توی این دنیا بگرد مومنی مظلوم تر و تنهاتر از امام زمان عجل الله سراغ داری ؟!
چرا انقدر کم رنگه تو زندگیامون؟!
چرا انقدر کم دعاش میکنیم؟!
کسی که جان ماست...
بیایید امشب با آقا عهد ببندیم
مثلاً از این به بعد با شنیدن صدای اذان شروع کنیم به خوندن دعای فرج
یا مثلاً عهد کنیم با آقا که فلان گناهو تا آخر عمر به خاطرش کنار بزاریم
یا مثلاً عهد کنیم از امشب تا اخر عمر هر شب قبل از خواب دعای سلامتی اقا رو بخونیم و بخوابیم
یامثلا حداقل روزی یه صفحه قرآن بخونیم هدیه به امام زمان کنیم
امشب شب تجدید عهده تجدید عهد ولایت و امامت
تو امشب چه عهدی بستی؟!
میتونی سخت ترین عهد رو ببندی؟!
مثلا دل بکنی از یه چیزی یا از یه کسی که رابطه ات باهاش حرومه و نگه داشتن این مِهر توی دلت
گناهه ...؟!
میتونی عهد ببندی که مراقب خودت باشی و پاکدامنی پیشه کنی و به خاطر آقا خویشتن دار باشی؟!
اول اراده میخواد اعتقاد و ایمان میخواد و یه دل پر از امید برای ساختن خودت
خودتو بسازی برای #مولات
قبول دارین ما فقط عاشقان و منتظران پر مدعا هستیم...!
وگرنه چرا هنوز مهدی فاطمه سلام الله غریبه؟!
اصلا چرا تو جشن خودش نیست...؟!
یه علت مهم داره اون علت هم ادعاهای ما متتظران پر مدعاست... !
#بیاییم_لاف_نزنیم
یه سالی هم بیاد که سالگرد امامتشو کنار خودش جشن بگیریم همچین شبی بریم کنارش ازش بخوایم عیدی بده بهمون ☺️😉
آرزوئه دیگه دور نیست ان شاءالله
میایی و همه دردامون دوا میشه
بیایید امشب با آقا عهد ببندیم
مثلاً از این به بعد با شنیدن صدای اذان شروع کنیم به خوندن دعای فرج
یا مثلاً عهد کنیم با آقا که فلان گناهو تا آخر عمر به خاطرش کنار بزاریم
یا مثلاً عهد کنیم از امشب تا اخر عمر هر شب قبل از خواب دعای سلامتی اقا رو بخونیم و بخوابیم
یامثلا حداقل روزی یه صفحه قرآن بخونیم هدیه به امام زمان کنیم
دستهایت را در دستهای او بگذار تا در آخرین نبرد حق و باطل در #رکابش باشی که او حق منصور است ...!
#مع_امام_منصور
#امام_زمان
تهذیب نفس
••📚🔗 [ #داستان] قسمت پنجم 🏴 از اون روز دیگه کارم شروع شده بود اوایل دو روز یا سه روز یه بار باهم چ
••📚🔗
[ #داستان]
قسمت ششم 🏴
عقلم خاموش شده بود
شایدم یا گوشه نشسته بود و زار میزد ...
از بس بهم تذکر داده لود خسته شده بود
دیگه عقب کشیده بود ...🤕
روز به روز به هستی وابسته تر میشدم
و اونم روز به روز به من وابسته تر میشد
اوایل آقا سید صدام میکرد
ولی کم کم اونم راحت تر شد باهام
و آقا عباس صدام میکرد😕
متوجه نبودیم که توی چه گندابی داریم فرو میریم...
وقتی دیر آنلاین میشدم نگرانم میشد
و منم دلم ضعف میزد برای نگرانی هاش
هم شهری نبودیم ...
ولی واسم مهم نبود!
اصلا هیچی واسم مهم نبود
مهم فقط اون شادی بود که وقتی باهاش چت میکنم روی لبم میاد ...🤦🏻♂
♡کـانـال تهذیب نفس
@tahzibe
♥️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼👆🏼••📚🔗
[ #داستان]
قسمت هفتم 🏴
روابط ما عمیق تر و عمیق تر میشد
و من از آدمی که بودم دور تر و دورتر 😔
هیئت باز شده بود ولی من نمی رفتم
تا اینکه یه روز حسام یکی از دوستای صمیمیم اومد خونه مون و با کلی حرف و صحبت راضیم کرد بریم هیئت ✌️
توی حیاط نشستیم و شروع کردیم به صحبت کردن
خیلی تلاش کرد بفهمه چی شده ک عوض شدم
ولی من هیچی بهش نگفتم
اذان ک شد هردو قامت بستیم🍃
بعد از نماز صدای نوتیفیکیشن گوشیم بلند شد
گوشیم رو باز کردم و با دیدن کلی پیام از هستی
نیشم تا بناگوش باز شد 🤦🏻♂
و این خنده از چشم حسام دور نموند
زد روی شونم و گفت چیه اخوی شااد شدی
خیر باشه ان شاءالله!😅
منم با همون لبخند و بی توجه به حرفی که دارم میزنم گفتم خیره داداش خیره
حسام مبهوت موند😕
♡کـانـال تهذیب نفس
@tahzibe
♥️برای ترک گناهاتون بیاید👆🏼👆🏼
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تهذیب نفس
[ #پورنوگرافی ] [ #ترک_پورنوگرافی ] 🔹این خودت هستی که باید تصمیم بگیری که دیدن پورن رو کنار بذاری
وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّكُمْ
دخان/۲۰
هر قدر هم دنیا را بگردم آخر به آغوش تو پناه می آورم من که جز تو پناهی ندارم...