک و تردید بکشانند. اگر انسان در مقابل آنها حالت تهاجم منطقى بگیرد بر آن شبهات غالب مىشود و عقاید حق را مىپذیرد؛ اما افراد ترسو و بزدل در حالت انفعالى قرار مىگیرند و همچون پر کاهى که در مقابل تندباد قرار گیرد هر روز به سویى کشیده مىشوند و نمىتوانند عقیده حق را برگزینند. 31 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷 ⚜️ 🌷 🌷 حکمت2️⃣3️⃣ ✅ارزش و والايى انجام دهنده كارهاى خير وَ قَالَ (علیه السلام): فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ. و درود خدا بر او، فرمود: نيكوكار، از كار نيك بهتر و بدكار از كار بد بدتر است. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 2️⃣3️⃣ 💠در اينكه چگونه فاعل خير بهتر از فعل خود است و فاعل شر بدتر از فعل خود; وجوهى به نظر مى رسد: 🔸نخست اينكه همواره فاعل از فعل قوى تر است به همين دليل اگر كار نيك باشد آن فاعل از كارش قوى تر و اگر كار بد باشد از كارش بدتر است. 🔸ديگر اينكه شخصى كه كارى انجام مى دهد غالبا داراى ملكه آن است و آن ملكه مى تواند سرچشمه كارهاى فراوانى بشود، بنابراين اگر كسى را ببينيم كه مثلا يتيمى را نوازش مى كند و دست افتاده اى را مى گيرد مى دانيم كه او داراى صفتى است درونى كه مى تواند سرچشمه ده ها و گاه صدها و هزاران از اين گونه كارها شود و به همين دليل از كارش بهتر است. 🔹سوم اينكه كسانى كه كار نيكى انجام مى دهند بسيار مى شود كه آرزو دارند بهتر از آن را انجام دهند ولى امكانات آن در اختيارشان نيست و به تعبير ديگر همتشان از آنچه انجام مى دهند بسيار بالاتر است و گاه به زبان جارى كرده مى گويند: افسوس كه بيش از آن توان نداريم و اگر مى توانستيم چنين و چنان مى كرديم. همين گونه، شروران بسيار مى شود كه داراى چنين باطنى هستند; يعنى اگر قدرت و توانى داشتند شرارت را به مرتبه بالاترى مى رساندند. 🔹وجه چهارمى نيز بعضى براى اين تفاوت ذكر كرده اند كه هر كس كار خيرى انجام مى دهد معمولا عوامل بازدارنده اى از جمله هوا و هوس ها را در دل دارد و در برابر آنها مقاومت مى كند و آن عوامل را به عقب مى راند و كار خير را انجام مى دهد به همين دليل از كارش با ارزش تر است و به عكس كسى كه كار بدى انجام مى دهد نيز عوامل بازدارنده از قبيل فطرت الهى، اوامر و نواهى آسمانى در برابر اوست ولى پشت پا به همه آنها مى زند و به سراغ شر مى رود. به همين دليل از عملش بدتر است. البته منافاتى ميان اين وجوه چهارگانه نيست و همه آن ممكن است در معناى حديث جمع باشد. 32 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷 ⚜️ 🌷 🌷 حکمت 3️⃣3️⃣ ✅اعتدال در بخشش و حسابرسى وَ قَالَ (علیه السلام): كُنْ سَمْحاً وَ لَا تَكُنْ مُبَذِّراً، وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَكُنْ مُقَتِّراً. و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 3️⃣3️⃣ 👈 افراط و تفريط ممنوع ! 💠 امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پرمعنا دعوت به اعتدال در بذل و بخشش هاى مالى مى كند و مى فرمايد: «سخاوتمند باش و در اين راه اسراف مكن و در زندگى حساب گر باش و سخت گير مباش»; (كُنْ سَمْحاً وَلاَ تَكُنْ مُبَذِّراً، وَكُنْ مُقَدِّراً وَلاَ تَكُنْ مُقَتِّراً) 🔸مى دانيم بسيارى از علماى اخلاق اسلامى، تمام فضايل اخلاقى را حد وسط در ميان افراط و تفريط مى دانند. اين مسئله هرچند عموميت ندارد; ولى در مورد بسيارى از صفات از جمله فضيلت سخاوت صادق است كه در ميان دو صفت رذيله قرار گرفته: اسراف و تبذير، و بخل و تقتير. مُبذّر از ماده «تبذير» از ريشه «بذر» (بر وزن نذر) در اصل به معناى پاشيدن دانه است; ولى چون اين واژه در مورد اموال به كار رود به كار كسانى اطلاق مى شود كه اموال خود را به صورت نادرست مصرف كرده و آن را حيف و ميل مى كنند. 🔸معادل آن در فارسى امروز ريخت و پاش است و تفاوت آن با اسراف اين است كه اسراف مصرف بى رويه و تبذير اتلاف بى رويه است. البته اين در صورتى است كه اين دو واژه در مقابل هم قرار گيرند; ولى هرگاه جداگانه استعمال شوند ممكن است مفهوم عامى داشته باشند. «مُقتِّر» از ماده «تقتير» در اصل به معناى تنگ گرفتن است و هنگامى كه در مورد اموال به كار رود به معناى بخيل و خسيس بودن است. «مقدّر» از ماده تقدير به معناى مديريت صحيح اموال است كه حد وسط در ميان تبذير و تقتير است. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷 ⚜️ 🌷 🌷 حکمت 4️⃣3️⃣ ✅راه بى نيازى وَ قَالَ (علیه السلام): أَشْرَفُ الْغِنَى، تَرْكُ الْمُنَى. و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 4️⃣3️⃣ 👈 برترين غنا 💠 امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و پربارش درس بزرگى به همه طالبان غنا و بى نيازى مى دهد، مى فرمايد: «برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست»; (أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى) 🔹«مُنى» جمع «أُمنية» به معناى آرزو است و در اين عبارت نورانى امام(عليه السلام)، منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است. بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. 🔸از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند . 34 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🌷 ⚜️ 🌷 ⚜️ 🌷 🌷 حکمت 5️⃣3️⃣ ✅ضرورت موقعيّت شناسى وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون. و درود خدا بر او، فرمود: كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند، شتاب كند، در باره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند. با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha
🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 🌺تفسیر حکمت 5️⃣3️⃣ 👈 اثر نسبت هاى ناروا 💠 امام(عليه السلام) در اين سخن پربار مى فرمايد: «كسى كه در نسبت دادن امورى كه مردم ناخوش دارند به آنها شتاب كند، مردم نسبت هاى ناروايى به او مى دهند»; (مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ بِمَا لاَ يَعْلَمُونَ). 🔸عيب جويى و ذكر عيوب مردم هرچند آشكار باشد كارى است بسيار ناپسند و اگر كسى نيت امر به معروف و نهى از منكر داشته باشد نبايد منكراتى را كه از بعضى سر زده آشكارا و در ملأ عام بگويد، بلكه اين گونه تذكرات بايد خصوصى و مخفيانه باشد; ولى به هر حال از آنجا كه مردم از گفتن عيوب و كارهاى زشتشان به صورت آشكارا ناراحت مى شوند و در مقام دفاع از خود بر مى آيند يكى از طرق دفاع اين است كه گوينده را متهم به امورى مى كنند كه چه بسا واقعيت هم نداشته باشد تا از اين طريق ارزش سخنان او را بكاهند و بگويند: فرد آلوده حق ندارد ديگران را به آلوده بودن متهم كند. بنابراين اگر انسان بخواهد مردم احترام او را حفظ كنند و نسبت هاى ناروا به او ندهند و حتى عيوب پنهانى او را آشكار نسازند بايد از تعبيراتى كه سبب ناراحتى مردم مى شود بپرهيزد و در يك كلمه، بايد احترام مردم را حفظ كرد تا آنها احترام انسان را حفظ كنند. 35 با ما همراه باشد با نشر📚 و ورود به 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha