15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نذر_دو_دقیقه
نذر دو دقیقه یعنی👇👇
نذر کنید فقط دو دقیقه این محتوا را برای همه ارسال کنید.
#نشر_حداکثری_لتعجیل_الفرج_ان_شاءالله
🇮🇷🇯🇴🌸🌸 @taha14
هدایت شده از M. AK
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐝معماری شگفت انگیز زنبورها برای ساختن کندو
🐝🐝
჻ᭂ࿐🌻
@kanonserat
🐝🐝🐝🐝
هدایت شده از S.a
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『
🔹ذکری فوق العاده از پیامبر برای دنیا و آخرت!
#حجتالاسلام_رفیعی
هدایت شده از عبدالله@
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از حکایت های بهلول
کریمخان زند از دیار مالمیر ایذه میگوید:
در آنجا مردمانی دیدم که در سخاوت بینظیر هستند و در شجاعت کمنظیر!
در لشکرکشی به آن دیار به مالمیر رسیدیم، شب شد و در دامنهی کوهی اردو زدیم
شبانه برای سرکشی به لشکریان گشت زدم.
در میانهی کوه آتشی دیدم که نظرم را جلب کرد.
با یکی از همراهان بدانسوی رفتیم.
در کنار آتش مردی نشسته بود که تصور کردم ایستاده است،
نشستهی آن به قد یک انسان معمولی بود.
کلاهی بر سر داشت که به تاج شاهی شبیه بود.
کلاهش نظرم را گرفت،
سلامش دادیم، جواب داد،
بدون اینکه تکانی بخورد با دستش تعارف به نشستن کرد.
گویی که یک چوپان بر او وارد شده است!
بهمزاح به او گفتم کلاهت به تاج ما میماند!
نگاهش را متوجهم کرد و گفت:
*کلاه من از اصالت است و تاج شما از قدرت!*
کنایهاش رنجورم کرد.
خواستم انتقام بگیرم،
به او گفتم:
پس مرا میشناسی و از جا بر نخاستی؟
با لبخند گفت:
نشستهام که چون تویی برخیزد، مرا بیلیست و تو را شمشیری!
بسیار پخته سخن میگفت که جای جسارت به او باقی نبود.
از احوالش پرسیدم و اینکه قدرت ما را چگونه میبیند؟
گفت:
مردمان این دیار کشاورزند و سر به کار خود دارند ولی اگر کسی به نانشان حمله کند به جانش حمله خواهند کرد!
در کلامش تهدید بود.
با نیشخندی گفتم:
صبح معلوم میشود.
همان خنده را تحویلم داد و گفت:
صبح معلوم میشود.
لختی نشستیم و از کاسهی ماستش خوردیم و به لشکرگاه برگشتیم.
شب از نیمه گذشته بود که به خواب رفتیم.
صبح همهمهی سپاه مرا بیدار کرد.
از دربان پرسیدم:
چه خبر شده؟
پریشان گفت:
آقا اسبان سپاه را بردهاند.
از خیمه بیرون زدم،
کفشی برای پوشیدن نبود، کفش و سلاح را هم برده بودند!
با سپاهیان با پای برهنه به سمت روستایی روان شدیم
بدانجا که رسیدیم از جلال و جبروتمان چیزی نمانده بود.
چون گدایان و درماندگان سراغ خانهی کدخدا گرفتیم.
به درب خانه که رسیدیم دروازهی چوبینش باز بود
خانهباغی وسیع که پر از درختان میوه بود ولی از میوه خبری نبود.
در ایوان خانهای در آخر باغ مردی ایستاده و خیرمقدم میگفت:
بفرمایید.
تعدادمان زیاد بود، من و همراهان سلام کردیم و با تکبری که با خود داشتیم ولی با آن اوضاع نابسامان خواستم وارد شوم که جوانی برومند با آفتابهی مسی پر آب جلو آمد بر دست و صورتم آبی زدم و آفتابه را روی پاهایم گرفت.
مرد به سپاهیان اشاره کرد که در کنار جوی آبی که از میان باغ میگذشت دست و صورت بشویند.
سپاه، مشغول شستشو بود که مرا تعارف به داخل کرد
گویی از قبل سالنهای آن امارت برای پذیرایی آماده بود.
در محوطهی باغ هم فضایی بزرگ برای نشستن مهیا شده بود.
از من و از سپاهیانم بهخوبی پذیرایی شد.
استراحتی کردیم و زمان به شب نزدیک میشد.
به کدخدا گفتم مرا میشناسید؟
نگاهی کرد و گفت:
اگر کلاهی بر سر داشتی بهتر میشناختم، ولی با این سپاهی که به همراه داری میشود شناخت!
آنها سخنشان را با هنر بیان میکردند!
مرا ، شاه بیتاج خطاب کرده بود!
کلامش را خوب میفهمیدم ولی با مهماننوازیای که کرده بود شرم داشتم که او را برنجانم. گفتم:
شما که این همه لطف کردهاید کلاهی هم بدهید.
دست بر سینه برد و با احترام گفت:
*کلاه ما برای شما بزرگ است تاجی را به شما هدیه خواهیم کرد!*
از کنایهی بزرگی کلاهشان برای من به خشم آمده بودم ولی از تاج پیشکشی شرمنده!
این مردمان در کلام و مقام بینظیر بودند.
وقتی آماده برای رفتن شدیم همهی سپاه را با کفش مخصوصی به نام خلاتک دیدم.
گیوهی خاصی که جلوی پای من گذاشتند، کفشی بسیار نرم و سبک که انسان از پوشیدنش لذت میبرد.
تکبر از خود دور کن و شاهی کن تا رعیت در رفاه باشد!
آوردهاند که به همین سبب کریمخان زند لقب «وکیلالرعایا» را برای خود برگزید!
https://eitaa.com/BebeforeGod
هدایت شده از دکتراحمدجهان بزرگی(کانال مطالعات سیاسی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمهوری اسلامی مظلوم...!
توهین یک عضو مجلس خبرگان به یکی از کارگران پروژه انتقال بن-بروجن در حالی که در دمای منفی ۳۰ درجه مشغول کار بود.
همین تیتر برای این ویدئو کافی بود تاچند ماه خوراک رسانهها فراهم و این خبر به سرعت وایرال شود اما متأسفانه ماجرا چیز دیگری است و خبر بایکوت میشود.
آیت الله اسلامیان عضو مجلس خبرگان رهبری در جریان برف سهمگین دیماه سال گذشته برای سرکشی و خداقوت به کارگرانی که برای تأمین آب شرب نیمی از جمعیت استان در بدترین شرایط جوی مشغول کار بودند، عدهای از مدیران استان را همراه کرده و در معیت استاندار از یکی از مهمترین و حیاتیترین پروژههای استان بازدید کنند تا دلگرمی و خداقوتی حاصل شود و مطمئن شود که کار مردم بر زمین نمانده است. و در این اثنا دست یکی از کارگران زحمت کش پروژه را می بوسد.
اگر از زاویه رسانه به این اتفاق نگاه کنیم می بینیم که به این دست اتفاقات در هرکجای دنیا که بود، توسط رسانههای حاکمیتی و حتی مردمی ویژه پرداخته می شد و حتی ما در این سوی دنیا از آن با خبر می شدیم.
اما اینجا ایران است و من چنین صحنه زیبایی را اولین بار، بعد از یک سال و به بهانه سالگردش در یک کانال ۴۵ نفره می بینم و با خبر می شود.
جالبتر اینکه این اتفاق در چند کیلومتری من در شهرکرد بوده، آن هم چون منی که در جمع های نخبگانی و انقلابی استان آمد و رفت دارم.چه برسد به مردم کشوری که زیر شدیدترین آماج تبلیغات دشمن است.
اینجا ایران است و هیچ مسئولی به فکر رسانه و استفاده درست از آن نیست.
اینجا افکار عمومی جایگاهی ندارد.
اگر جمهوری اسلامی مظلوم نبود مدیرانش به فکر رسانه بودند
Shateri
طه. یافاطمة الزهراء(سلام الله علیها) اغیثینا🌷
♦️باورتون میشه این دلقکا بااین حرکات موزون ادعامیکنن بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی هستن؟؟؟ 🔹فازشون
شکر خدا که دشمنان مارا از احمقها قرارداده
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تعبیر جالب تحلیلگر عمانی: پیروزی انقلاب در ایران باعث طوفان فکری گردید!
«علی بن مسعود المعشنی» تحلیلگر عمانی: بازگشت امام خمینی به تهران نقطه عطفی ماندگار در تاریخ امت اسلامی بود!
"پیروزی انقلاب سرآغاز بازگشت مجدد همه ملتها به دین شد و تحول غیر عادی اتفاق افتاد."
🇮🇷🇯🇴🌸🌸🏴@taha14
برسه به براندازها؛ اینطوری انقلاب میکنند
قطرهای از دریای جمعیت انقلاب اسلامی ملت غیور ایران درسال ۵۷
#انقلاب_مردم
🇮🇷🇯🇴🌸🌸🏴@taha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰پیاده روی مردم عراق به سمت شهر مقدس کاظمین
🔸تصاویری از پیادهروی میلیونی مردم به سمت شهر مقدس کاظمین بزای گرامی داشت شهادت امام کاظم علیه السلام
🇮🇷🇯🇴🏴🏴@taha14