ممکن است فقدان وشهادت این عزیزان الهی برای ما خاکیان و منغمران درطبیعت، تلخ وجانکاه باشد اما این عزیزان الهی هریک سروسرّی با معبود خود دارند وحاجتهایی؛
حاجتهایی که برآورده شدنش اینچنین است.
و شواهد متعدد نشان داده است که معبود زیبایشان حاجتهای این سویی این عزیزان الهی را خوب اجابت می کند.
درنگاه اهل معرفت قواعد حاکم برعالم بسیاری اوقات نه آنچیزی است که دراذهان کوچک ماست. چه، دنیای مادی با تمام طول وعرض ومناسباتش، متجربندگان صالح حضرت رب العالمین است و به یک اعتباربهانه ای برای پرکشیدن آنها به ملکوت اسماء الهی.
طوبی لکم یا عبادالله الصالحین
وحشرکم الله سبحانه وتعالی مع حبیبه ونجیبه و خیرخلقه وآله علیه وعلیهم السلام وحشرنا معکم.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
نفس انسان بواسطه مراتب عالی ودانی وگسترده دامنش، با هرمرتبه ازتکاملش به یک اعتبارحجابی را خرق و وارد
✍"یوم" و"لیل" در عوالم حقیقت الحقایق
براساس نظام حقیقت ورقیقت که در مراتب طولی عوالم هستی به یک اعتبار حاکم است، آنگاه که تشعشع حقیقت الحقایق در سیرنزولی خود _که به یک لحاظ سیرازبطون به ظهور وازغیب به شهادت است_ بواسطه همین تنزل خود، تعین وتقیدمی پذیرد، شعاع نورهستی محتجب به حجب مختلف نورانی وظلمانی می گردد؛
اهل معرفت ازاین احتجاب نورحقیقت الحقایق به "لیل" و"لیله قدر" تعبیر می کنند. و به اعتبار اینکه هیچ موجودی درحد انسان محتجب به حجب طبیعت وکثرت نیست وبه تعبیری بواسطه نحوه وجودش مجمع تعینات وانواع حجب است، ازهمین رو درظلمتکده عوالم غوطه ور است. وآنگاه که بواسطه سیرصعودی خود بتواند خرق حجب کند وازاحتجاب واشتغال خود به کثرات ظلمانی بکاهد، با هر قدم سیرش به نورحقیقت الحقایق نزدیک تر می شود ودرحقیقت به معادخود ووطن خود رجوع می کند وخروج از " لیل" و ورود در"یوم" در حق او مناسب تر میگردد تا آنکه او در عود ومعاد به حقیقت الحقایق به کمال خود برسد و به "یوم" خود که قیامت او است نائل شود.
براین اساس، نیل سالک به حضورمطلق، قیامت کبرای اوست ویوم الدین اوست وبه اعتبار آنکه چنین حالی با ظهورقهاریت فرمانروای مطلق درقلب او همراه است، یوم الدین وقیامت او، یوم الله نیز خواهد بود. وبه یک اعتباریوم الله او خواهد بود. ومهم آنکه درهمین عالم دنیا نیزمیشود که چنین قیامتی برای ولی الهی حاصل شود و آنگاه است که زندگی وحیات او پرمعنی می شود. پرازمعنای جان هستی.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جناب خواجه عبدالله انصاری رحمه الله محدث، مفسّر، عارف و عالم بزرگ اسلامی قرن چهارم هجری اساتید بزرگ بسیاری درعلم شریعت دیده بود اما درمقالات خود درباره کسب فیض از شیخ ابوالحسن خرقانی رحمه الله می گوید:
عبدالله مردی بود بیابانی، میرفت به طلب آب زندگانی، ناگاه رسید به شیخ ابوالحسن خرقانی، دید چشمهی آب زندگانی چندان خورد که از خود گشت فانی، که نه عبدالله ماند و نه خرقانی، اگر چیزی میدانی من گنجی بودم نهانی، کلید او شیخ ابوالحسن خرقانی.
آنگونه که نقل است جناب شیخ ابوالحسن خرقانی درس ناخوانده بود وبه گفته خود جناب خواجه عبدالله ملاقات او با شیخ خرقان چندروزی بیشترنبوده است و تمام کسب فیض او از وی در همین مدت کوتاه اتفاق افتاده است.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
کانال درس نهایه وسایردروس طاهرعلیزاده
https://eitaa.com/dorosetaheralizadeh
بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی
صنما چرا نیفتم ز چنان میی که دادی
صنما چنان فتادم که به حشر هم نخیزم
چو چنان قدح گرفتی سر مشک را گشادی
شدهام خراب لیکن قدری وقوف دارم
که سرم تو برگرفتی به کنار خود نهادی
جناب مولانا
داود نبی علیه السلام گفت: خداوندا! چگونه دل را پاکيزه کنم و پاک گردانم؟
پاسخ شنيد: عشق در او زن تا هرچه به ما نسبت ندارد سوخته گردد. آنگاه با جاروب حسرت، جاروب کن تا اگر چيزي مانده باشد پاک بروبد.
کشف الاسرار و عُدّة الابرار/خواجه عبدالله انصاری
1_15016641691.mp3
زمان:
حجم:
10.09M
درحاشیه درس حکمت اشراق
توضیحاتی پیرامون راه ورسم تحصیل حکمت وهستی شناسی اسلامی
https://eitaa.com/taher_alizadeh
بسم الله الرحمن الرحیم
✍لایه های تودرتوی آیات کتاب الهی
بصائرالدرجات_ عن فضيل بن يسار : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن هذِهِ الرِّوايَةِ: «ما مِنَ القُرآنِ آيَةٌ إلّا ولَها ظَهرٌ وبَطنٌ».
فَقالَ: ظَهرُهُ تَنزيلُهُ ، وبَطنُهُ تَأويلُهُ ، مِنهُ ما قَد مَضى ، ومِنهُ ما لَم يَكُن ، يَجري كَما يَجرِي الشَّمسُ وَالقَمَرُ ، كُلَّما جاءَ تَأويلُ شَيءٍ مِنهُ يَكونُ عَلَى الأَمواتِ كَما يَكونُ عَلَى الأَحياءِ ، قالَ اللَّهُ: (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ)نَحنُ نَعلَمُهُ .
بصائر الدرجات- به نقل از فضيل بن يسار -: از امام باقر عليه السلام در باره اين روايت كه: «هيچ آيهاى از قرآن نيست ، مگر آن كه ظاهرى دارد و باطنى» پرسيدم.
فرمود: «ظاهرش همان تنزيل آن است، و باطنش ، تأويل آن ، كه چيزهايى از آن قبلاً تحقّق يافته است و چيزهايى از آن ، هنوز تحقّق نيافته است ، [هميشه] جارى است همان گونه كه خورشيد و ماه جريان دارند .
هر گاه تأويل چيزى از آن فرا رسد، براى مردگان ، چنان خواهد بود كه براى زندگان است. خداوند فرموده است: (و تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش ، كسى نمىداند) . ما آن را مىدانيم» .
یکی ازمسایل بسیارمهم درفهم، تفسیرو استفاده ما از قرآن کریم توجه به مراتب ولایه های تودرتوی معانیِ عناوین، موضوعات واحکام وارده درآیات است. اصل این معنا درکلمات سفرای الهی وخاندان ولایت الهیه علیهم السلام گاهی به "جری" تعبیرشده است؛ به اینصورت که معنای ابتدایی کلام می تواند ازباب تطبیق یک معنا ومفهوم عام برمصادیق خود، برمصادیق ومواردمتعدد ومختلفی دراعصارمختلف ودرامکنه مختلف تطبیق داده شود.
اما حد وحدود این تطبیق تا کجاست؟ به تعبیردیگرتا کجا وتا چه اندازه می توان تطبیق آن معنا برمصادیق مختلف را توجیه کرد به نحوی که انتساب آن به سخنگوی وحی الهی ازصحت عقلایی خارج نشود؟
https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍تحلیلی کوتاه برماجرای سوریه
دولت سوریه سقوط کرد؛ سقوطی درظاهربسیارعجیب وغم انگیز. وسقوطی که پس از وارد آمدن زخم های بسیارکاری دردهه اخیربرپیکربی رمقش اتفاق افتاد.
تحلیل های مختلفی ازعلت سقوط آن دولت شده ومی شود وگاهی درحق دولت بشاراسد قضاوت نادرست می شود. حقیر اما براساس شواهد و علائم واطلاعات میدانی به این جمع بندی رسیده ام که نباید درحق دولت بشاراسد بی انصافی کرد واو را متهم به عدم همراهی با جریان مقاومت کرد و علت سقوط وی را در دورشدن ازمحورمقاومت و دل دادن به محورغربی عربی دانست.
بنده معتقدم به هیچ وجه نباید مساعدت دولت سوریه درزمان جنگ تحمیلی ۸ساله ونیز خدمات بسیارارزشمند دولت سوریه وشخص بشاربرای محورمقاومت وخصوصا جبهه لبنان درطول سالهای گذشته را نادیده گرفت وکم اهمیت جلوه داد. دولت سوریه بعنوان یکی ازارکان اصلی محورمقاومت بارها وبارها ودرمواضع متعدد وفاداری خود به مبارزه علیه صهیونیست ها وهمراهی با جمهوری اسلامی ایران را ثابت کرده بود وتا آخر پای این عهد ماند، هرچند این همراهی با فرازونشیب هایی همراه بوده باشد.
اماعلل اصلی سقوط؛
حقیر علل اصلی را دردومساله اقتصاد وسیاست داخلی می بینم وازاینکه دربسیاری ازتحلیل ها مساله بحران اقتصادی سوریه کمرنگ جلوه می کند تعجب می کنم.
کشوری که چندین سال شدید ترین جنگ داخلی را به خود دیده است، کشوری که تحت تحریم شدید(قانون قیصر_سزار)است، کشوری که درآمدی مانند فروش نفت ومشابه آن دراختیار ندارد وکشوری که تورم وحشتناک را تجربه کرده است، مردمانش درحالت عادی پس از چند سال بلحاظ روحی وانگیزشی می میرند. ویرانی ممتد زیرساخت ها وخانه ها وکارخانه ها و بنگاه های اقتصادی و شهرک های صنعتی و...البته تحریم های شدید وتورم شدید درکشور، گلوی مردم آن کشور را مدام فشارمی دهد وآنان را دچارمرگ روحی وروانی تدریجی می کند. مشاهده عناصرفاسد ورشوه بگیرهم که بخش زیادی ازآن متاثرازوضعیت اقتصادی بوده و تاثیرسوء وانعکاس باتوان بالا در جامعه ایجاد میکند برتخریب روان زخمی جامعه ضریب می دهد.
درکنارآن وقتی حاکمیت آن کشوربلحاظ سیاست داخلی درمقابل جمعیت زیاد مخالفانش انعطاف شایسته را ازخود نشان نمی دهد، برایند همه این مسائل مواجهه با جامعه ومردمانی خواهد بود که اگرهم مخالف سرسخت حکومت_ بخاطر بیم ازدست دادن امنیتی که دارند_ نباشد، دربهترین حالت نسبت به بودن ویانبودن حاکمیت موجود، بی تفاوتند و حاضربه دفاع ازآن نیستند. والبته معنایش این نیست که نسبت به گروه مسلح معلوم الحالی که جدیدا روی کارآمده اند حس خوبی داشته وحمایت می کنند. خیر.
بخش زیادی ازتوده های چنین جامعه ای عملا فقط به فکر نان شب و اولیات زندگی معمول خود است و نمی تواند خیلی ازمسایل کلان را درست تحلیل کند؛ چه اینکه پای تحلیل های درستی هم که گاه درمقیاس کلان کشور ومنطقه می بیند ومی فهمد نمی ایستد و دربیشتر موارد نمی تواند که بایستد. واینجاست که تغییر هست ونیست کشورمنظور، توسط یک تکانه شدید یا عامل محرک خارجی بسیار راحت وساده ودرزمان کوتاه اتفاق می افتد.
وبنظرم تحلیل وبررسی میدانی ودقیق وضعیت همه جانبه دولت وملت سوریه دراین سالهای اخیر برای سیاستمداران ودغدغه مندان کشورما بسیارمفید ودرس آموز است. بنظرحقیر لایه هایی هرچند رقیق از حسی که درمطالب بالا درتوصیف حال وروز جامعه سوریه نوشتم ممکن است درکشورما نیز مشاهده شود و درصورت مشاهده، چنین مسائلی را باید بسیار جدی تلقی کرد وسریعا علاج نمود.
واما برای بشاراسد؛ ازخدای سبحان مسألت می کنم بواسطه خدماتی که سالیان متمادی برای اسلام وامت اسلامی وجمهوری اسلامی ایران ومحورمقاومت ودلیرمردان حزب الله لبنان انجام داد، ازتقصیراتش بگذرد و مورد رحمتش قراردهد و عاقبت بخیرش کند.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
بسم الله الرحمن الرحیم ✍لایه های تودرتوی آیات کتاب الهی بصائرالدرجات_ عن فضيل بن يسار : سَأَلتُ أب
برای پاسخ به سوال فوق ابتدا باید چند مطلب مهم را توجه کرد؛
۱. قرآن کریم صورت کتبیه حقیقت محمدیه صلی الله علیه وآله است واین صورت کتبیه ازصورت عینیه حضرت خاتم ص صادرشده است.
۲. صورت عینیه قرآن همان اسماء الله عینی وحقایق دارهستی است که به یک اعتبارهمه آنها نیزشئون حقیقت انسانی اند.
۳. براین اساس حقیقت بطن قرآن مشتمل بر تمامی شئون ومراتب حقیقت انسانی است. از انزل مراتب تا اعلی مراتب آن.
۴. به تعبیردیگر عالم کتاب است وآدم کتاب است وقرآن هم کتاب؛ واین هرسه ومراتبشان، هستند غیرمتناهی؛ که فرمود: قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ۱۰۹/کهف.
براساس آنچه که محققین ازاهل معرفت گفته اند، چون این صحیفه نورانی، کتاب خاتم الرسل، وخود خاتم الکتب است، حقایق ومعانی ومعارف آن ازعمقی بی نهایت برخوردارند وبه تعبیردیگرحدّ یقفی برای تجلّی جلوه های الهی برای حقیقت نفوس آدمی درآن وجود ندارد.
۵. متکلم این کتاب باعظمت، ذات اقدس اله است وکلام وکلمات الهی که اسما حسنای حق تعالی هستند، باحفظ مراتب، جلوه آن حقیقت غیرمتناهی اند که امام ملک وملکوت حضرت صادق آل محمد علیه افضل صلوات المصلین فرمود: لقد تجلّی الله لخلقه فی کلامه.
۶. وبازبه تعبیری دیگر، کلام حقیقت الحقایق غیرمتناهی، بلحاظ حقیقت غیرمتناهی خواهد بود. وچون محل پیاده شدن ونقش بستن آن حقایق به یک اعتبارقلب انسان است، طبعا ظرفیت انسان نیزبرای دریافت آن حقایق، بی پایان خواهد بود.
۶.آنگاه به وزان مرتبه سیرحقیقی انسانها فهم آنها نیز ذومراتب خواهد بود که حضرت فرمود به قاری قرآن گفته میشود: "اقرا فَارقَ" بخوان وبالا برو.
۷. بنابراین عالم حقیقتی است غیرمتناهی؛ قرآن هم حقیقتی است غیرمتناهی؛ مقامات انسان هم هست غیرمتناهی.
وبازبه تعبیردیگر، بوستان حقایق نامتناهی قرآن صحنه پروازوسیر سیمرغ جان انسان است وبازبه تقریب دیگر، حقایق ومعارف لایتناهی قرآن، غذای بی پایان قلب سیری ناپذیرانسانی اند. تا اشتهای انسان چقدرباشد وهاضمه او چه اندازه هضم نماید.
مطالب هستی شناختی فوق نیازبه یک پیوست جامع اصولی( بعنوان منطق فهم)نیزدارد که درادامه خواهد آمد. اگرعمروتوفیق الهی باشد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
به مناسبت حلول ماه ولایت، ماه عبودیت، ماه سیرالی الله، وماه رجوع به مبدا نور، فرازهایی از بیانات ارزشمند جناب شیخ سهروردی رحمه الله در"رساله ابراج" را به اشتراک می گذارم؛
هذه کلمات ذوقیه ونکات شوقیه کتبت بالتماس بعض اخواننا، اخواننا التجرید.
اعلموا اخوان التجرید_ایدکم الله بنورالتوحید_ان فائده التجرید سرعه العود الی الوطن الاصلی والاتصال بالعالم العلویّ.
ومعنی قوله_ علیه الصلات والسلام_ (حب الوطن من الایمان) اشاره الی هذا، ومعنی قوله تعالی فی کلامه المجید( یاایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه)، فالرجوع یقتضی سابقه الحضورولایقال لمن ما رای مصر"ارجع الی مصر"
فاذا عرفت معنی وطنک فاخرج من" القریه الظالم اهلها" فما فایده التجرید ان لم یکن حاصله الوصول؟
سلام علی نفس ترکت وکرها، وتوجهت الی ربها؛ ترکت ثقل الاشباح، وفرحت بخفّه الارواح، قطعت مسالک الناسوت ووصلت الی منزل اللاهوت..
وایقن ان من حل الرمز، فظفربالکنز؛ ذوق، ثم شوق، ثم عشق، ثم وصل، ثم فناء، ثم بقاء، ولیس وراء عبّادان قریه، وعبّادان غیرمتناهیه...
https://eitaa.com/taher_alizadeh
بمناسبت ماه ولایت الهی، ماه ارتقاء واعتلاء، ماه شریف رجب، بخشی ازعبارات حکیم سهروردی جناب شیخ اشراق را دررساله "پرتو نامه" به اشتراک می گذارم:
واگرما دراین عالم معقولات لذت نیابیم وازرذایل وجهل دردناک نشویم، ازآن باشد که سُکرعالم طبیعت برماغالبست وازعالم خویش مشغولیم. وچون این شواغل برخیزد، آن کس که کمال دارد لذتی یابد بی نهایت بمشاهدت واجب الوجود وملاء اعلی وعجایب عالم نور ودائم درآن لذت بماند" فی مقعد صدق عندملیک مقتدر" وعقلی شود نورانی وازجمله فرشتگان مقرب شود وهرگزاین خاکدان پلید را یاد نیارد وازنگریستن بدو ننگ دارد "واذا رایت ثم رایت نعیما وملکا کبیرا".
وحق تعالی ازانوار جلال خویش اورا شربتها دهد روحانی چنانکه گفت" وسقاهم ربهم شرابا طهورا".
وجماعتی ازحکیمان روشن روان ومجردان صاحب بصیرت ازین لذت دراین عالم نصیب یابند وبدان ازین جهان مشغول گردند ونورعالم اعلی را صریح بینند ودرنورغریق شوند ودرآن خوشیها یابند هرچه عظیم تر "افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نورمن ربه"
وکان ما کان مما لستُ اذکرُه/
وظن خیرا ولاتسال عن الخبر
وهرکه درملکوت فکری دائم کند، وازلذات حسی وازمطاعم پرهیز کند الا بقدرحاجت وبشب نمازکند، وبربیدارشدن شب مواظبت نماید، و وحی الهی بسیارخواند وتلطیف سرّ کند بافکارلطیف، ونفس را دربعضی اوقات تطریب نماید، وبا ملاء اعلی مناجات کند وتملق کند، انواری برو اندازند هم چوبرق خاطف، ومتتابع شود چنانکه درغیر وقت ریاضت نیز آیند. وباشد که صورت های خوب نیز ببیند. وباشد که نفس را خطفه ای عظیم افتد بعالم غیب..
https://eitaa.com/taher_alizadeh