eitaa logo
معاونت تهذیب و فرهنگی مدرسه علمیه امام صادق*ع* کرج
334 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
✅ کانال رسمی معاونت تهذیب و فرهنگی مدرسه علمیه امام صادق "علیه السلام" کرج
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اخبار آملی لاریجانی
🔻علم غیب آیت الله جوادی آملی: وجود مبارك پيغمبر (ص) فرمود من قاضی ام روی كرسی قضا نشستم، محكمه قضا دارم اما فقط بر اساس شاهد و سوگند حكم می كنم، با حصر فرمود: «إنّما أقضی بينكم بالبيّنات و الأيمان» با اينكه مسلّماً اسرار غيب را باخبر بودند. در يكی از جبهه‌های جنگ كسی كشته شد وجود مبارک پيغمبر(ص) فرمود: «إنّ الشملة التی أخذها يوم خيبر من المغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل عليه نارا» الآن آن پارچه‌ای که در غنايم خيبر بدون اجازه ما گرفت بود در كنار قبرش دارد شعله می زند. اين پيغمبر است خب نمی داند كه زيد و عمرو چه كار كرده اند؟ فرمود بنا بر اين نيست كه ما با علم غيب اداره كنيم. علم غيب را ذات اقدس الهی در قيامت برملأ می كند، مبادا بگوييد ما رفتيم محكمه پيغمبر به دست خود پيغمبر اين مال را گرفتيم اگر كسی شاهد دروغ آورد قسم دروغ خورد مالی را از محكمه من از دست من گرفت «قطعةً من النار» را دارد می برد. ✅ @mehrostad_ir
هدایت شده از کانال اَحکام شرعی
آیا سر از پایین به بالا ( ) جایز است؟ ✳️ نظر 14 مرجع تقلیددرتصویر 👆 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓      🌸@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
🗒 توجه به عناوین ابواب کتب حدیثی در فهم معنای روایات ✅ چرا شارحین صفوی کتب روایی، برای این حدیث سخن از حد و تعزیر به میان کشیده اند؟ آیا از جیب گذاشته اند؟ یا مبنایی هست؟ حدیث این است: «سألته عن الدلک؟ قال: ناکح نفسه لا شيء علیه» (الکافی ج۱۱ ص ۲۴۱ ). فیض در ذیل حدیث می نویسد: أي: لا حدّ عليه ولا تعزير و .... (الوافي ج١٥ ص ٣٥٢) مجلسی دوم در ذیل حدیث می گوید: «قوله علیه السلام:"لا شيء علیه" أي: من الحد فلا ينافي الإثم والتعزير» . (مرآة العقول ج٢٠ ص ٣٨٦). جواب : از جیب نگذاشته اند، اما یک نکته ای وجود دارد، که بسیاری از آن غفلت کرده اند. و آن اینکه گاه از عنوان یک باب، مطلبی فهمیده می شود. مثلا در روایات استمنا، شیخ طوسی و صدوق، هر دو این روایات را در بحث حدود و تعزیرات آورده اند نه در باب نکاح، بنابراین وقتی گفته میشه: «لا شی علیه» یعنی حد بر او نیست. یک مثال دیگر عرض کنم. روایتی است که در آن سوال شده با طنابی که از موی خوک است از چاه آب برمی دارند. امام علیه السلام می فرمایند: آب پاک است. بعضی از فقها به تکاپو افتاده اند که قطرات آب از طناب موی خوک، در سطل آب می چکد، پس چگونه آب پاک است؟ و احتمالات مختلف و بعضا عجیب مطرح کرده اند، مثل این که سطل آب بزرگ است و حجمی بیش از یک کر آب در خود جای می دهد! شیخ انصاری این روایت و کلمات فقها در ذیل این روایت را در مکاسب محرمه (بحث انتفاع به اعیان نجس) مطرح کرده است. اما یک توجه کوچک به بابی که این روایت در آن ذکر شده نشان می دهد همه این احتمالات، بی وجه است. شیخ طوسی این روایت را در تهذیب در باب مرتبط با منزوحات بئر آورده است، یعنی سؤال اساسا از آبی که از طناب (ساخته شده با موی خوک) در سطل می چکد نیست، بلکه سوال از آبی است که از این طناب در چاه می چکد، که امام علیه السلام می فرمایند پاک است. ✳️ یک پیشنهاد خوب است در تالیف و تصحیح متون فقهی، هنگام تخریج روایات، علاوه بر ذکر شماره جلد و صفحه مصدر روایات، عنوان ابواب نیز ذکر شود. البته نه همه کتب حدیثی، بلکه کتبی که عناوین ابواب آنها بازگو کننده یک مطلب است، و الا در تخریج احادیث از امالی صدوق مثلا، اشاره به این که این روایت در مجلس هشتم است، فائده فقهی ای ندارد. @rejal_shobeiri
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸حدیث «کذب الوقاتون» برای این نبوده که خودمان را گول بزنیم و بگوییم هیچ علامتی نداریم! 🔸 🌥 این حدیث «کذب الوقّاتون» برای این صادر شده که چون مردم منتظر امامشان بودند، هر از مدتی یک کسی می آمد می گفت دو سال دیگر، یک سال دیگر، شش ماه دیگر ظهور می شود. بعد که انجام نمی گرفت، نسبت به اصل غیبت و امامت و همۀ این مسائل تشکیک می شد و عقائد ضعیف می شد. «کذب الوقاتون» صادر شد برای اینکه کسی اینجور وعده ها را ندهد؛ اما این روایت - ولو متواتر هم باشد - برای این صادر نشده که ما خودمان را و بگوییم هیچ علامتی از ظهور نداریم! برای این نیست! 🌥 این علامت های ظهور را که گفته اند، برای این بوده است که انسان نگاه به پیش پایش بکند که چه اتفاقاتی افتاده و چه اتفاقاتی دارد می افتد؟ و در این وسط چه امتحاناتی شده و چه امتحاناتی می شود؟ انسان محاسبه اش را درست انجام بدهد. 🌥 آنچه در این پنجاه سال گذشته اتفاق افتاده اصلاً شباهت ندارد به این دورۀ هزار سالۀ غیبت. یک دارد می افتد! تشیع، نامی نداشت، عنوانی نداشت. دشمنی های جزئی داشت، الآن دشمن های کلی دارد، دشمن های جهانی دارد. @haerishirazi
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری 🎥 حدیث «کذب الوقاتون» برای این نبوده که خودمان را گول بزنیم و بگوییم هیچ علامتی نداریم! 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 @haerishirazi
🔸تو با این کار، مرا تا پایان عمر مرید خودت کردی!🔸 به مناسبت درگذشت محمد علی کشاورز 🔹 عید نوروز سال 1386 بود. محمد علی کشاورز، بازیگر پیشکسوت و نام آشنای سینمای ایران به شیراز آمده بود. از طریق فرزند خواهرش که ساکن شیراز بود، آشنایی با ایشان پیدا کرده بودم به حدی که به اسم کوچک صدایم می‌کرد و هر از گاهی احوالی می‌گرفت. این بار تماس گرفت و گفت در این سفر که شیرازم پدر شما را در ایام کریسمس در شبکه یک در کلیسا دیده بودم و این حرکت را خیلی پسندیدم، می‌خواهم ولو کوتاه ایشان را زیارت کنم. با پدر مطرح کردم. استقبال کردند و بنا شد بعد از ظهر در یکی از پروژه‌های اطراف شیراز همدیگر را ببینند. 🔹 دیدار، به غایت در صمیمت گذشت. پدر میوه را پوست می‌کند و با دست خود به دهان کشاورز می‌گذاشت. کشاورز خاطرات شیرین بازیگری‌اش را می‌گفت: مثلاً می‌گفت در سریال هزار دستان در صحنه‌ای که باید با گیوه به دهان مشایخی می‌زد، آنچنان محکم زده که دندان جلویش لق می‌شود و چند روزی با او قهر می‌کند! یا در صحنه‌ای دیگر، ده دست کله پاچه می‌خورد تا صحنه همانجور که علی حاتمی می‌خواست در بیاید. 🔹 در خلال خاطرات، سؤالی هم محمد علی کشاورز از پدر پرسید که مدتی است خواب به چشمم نمی‌آید. هرچه تلاش می‌کنم در شبانه روز یکی دو ساعت بیشتر خوابم نمی‌برد. پدر گفتند از اضطراب است. شما حال دانش آموزی را دارید که فردا امتحان دارد، اما درس نخوانده و ترس معلم را دارد، اما از ترس این معلم باید به خود او پناه برد تا آرام شد. هیچ کس جز او نمی‌تواند این اضطراب را درمان کند. 🔹 بعد از بیان خاطرات، پدر پیشنهاد کرد در همین نزدیک کارخانه‌ای هست که کارگرانش مشغول کارند، برویم و سری به آنها بزنیم. شما را ببینند خوشحال می‌شوند. قوت قلبی برای ایشان است. رفتیم بسمت کارخانه. نزدیک کارخانه آقای کشاورز با حجب و حیای خاصی و سر پایین رو به ابوی کردند و گفتند: «این کارگرها وقتی مرا ببینند، چون ایام نوروز است توقع عیدی دارند و من هم چیزی همراه ندارم» پدر لبخند شیرینی زد، بعد یک دسته اسکناس صد تومانی خشک به آقای کشاورز دادند و گفتند: «این هم تحویل شما» وارد کارخانه شدیم. کارگرها که محمد علی کشاورز را شناخته بودند، همه گِردش حلقه زدند. کشاورز هم به یادگار و هم به عنوان عیدی، اسکناس‌های صد تومانی را امضا می‌کرد و به ایشان می‌داد. شور و شعف خاصی بین کارگرها حاکم شد. پدر هم به دقت برخورد پدرانۀ کشاورز با کارگرها را زیر نظر گرفته بود که چگونه به ایشان محبت می‌کند. 🔹 در وقت برگشتن، در ماشین آقای کشاورز که حدود یک سوم اسکناس‌ها را اضافه آورده بود، آن‌ها را دو دستی به ابوی تعارف کرد. ابوی اسکناس‌ها را گرفت و در جیب پیراهن کشاورز فرو کرد. بعد گفت: حضور شما بین کارگرها خیلی تأثیر گذار بود. بعد بی مقدمه دست کشاورز را بوسید! 🔹 یکّه خوردم. صحنه به حدی عجیب بود که تمام موی تنم سیخ شد و وجودم مور مور شد و البته در ماشین به غیر من احدی نبود. کشاورز که منقلب شده بود، دو دستی دست پدر را گرفت و با اصرار در برابر تقلای پدر که دستش را داشت می‌کشید دست ایشان را بوسید و گفت: تو مرا تا پایان عمر مرید خودت کردی. 🔹 تا سالها بعد که هنوز هوش و حواسی برایش باقی مانده بود به من تماس می‌گرفت و می‌گفت: «به پدر بگو یکی از مَرَده (جمع مرید به فتح میم و راء) سلام می‌رساند» 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر: 👈 @dralihaeri @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸دعا، وسیلۀ کینه‌زدایی🔸 همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید. قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند. اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای! پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند. @haerishiraz
هدایت شده از رزرو مخزن تبلیغات سادات
‼️پوشاندن زينت 🔷س 4113: با توجه به این که برای بانوان لازم نیست، اگر با حنا یا لاک یا انگشتر و مانند آن، دست را داده باشد نیز پوشاندن آن از نامحرم لازم نیست؟ ✅ج: در صورتی که دست یا صورت زینت یا داشته باشد، باید از نامحرم پوشانده شود.