eitaa logo
کانال هیئت الزهرا سلام الله علیها
3.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
22.5هزار ویدیو
144 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/Kavyar114 آیدی ادمین کانال جهت تبادل 👇 @Msh1789
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️امروز شهادت باب المراد آقا و مولا علیه السلام ⚫️شمّه اي از زندگینامه حضرت جواد الائمه عليهم السلام ☀ تولد و دوران امامت ايشان امام محمد بن علي (علیهما السلام) معروف به ، و جواد و مڪني به ثاني در دهم رجب ديده به جهان گشود . نام پدرش (علیهم السلام) امام هشتم شيعيان و مادرش ميباشد. امام محمد تقي (علےه السلام) پس از پدرش امام رضا علیه السلام درسال 203 قمري، مقام منيع امامت را در هشت سالگي بر عهده گرفت و آن را به راستي و درستي هدايت ڪرد و به مقصد عالي رسانيد. دوران هفده ساله امامت ايشان با حڪومت و ، خلفاي عباسي لعنت الله عليهم، همزمان بود.  ☀ روش دشمن براي مقابله با امام جواد (علےه السلام) مأمون لعنة الله عليه (هفتمين خليفه سلسله عباسيان) ڪه از پيشرفت معنوي و گسترش فضايل حضرت در بين مردم هراس داشت ، سعي ڪرد ابن الرضا عليهماالسلام را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد. نخستين ڪاري ڪه ڪرد، دختر خويش ام الفضل ملعونه را به ازدواج حضرت امام جواد (علےه السلام ) درآورد تا مراقبي هميشگي بر امام گماشته باشد. از روشهايي ديگر مأمون، تشڪيل مجالس بحث و مناظره بود. او و بعدها معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (علےه السلام ) را در تنگنا قرار دهند اما با درايت و علم سرشار حضرت نه تنها به اهداف خود نرسيدند، بلڪه به مرور جايگاه و مقام امام (علےه السلام) در بين مردم محبوب تر هم شد. ⚫️پاي روضه ي ابن الرضا عليه السلام در تـاريـخ شهادت نهمين امام شيعه حضرت جوادالائمه عليه السلام روايات گوناگوني وارد شده است، چنانڪه مسعودى، روز شهادت حضرت را در پنجم ذى الحجه سال 219 ه.ق مي داند، اما طبق مشهورترين روايات، عروج ملڪوتي ايشان در آخر ماه ذى القعده سال 220 هجرى قمري بوده است، و در آن هنگام از سن شريفش تنها 25 سال و چند ماه گذشته بود.⚫️ ڪيفيت شهادت آن امام مـظلوم به اختلاف نقل شده است ڪه مشهورترين آنها در پي مي آيد: ⭐ علامه محمد تقي مجلسي (رحمة الله عليه) در ڪتاب " جلاء العيون " نقل مي ڪند: معتصم يڪى از نويسندگان خود را مامور ڪرد تا ابوجعفر عليه السلام را به منزل خود دعوت ڪند و زهرى در غذاي آن حضرت بريزد. آن ملعون نيز چنين ڪرد ولى امام عليه السلام نپذيرفته و فرمودند: تو مى دانى ڪه من در مجالس شما حاضر نمى شوم . آن شخص ‍ گفت : غرض إطعام شما است و متبرک شدن خانه ما به مقدم شريف شما، يڪى از وزارء خليفه نيز آرزوى ملاقات شما را دارد. پس آن امام مظلوم به اجبار آن شخص به منزل او رفت. هنگامي ڪه غذا تناول فرمود، اثر زهر را در گلوى خود احساس نمود. برخاست و اسب خود را طلبيد. صاحب خانه از او خواست نرود، امام عليه السلام فرمود: بيرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است! وقتي حضرت بـه مـنـزل رسـيـد اثـر زهـر در بدن شريفش ظاهر شد و در تمام آن روز و شب منقلب بود تا آنڪه مرغ روح مقدسش بـه بال شهادت به اعلي درجات پرڪشيد. 📚(مجلسي، جلاء العيون، ص 968) ⚫️🏴شهادت مولاي غريبمان حضرت جوادالائمه "عليه السلام" خدمت صاحب عزا مولانا صاحب الزمان عجّل اللّه تعالي فرجه و شيعيان حضرتش تعزيت 💠اَلـلــَّهــُمَّ صَلِّ عَـلــَے مُحمـَّــــدٍ و علـــــي و آلِهمـــــا وَ عَجّـــِلْ فــَرَجَهــُـمْ وَأهْلِڪْ عَدُوَّهــُمْ💠
📝 🔸 خاطره یا روضه‌...؟! 🔖با رفتیم سرکشیِ خط، که توی مسیر دیدیم یه در حالِ و تعدادی رزمنده دارند با دست ، خاک می‌ریزن رُوش تا خاموش بشه. ■جلوتر رفتیم و دیدیم داخلِ نفربر در حالِ سوختنه و بلندبلند داره با حرف میزنه؛ می‌گفت: ▫️خدایا الان پاهام داره می‌سوزه،🔥 می‌خوام اون‌طرف پاهای منو ثابت قدم کنی.😢 ▫️خدایا الان سینه‌ام سوخت🔥؛ این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت‌زهرا‌(س) نمی‌رسه😢 ▫️خدایا الان دستام می‌سوزه🔥؛ از تو می‌خوام اون دنیا دستام رو به طرفت دراز کنم، دستانی که گناه نداشته باشه😢 ▫️خدایا صورتم داره می‌سوزه🔥. این سوزش برا امام‌زمان و برا ولایته. اولین بار (س) اینطوری برا ولایت سوخت😢 🔥آتش به سرش که رسید، گفت: خدایا دیگه طاقت ندارم؛ لااله‌الاالله... خدایا خودت شاهد باش، سوختم🔥 ولی نگفتم.😢 🥀🥀به اینجا که رسید سرش با صدای از هم پاشید. بچه‌ها زار زار گریه 😭می‌کردند. ■یهو چشمم افتاد به که گوشه‌ای زانوی غم بغل گرفته و های‌های گریه😭 می‌کرد. می‌گفت: خدایا من چطور جواب اینا رو بدم؟ دستم رو که روی شونه‌اش گذاشتم، نگاهم کرد و گفت: ما فرمانده‌ی ایناییم. اینا کجا ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی‌داره و نمیگه: جواب اینا رو چی میدی؟ ■بچه‌ها شهید رو توی یه گونی ریختند و براش خواندند... حاج‌حسین نای بلندشدن نداشت. پشت موتور🏍 که نشست، سرش رو گذاشت روی شونه‌ام و اونقدر گریه 😭کرد که پیراهن و زیرپوشم شد؛ می‌گفت: ای کاش ما هم مثل شهید معرفت پیدا کنیم. 🌷🌷🌷