داود نبی علیه السلام گفت: خداوندا! چگونه دل را پاکيزه کنم و پاک گردانم؟
پاسخ شنيد: عشق در او زن تا هرچه به ما نسبت ندارد سوخته گردد. آنگاه با جاروب حسرت، جاروب کن تا اگر چيزي مانده باشد پاک بروبد.
کشف الاسرار و عُدّة الابرار/خواجه عبدالله انصاری
1_15016641691.mp3
زمان:
حجم:
10.09M
درحاشیه درس حکمت اشراق
توضیحاتی پیرامون راه ورسم تحصیل حکمت وهستی شناسی اسلامی
https://eitaa.com/taher_alizadeh
بسم الله الرحمن الرحیم
✍لایه های تودرتوی آیات کتاب الهی
بصائرالدرجات_ عن فضيل بن يسار : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَن هذِهِ الرِّوايَةِ: «ما مِنَ القُرآنِ آيَةٌ إلّا ولَها ظَهرٌ وبَطنٌ».
فَقالَ: ظَهرُهُ تَنزيلُهُ ، وبَطنُهُ تَأويلُهُ ، مِنهُ ما قَد مَضى ، ومِنهُ ما لَم يَكُن ، يَجري كَما يَجرِي الشَّمسُ وَالقَمَرُ ، كُلَّما جاءَ تَأويلُ شَيءٍ مِنهُ يَكونُ عَلَى الأَمواتِ كَما يَكونُ عَلَى الأَحياءِ ، قالَ اللَّهُ: (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ)نَحنُ نَعلَمُهُ .
بصائر الدرجات- به نقل از فضيل بن يسار -: از امام باقر عليه السلام در باره اين روايت كه: «هيچ آيهاى از قرآن نيست ، مگر آن كه ظاهرى دارد و باطنى» پرسيدم.
فرمود: «ظاهرش همان تنزيل آن است، و باطنش ، تأويل آن ، كه چيزهايى از آن قبلاً تحقّق يافته است و چيزهايى از آن ، هنوز تحقّق نيافته است ، [هميشه] جارى است همان گونه كه خورشيد و ماه جريان دارند .
هر گاه تأويل چيزى از آن فرا رسد، براى مردگان ، چنان خواهد بود كه براى زندگان است. خداوند فرموده است: (و تأويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش ، كسى نمىداند) . ما آن را مىدانيم» .
یکی ازمسایل بسیارمهم درفهم، تفسیرو استفاده ما از قرآن کریم توجه به مراتب ولایه های تودرتوی معانیِ عناوین، موضوعات واحکام وارده درآیات است. اصل این معنا درکلمات سفرای الهی وخاندان ولایت الهیه علیهم السلام گاهی به "جری" تعبیرشده است؛ به اینصورت که معنای ابتدایی کلام می تواند ازباب تطبیق یک معنا ومفهوم عام برمصادیق خود، برمصادیق ومواردمتعدد ومختلفی دراعصارمختلف ودرامکنه مختلف تطبیق داده شود.
اما حد وحدود این تطبیق تا کجاست؟ به تعبیردیگرتا کجا وتا چه اندازه می توان تطبیق آن معنا برمصادیق مختلف را توجیه کرد به نحوی که انتساب آن به سخنگوی وحی الهی ازصحت عقلایی خارج نشود؟
https://eitaa.com/taher_alizadeh
✍تحلیلی کوتاه برماجرای سوریه
دولت سوریه سقوط کرد؛ سقوطی درظاهربسیارعجیب وغم انگیز. وسقوطی که پس از وارد آمدن زخم های بسیارکاری دردهه اخیربرپیکربی رمقش اتفاق افتاد.
تحلیل های مختلفی ازعلت سقوط آن دولت شده ومی شود وگاهی درحق دولت بشاراسد قضاوت نادرست می شود. حقیر اما براساس شواهد و علائم واطلاعات میدانی به این جمع بندی رسیده ام که نباید درحق دولت بشاراسد بی انصافی کرد واو را متهم به عدم همراهی با جریان مقاومت کرد و علت سقوط وی را در دورشدن ازمحورمقاومت و دل دادن به محورغربی عربی دانست.
بنده معتقدم به هیچ وجه نباید مساعدت دولت سوریه درزمان جنگ تحمیلی ۸ساله ونیز خدمات بسیارارزشمند دولت سوریه وشخص بشاربرای محورمقاومت وخصوصا جبهه لبنان درطول سالهای گذشته را نادیده گرفت وکم اهمیت جلوه داد. دولت سوریه بعنوان یکی ازارکان اصلی محورمقاومت بارها وبارها ودرمواضع متعدد وفاداری خود به مبارزه علیه صهیونیست ها وهمراهی با جمهوری اسلامی ایران را ثابت کرده بود وتا آخر پای این عهد ماند، هرچند این همراهی با فرازونشیب هایی همراه بوده باشد.
اماعلل اصلی سقوط؛
حقیر علل اصلی را دردومساله اقتصاد وسیاست داخلی می بینم وازاینکه دربسیاری ازتحلیل ها مساله بحران اقتصادی سوریه کمرنگ جلوه می کند تعجب می کنم.
کشوری که چندین سال شدید ترین جنگ داخلی را به خود دیده است، کشوری که تحت تحریم شدید(قانون قیصر_سزار)است، کشوری که درآمدی مانند فروش نفت ومشابه آن دراختیار ندارد وکشوری که تورم وحشتناک را تجربه کرده است، مردمانش درحالت عادی پس از چند سال بلحاظ روحی وانگیزشی می میرند. ویرانی ممتد زیرساخت ها وخانه ها وکارخانه ها و بنگاه های اقتصادی و شهرک های صنعتی و...البته تحریم های شدید وتورم شدید درکشور، گلوی مردم آن کشور را مدام فشارمی دهد وآنان را دچارمرگ روحی وروانی تدریجی می کند. مشاهده عناصرفاسد ورشوه بگیرهم که بخش زیادی ازآن متاثرازوضعیت اقتصادی بوده و تاثیرسوء وانعکاس باتوان بالا در جامعه ایجاد میکند برتخریب روان زخمی جامعه ضریب می دهد.
درکنارآن وقتی حاکمیت آن کشوربلحاظ سیاست داخلی درمقابل جمعیت زیاد مخالفانش انعطاف شایسته را ازخود نشان نمی دهد، برایند همه این مسائل مواجهه با جامعه ومردمانی خواهد بود که اگرهم مخالف سرسخت حکومت_ بخاطر بیم ازدست دادن امنیتی که دارند_ نباشد، دربهترین حالت نسبت به بودن ویانبودن حاکمیت موجود، بی تفاوتند و حاضربه دفاع ازآن نیستند. والبته معنایش این نیست که نسبت به گروه مسلح معلوم الحالی که جدیدا روی کارآمده اند حس خوبی داشته وحمایت می کنند. خیر.
بخش زیادی ازتوده های چنین جامعه ای عملا فقط به فکر نان شب و اولیات زندگی معمول خود است و نمی تواند خیلی ازمسایل کلان را درست تحلیل کند؛ چه اینکه پای تحلیل های درستی هم که گاه درمقیاس کلان کشور ومنطقه می بیند ومی فهمد نمی ایستد و دربیشتر موارد نمی تواند که بایستد. واینجاست که تغییر هست ونیست کشورمنظور، توسط یک تکانه شدید یا عامل محرک خارجی بسیار راحت وساده ودرزمان کوتاه اتفاق می افتد.
وبنظرم تحلیل وبررسی میدانی ودقیق وضعیت همه جانبه دولت وملت سوریه دراین سالهای اخیر برای سیاستمداران ودغدغه مندان کشورما بسیارمفید ودرس آموز است. بنظرحقیر لایه هایی هرچند رقیق از حسی که درمطالب بالا درتوصیف حال وروز جامعه سوریه نوشتم ممکن است درکشورما نیز مشاهده شود و درصورت مشاهده، چنین مسائلی را باید بسیار جدی تلقی کرد وسریعا علاج نمود.
واما برای بشاراسد؛ ازخدای سبحان مسألت می کنم بواسطه خدماتی که سالیان متمادی برای اسلام وامت اسلامی وجمهوری اسلامی ایران ومحورمقاومت ودلیرمردان حزب الله لبنان انجام داد، ازتقصیراتش بگذرد و مورد رحمتش قراردهد و عاقبت بخیرش کند.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
بسم الله الرحمن الرحیم ✍لایه های تودرتوی آیات کتاب الهی بصائرالدرجات_ عن فضيل بن يسار : سَأَلتُ أب
برای پاسخ به سوال فوق ابتدا باید چند مطلب مهم را توجه کرد؛
۱. قرآن کریم صورت کتبیه حقیقت محمدیه صلی الله علیه وآله است واین صورت کتبیه ازصورت عینیه حضرت خاتم ص صادرشده است.
۲. صورت عینیه قرآن همان اسماء الله عینی وحقایق دارهستی است که به یک اعتبارهمه آنها نیزشئون حقیقت انسانی اند.
۳. براین اساس حقیقت بطن قرآن مشتمل بر تمامی شئون ومراتب حقیقت انسانی است. از انزل مراتب تا اعلی مراتب آن.
۴. به تعبیردیگر عالم کتاب است وآدم کتاب است وقرآن هم کتاب؛ واین هرسه ومراتبشان، هستند غیرمتناهی؛ که فرمود: قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ۱۰۹/کهف.
براساس آنچه که محققین ازاهل معرفت گفته اند، چون این صحیفه نورانی، کتاب خاتم الرسل، وخود خاتم الکتب است، حقایق ومعانی ومعارف آن ازعمقی بی نهایت برخوردارند وبه تعبیردیگرحدّ یقفی برای تجلّی جلوه های الهی برای حقیقت نفوس آدمی درآن وجود ندارد.
۵. متکلم این کتاب باعظمت، ذات اقدس اله است وکلام وکلمات الهی که اسما حسنای حق تعالی هستند، باحفظ مراتب، جلوه آن حقیقت غیرمتناهی اند که امام ملک وملکوت حضرت صادق آل محمد علیه افضل صلوات المصلین فرمود: لقد تجلّی الله لخلقه فی کلامه.
۶. وبازبه تعبیری دیگر، کلام حقیقت الحقایق غیرمتناهی، بلحاظ حقیقت غیرمتناهی خواهد بود. وچون محل پیاده شدن ونقش بستن آن حقایق به یک اعتبارقلب انسان است، طبعا ظرفیت انسان نیزبرای دریافت آن حقایق، بی پایان خواهد بود.
۶.آنگاه به وزان مرتبه سیرحقیقی انسانها فهم آنها نیز ذومراتب خواهد بود که حضرت فرمود به قاری قرآن گفته میشود: "اقرا فَارقَ" بخوان وبالا برو.
۷. بنابراین عالم حقیقتی است غیرمتناهی؛ قرآن هم حقیقتی است غیرمتناهی؛ مقامات انسان هم هست غیرمتناهی.
وبازبه تعبیردیگر، بوستان حقایق نامتناهی قرآن صحنه پروازوسیر سیمرغ جان انسان است وبازبه تقریب دیگر، حقایق ومعارف لایتناهی قرآن، غذای بی پایان قلب سیری ناپذیرانسانی اند. تا اشتهای انسان چقدرباشد وهاضمه او چه اندازه هضم نماید.
مطالب هستی شناختی فوق نیازبه یک پیوست جامع اصولی( بعنوان منطق فهم)نیزدارد که درادامه خواهد آمد. اگرعمروتوفیق الهی باشد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
به مناسبت حلول ماه ولایت، ماه عبودیت، ماه سیرالی الله، وماه رجوع به مبدا نور، فرازهایی از بیانات ارزشمند جناب شیخ سهروردی رحمه الله در"رساله ابراج" را به اشتراک می گذارم؛
هذه کلمات ذوقیه ونکات شوقیه کتبت بالتماس بعض اخواننا، اخواننا التجرید.
اعلموا اخوان التجرید_ایدکم الله بنورالتوحید_ان فائده التجرید سرعه العود الی الوطن الاصلی والاتصال بالعالم العلویّ.
ومعنی قوله_ علیه الصلات والسلام_ (حب الوطن من الایمان) اشاره الی هذا، ومعنی قوله تعالی فی کلامه المجید( یاایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه)، فالرجوع یقتضی سابقه الحضورولایقال لمن ما رای مصر"ارجع الی مصر"
فاذا عرفت معنی وطنک فاخرج من" القریه الظالم اهلها" فما فایده التجرید ان لم یکن حاصله الوصول؟
سلام علی نفس ترکت وکرها، وتوجهت الی ربها؛ ترکت ثقل الاشباح، وفرحت بخفّه الارواح، قطعت مسالک الناسوت ووصلت الی منزل اللاهوت..
وایقن ان من حل الرمز، فظفربالکنز؛ ذوق، ثم شوق، ثم عشق، ثم وصل، ثم فناء، ثم بقاء، ولیس وراء عبّادان قریه، وعبّادان غیرمتناهیه...
https://eitaa.com/taher_alizadeh
بمناسبت ماه ولایت الهی، ماه ارتقاء واعتلاء، ماه شریف رجب، بخشی ازعبارات حکیم سهروردی جناب شیخ اشراق را دررساله "پرتو نامه" به اشتراک می گذارم:
واگرما دراین عالم معقولات لذت نیابیم وازرذایل وجهل دردناک نشویم، ازآن باشد که سُکرعالم طبیعت برماغالبست وازعالم خویش مشغولیم. وچون این شواغل برخیزد، آن کس که کمال دارد لذتی یابد بی نهایت بمشاهدت واجب الوجود وملاء اعلی وعجایب عالم نور ودائم درآن لذت بماند" فی مقعد صدق عندملیک مقتدر" وعقلی شود نورانی وازجمله فرشتگان مقرب شود وهرگزاین خاکدان پلید را یاد نیارد وازنگریستن بدو ننگ دارد "واذا رایت ثم رایت نعیما وملکا کبیرا".
وحق تعالی ازانوار جلال خویش اورا شربتها دهد روحانی چنانکه گفت" وسقاهم ربهم شرابا طهورا".
وجماعتی ازحکیمان روشن روان ومجردان صاحب بصیرت ازین لذت دراین عالم نصیب یابند وبدان ازین جهان مشغول گردند ونورعالم اعلی را صریح بینند ودرنورغریق شوند ودرآن خوشیها یابند هرچه عظیم تر "افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نورمن ربه"
وکان ما کان مما لستُ اذکرُه/
وظن خیرا ولاتسال عن الخبر
وهرکه درملکوت فکری دائم کند، وازلذات حسی وازمطاعم پرهیز کند الا بقدرحاجت وبشب نمازکند، وبربیدارشدن شب مواظبت نماید، و وحی الهی بسیارخواند وتلطیف سرّ کند بافکارلطیف، ونفس را دربعضی اوقات تطریب نماید، وبا ملاء اعلی مناجات کند وتملق کند، انواری برو اندازند هم چوبرق خاطف، ومتتابع شود چنانکه درغیر وقت ریاضت نیز آیند. وباشد که صورت های خوب نیز ببیند. وباشد که نفس را خطفه ای عظیم افتد بعالم غیب..
https://eitaa.com/taher_alizadeh
وچه خوش گفت جناب حافظ:
به دورِ لاله قدح گیر و بیریا میباش/
به بویِ گُل نفسی همدمِ صبا میباش
نگویمت که همه ساله مِی پرستی کن/
سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا میباش
چو پیرِ سالِک عشقت به مِی حواله کند/
بنوش و منتظرِ رحمتِ خدا میباش
13.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا امیرالمومنین
السلام علی ابن عمّک صفی الله وخلیله
السلام علی زوجتک المرضیه
والسلام علی اولادک الطیبین الطاهرین الصالحین
خدای سبحان را شاهد میگیریم که شما را دوست داریم و این گوهرمحبت شماخاندان رسالت و ولایت رابا هیچ چیزی عوض نمی کنیم.
انا سلم لمن سالمکم وحرب لمن حاربکم
من اندر خود نمییابم که روی از دوست برتابم/
بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی/
وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم
مرا از دنیی و عقبی همینم بود و دیگر نه/
که پیش از رفتن از دنیا دمی با دوست دریابم
نگفتی بیوفا یارا که دلداری کنی ما را/
الا ار دست میگیری بیا کز سر گذشت آبم
زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم/
بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم
حیات سعدی آن باشد که بر خاک درت میرد/
دری دیگر نمیدانم مکن محروم از این بابم
جرعه ای ازدریا( مکتوبات طاهر علیزاده)
بمناسبت ماه ولایت الهی، ماه ارتقاء واعتلاء، ماه شریف رجب، بخشی ازعبارات حکیم سهروردی جناب شیخ اشراق
✍ با توجه به شخصیت عرفانی وذوقی حکیم سهروردی، عباراتی که ازایشان نقل شد طبیعتا مناسب با شخصیت چنین عارفی است والبته مناسب با دستگاه فلسفی او. اما بهتر است نگاهی به آثارحکیمان وارسته قبل از او نیز بیندازیم تا میزان اثرپذیری جناب سهروردی از آنها، هم ازحیث فلسفی وهم ازحیث عرفانی آشکار گردد.
آنچه در ادامه می آورم بخش های کوتاهی از کلمات نورانی جناب شیخ الرئیس حسین بن عبدالله ابن سینا رحمه الله است که درنمط نهم کتاب شریف اشارات آورده است. عمق معرفتی این بزرگان هم بلحاظ فلسفی وهم بلحاظ سلوکی ازامثال چنین بیاناتی هویدا می شود؛
۱. "ثم انه اذا بلغت به الاراده والریاضه حداً ما، عنت له خلسات من اطلاع نورالحق علیه لذیده کانها بروق تومض الیه ثم تخمد عنه وهو المسمی عندهم اوقاتا وکل وقت یکتنفه وجدان وجد الیه ووجدعلیه. ثم انه لیکثرعلیه هذه الغواشی اذا امعن فی الارتیاض.
انه لیتوغل فی ذلک حتی یغشاه فی غیرالارتیاض فکلما لمح شیئا عاج منه الی جانب القدس یتذکرمن امره امرا فغشیه
وقتی اراده وریاضت سالک را به حدی رسانید، خلسه های لذیذی از مشاهده نورحق برای او حاصل میشود گویی برق های هستند که به سوی او می درخشند وسپس خاموش میگردند. چنین حالتی را عارفان"اوقات" می نامند. و هر"وقت"ی درمیان دو وَجد قراردارد، وجدی قبل ووجدی بعد ازآن. وهرگاه سالک ریاضت خود را بیشتر وجدی تر کند چنین حالاتی برای او بیشترمیگردد. تا جایی که اگرتوغل و حس حضوراو بیشترشود، حالات مذکور، درغیردوران ریاضت نیزبرای او رخ می دهد. پس هرچه می بیند ازآن بازگشته وبه جانب عالم قدس رو می آورد. ازهرامری به یاد چیز دیگر می افتد وحالتی برای او رخ می دهد تا جایی که به حدی می رسد که گویی حق را درهرچیزمشاهده میکند.
۲. ثم إنه لتبلغ به الرياضة مبلغا ينقلب له وقته سكينة فيصير المخطوف مألوفا و الوميض شهابا بينا، و يحصل له معارفة مستقرة كأنها صحبة مستمرة، و يستمتع فيها ببهجته. فإذا انقلب عنها انقلب حيران أسفا.
پس ازآن، ریاضت سالک، او را به جایی می رساند که "وقت" او مبدّل به "سکینه" وآرامش می شود. واینجاست که برق های ناگهانی و زودگذر و دلهره آورتبدیل به حالات شیرین ودلنشین می گردند. ویک تابش ضعیف تبدیل به شهاب روشن میگردد وبرای او معرفت پایدار حاصل میشود که گویی همیشه همراه اوست واینجاست که ازباابتهاجی که دست می دهد ازآن حالاتش با لذتی که می برد بهره مند میشود. تا جایی که وقتی آن حال شیرینش را ازدست می دهد متحیر شده واندوهگین میگردد.
۳. من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثاني، و من وجد العرفان كأنه لا يجده بل يجد المعروف به فقد خاض لجة الوصول. و هناك درجات ليست أقل من درجات ما قبله آثرنا فيها الاختصار فإنها لا يفهمها الحديث، و لا تشرحها العبارة، و لا يكشف المقال عنها غير الخيال. و من أحب أن يتعرفها فليتدرج إلى أن يصير من أهل المشاهدة دون المشافهة، و من الواصلين إلى العين دون السامعين للأثر.
هشدارکه هرکه عرفان را برای خودعرفان طلب کند مشرک شده است. وآنکه حقیقتا عرفان را بیابد گویی نه عرفان که معروفش را یافته است و دردریای عمیق وصول غوطه ورشده است. ودراین مرحله نیز باز مراحل ودرجاتی وجود دارد کمترازمراحل قبل نیست. که خلاصه آوردیم.
اما حقیقت آن است که این درجات ومقامات را نه سخن گفتن می فهماند ونه با عبارت پردازی می توان آن ها را شرح داد. لفاظی درباره آن مقامات جز یک امرخیالی نتیجه نمی دهد. هرکه دوست دارد ومی خواهد که آن مراحل را بفهمد وبشناسد باید دامن همت به کمرزده وشروع به سیر کند تا خود از اهل مشاهده گردد وبه حقیقت واقعی آن حقایق ملکوتی واصل گردد.
https://eitaa.com/taher_alizadeh
AEVideoToAudio1738897571519.mp3
زمان:
حجم:
4.46M
درحاشیه درس نفس اشارات. تاثیرمتقابل عمل وسرّانسان
https://eitaa.com/taher_alizadeh.