eitaa logo
کانال تحلیلی سیاسی صراط
2.6هزار دنبال‌کننده
718 عکس
480 ویدیو
66 فایل
تحلیل مسائل روز ایران وجهان کانال دوم ( رسانه= صوتی+تصویری) eitaa.com/seraat_tahlil_siyasi دست نوشته های اینجانب👇️ @hamraah_batahlil برای ارسال نظرات و ارتباط مستقیم👇️ @Yasin1y ⚠️ #تبلیغ_و_تبادل_نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
چهار سرفصل مفهومی و راهبردی در فهم تحولات اخیر منطقه ✍حمید رسایی 1️⃣ پیجرهای لبنان و تاملاتی در نسبت دانش و اخلاق انفجارهای نامتعارف و وحشیانه لبنان، همچون بمباران اتمی ژاپن، بسیاری از دانشمندان را در نسبت علم و دین و تعهدات اخلاقی دانشمندان به فکر واداشته است و افق‌های بلندی را برای اندیشیدن به "سناریوهایی فاجعه‌بارتر" با کمک دانش‌های نوین پیش رویمان می‌گذارد که در آن "هر چیزی که در زندگی ما وابسته به فناوری و تکنولوژی است، می‌تواند به‌مثابۀ یک سلاح بالقوه و خطرناک و کشنده عمل کند". گوشی‌های هوشمند، ساعت‌های هوشمند، تبلت‌ها، لپ‌تاپ‌ها و حتی اسباب‌بازی‌های کودکان مانند اسکوتر چه سطحی از ناامنی را میتوانند تولید کنند؟ به این فهرست اضافه کنیم امکان هک هر دستگاه دیگری را که حاوی کد یا نرم‌افزار قابل برنامه‌نویسی است: ژنراتورهای برق، آب‌شیرین‌کن، سدها،نیروگاههای زیرساختی، سیستم‌های حمل‌ونقل و سایر تأسیسات زیرساختی که اِخلال‌افکنی در آن‌ها محتملاً به خسارات هنگفت مادی و انسانی می‌انجامد و حتی ممکن است از این هم فراتر، فنون جنگ‌های بشری را وارد مرحلۀ جدیدی از خرابکاری کند؛ مرحله‌ای که در آن، دیگر فرقی بین نظامی و غیرنظامی یا بین بزرگ و کوچک نخواهد بود. 2️⃣ معادلات امنیت ملی، تابع مولفه‌های قدرت ماست در دامنه همین مباحث، این سوال کلیدی در حوزه امنیت ملی پیش آمده است که اگر اسراییل، پالایشگاه‌های ما را بزند چه؟ آیا می‌توانیم از قدرتمان در منطقه توبه کنیم و مصالحه کنیم و در امان قرار بگیریم؟ معادله امنیت ملی ایران می‌گوید که اگر عسلویه یا نیروگاه‌های ما را بزنند آن وقت نه گنبد شمالی قطر، نه فجیره امارات، نه آرامکو عربستان و نه پالایشگاه‌های عسقلان و حیفا اسرائیل لحظه ای امنیت نخواهد داشت و در کوتاه مدت وجود نخواهد داشت. آمریکاها مدعی اند که بلاشک مسئله آرامکو کار ایرانی‌ها بوده است و یمنی‌ها واسطه بوده اند، آن وقت عده ای هنوز نگرانند که نکند اسراییل عسلویه ما را بزند؟! چرا قدرت ملی‌مان را نمی‌شناسیم؟ آیا قبلا ما این قدرت را داشتیم که از طریق بازیگران ثالث و یاران وفادار و به شکل نیابتی این کارها را انجام بدهیم؟ این ویژگی قدرت منطقه‌ای بودن ایران را چرا قدر نمی‌دانیم؟ ما از 2015 و در پی موفقیت‌های بی‌نظیر ایجابی در سوریه، عراق و یمن و لبنان و به اذعان غربی‌ها از یک قدرت ملی دارای نفوذ، به یک قدرت منطقه‌ای ارتقا پیدا کرده‌ایم. شرایط جدید ایران مثل داشتن خودرویی با کلاس بالاتر است که هم تبعات و هزینه‌هایی دارد و هم ابزارها و امکانات جدید. امکانات جدید بسیاری از نگرانی‌ها و ترس‌ها را از بین می‌برد اما اگر شرایط جدید را درک نکنیم این ترس‌ها مانع ما خواهد شد که تصمیمات راهبردی بگیریم. یکی از دلایل اصرار امریکایی‌ها بر شهادت حاج قاسم سلیمانی این بود که تبیین او از قدرت منطقه ای ایران، ترس مردم، نخبگان و مسئولین را از بین می‌برد. آمریکایی‌ها چند سال بیشتر این مسئله را تحمل نکردند و پس از ماجرای آرامکو او را ترور کردند و ضربه بی سابقه ای به ما زدند و الان یکی از ضعف‌های اصلی ما این است که راوی جایگزین برای قدرت منطقه‌ای مان نداریم و اکثر فرماندهان کشور پس از حاج قاسم ، قدرت تبیینی او را ندارند و خلا ایشان پر نشده است.وقتی روایت استراتژیک خودمان از قدرت خودمان دقیق  نباشد، تردیدها سر جایش باقی می‌ماند، ضربه می‌خورید و حتی نمی‌فهمید چرا دارند شما را محکمتر از قبل می‌زنند. واضح است که قدرت منطقه ای یا بین‌المللی شدن توبه ندارد و راه بازگشت ندارد و نمی‌شود به سطح یک قدرت ملی ارتجاع کرد و گفت که دیگر با من کاری نداشته باشید! اگر عقبگرد کنیم به جز بازیگران وفادار به ما که اتفاقات بدی برایشان خواهد افتاد، سراغ ایران هم خواهند آمد و تمامیت ارضی ما هدف قرار خواهد گرفت. به ما رحم نخواهند کرد و تا نابود کردن همه زیرساخت های اقتدار و قدرت ما پیش میروند تا مطمئن شوند نمیتوانیم دیگر قد علم کنیم. ادامه 👇 به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/tahlilisiyasiseraat/5469
کانال تحلیلی سیاسی صراط
چهار سرفصل مفهومی و راهبردی در فهم تحولات اخیر منطقه ✍حمید رسایی 1️⃣ پیجرهای لبنان و تاملاتی در ن
. 3️⃣ نگرانی از تحلیل های القایی غربگرایان لبنان و جبهه مقاومت، یک تغییر محاسبه ای می‌خواهد تا دشمنی را که این اندازه گستاخ شده است، فورا تنبیه و مودب کند. دستور انتقام و خونخواهی شهید هنیه از مهمترین نقطه نظام صادر شده بود، چرا تا امروز انجام نشده است؟ تبعات این نحو برخورد در عده ای و این نفهمیدنِ محاسبات واقعی، چگونه کشور و کل جبهه مقاومت را به هزینه های بزرگ مثل ترور جمعی روزهای پیش می‌رساند و نهایتاً چگونه ما را به جنگی سخت تر خواهد کشاند؟ هستند کسانی که هنوز نمی‌فهمند که «وعدهٔ صادق» است که جلوی جنگ را می‌گیرد نه اینکه جلوی وعدهٔ صادق بایستی از ترس جنگ! این محاسبه غلط در کشور ما در عده ای از مسئولین وجود دارد و تا امروز برای کل جبهه مقاومت هزینه های بزرگی تراشیده است. دولتی که با افکار کسانی اداره می‌شود که هنوز از تجربه تلخ برجام عذرخواهی نکرده اند ممکن است هزینه های بزرگی به کشور تحمیل کنند. 4️⃣ تحلیل کلان جنگ آخرالزمانی ما و صهیونیزم، تابع اتفاقات مصداقی نیست با همه این اوصاف اما گستاخی دشمن دلیل بلندمدت و مهمتری هم دارد. جبهه‌ی مقاومت و در رأس آن ایران اسلامی، در این سال‌ها حلقه‌ی محاصره‌ را بر ضدّ اسرائیل تنگ‌تر کرده و فشارش را بیش‌تر و تهدیداتش را موثرتر کرده است و رسما و علنا  به رژیم ضربات پی در پی می‌زند با هدف علامی و مشخص و بلندمدّت نابودی اسراییل. رژیم در این نبرد سنگین دو گزینه بیش‌تر ندارد: یا تدریجاً توان این جبهه را تحلیل ببرد یا صبر کند کار به نقطه‌ای برسد که جنگ تمام‌عیار اجتناب‌ناپذیر شود. اگر بنشیند و هیچ کاری نکند و فقط ضربه بخورَد، در بلندمدّت نابود می‌شود. آینده‌ی دیگری می‌شود برایش تصوّر کرد؟! بنابراین او هم دست به اقداماتی می‌زند. ماهیت جنگ همین است، اسرائیل برای بقاء می‌جنگد و نمی‌شود او را با آمریکا یا متّحدانش مقایسه کرد و آنها در بدترین حالت (برای خودشان) این گزینه را دارند که از منطقه بروند و موجودیّتشان و هویتشان در خطر نیست. امّا رژیم چنین گزینه‌ای ندارد و از بین می‌رود. جبهه‌ی مقاومت، رسما کمر بسته به حذف و نابودی‌ رژیم در بلندمدّت. هدف جبهه مقاومت در مواجهه با صهیونیزم کاهش نفوذ نیست. هدف تغییر رفتار نیست. هدف تغییر حکومت نیست. هدف نابودی است و این را هر دو طرف می‌دانند.با این پیش فرض، فلذا واجب است که جواب بدهیم، جواب کوبنده هم بدهیم، امّا این توّهم را و این تصور را که ضربه‌های اسرائیل به جبهه‌ی مقاومت را می‌توانیم متوقّف کنیم نداشته باشیم. این که اگر انتقام می‌گرفتیم گستاخ نمی‌شد و مدتی عقب می‌نشست! بله، شاید می‌توانستیم جلوی فلان اقدام خاص را در فلان مقطع زمانی خاص بگیریم. امّا نه برای همیشه و نه برای همه جا. اینها ادامه خواهند داشت و دو طرف به حملات ادامه خواهند داد و ضربه‌های کوچک‌تر تدریجی یا جنگ بزرگ دفعی بر ضدّ هسته‌های مقاومت اجتناب‌ناپذیر است و این گزینه‌ها را نمی‌شود از روی میز رژیم برداشت، چون در غیر این صورت او باید فقط بنشیند و منتظر انقراضش باشد!ما به جراحی عظیم حذف غده سرطانی می‌اندیشیم و متقابلا رژیم برای بقاء به هر کاری دست می‌زند.معادله روشنی ست. مراقبت کنیم که در تحلیل هایمان به جبهه خودی تعریض بی‌جا نکنیم. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟ 🖋رضا امیدی گفته می‌شود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست داده‌اند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درس‌هایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟ رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردی‌دیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمین‌رو، حتی در دسته‌بندی عوامل بروز حادثه برچسب «بی‌احتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگ‌ومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بی‌احتیاطی نسبت داده می‌شود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار می‌شود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارت‌های فردی» تقلیل می‌يابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطره‌های مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفه‌ای برعهده ندارند. این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بی‌مسئولیتی‌ها، رهاشدگی‌ها، و ناکارآمدی‌ها را آشکار می‌کندو «پاسخگویی» می‌طلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار می‌کند. در حادثۀ شلاق‌خوردن کارگران معدن آق‌قلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید می‌شد، مسئله ابعاد دیگری پیدا می‌کرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید می‌کند. «موقتی‌سازی شغلی» هم از یکسو تشکل‌یابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل می‌کند که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادین‌ترین حقوق‌شان را از دست می‌دهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران می‌گفتند «جرئت بیان واقعیت‌های ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید می‌شدیم». موقتی‌سازی شغلی، بی‌ثبات‌کاری، تشکل‌زدایی از نیروی کار، امنیتی‌کردنِ تشکل‌یابی و ... جراحی‌هایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژه‌ای و ... است. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
کمی عمیق تر درباره حادثه جان باختن کارگران خراسان جنوبی ✍ محمدامین_رضایی 1⃣ خراسان جنوبی جز پنج استان اول معدنی کشور بیش از ۸۰۰معدن با ذخیره بالای ۷ملیارد تن مواد معدنی دارد؛ چیزی حدود ۶٪ از ظرفیت کل معادن کشور و حدود ۱۳درصد از ذخیره قطعی معادن کشور! انواع مختلف سنگ های معدنی(۴۹ نوع) مثل سنگ آهن، زغال سنگ، سنگ های تزئینی و ۶معدن طلا و...در خراسان جنوبی موجود است. سالانه۳۴مییلون تن مواد معدنی از استان خارج میشود میزان درآمد سالانه حاصل از استخراج معادن بلیاردی است! سوال جدی این است چرا با وجود این ظرفیت معدنی خراسان جنوبی جز سه استان با محرومیت بالا به حساب می آید؟ و چرا مردم استان ما جز اقشار کم درآمد کشور به حساب می آیند؟ راه درمان چیست؟ 2⃣شهیدصدر در مقاله نظریه اسلام درباره توزیع منابع طبیعی (۱) در تفاوت اسلام با سرمایه داری در سه گانه تولید، توزیع، مصرف میگوید در اسلام ما دو توزیع داریم یک «توزیع قبل از تولید» و یک «توزیع بعد از تولید» در حقیقت یک چهارگانه شکل میگیرد: توزیع، تولید، توزیع، مصرف. اگر عدالت را در سه ساحت عدالت در منابع، عدالت در درآمدها و عدالت در فرصت ها تقسیم کنیم در نگاه شهیدصدر مهم ترین بخش که موجب تحقق عدالت در جامعه میشود عدالت در منابع «توزیع اولیه» است. مساله ای که اصل ۴۳،۴۴،۴۵،۴۸ و...قانون اساسی پشتوانه و ظرفیت خوبی در تحقق و مطالبه آن هست. از مصادیق توزیع اولیه میشود اشاره کرد به زمین های موات و معادن که در زمان غیبت بر اساس قول بعضی از فقها جز ثروت‌های عمومی و مباحات عامه و بر اساس قول بعضی از فقها من جمله امام خمینی ره معادن جز انفال به حساب می آید.(۲) اصل ۴۵ قانون اساسی نیز انفال را (از مصادیق آن معادن) را در اختیار حکومت میداند تا در جهت مصالحه عامه مردم خرج کند. 3⃣ متاسفانه ۵۲کارگر جان خود را از دست دادند! چند وقت پیش یک جوان در شهرستان زیرکوه که نگهبان معدن بود جانش را از دست داد؛به خانواده اش زنگ زدم گفتند تازه عقد کرده بود! فارغ از پیام های احساسی یک سوال جدی این است سهم مردم محروم خراسان جنوبی از معادن جز کارگر بودن چیست؟ وقتی اکثریت معادن به بخش خصوصی-خصولتی واگذار شده چرا عموم مردم در مالکیت این معادن شریک نباشند؟ چرا از معادن سود چندصد میلیاردی صرفا برای دولت و یک عده سرمایه دار باشد و سهم مردم عادی صرفا یک حقوق کارگری حداقلی است؟! آیا این وضعیت با پیوست عدالت که سالهاست رهبری میگویند در تضاد نیست؟ اساسا کسی به این سوال ها فکر میکند؟ اینکه چگونه میشود مردم سهامدار معادن بشوند و سود حاصله از معادن استان به سر سفره مردم عادی بیاید. 4⃣ یکی از راهکارها(۳) این است بر اساس ماده ۱۴قانون معادن، صاحبان معادن بر اساس نوع سنگ معدنی و نرخ به روز آن باید درصدی (در بعضی سنگ ها ۸درصد) سود سالانه را به عنوان «حقوق دولتی» به دولت بپردازند. تبصره ۴ از ماده ۱۴ قانون معادن «دولت را مکلف میکند درآمد حاصل از اجرای این ماده را هر در بودجه سالانه منظور کند.» بر اساس تبصره ۶ این ماده «دولت مکلف است ۱۵% از حقوق دولتی وصولی را به اعتبارات همان استان اضافه نماید، به طوری که تمام اعتبار یاد شده جهت ایجاد زیرساخت و رفاه و توسعه شهرستان با اولویت بخشی که معدن در آن واقع شده، اختصاص یابد.» درباره خراسان جنوبی که سالانه ۳۴میلیون مواد معدنی استخراج میشود ۱۵درصد از حقوق دولتی معادن عدد بزرگی است باید صرف رفع محرومیت شود آیا میشود؟ 5⃣راهکار بنیادین تر اما این است ما در عمل می بینیم اکثر معادن بزرگ با حفظ اصل مالکیت آن به بخش خصوصی واگذار شده است. مسأله جدی این است در دنیا این تنها روش واگذاری نیست؛ میشود بجای واگذاری حق استفاده معادن به سرمایه دارها، معادن را در قالب تعاونی های فراگیر به صورت سهام های کوچک به مردم واگذار شود. بر اساس ظرفیت اصل ۴۵قانون اساسی حاکمیت میتواند برای مردم محلی استان و کارگران معادن که جز طبقات محروم هستند هم اولویت تخصیص قرار دهد. با این روش کارگران و مردم محلی در اصل سود حاصله از معادن نه صرفا اجرت( دستمزد کارگری) سهیم میشوند. این مسأله بیشتر یک روش سیاست گذارانه است و نیاز به قانون جدید نیست؛ قوانین و فتاوای موجود از آن پشتیبانی میکنند. مسأله سرمایه گذاری اولیه در معادن بزرگ هم از تجمیع ثروت های خرد از طریق سهام و کمک های دولت تا حد زیادی قابل حل است. راه اصلی درمان محرومیت مردم مناطق محروم من جمله خراسان جنوبی سهیم کردن مردم از منابع ثروت های اولیه است که در استان ما زمین های موات و معادن جز مصادیق این امر هستند. مسئولین امر،روحانیت و فعالان رسانه ای اگر می‌خواهند کاری انجام دهند میدان اصلی اینجاست. ۱: بارقه ها، شهید صدرص ۱۳۹ ۲.مقالات فقهی ۳.قانون معادن کشور کانال تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
حاشیه‌ای بر اعلام تعطیلیِ درس آقامجتبی خامنه‌ای! ✍محسن قنبریان سال‌هاست که دشمن ایشان را به اتّهام «تلاش برای جانشینیِ رهبری» تخریب می‌کند؛ حال‌آنکه غیر از شنیده‌های سابق، اخیراً نیز از پدر متّقی و حکیم‌شان نَقل و رسانه‌ای شد که مخالف جانشینیِ فرزندشان -به‌خاطر شبههٔ موروثی‌شدن یا چیز دیگری- هستند. این را به کمیتهٔ خاصّ خبرگان (کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹) هم گفته‌اند؛ اما می‌بینید قضیه تمام نمی‌شود! تعطیلیِ درس ایشان (به دلیلی بین خودشان و خدا) گرچه می‌شد مسئله‌ای «عادی» در حوزه تلقّی شود، باز مسئله‌ای «خاص» بین دوست و دشمن می‌شود؛ برخی دوستان به جهات اخلاقیِ ایشان استناد و استدلال کردند که «اقبال» هزاروششصد متقاضی برای شرکت در درس ایشان، آن‌هم در هنگام رکود حلقه‌های استادوشاگردی، و کم‌رونقی و تعطیلیِ برخی دروس در حوزه، عاملی برای تعطیل‌کردن درس‌شان شده است، دشمنان هم که...! بندهٔ ناچیز در مسئلهٔ جانشینی، هم‌نظر -بلکه مطیع- پدر بزرگوار ایشان هستم؛ اما در سایر مسائل از جهات علمی و عملی نباید به فرزندان ایشان -از جمله این فرزند فاضل‌شان- جفا شود؛ مثلاً ایشان حق دارند از عالمان حوزه باشند، آن‌چنان که فرزندانِ برخی زعمای گذشته بودند و هستند. البته اینجا نکته‌ای مهم می‌شود که «جریانی عادی» را «غیرمعمول» می‌کند و آن، غیر از شائبهٔ جانشینِ رهبری و اشتهار در رسانه‌هاست: «معمول» در حوزه‌ها این بوده که فرزند فاضل و درس‌خوان، درس می‌گوید و دروسش منتشر می‌شود، تألیف می‌کند و نقد می‌شود؛ مؤافق و مخالفِ علمی پیدا می‌کند و تدریجاً در صحن علنیِ حوزهٔ علمیه، در مرآی اساتید و بزرگان رشد می‌کند. فخرالمحققین در قدما، و آقامصطفی خمینی در متأخرین، نمونه‌های روشنی هستند؛ سیدمصطفی باآن‌که مستشکلِ درس امام بود، خودش درسی بعضاً شلوغ‌تر هم داشت و آثار علمیِ ایشان منتشر می‌شد (هشت‌کتاب فقهی و فلسفی، دوکتاب در تبعیدِ ترکیه، ده‌اثر در تبعیدِ نجف). این‌گونه بود که غیرشاگردانش، او را نه به شهادت شاگردان و هم‌بحث‌ها، بلکه به شهادت آثارش قضاوت می‌کردند. می‌دانیم که در حوزه، هم‌نشینیِ نام با عنوان «آیت‌الله» و پیداشدن نمودهای زعامت؛ تحفّظ یا ملاحظه‌کاری دربارهٔ پرداختن به آرای آن شخص شکل می‌دهد و معمولاً مورد نقد و ابرام جدّی قرار نمی‌گیرد. (مگر دربارهٔ کسانی که خلاف مشهورشان فزونی گیرد!) لذا دورهٔ مناسب جهت تناظرها و بحث‌ها، دقیقاً در همین دورهٔ سنّی و مرحلهٔ علمیِ مثل آقامجتبی دامت‌توفیقاته انجام می‌شود و خروجیِ آن مواجهات علمی با هم‌سطح‌ها، با «روندی طبیعی» و «روشی عادلانه» به ارتقاهای علمی رسیدن و نشستن بر پلّه‌های فضلیت است. اقتضای «ورع» این نیست که برای انتشار صوت و متنِ «سیزده‌سال تدریس» اقدامی نشود. چه‌اینکه حضور در میزگردها و همایش‌های علمی، با ارائه‌های تخصّصی برای عالمان دینی؛ ناجورتر از برخی فعالیت‌های سیاسی-انتخاباتی نیست که تقوا و خویشاوندی با رهبر انقلاب اسلامی بخواهد مانع آن و موجب احتیاط گردد، یا رانت و امتیازِ آقازادگی تلقی شود. همه شاهدیم که آقازاده‌های فاضل و درس‌خوانده - حتی اگر در زیّ شخصیِ برخی از ایشان اخلاق آقازادگی مشهود باشد - در این مسئله، نوعاً «عادی»اند؛ یعنی دروس‌شان منتشر و کتاب‌های‌شان چاپ می‌شود و در معرض نقد قرار می‌گیرد. در مجامع تخصصی، لَه یا علیه آرای علمی حاضر می‌شوند و این‌گونه به شکل عادی، دارای مؤافق و مخالف علمی، شاگرد و منتقد می‌شوند. درس‌شان هم از همین مجرای عادی؛ پُر یا خالی، شروع یا تعطیل می‌شود. بنده البته به شهادت برخی فضلا، باخبرم از سطح خوب و مقبولِ درس آقامجتبی؛ لکن اگر تعطیلیِ درس‌شان ادامه یافت، به‌نظر می‌رسد بهتر است که دروس گذشتهٔ ایشان منتشر شود و در معرض استفاده و نقد جامعهٔ علمیِ حوزه قرار گیرد. چه‌اینکه حضور علمیِ ایشان در مسئله‌های مطروحه در حوزه، علاوه‌بر استفادهٔ جامعهٔ علمی، پاسداشت رویه‌های معمول در ارتقای علمی در انظار نخبگان حوزوی نیز هست و ازقضا دقیقاً همین روش، اقتضای تقوا و ورع و ناآقازادگیِ متوقع از ایشان است. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
آتش بس در لبنان! ✍صابر گل_عنبری تحرکات دیپلماتیک فشرده‌ای با محوریت آمریکا و فرانسه در مورد جنگ لبنان شروع شده است و گویا واشنگتن و پاریس طرحی برای آتش بس موقت 21 روزه میان اسرائیل و حزب الله پیشنهاد کرده‌اند. از عصر دیروز هم تقریبا نوعی آرامش سوال برانگیز در جبهه شمال حاکم شده است؛ با وجود تداوم حملات اسرائیل اما از شدت آن‌ها تا حدودی کاسته شده و از عصر دیروز حزب الله نیز حملات موشکی خاصی انجام نداده است. به احتمال زیاد این آرامش نسبی در پیوند با تحرکات دیپلماتیک باشد. پرسش این است که این تحرکات چرا خیلی زود شروع شده است؟ در پاسخ می‌توان گفت که طرف اسرائیلی به این جمع بندی رسیده است که باید دستاوردهای خود تاکنون در این جنگ را حفظ کند و از آن بیم دارد که فرسایشی شدن جنگ و درگیر شدن بیشتر عمق اسرائیل، آن‌ها را بر باد دهد. از این رو، می‌خواهد با هماهنگی طرف آمریکایی تحقق اهداف جنگ را از طریق دیپلماسی و تحت فشار این جنگ ویرانگر که تاکنون گوشه‌ای از آن را به نمایش گذاشته است، پیگیری کند. به همین خاطر، طرح آتش بس 21 روزه ارائه شده است که پس از برقراری آن، طی این مدت مذاکراتی برای رسیدن به توافق صورت گیرد. اما این طرح دیپلماتیک یعنی آتش بس موقت در جبهه شمال بدون شمول غزه عملا به معنای گسست میان دو جبهه، توقف حملات حزب الله و مقدمه‌سازی برای بازگشت آوارگان اسرائیلی به شهرک‌های خود در شمال است و اینها دقیقا همان اهدافی است که اسرائیل برای جنگ خود علیه حزب الله تعریف کرده است. علی رغم نابرابری‌ در امکانات و تسلیحات و قدرت تخریب دو طرف، اما معمولا در چنین جنگ‌هایی معیار برد و باخت تحقق و یا عدم تحقق اهداف است. به همین خاطر، دبیر کل حزب الله در سخنرانی یک هفته قبل خود پس از انفجار پیجرها و بی‌سیم‌ها تاکید داشت که اجازه نخواهیم داد دشمن به اهداف خود یعنی قطع ارتباط دو جبهه لبنان و غزه و بازگشت ساکنان شهرک‌های تخلیه شده به آنجا برسد. حالا اسرائیل و در همکاری با آمریکا و بعضا فرانسه می‌خواهد پس از یک هفته جنگ ویرانگر اسرائیل و ضربات به حزب الله از طریق دیپلماسی اهداف پیشگفته را تحقق بخشد. از این رو، طرح کنونی آتش بس در جبهه شمال منهای غزه را می‌توان یک نوع تله دیپلماتیک برای حزب الله و اعلام پیروزی اسرائیل پنداشت. واقعیت هم این است که حزب الله در برابر معادله بسیار دشواری قرار گرفته است. اگر با این آتش بس مخالفت کند، خود را در مظان اتهام ادامه جنگ قرار می‌دهد و اگر هم آن را بپذیرد، اهداف طرف مقابل برآورد شده است و به معنای باخت در این جنگ است. کما این که جنگ کنونی به شدت ویرانگر و تلفات و خسارات آن بالاست و حزب الله نمی‌خواست درگیری محدود یک سال اخیر در شمال به چنین جنگی ختم شود. اما در عین حال نیز با توجه به این که اهداف حزب الله در جبهه شمال در حمایت از غزه به نوعی جنبه حیثیتی برای خود حزب و کلیت محور پیدا کرده است، گسست پیوند دو جبهه لبنان و غزه پیامدهای فراتر از تحقق اهداف اسرائیل در جنگ علیه لبنان دارد. از این رو، بعید است که حزب الله با طرح آتش بس موقت در لبنان بدون غزه موافقت کند، مگر با این توجیه که در مدت برقراری این آتش بس مذاکرات غزه از سرگرفته شود و حتما توافقی حاصل شود که البته در آن صورت باید دید که رسیدن به توافق در غزه هم در این مدت تا چه اندازه محتمل خواهد بود. اگر توافقی هم در غزه حاصل نشود، بعد از پایان آتش بس نیز از سرگیری حملات حزب الله دشوار به نظر می‌رسد و اسرائیل پس از تحقق گسست پیوند میان دو جبهه و تبدیل کردن دستاوردهای تاکتیکی خود به بردی راهبردی، وارد فاز بازگرداندن نیروهای حزب الله به شمال رودخانه لیتانی خواهد شد. حزب الله اکنون در برابر تصمیم سرنوشت‌سازی در این معادله سخت قرار گرفته است و باید دید که چه تصمیمی خواهد گرفت. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
عوامل در چیست؟ ✍علی عبدی پس از ماجرای انفجار پیجرها و بیسیم ها در و شهادت جمعی فرماندهان ارشد مقاومت در لبنان این پرسش که اسرائیل چگونه به این حد از اشراف اطلاعاتی رسیده است به سوالی همگانی تبدیل شده است. برای پاسخ به این سئوال به چند نکته اشاره می کنم: ۱. در معادلات امنیتی بعنوان یک اصل : کاهش قدرت اقتصادی رابطه مستقیمی با میزان افزایش قدرت نفوذ برای جمع آوری با تکیه بر نیروی انسانی  دارد. فشار و تحریم اقتصادی چندسال اخیر در لبنان در افرایش منابع و عوامل موساد در لبنان حتی بین شیعیان و اثربخشیش در این حملات بسیار موثر بوده است. ۲. جدای از مشکلات اقتصادی بزرگترین چالش مساله تکنولوژی است.هر دو اپراتور لبنان دست امریکاییهاست و اطلاعات تمام ارتباطات را دارند.زیرساختهای اینترنت و کلیه خدمات فناوری هم در دست جریان رقیب است یعنی انحصار تحت کنترل آمریکا. لبنانی ها همه ارتباطاتشان در شبکه های اجتماعی خصوصا واتساب است و تحفظی ندارند. ۳. علاوه بر این تمرکز رژیم بر هوش مصنوعی در چند سال گذشته توانسته تقریبا شبکه بزرگی از افراد را شناسایی کند. برای نمونه یکی از افرادی که ترور شد موبایل نداشت. همسرش به خواهرش پیام داده بود فلانی امشب می آید منزل بیایید پیش ما. رصد شد و همگام خروج در جاده ترور شد. ۴. ضمنا همه سرویس های اطلاعاتی غربی در لبنان فعال هستند. علاوه بر موساد سرویسهای انگلیس فرانسه سرویس های عربی و ...یکبار شنیدم بیش از ۶۰ سرویس از طرف امریکا مکلف شده اند از مقاومت اطلاعات جمع کنند. اضافه کنید به این فهرست، سرویس‌های اطلاعاتی دول عربی هم‌پیمان آمریکا و اسرائیل حاضر در لبنان همچون عربستان سعودی ، امارات، مصر، اردن، بحرین و ... ۵. از آن طرف چند میلیون آواره سوری به لبنان آمده اند و در آپارتمان‌ها ،محلات و.. نگهبان و ناطور و کارگر خدماتی شده اند. عملا جای آفریقایی ها را گرفتند. بدلیل وضع بد معیشتی براحتی اطلاعات جمع می کنند. از این رو پنهان ماندن در این فضا بسیار بسیار سخت است. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
4.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر حمله رژیم غاصب اسرائیل به لبنان
کانال تحلیلی سیاسی صراط
تصاویر حمله رژیم غاصب اسرائیل به لبنان
. حمله به قلب ضاحیه بیروت! ✍صابر گل_عنبری حملات لحظاتی پیش به ضاحیه بیروت بی‌سابقه‌‍ترین و سنگین‌ترین حمله در جنگ لبنان بود که در آن‌ها حداقل 8 ساختمان 7 طبقه‌ای با خاک یکسان شده است. ارتش اسرائیل اعلام کرد که هدف حمله مقر اصلی رهبری حزب الله بوده است و برخی منابع اسرائیلی نیز هدف را ترور سید حسن نصر الله اعلام کرده‌اند؛ اما در عین حال نیز سازمان رادیو و تلویزیون اسرائیل گفته‌ است که هنوز به طور قطع نمی‌توان گفت که ایشان در لحظه حمله در آنجا حضور داشته است. اکنون نیز موجی از گمانه‌زنی به راه افتاده است. روشن است که این مکان از قبل لو رفته بود؛ اما این که این حجم حمله بی‌سابقه در جریان حضور نتانیاهو در نیویورک انجام می‌شود و او هم فورا نشست با خبرنگاران را ترک کرده است، نشان می‌دهد که حمله با قید فوریت پس از دریافت سریع اطلاعاتی مشخص و پس از گرفتن دستور از نتانیاهو انجام شده است. این اطلاعات یا درباره حضور شخص سید حسن نصر الله یا کادر رهبری حزب الله برای نشستی در مکان مورد نظر بوده است. برخی منابع و حساب‌های مجازی نزدیک به حزب الله از شکست ترور دبیر کل حزب الله خبر می‌دهند، اما فعلا باید منتظر بیانیه حزب الله درباره این حمله و نتایج آن بود. اما این حمله را می‌توان تغییر کلیه قواعد درگیری با حزب الله به صورت کامل و سرآغاز جنگ تمام عیار دانست. به احتمال زیاد حزب الله پس از این حمله، دیگر خود را در قید و بند قواعد قبلی نداند و واکنش خود را بر این مبنا تنظیم کند. در این میان البته نتیجه حملات امروز نیز تاثیر خود را در تصمیم حزب الله خواهد داشت. حملات امروز در سایه بالا گرفتن تحرکات دیپلماتیک در دو روز اخیر و طرح پیشنهاد آتش بس موقت 21 روزه انجام شد. صبح امروز در پایان یادداشت «بازی مذاکره و آتش بس» بیان شد که شواهد و تجاربی نشان می‌دهد که طرف اسرائیلی برخی اوقات از مذاکره و توافق به عنوان یک حربه برای تحقق هدف دیگری از طریق القای یک برآورد اشتباه به طرف مقابل استفاده می‌کند؛ به عنوان مثال، در ژانویه گذشته در همان روز ترور صالح العاروری معاون هنیه در بیروت از طریق میانجیگران از آمادگی خود برای توافق خبر داده و همچنین گفته بود که منتظر پاسخ حماس به پیشنهاد جدید آمریکاست که قرار بود در همان شب ترور ارسال شود. نتانیاهو قبل از ترور هنیه نیز قرار بود هیاتی را برای مذاکره غیر مستقیم با حماس اعزام کند. به کانال تخصصی تحلیل و تبیین مسائل سیاسی ایران و جهان بپیوندید 👇 @tahlilisiyasiseraat @seraat_tahlil_siyasi
. 🚨 در صورت تأیید ترور سید حسن نصرالله، و فرماندهان ارشد سپاه قدس و حزب الله در این حمله، موازنه به شدت به نفع اسراییل تغییر خواهد کرد! اگر از زمان ترور شهید سلیمانی پاسخ ها «یک به ده» داده شده بود، حتماً الان موازنه به نفع محور مقاومت، تغییر اساسی کرده بود! . // یداله یاسینی 👇 @hamraah_batahlil
. انتظار برای انتقام ؟! ✍یداله یاسینی 🚨سیطره و برتری امنیتی محور غرب به رهبری آمریکا برای اسرائیل بر محور مقاومت ونیز باگ امنیتی و نفوذ در میان مقاومت و حزب الله کاملاً مشهود است! ترور در عراق ترور در ایران حالا هم شایعه ترور سید حسن در بیروت ! کی و کجا باید باگ امنیتی شود؟ // یداله یاسینی 👇 @hamraah_batahlil .