7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاعلی نام توبردم نه غمی ماند ونه همّی بابی انت وامّی...
بسمه الحی القیوم
✍یادداشت انتخاباتی
🔸️عید سعید غدیرخم وعیدولایت را خدمت همه شیعیان حضرت تبریک عرض می کنم وخدای سبحان را با همه وجود شاکریم که مارا جزو متمسکین به ولایت رسول الله صلی الله علیه وآله وامیرالمومنین علیه السلام قرارداده است.
بنابرتقاضای برخی از عزیزان چند کلمه ای پیرامون مساله انتخابات می نویسم باشد که مورد قبول خدای سبحان قرارگیرد و منشا خیر واثر نیک باشد؛
مطلب اول؛
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيكُم أَنفُسَكُم ۖ لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَيتُم ۚ مائده/۱۰۵
ای کسانی که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند، به شما زیانی نمیرساند.
ابتدا خودم وهمه سرورانم را دعوت می کنم به توجه به جهات الهی وقلبی در همه کنش های سیاسی وبه ویژه درمساله پرشورانتخابات. همه ما باید مراقب باشیم که لحظه ای وآنی آن پیوست معرفتی و قلبی انسان ساز وحقیقت ساز را درفعالیت های اجتماعی وسیاسی ازیاد نبریم والا جز اتلاف عمر وکدورت دل وخسران اخروی دربرنخواهد داشت ولو ظاهر کارخداپسندانه ونیک باشد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
مطلب دوم؛
درخصوص انتخابات کلام اصلی حقیر طبیعتا درخصوص دوگانه آقایان محترم جلیلی/قالیباف می باشد. باتوجه به اینکه برخی از مخاطبان گرامی ازمدت ها پیش وازدوره های قبلی با نگاه حقیر نسبت به این دوبزرگوار آشنا هستند سعی می کنم مطالبم را بصورت موجزبیان نمایم؛
۱.هردوشخصیت را جزو سرمایه های گرانبهای کشور می دانم و هردو را افرادی مغتنم، پرکار، پرتلاش، خستگی ناپذیر، فهیم، با هوش، با برنامه، انقلابی، سالم، مومن، ولایی و تابع محض حضرت آقا می شناسم وازاین جهت هرکدام ازعزیزان به ریاست کشور برسد مایه برکت خواهد بود انشاالله.
۲. باتوجه به وضعیت عمومی فضای انتخابات امیدوارم برای عدم تحقق دولت نامناسب آقای پزشکیان(باتوجه به نشانه های بدی که رویت میشود) یکی ازدوعزیز_ که هردو دارای شاخصه های یک رییس قابل قبول هستند _ به حکم ضرورت به نفع اسلام وانقلاب کناره گیری کند وبا توجه به رشد زیادی که در آراء آقای پزشکیان مشاهده می شود، ازتحقق تجربه نامناسب سال ۹۲ جلوگیری شود.( هرچند طبق بررسی های میدانی ونظرسنجی های نسبتا معتبرتر درصورت کناره گیری دکترجلیلی، درصد موفقیت جبهه انقلاب بیشتر می باشد)
۳. باتوجه به وجود رهبری حکیم وفقیه در راس حکومت وسیاست گذاری های دقیق فرهنگی_اجتماعی_ سیاسی_ اقتصادی توسط ایشان و باتوجه به وجود اسناد خوب بالادستی نظیر برنامه هفتم وغیره که توسط شوراهای عالی شکل گرفته است، درصورت تعهد انقلابی وسلامت فکر و اهل اجرا بودن رئیس دولت، بسیاری ازدغدغه های نظری وفکری درمورد نگاه عمیق وکلان وتمدنی رئیس دولت به مسائل عمومی کشور ازبین می رود ویا ازشدت آن کاسته میشود.
۴. معتقدم درشرایط حاضربزرگترین آفت واشکال درساختاراجرایی کشوروبزرگترین چیزی که مایه انشقاق وناامیدی طیف وسیعی از ملت عزیز ایران شده است مشاهده ناکارآمدی ها و عقب ماندگی های مستمر ومفرط در زمینه های مرتبط با زندگی مردم است ودرمان وعلاج این مساله نیازفوری کشوراسلامی ایران است. به تعبیر دیگراعتماد به یک فردانقلابی ومتعهد وسالم و مسلط وموفق وخوش سابقه درعرصه اجرا برای فراهم نمودن یک زندگی قابل قبول برای مردم عزیز ایران که حقیقتا وفاداری خود را ثابت کرده اند، یک ضرورت است. روی این حساب بنده حقیر جناب آقای قالیباف را بخاطر سابقه خوش ایشان درعرصه های مختلف وکارنامه قابل دفاع اجرایی ایشان وتوان اجماع سازی ایشان، بعنوان گزینه مناسب تردرشرایط حاضرکشور میدانم وتاحد زیادی معتقدم بسیاری از عقب ماندگی های آزاردهنده وآسیب زا وفتنه خیز کشوردرحوزه مسکن، خودرو، اقتصاد،مردمی سازی اقتصاد، محرومیت زدایی، تجارت خارجی، تقویت با شرق و همسایگان، تقویت روزافزون جبهه مقاومت وغیره باوجود ایشان جبران خواهد شد. سابقه خوش ایشان درچندین سال ریاست مجلس نیز مزید برتوضیحات است.
تکلیف حواشی موجود درمورد ایشان هم برای اهل اطلاع روشن است. طبق بررسی های متعدد افراد دارای سلامت نفس واهل اطلاع بسیاری ازآنها ازاساس نادرست می باشد. وبرخی ها که درست بودند ضریب داده میشود. یادمان نرود به اقدامات نادرست نیز باید به اندازه خود آن فعل نمره منفی داد نه بیشتر.
عزیزانم درنگاه حقیر، شهید عزیزمان آقای رئیسی نیز گزینه مطلوب نبود ولی گاهی باید بادرنظرگرفتن همه شرایط وزمینه ها نگاه منعطف تری به اشخاص وجریان ها داشت. نگاه گفتمانی دکترجلیلی بسیارخوب وشایسته تقدیراست لکن عدم اطمینان ازاجرایی وعملیاتی شدن مطالب فوق الذکر، بنده را درمورد دولت ایشان نگران می کند. درحالی که این نگرانی _که بخاطرشرایط حساس کشور تبدیل به اضطرارشده است_ درمورد دکترقالیباف به شهادت بسیاری ازافرادی که بااو کارکرده اند تقریبا وجود ندارد ویا بسیار ناچیز است.
درپایان عرض می کنم اینها ظاهرامر است؛ هم تحویل شرایط کشور دست حضرت حق سبحانه است وهم قلوب مردم و هم نفع وضرر کشور؛
"مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ / لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ حدید/۲۲_۲۳
"تشخیص ما همین قدراست؛ ازحضرتش می خواهیم آنچه به نفع اسلام ومسلمین است مقدربفرماید ومارا راضی به رضای خود بگرداند.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
خطاب به نامزدهای مومن جبهه انقلاب:
این همه خود را به آب وآتش زدن برای محقق کردن موضوع تکلیف واین همه اصراربرماندن با وجود جایگزین قابل قبول_ولو نسبی_ را ازکجای شریعت استفاده می کنند؟!
کمی حال وهوای مجلس خبرگان درانتخاب رهبری درسال ۶۸ را درنظربگیرید تا مقصودم را بهترمتوجه شوید.
یک دنیا حرف دارم
درمورد اصل ساختارکلان هزینه سازسیاسی واجرایی کشور؛
درمورد ملاک ها ومعیارهای هزینه ساز احراز صلاحیت شورای محترم نگهبان؛
درمورد نوع اِعمال آن ملاک ها توسط آن شورای محترم درادوارمختلف؛
درمورد عدم وجود نگاه مناسب در برخی بزرگان جبهه انقلاب و بدنه متوسط ومیانی آن در دوران گذار؛
درمورد عدم همگرایی مناسب وعدم نگاه منعطف برخی بزرگان جبهه انقلاب درادوارمختلف انتخابات؛
و درمورد مطالب دیگری که نمی دانم طرح آنها درحال حاضر فایده ای دارد یا نه...
ولی خیلی دلم برای این نظام واین انقلاب می سوزد. درطول این سالها می شد بسیاری ازهزینه ها را متحمل نشد ودرآینده نیز می شود ازتحمیل هزینه های غیرضرور بسیاری پیشگیری کرد.
نمی دانم هزینه تراشی ازروی جهت گیری های نامطلوب و اتخاذ تصمیمات نامناسب وسپس تلاش برای کسب توفیق درظرف آن جهت گیری ها وتصمیمات، تا چه اندازه درقاموس سنن الهی حاکم برعالم، نتیجه بخش است.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
صلی الله علیک یا علی بن الحسین السجاد علیهما السلام
براستی اگر درروز سوال که"ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم" ازما سوال شود که چرا ازمعارف حیات بخش علی بن الحسین علیه السلام درصحیفه سجادیه و سایرادعیه ومناجات های نورانی منقوله ازآن حضرت استفاده نکردید و چراقدر آن مصباح معرفت وهدایت وآن طریق سعادت را ندانستید وازآن تحفه الهیه برای تعمیرجان وابدیت خود بهره نبردید، چه پاسخی خواهیم داد؟
حالت من درقبال چنین سوالی سکوت شرم و حسرت است؛ با چشمانی شبیه چشمان مردگان روبه سائل می کنم وبازبانی بند آمده جام جگرسوزحسرت را سرمی کشم و به حال رهروان ولایی آن مصباح فروزان که شراب معرفت وتوحید را نوشیدند چنان حسرتی می خورم که درد آن تا ابد دراعماق وجودم می ماند.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍ اوراقی ازکتاب نفس
براساس مبانی انسان شناسی اسلامی می توان گفت نفس انسانی لطیف ترین موجودات عالم است؛ لطافتی بسیار اعجاب آور اما واقعی؛ انسان بعنوان دردانه نشئه امکانی دارای نفسی است که صرف "توجّه" و" رو کردن" او به جهات متعدد الهی وغیرالهی می تواند حقیقت اورا در آنی الهی ویا غیرالهی کند! با صرف توجه؛
اساسا نفس آدمی که مظهر "کل یوم هو فی شان است "، هیچ گاه خالی از توجه نیست. اما اصلا چرا توجه می کنیم وچرا به چیزهایی که شبانه روز ازصحیفه جانمان می گذرند رو می کنیم وچرا به چیزهای دیگر توجه نمی کنیم، اینجا سخن فراوان است وفعلا مجال بسط این مساله بسیارمهم نیست.
توجهات نفس انسانی دردووادی علم وعمل منعکس می شوند. "نفس" ازسویی مَصدرتوجهات واطوارواحوال خویش است وازسوی دیگر خودهمین "نفس" ازتوجهات علمی وعملی خود آرام آرام وبه تدریج در طول مسیرحیات دنیایی انسان به ضرب من البیان ساخته می شود وبازهمین "نفس" مصدرتوجهات بعدی علمی وعملی خود می شود؛ ازیک سو نفس انسان عمل را می سازد وازسوی دیگرعمل انسان نفس را!
معادله ای بسیار عجیب، حیرت آور، دلهره آور ودرعین حال بسیارزیبا وتماشایی..
به یک اعتبار تو عاملِ اعمال واطوارواحوال خویشی وبه اعتباری دیگراعمال واطوارواحوال وافعال وشئون مُلکی تو عامل صورت بندی حقیقت وملکوت تو اند.
به یک اعتبار توجهاتی که امروزداشتی وگذشت وتبدیل به حقیقت جانت شد را نمی توانستی نداشته باشی وبه یک اعتبارتوجهات فردا وپس فردای نفست را نیزبا همین توجهات امروزت رقم زدی. خود امروزت محصول کِشت سال ها وماه ها وروز های گذشته ات هستی و امروز درکشتزارجانت بذرافعال واحوال واطواروشئون روزها وماه ها وسال های پیش رویت را می کاری ومی پرورانی...
به یک اعتباراین توجهات نفس تو ملکوت تو اند وبه اعتباری دیگراین تویی که ملکوت خودت را آرام آرام صورت بندی می کنی والبته به اعتباری دیگر"بیده ملکوت کل شئ" .
وتو ای انسانِ دعوت شده به طیّ مسلک عبودیت وسعادت، بدان که تمام شئون حیاتت ملکوت دارد؛ توجهت ملکوت دارد، نگاهت ملکوت دارد، غذایت ملکوت دارد، گفت وشنودت ملکوت دارد وآن ملکوت، حقیقت توست والبته ابدی است وابدی وابدی وابدی وابدی...ملکوت تو دیر ودور نیست توهمین حالا هم ملکوتی وابدی هستی اگربتوانی ببینی؛ وحضرت ختمی مرتبت، شاهد کل، دردانه نشئه امکانی، اشرف کائنات، امام ملک وملکوت صلی الله علیه وآله فرمود:
"لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظرو الی ملکوت السماء"
باید مراقب ملکوت اطوارواحوال وافعال وشئونت باشی که فرمود" اولم ینظرو فی ملکوت السموات والارض" که الهی وربانی شوی.
وتو ای انسان، ای اعجوبه خلقت، باید مراقب باشی مراقب خودت جانت وکشتزارهستی خودت که بتوانی درمراحل پیش روی حیات ابدی ات با آنچه پرورانده ای سَرکنی.
تو به هر چه رو کنی همان می شوی که هم علم با عالم متحد است وهم عمل باعامل؛ تا مورد توجهت چه باشد ودرچه مرتبه ای باشد؛ رو کردن های امروزت نیزبه اعتباری درگرو توجهات ومنازل ومراحلی است که تاکنون پیموده ای وبا آنها یکی شدی.
حقیقت افعال واطوارِمُلک انسانی "توجه" است و افعال واطوار واحوال بی توجه حقیقت سازنیستند؛ هرچند به اعتباری افعال واطوارانسان خالی ازتوجه نخواهند بود.
توای انسان، به کلمات نورانی قرآن عزیز وسفرای الهی علیهم السلام اعتنا کن وچون طبیبی دلسوز و شفیق با خودت رفتارکن واوراق کتاب وجود خویش را الهی بنویس تا کل کتاب جانت منصبغ به صبغه الله سبحانه وتعالی شود که دورنیست ندای " اقرا کتابک " به گوش رسد.
خوشا آنان که کتاب جان خود را جلوه ای ازجلوات قرآن کردند که "انه لقرآن کریم،فی کتاب مکنون، لایمسه الاالمطهرون"
وبدا آنان که قدرگوهرخویشتن ندانستند وبرخرمن جان خویش وتنها متاع خود آتش زدند که فرمود:
"قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم"
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/
شرمنده رهروی که عمل برمجازکرد
https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍چند کلمه پیرامون معنای اسم "الله" سبحانه
۱. درنگاه اهل معرفت اسماء الهی مراتبی دارند البته بدون آنکه اسماء که جلوات حقند ازمسمی ومتجلی جدایی داشته باشند. بعضی جلوه ذات حقند برای او، بعضی جلوه ذاتند درمقام اسماء وصفات، وبعضی جلوه ذاتند درمقام فعل.
۲. یکی از قواعدی که درباب اسماء الهی درکلمات اهل معرفت به کرّات آمده است ونقش مهمی درفهم نظام ومراتب اسماء دارد قاعده ای است که به اصطلاح ازآن به «الاسماء کلها فی الکل» تعبیرمی شود. مفاد قاعده فوق این است که وقتی چیزی اسم الهی است، بقیه اسماء هم درآن اسم حضوردارند. اسم دقیقتاً به جهت همان اسمیت خودباید همه کمالات را داشته باشد. ازاین رو هرچه در"الله"هست " در"رحمن " و"رحیم" وسایراسماء هست.
اگرگفته می شود مطلق به جهت اطلاق خود بایستی واجد همه کمالات باشد، اسمی که ظهوراین مطلق است نیزضرورتاً همه کمالات را خواهد داشت. درهراسمی همه حقایق مستکن ومندمج است والا تعین پیدا می کند ودرنتیجه ازاسم الهی بودن خارج می شود.
۳.ازسوی دیگرجلوه تام آن حقیقت الحقایق کسی نیست جزقلب ولی الهی. وتجلی آن حقیقت الحقایق درقلب ولی الهی به حسب مراتب سه گانه ای که پیشتر ذکرشد، متفاوت خواهد بود. چه سالک صراط مستقیم عبودیت درمراتب توحیدی خود به ضرب من البیان ظرف تجلیات مختلف حقیقت الحقایق باشد.
۴. درنتیجه می توان گفت: اسم "الله" که نه ذات حق بلکه جلوه ذات حقیقت الحقایق است، به اعتبارآنکه جلوه جمعی احدی است، اسم اعظم مقام ذات است؛ دراین صورت اسمائی مانند "رحمان" و"رحیم" خود جلوه های آن اسم اعظم جمعی خواهند بود.
وبه اعتبارآنکه اسم "الله" را مستجمع جمیع اسماء وصفات بدانیم، اسم درمقام صفات خواهد بود.
وبه اعتبار آنکه اسم "الله" اسم جامع مرتبه مشیّت وظهورفعلی حقیقت الحقایق باشد، اسم اعلای مقام فعل خواهد بود.
۵.براین اساس، نظربه اینکه اسم"الله" میتواند سه نحوه اسم برای سه مرتبه وسه مقام متفاوت ازمراتب اسماء حسنای الهی باشد، طبیعتا این تفاوت درفقره شریفه"بسم الله الرحمن الرحیم" خود را نشان می دهد وبراساس مراتب اسم والبته نکته سومی که گفته شد بایستی تعیین تکلیف گردد. اجمالا اینکه "بسم الله" سالکان واولیای الهی باتوجه به مقاماتشان مختلف خواهد بود چه اینکه "بسم الله " یک سالک درمقامات مختلفش باهم متفاوت خواهد بود.
هرکدام ازمطالب مهم واساسی فوق پرونده ویژه اي میطلبد که شرایط آن فعلا مهیا نیست. ازاجمال واختصارمطالب عذرخواهی می کنم. شاید درآینده نوشته ای مبسوط که دراین زمینه منتشرکردم.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
مقاصد وحالات خودمان را عرضه کنیم بردو روایت نورانی که درباب اهل علم از حضرت صادق وحضرت باقرعلیهما السلام نقل شده است باشد که مایه تذکار و تنبیه گردد؛
🔸حدیث اول؛
عن ابی عبدالله علیه الصلات والسلام انه قال: إِنَّ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يُحِبُّ أَنْ يَخْزُنَ عِلْمَهُ وَ لاَ يُؤْخَذَ عَنْهُ فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلْأَوَّلِ مِنَ اَلنَّارِ
(امام صادق(ع)فرمود: پاره اي از دانشمندان خواهان اندوختن دانش اند بدون اينكه بديگران بياموزند چنين دانشمندي در طبقه اول آتش جاي دارد)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ إِذَا وُعِظَ أَنِفَ وَ إِذَا وَعَظَ عَنَّفَ فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلثَّانِي مِنَ اَلنَّارِ
(و پاره اي از دانشمندان چون ديگري پندش دهد خشم نشان دهد ونپذيرد و چون خود پند دهد نخوت به خرج دهد وسختگير باشد چنين دانشمندي جايگاهش در طبقه دوم آتش است)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يَرَى أَنْ يَضَعَ اَلْعِلْمَ عِنْدَ ذَوِي اَلثَّرْوَةِ وَ اَلشَّرَفِ وَ لاَ يَرَى لَهُ فِي اَلْمَسَاكِينِ وَضْعاً فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلثَّالِثِ مِنَ اَلنَّارِ
(و پاره اي از دانشمندان معتقد است كه بايستي دانش را به ثروتمندان و طبقه اشراف آموخت و درمیان طبقه محروم وتهی دستان جایی برای علم نمی بیند، چنين دانشمند در طبقه سوم آتش خواهد بود)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يَذْهَبُ فِي عِلْمِهِ مَذْهَبَ اَلْجَبَابِرَةِ وَ اَلسَّلاَطِينِ فَإِنْ رُدَّ عَلَيْهِ شَيْ ءٌ مِنْ قَوْلِهِ أَوْ قُصِّرَ فِي شَيْ ءٍ مِنْ أَمْرِهِ غَضِبَ فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلرَّابِعِ مِنَ اَلنَّارِ
( و پاره اي از دانشمندان در بهره برداري از دانش روش زورگويان و پادشاهان را دارد كه اگر به گفتارش جواب رد و اعتراضي بشود و يا در خدمت به آنها کوتاهی شود به خشم آيد اين چنين دانشمند در طبقه چهارم از آتش است)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يَطْلُبُ أَحَادِيثَ اَلْيَهُودِ وَ اَلنَّصَارَى لِيُغْزِرَ بِهِ وَ يُكْثِرَ بِهِ حَدِيثَهُ فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلْخَامِسِ مِنَ اَلنَّارِ
( و پاره اي از دانشمندان بدنبال سخنان يهود و نصاري در تكاپويند تا بدين وسيله بر دانش خويش بيفزايد و مطالب بيشتري فراهم آورد چنين دانشمند را در پنجمين طبقه آتش جايگاه است)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يَضَعُ نَفْسَهُ لِلْفُتْيَا وَ يَقُولُ سَلُونِي وَ لَعَلَّهُ لاَ يُصِيبُ حَرْفاً وَاحِداً وَ اَللَّهُ لاَ يُحِبُّ اَلْمُتَكَلِّفِينَ فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلسَّادِسِ مِنَ اَلنَّارِ
( و پاره اي از دانشمندان در مسند فتوا مي نشيند و بمردم ميگويد وظايف خود را از من بپرسيد و چه بسا يك كلمه را درست نفهمد خداوند افرادي را كه بدون استحقاق بمقامي تكيه ميزنند دوست نميدارد چنين دانشمندي در طبقه ششم آتش جاي دارد)
وَ مِنَ اَلْعُلَمَاءِ مَنْ يَتَّخِذُ عِلْمَهُ مُرُوءَةً وَ عَقْلاً فَذَاكَ فِي اَلدَّرْكِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلنَّارِ .
(و پاره اي از دانشمندان دانش خود را وسيله نمايش مردانگي و خردمندي وفضل فروشی قرار مي دهد جاي اینان در طبقه هفتم دوزخ است.)
خصال شیخ صدوق/ج۲/ باب هفتم
🔸حدیث دوم؛
عن محمدبن علی الباقر علیه السلام انه قال:
من طلب العلم لیباهی به العلماء او یماری به السفهاء اویصرف وجوه الناس الیه، فلیتبوء مقعده من النار؛ ان الرئاسه لاتصلح الا لاهلها.
(کسی که دانش بجوید تابا آن بر علمای دیگر فخربفروشد یا با نادان ها مجادله ومراء کند یا توجه مردم را به خود جلب کند، منزلگاه او آتش است. ریاست جز برای اهل آن شایسته نیست.)
اصول کافی/ج۱/ کتاب فضل العلم
https://eitaa.com/taher_alizadeh
معرفت که کم شد و مقصد ومقصود که الهی نشد، نفس وشیطان، دواعی مختلف را درتعینات مختلف برای شخص عالم جلوه می دهند وعمری اورا بدانها مشغول می دارند وبه همین راحتی شخص یک عمربی راهه می رود ولا یزید السیر الا خسارا.
وبه همین راحتی بعد یک عمرکارظاهرالصلاح، حقیقتا وواقعا میشود یکی از ولیده های شیطان. وبدیهی است که چنین شخصی درحشرخود با همان صور وحقایق مناسب با ملکات باطنی خود_نه با پوستین اعتباری دنیایی_ متمثل می شود.
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد عمیق غزه..
نه دردنیا می بخشمتون نه درآخرت