eitaa logo
تهذیب نفس
1.5هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
21 فایل
کانال ما در پیامرسان سروش👇 sapp.ir/tahzibe #کپی_مطالب_آزاد حرفی انتقادی پیشنهادی 🫡 https://ngli.ir/785663921235 اینم لینک کانال پاسخگویی به سوالاتون👇 https://eitaa.com/joinchat/3344302224C32f10b25e6
مشاهده در ایتا
دانلود
_حرام ✅ یکی از مسائلی که در مورد رابطه حرام آدم برای خودش جا بندازه اینه که یه عهدی با خودش و خدای خودش داشته باشه. 👈🏼 به خودش بگه: من تا اخر زندگیم دور ارتباط با نامحرم یه خط قرمز بزرگ کشیدم... ⭕️❌ در این زمینه حتی فکرش رو هم نمیکنم که بخوام با نامحرمی ارتباط بر قرار کنم. خدایا من به عنوان بنده حقیرت ازت خاضعانه درخواست میکنم که دستم رو هیچ وقت رها نکنی...😓 ❇️ ببینید ما باید نگاهمون رو به ارتباط با نامحرم درست کنیم. خدا چرا برای آدم "زمینه ارتباط با نامحرم" رو فراهم میکنه؟🤔 👈🏼 برای اینکه انسان بتونه رشد کنه و بالا بره. 💢 در واقع مواقعی که فرصت ارتباط با نامحرم پیش میاد یه فرصت برای کسب لذت نیست! 💢 خدا اون موقعیت رو برات پیش نیاورده که توی دست درازی کنی و لذتی ببری! بلکه خداوند متعال در طول زندگی ده ها بار امکان ارتباط با نامحرم رو برات پیش میاره که "تو اتفاقا به این مدل از لذت دست نزنی" تا بتونی رشد کنی و بالا بری... بنابراین اگه یه موقعی یه خانم یا آقای نامحرمی بهت پیام عاشقانه ای داد، فکر نکن که بله خوبه که موقعیتش جور شده یه لذتی ببرم!!! 😍😏 ⭕️ نه بزرگوار! اتفاقا یه موقعیتی پیش اومده که تو بتونی بی خیال این لذت بشی تا زمینه برای رسیدن به لذت های فراهم بشه... نگاهمون رو به ارتباط با نامحرم دقیق و عالمانه میکنیم... @tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️💐• ○° یتیم مکھ آقای جهان شد محمدﷺ سید پیغمبران شد 🦋🌱 " السلام علیک یا ایها الرسول " 🌸 🥳 🌷
🔰 اعمال شب و روز عید پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) ... 💠 اعمال شب عید مبعث : 🔹 غسل 🔸 زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) 🔹 دوازده رکعت نماز (به مفاتیح الجنان رجوع کنید) 🔸 قرائت دعای شب مبعث که مرحوم کفعمی در کتاب شریف «البلد الامین» نقل کرده است: "اَللّـهُمَّ إِنّي أَساَلُكَ بِالتَّجَلِّي الأعْظَمِ في هذِهِ اللَّيْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ...". این دعای شریف در مفاتیح الجنان نیز نقل شده است. (به اعمال شب مبعث رجوع کنید) 💠 اعمال روز عید مبعث : 🔹 غسل 🔸 روزه 🔹 صلوات فرستادن 🔸 زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین (علیهم االسلام) @tahzibe
🌸بر نور جمال پاک احمد صلوات 🌸بر عطر وجود حی سرمد صلوات  🌸بر وجه نکوی و خلق نکوی رسول 🌸بر خاتم انبیاء محمد صلی‌الله علیه و آله صلوات 🌸اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد 🌸وَعَجِّل فرجهم @tahzibe
آيا اگر افراد بدون شرط بندى و قصد قمار و بُرد و باخت و کسب درآمد بلکه فقط براى سرگرمى و مشغول بودن، مبادرت به بازى با ورق کنند، آن افراد مرتکب حرام شده اند؟ حضور در مجالس بازى با ورق براى تفريح چه حکمى دارد؟ ج. بازى با ورقى که عرفاً از آلات قمار محسوب مى شود، به طور مطلق حرام است و جايز نيست انسان بااختیاردرمجلس قمارشرکت کنید الله خامنه ای @tahzibe
می گفـت‌ پیر که شُـدم‌‌ توبـه‌ میکنم... ولی! نِمیدونست‌ کُلـی‌ جوون‌ زیر خاکن که‌ آرزو شونه برگردن‌‌ و توبه کنن! وقتت روغنیمت‌بشمار خیلیا که الان قربون صدَقت میرن، شب اول قبرت نیم ساعت بیشتر سر قبرت نمی مونن 😔 همه میرن 😢 تو می مونی و اعمالت✋🏻 @tahzibe
تهذیب نفس
https://EitaaBot.ir/poll/z2806q
سلام عزیران مشارطه امروز ببینید 😍
سلام دوستان امروزچون تعطیلیه ترجیح دادم وقتتون کنارخانواده سپری بشه (البته خودمم به کارهای عقب افتاده رسیدگی کنم😶)دگه روزهای تعطیل روال کانال همینه ان شاءالله یادم باشه شب داستان عبرت آموزی بزارم براتون داستان نیست واقعیت زندگی یکی ازاعضامونه که تجربه میشه براتون ان شاءالله .
سلام اسم من رویاست . میخوام داستان زندگیم رو براتون تعریف کنم تا شاید به دخترای همسنم کمک کنه و اونا اشتباه منو تکرار نکنند. . . تو خانواده تقریبا مذهبی بزرگ شدم و خدا رو شکر دوستای خیلی خوبی داشتم . پدرم و مادرم منو دوست داشتند و یه دختر با حیا و مذهبی بزرگ کرده بودند ؛ با دوستام پایه ثابت انجمن دانش آموزی اسلامی بودم و راهیان نور و ... میرفتم . حالا که دارم به گذشته نگاه می کنم میبینم همه ماجراها از عید نوروز سال ۱۳۹۸ شروع شد . اون سال من ۱۸ ساله بودم و عید برای دیدار با فامیل و زیارت رفتیم قم . تو فامیلامون چند تا خانم بودند که با وجود متاهل بودنشون با مردای دیگه در ارتباط بودن و من اطلاع نداشتم . متاسفانه فامیل خیلی خیلی نزدیک حساب میشدند و منم خیلی دوسشون داشتم . یه روز که من و اون خانوما (لیلا و رخساره )برای خرید به بازار رفتیم از من قول گرفتند که قراره به جایی بریم و اونجا کسی رو ببینیم ولی نباید هیچ کس از این دیدار مطلع بشه . منم از اونجایی که اعتماد کامل داشتم به راحتی قبول کردم و یک ساعت بعد خودمو پشت میز کافه دیدم در حالی که منتظر فرد مجهولی بودم که اصلا نمیشناختمش . . . . و اون فرد اومد . مرد مجردی که تو نگاه اول میشد برق نگاهش رو اطراف میزی که ما نشسته بودیم دید . نشست و با همه گرم گرفت ، من نگاهم پایین بود و اون سعی کرد با من حرف بزنه اما از اونجایی که تجربه نداشتم و حیا اجازه نمی‌داد تحویلش نمی گرفتم . لیلا و رخساره هی بهم سیخونک می‌زدند تا حرف بزنم در نهایت تسلیم شدم و بالاخره زبون باز کردم و کمی از خودم بهش گفتم فقط همین و بس. . . لیلا و رخساره لبخند رضایت بخشی زدند . با توجه به‌ نوع برخورد اون آقا با لیلا و رخساره؛ خوب معلوم بود که از متاهل بودن اون خانوما خبر داشت ولی همش دم از عشق و عاشقی میزد و با یکی از اون ها خیلی صمیمی برخورد می کرد جوری که تعجب کرده بودم و حالم قابل توصیف نبود . . . از طرفی این فضا برام جدید بود و از طرف دیگه هی خود خوری می کردم و تو دلم به خودم فحش میدادم . به هر حال اون روز گذشت ولی من انگار چیزی ته دلم تکون خورد...