🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و حقيقت چیزی نخواهد بود و واقعیت و حقيقت همه چیزها هستی و وجود است که منشا آثار است.
🔺آیا می شود در موطن تحقق و ثبوت یعنی سرای هستی و خارج واسطه ای بین وجود و عدم باشد؟
پاسخ: آنچه در سرای هستی است، هستی است، زیرا نیستی در خارج نه بودی دارد نه نمودی تا کسی بگوید این نیستی است و بدان اشاره کند.
هرچه طرف اشاره قرار گیرد، موجود است؛ چگونه می توان گفت این چیز نه موجود است و نه معدوم! و این از بدیهیات است و فطرت سلیم بر آن گواه است که اگر از هستی بگذریم نیستی است.
🔺بعصی از متکلمین عامه در میان مسلمانان قائل به واسطه بین وجود و عدم بودند و آن را حال نامیدند. حال را نه موجود و نه معدوم، بلکه ثابت می دانستند. آنها بین ثبوت و وجود و بین نفی و عدم تفاوت گذاشتند.
در حالیکه ثبوت مرادف وجود است و نفی مرادف عدم است و اینها منکر اولیات شدند، پنداشتند اگر از هستی بگذریم به حال می رسیم که نه هستی است و نه نیستی. در واقع فطرت را پشت پا زدند و در برابر هستی دکان باز کردند.
پس واسطه ای میان وجود و عدم نیست.
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسنزاده #حسن_زاده_آملی
#حسن_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون #علامه_دهر
#معرفت_النفس #معرفت_نفس
#علم_النفس #خود_سازي
#خود_شناسی #متکلم #کلام
#درس_پنجم #عدم #وجود #هستی
#ثابت #بدیهی #اولی
#حال #حقیقت #فطرت
استاد طاهریان
🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و ح
🔺عدم هیچ است و از هیچ چیزی نیاید، پس هر اثری که هست از وجود است و چون عدم هیچ و ناچیز است واقعیت و حقيقت چیزی نخواهد بود و واقعیت و حقيقت همه چیزها هستی و وجود است که منشا آثار است.
🔺آیا می شود در موطن تحقق و ثبوت یعنی سرای هستی و خارج واسطه ای بین وجود و عدم باشد؟
پاسخ: آنچه در سرای هستی است، هستی است، زیرا نیستی در خارج نه بودی دارد نه نمودی تا کسی بگوید این نیستی است و بدان اشاره کند.
هرچه طرف اشاره قرار گیرد، موجود است؛ چگونه می توان گفت این چیز نه موجود است و نه معدوم! و این از بدیهیات است و فطرت سلیم بر آن گواه است که اگر از هستی بگذریم نیستی است.
🔺بعصی از متکلمین عامه در میان مسلمانان قائل به واسطه بین وجود و عدم بودند و آن را حال نامیدند. حال را نه موجود و نه معدوم، بلکه ثابت می دانستند. آنها بین ثبوت و وجود و بین نفی و عدم تفاوت گذاشتند.
در حالیکه ثبوت مرادف وجود است و نفی مرادف عدم است و اینها منکر اولیات شدند، پنداشتند اگر از هستی بگذریم به حال می رسیم که نه هستی است و نه نیستی. در واقع فطرت را پشت پا زدند و در برابر هستی دکان باز کردند.
پس واسطه ای میان وجود و عدم نیست.
#علامه_حسن_حسن_زاده_آملی_حفظه_الله #علامه_حسنزاده_آملی #علامه_حسنزاده #حسن_زاده_آملی
#حسن_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون_حسن_زاده_آملی
#علامه_ذوالفنون #علامه_دهر
#معرفت_النفس #معرفت_نفس
#علم_النفس #خود_سازي
#خود_شناسی #متکلم #کلام
#درس_پنجم #عدم #وجود #هستی
#ثابت #بدیهی #اولی
#حال #حقیقت #فطرت