🔰الم یعلم بان الله یری...⁉️ ✍شهید حسین بیدخ « دوربين فيلمبرداري خدا را كه هيچ گاه نديدم، حالا ديدم. گويي فرشتگانِ مأمور، در حال گرفتن فيلم از مايند. برادرم چنان زندگي كن كه هميشه دوربين خدا را در حال گرفتن فيلم از خود ببيني.» #امتداد #اعتکاف @tahavole

#نشر_حداکثری 🔰چشم برزخی شهید حسین بیدخ 📚فروردین ۶۱ 💢روای این داستان شهید بیدخ است؛که برای دوست و همرزم اش علیرضا زمانی راد به این شرط که تا او زنده است جایی بازگو نکند تعریف کرده است؛روایت کامل در کتاب فروردین ۶۱؛نوشته خ نجمه فرهادنژاد موجود است. 💟 شهید حسین بیدخ؛ برای نماز و قرآن به یکی از مساجد شهر رفتم. نمازم را خواندم و شروع به تلاوت قرآن روزانه ام کردم، که صدای خادم بد اخلاق و تندمزاج مسجد که می خواست مردم زودتر مسجد را ترک کنند تا پی کار و زندگی اش برود؛بلند شد. غرق در تدبر معانی آیات بودم و خیلی حواسم به دور و اطرافم نبود که صدای خادم را شنیدم که تند و تند فحش و ناسزا می گوید و از من می خواهد که از مسجد بیرون بروم. جذابیت آیات مرا دنبال خودش کشید؛زیر لب استغفراللهی گفتم و دوباره محو قرآن شدم که دیدم صدایش مدام نزدیک و نزدیک تر می شود.و باز هم پشت سر هم مرا فحش می دهد. با اشاره به او فهماندم که حرفش را شنیده ام و الان می روم. اما او همچنان توهین می کرد و به من نزدیک می شد؛با خودم گفتم نکند چیزی سمت من پرتاب کند؛چشمانم را از صفحه قرآن گرفتم و سرم را بالا آوردم که نگاهم به او افتاد و کل وجودم گر رفت و دیدم آنچه را که ایکاش هیچ وقت نمی دیدم. سر پیرمرد؛ سر یک الاغ با گوش هایی دراز و آویزان بود. جارو دستش بود و هنوز صدای توهین ها و ناسزاهایش به گوش می رسید و داشت به من نزدیک و نزدیک تر می شد. نگاهم را به سرعت از آن تصویری که می دیدم گرفتم و روی آیات قرآن انداختم و بلافاصله شروع به استغفار کردن کردم و مدام با خدا نجوا می کردم و می گفتم: من ندیدم! من چیزی ندیدم! استغفرالله… به سرعت قرآن را بستم و بوسیدم و کنار قرآن ها گذاشتم و به سرعت از کنارش رد شدم و گفتم: -عمو ببخشید! معذرت می خوام! چشم! دارم میرم بیرون! خداحافظ! حلالم کن عمو اگر اذیت ات کردم. به سرعت از مسجد زدم بیرون و تمام راه تا خانه را برای او از خداوند طلب بخشش کردم. تا مدت ها بابت این مسئله؛از دست خودم ناراحت و عصبانی بودم که؛ حسین چه کردی؟ چرا باعث شدی پیرمرد دل آزرده بشه؟ این چه کاری بود که با این بنده خدا کردی؟ تا مدت ها خودم رو سرزنش می کردم. همیشه به خودم می گفتم : تو باعث و بانی این اتفاق شدی. اگر همون اول به حرفش گوش می دادی این اتفاق براش نمی افتاد. #امتداد #اعتکاف @tahavole

💟 مناجات شبانه 🌐 حاج مهدی رسولی 👌این مناجات؛در پایان مراسم ام داوود امسال معتکفین دانشجویان دانشگاه های ساری؛بعد از اجرای مراسم وداع پخش شد و حال و هوای معنوی بچه ها غیر قابل توصیف است. یادش بخیر.... #امتداد #اعتکاف @tahavole

معتکفین امسال دانشگاه های ساری؛ حس و حال وداع امسال تون را با ما در میان میذارید؟!!!🙏🙏🙏

﷽ . 📺 #کلیپ_تصویری #شب_جمعه 🔺 تو عادت احسان به گناه کاران هست 🎤 حجت ‌الاسلام #استاد_میرزامحمدی 🔺مسجد مقدس جمکران • ✔ [ @huddath_al_hussain_ir ]

نائب الزیاره تک تک تان در سحر کمیل و مسجد مقدس جمکران هستم. بیاد سحرهای باصفای مناجات اعتکاف... #امتداد #اعتکاف

💠 پخش زنده مراسم قرائت دعای کمیل 🕌مسجد مقدس جمکران 🖥 پخش زنده در آپارات : https://www.aparat.com/mirzamohammadi.ir/live [ @huddath_al_hussain_ir ]

الحمدلله و المنه🙏 برسد به دست اونایی که بر اساس تصورات غلطی که دارند تحلیل غلط ارائه میدند که نسل دهه ۸۰ و ۷۰ از دست رفتند؛واقعیت این نسل را در اعتکاف و راهیان نور و پای کار انقلاب بودن تو تشکیلات های دانشجویی و شرکت در سحرهای کمیل شهر ری و جمکران باید دید👌👌👌👌👌 نوکری علمی و تشکیلاتی دانشجویان و جوون های این نسل؛افتخاری بس بزرگ است که شاید خدا به طفیلی این جوون ها به ما هم نگاهی بندازه و عاقبت به خیر بشیم.🤲

یادتون میاد تو ایام اغتشاشات اخیر؛ عده قلیل تو باطل خودشون چقدر متحد بودند و شعار و نماد درست می کردند و پای کار باطل خودشون بودند؟! حالا نوبت به ماها اکثریت انقلابی رسیده برای نشون دادن و داد زدن حقانیت محض مون یعنی انقلاب و نظام و پرچم مون. گاهی یه پروفایل گذاشتن از یکی از این ارزش ها؛و اتحاد مومنین انقلابی با همدیگه رو نمایش این ارزش ها نقطه عطف رشد تک تک مون ذیل شخصیت امامین انقلاب خواهد بود. شاید چند ثانیه زمان ببره که پروفایل هامون را به تصویر پرچم مقدسی در بیاریم که به واسطه خون جگر خوردن و ریختن خون ۳۰۰ هزار شهید بالا رفته. تعلل نکنیم و وضو بگیریم و این کار را انجام بدیم👌 #دهه_فجر @tahavole