eitaa logo
کانون دختران طهورا
290 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
410 ویدیو
41 فایل
ܥ‌‌ܟܿࡅ߳ـܝ‌ߊ‌ࡅ߭ܘ ߊ‌ܨ ߊ‌ܝ‌‌ ܥܼࡅ߭ܚࡍ ࡈߊߺܣࡐ‌ܝ‌ߊ 🎀✨ - کانون دختـرانه طهـورا - وابـســته به مسجد "شهدای کربلا" دزفول + ناشنـاس : https://daigo.ir/secret/5481126303 + ارتباط با مـا: @roshan_ar • 🇮🇷🤝🏻🇵🇸 •
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون دختران طهورا
پی دی اف زیارت عاشورا روز نهم چلــہ🌸 التمـاس دعای فرج🤲🏻
امام_زمانم❤️ کِی خزانم میشود مولا بهار کِی کنار میرود گرد و غبار یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه کِی به پایان میرسد این انتظار ‌‌‌صبحت بخــیر آقا جان✋🏻💞 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
آیـه گرافے🦋 قُــلْ اَعـوذُ بِــرَبِّ الـفَلَـقْ بگـو پـناه میبرم به پـروردگـار سپیده دم🌥️ °•.°•.°•.°•.°•.°•.°•.°•.°•.°•. سوره فلق آیـ۱ـہ http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
🪴 تصورکن خدا با اون عظمتش دوست داره:) http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
کانون دختران طهورا
داستـانےکـوتاه از ملاقات جوانان با امام زمان(عج)🌸 قسمـت اول...👇🏻 حدود ساعت ۱۰ بود که راه افتادیم ب
داستـانےکـوتاه از ملاقات جوانان با امام زمان(عج)🌸 قسمـت دوم...👇🏻 سوار اتوبوس شد، همین که راننده چشمش به امیرحسین افتاد با طعنه گفت : راحت شدی ؟ امیرحسین در حالی که لبخند رضایت بر لبانش نقش بسته بود گفت: خدا خیرتان بدهد . داشتم از تعجب شاخ در می آوردم که چرا امیرحسین اینقدر روی نماز اول وقت حساس است.وقتی روی صندلی نشست گفتم: قبول باشد. گفت: قبول حق . طاقت نیاوردم و خیلی زود پرسیدم : موقع ناهار که نگه می‌داشت نمازت را هم میخوندی چرا این همه عجله؟ امیرحسین نفس راحتی کشید و گفت: راستش آقا بهروز من به کسی قول داده ام نماز را اول وقت بخوانم؛ به همین دلیل حاضرم سرم برود ولی قولم نرود. با تعجب پرسیدم: به چه کسی قول دادی که اینقدر مهم است؟ گفت: حالش را داری برایت تعریف کنم؟ گفتم: با کمال میل ،اما انگار راننده را در دلخور کردی! گفت: از دلش در می‌آورم مرد خیلی خوبی است. مشتاقانه منتظر بودم تا از جریان قرار امیرحسین باخبر شوم: آقا بهروز راستش را بخواهید من مدرکم را در کشور فرانسه گرفتم. برایم جالب بود با تعجب گفتم: دمت گرم کارت درست است ما هم یکی از فامیل هایمان به خارج رفته است و چند روز دیگر می آید البته برای حج به عربستان رفته است. گفت:به سلامـتی. امیرحسین ادامه داد: در شهر پاریس اجاره خانه گران بود به همین دلیل در یکی از دهکده‌های اطراف پاریس خانه اجاره کردم، این دهکده حدود یک ساعت با پاریس فاصله داشته از این دهکده فقط صبح ها یک اتوبوس به پاریس می رفت و ظهر هم برمیگشت. در ایران از ترس مادرم نماز می خواندم ولی در فرانسه نماز نمی خواندم و کاری به مسائل مذهبی نداشتم فقط درس می‌خواندم و به کار دیگری هم مشغول نمیشدم.... ادامه دارد🌹 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
کانون دختران طهورا
پی دی اف زیارت عاشورا روز دهم چلــہ🌸 التمـاس دعای فرج🤲🏻
♡﷽♡ ما دل مان هنوز به امید🌱روشن است و این اصلا چیز کمی نیست🦋 از رحمت خداوند ناامید نشو😇 سلااام👋🏻😍صبح قشنگتون بخیر🥰✨ http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
🤩حدیث روز🤩 امام رضا(علیه السلام) می فرماید: مردم اگر حالت اعتدال و میانه روی را در خورد و خوراک رعایت می کردند همیشه از بدنی سالم و تندرست برخوردار بودند. :..。o○❄️○o。..: http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
😂 موقع خواب بهمون خبر دادن که امشب رزم شب دارین ، آماده بخوابین😢😢 همه به هول و ولا افتادیم و پوتین به پا و با لباس کامل و تجهیزات نظامی خوابیدیم😁😁 تنها کسی که از رزم شب خبر نداشت حسین بود آخه حسین خیلی زودتر از بچه ها خوابیده بود... ... نصفه های شب بود که رزم شب شروع شد💥💥 با صدای گلوله و انفجار از جا پریدیم💥💥 بچه ها مثل قرقی از چادر پریدند بیرون و به صف شدیم😐 😐😐😐 خوشحال هم بودیم که با آمادگی کامل خوابیدیم و کارمون بی نقص بوده😎 اما یهو چشامون افتاد به پاهای بی پوتینمون😳😳 تنها کسی که پوتینش پاش بود حسین بود😃 از تعجب داشتیم شاخ در می آوردیم😳 آخه ما همه شب موقع خواب با پوتین خوابیده بودیم و حسین بی پوتین🤯 به بچه ها نگاه کردم ، داشتن از تعجب کُپ می کردند😵 فرمانده با عصبانیت گفت: مگه نگفتم آماده بخوابین و پوتین هاتون رو دم در چادر بذارین؟😡 😡 این دفعه رو تنبیه تون می کنم که دفعه دیگه حواستون جمع باشه😧 زود باشین با پای برهنه دنبالم بیاین...😵 ... صبح روز بعد همه داشتیم پاهامون رو از درد می مالیدیم🤕 مدام هم غُر می زدیم که چطور پوتین از پاهامون در اومده🤔 یهو حسین وارد شد و گفت: پس شما دیشب از قصد با پوتین خوابیده بودین؟😊😁 همه با حیرت نگاش کردیم و گفتیم : آره! مگه خبر نداشتی قراره رزم شب بزنن و ما تصمیم گرفتیم آماده بخوابیم؟😲 حسین با تعجب گفت: نه! من خواب بودم ، نشنیدم😱 😳 بچه ها که شاکی شده بودند گفتند : راستی چرا دیشب همه ی ماها پاهامون برهنه بود جز تو؟🤨 🤨🧐 حسین که عقب عقب راه می رفت گفت: راستش من نصف شب بیدار شدم☺️ خواستم برم بیرون چادر که دیدم همه با پوتین خوابیدن 🙄گفتم حتما خسته بودین و از خستگی خوابتون برده و نتونستین پوتیناتون رو در بیارین☺️ واسه همین اومدم ثواب کنم و آروم پوتین هاتون رو در آوردم ، بد کاری کردم؟😊 😊😁😁 آه از نهاد بچه ها در نمی اومد حسین رو گرفتیم و با یه جشن پتوی حسابی حالشو جا آوردیم🤣 🤣 🕊🥀 ─┅═ঊঈ🌹🥀🌹ঊঈ═┅─ http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
تلنگرانه✨ در کلاس درس " خدا "❤️ آنهایی که ناله میکنند رد میشوند☹️ آنهایی که صبر میکنند قبول میشوند🥰 و آنهایی که شکر میکنند🙏🏻 شاگرد ممتاز میشوند ...😍 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
کانون دختران طهورا
پی دی اف زیارت عاشورا روز یازدهم چلــہ🌸 التمـاس دعای فرج🤲🏻
تقویم رنگی رنگی🌈 امروز ۱۹ فروردین روز من قوی هستم🥰 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
آیـہ گـرافـے🌸 رَبِّ لا تَــذَرنِـی فَــردًا پـرودگارا! مـرا تنها مـگذار... •°•°•°°•°•°•°•°•°• سوره انبـیاء/آیـ۸۹ـہ http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
استغفار ڪن غم از دلت میره اگر استغفار ڪردی و غم از دلت نرفت؛ یعنی داری خالی‌بندی میڪنی بگرد گناهتو پیدا ڪن و اعتراف ڪن بهش...!👌 اینه راز موفقیت و آرامش😊 استغفر‌الله‌ربےواتوبہ‌الیہ♥️ http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشپزی😍 میلک شیک پرتقال یه نوشیدنی عالی و خوشمزه برای دو نفر پرتقال دو عدد بستنی وانیلی 6 قاشق (یه لیوان )(کلا میزانش دل به خواهی) عسل 1 ق غ (یا شکر 2 ق غ) رنده پوست پرتقال 1 ق چ شیر 1 لیوان یخ چند تکه . پرتقال رو سر و تهش رو بریدم و بعد پوست بدنه اش رو و به صورت فیله دراوردم .می تونین به صورت فیله هم در نیارین ولی خوب بهتره پوست های داخلیش گرفته بشه . بقبه هم هدر نرفت والا خسته بودم همون لحظه مابقی رو خوردم . میوه است دیگه حالا هر طور بشه 😉 همه مواد رو داخل مخلوط کن ریختم و میکس کردم . داخل جام (لیوان) ریختم و کمی روش بستنی ریختم . نوش جانتون🌹 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
😍 خوشبختی آن بیرون نیست که برویم و پیدایش کنیم دلیل این که آن بیرون نیست این است که در درون ماست😉 "سونجا لیوبومیرسکی" http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d
﷽ يکي از مؤمنين به نام أبومحمّد، حسن بن وجناء گويد: زير ناودان طلا در حرم خانه‌ي خدا بودم که حضرت ولي عصر امام زمان عجّل الله تعالي فرجه الشّريف را ديدم. دفتري را به من عنايت نمود که در آن دعاي فرج و صلوات بر آن حضرت بود.سپس فرمود: به وسيله‌ي اين نوشته‌ها بخوان و براي ظهور و فرج من دعا کن و بر من درود و تحيت بفرست.و آن دعا بر حسب مشهور چنين نقل شده است:«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيکَ فُلانِ بْنِ فُلانْ «الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْکَري» صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في کُلِّ ساعَةٍ، وَليا وَحافِظا وَ قاعِدا وَ ناصِرا وَ دَليلا وَ عَينا حَتّي تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلا». منبع:1-کمال الدين شيخ صدوق/ ص443/ ح17 و بحار الانوار/ ج52/ ص312- کافي/ ج4/ ص162 و فلاح السائل سيد بن طاووسي/ ص46 http://eitaa.com/joinchat/2322202646Ccca5c5797d