eitaa logo
تهذیب نفس
1.5هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
21 فایل
کانال ما در پیامرسان سروش👇 sapp.ir/tahzibe #کپی_مطالب_آزاد حرفی انتقادی پیشنهادی 🫡 https://ngli.ir/785663921235 اینم لینک کانال پاسخگویی به سوالاتون👇 https://eitaa.com/joinchat/3344302224C32f10b25e6
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد چند ماهی که من تقریبا فراموشش کرده بودم یه روز دوباره بهم پیام داد وگفت بیا دوباره حرف بزنیم من عوض شدم . میخواستم بنویسم: نه نمیخوام دیگه اما انگار دلم یه چیز دیگه میخواست . پس بهش جواب دادم باشه . همش به خودم میگفتم من که دوسش ندارم فقط حرف می‌زنیم ‌. . . . یک سال از اون روز گذشت . تو این مدت قهر و آشتی زیاد داشتیم و من همش به خاطر اینکه میدونستم کارم اشتباهه احساس گناه می کردم و هر بار به بهانه ای بهم میزدم ولی به قول خودش آنقدر عاشق و وابسته بود که دوباره میومد به التماس و منم از روی دلسوزی بهش جواب میدادم . خودش که ادعا داشت بعد من کلی عوض شده و بهتر شده بود . ولی این وسط یه چیزی عوض نشده اونم نیاز ج...ی غلام بود که اگر کنترلش نمی کرد و من نیازش رو برطرف نمی کردم به قول خودش ممکن بود بهم خیانت کنه چون از اول با تمام دوست دخترهاش رابطه داشت . اما نمیدونم چرا من چشم رو همه ی اینا بستم و از طریق چت باهاش راه میومدم تا خیانت نکنه . . ‌‌. ‌. این وسط خیلی از حرفا و دروغ هایی که بهم میگفت ریز ریز معلوم میشد ولی به روی خودم نمیاوردم . عکس منو به همه خاندان و طایفشون نشون داده بود و می‌گفت که قراره با من ازدواج کنه . اما از این طرف من هر وقت به صورت نامحسوس حرف از غلام میون خانوادم می‌آوردم با مخالفتشون رو برو میشدم و خودمم کم کم به اینکه میخوام باهاش ازدواج کنم قانع شده بودم . . . . شرایط جوری جلو رفت که حتی من به خاطر اون تمام خواستگار های مناسبم رو رد می کردم . خب دو سال زمان کمی نبود و من بدون اینکه متوجه باشم وابستش شده بودم .این وسط من زیان های زیادی هم دیدم از خراب کردن امتحانات پایان ترم برای دیپلم که به خاطر شب بیداری ها و عدم تمرکز روی درس و دعوا با اون آقا شروع شده بود تا ترک نماز و پرخاشگری با خانواده و .... تا اینکه بعد این همه وقت یه روز ...
بهم پیام داد و گفت: _ تو منو دوست داری یا نه ؟ کلی تعجب کردم که این سوال یهویی چی بود ولی این بار کاملا صادقانه جواب دادم : +آره خیلییی هم دوستت دارم _پس باید همدیگرو ببینیم من میام ببینمت +نه نه نیایی من نمیخوام _چرا مگه نمیگی دوسم داری این چه جور دوست داشتنیه +آخه من آمادگی‌شو ندارم _هیچ جور آمادگی نمیخواد میای همو میبینیم تموم میشه میره +اما .... چند روزی‌ سر این موضوع بحث داشتیم هر جوری سعی می‌کردم خودمو قانع کنم که برم نتیجه نداشت انگار یه دری مانع از خروج ‌من از حریم مشخص شده قبلیم میشد . در نهایت بهش زنگ زدم و گفتم که نمیام و به نظرم این ارتباط مجازی بهتره به دنیای حقیقی نکشه از خودم و از هر جور دوست داشتنی که هست خسته شدم با اینکه میدونم عذاب میکشم ولی بهتره تمومش کنیم . اصرار های مکرر غلام از اینکه به من وابسته شده و از اینکه داشت قول می داد سریعتر بیاد خواستگاری رو که می‌شنیدم کمی دو دل میشدم . حتی فهمیدم که‌ داره گریه میکنه اما بهش گفتم اگه خواستنت واقعی باشه بدون حرف زدن با من هم سعی خودتو میکنی که‌ به من برسی دیگه حرفی ندارم خداحافظ . . . تلفن رو که‌ قطع‌کردم حالم خوب بود انگار بی حس شده بودم . وقتی بین خانواده ام رفتم با هر چیز خنده داری قه قه میزدم مادر و پدرم خوشحال بودند که من انگاری دوباره به همون رویای قبلی برگشتم اما این وسط خوب میدونستم که‌دارم خودمو گول میزنم .
ساعت‌هایی که برام می‌گذشت مثل همیشه بودند ولی انگار یه چیزی سر جاش نبود و اون هم قلبم بود . یه روز رفتم امامزاده شهرمون روضه ی حضرت زهرا بود نشستم و وقتی به خودم اومدم که صورتم خیس خیس بود . ناخودآگاه اشک ریخته بودم و خودم خبر نداشتم . همونجا از زهرا خواستم خودش دستمو بگیره تا دیگه وسوسه نشم و این عشق کذایی رو فراموش کنم . . . .رخساره خانم هم طلاق گرفت و گفت نمیتونه با شوهر بد اخلاقش زندگی کنه کسی باور نمی‌کرد چون زندگی رخساره و شوهرش همه جا زبانزد بود شوهرش خیلی دوستش داشت و حتی بعد از طلاق هم دنبالش بود ولی رخساره دل به عشقی بسته بود که به امید اون عشق زندگیش رو بهم ریخته بود . . . . و اما من بعد همه این ماجراها سعی کردم کمتر با اون گروه از اقواممون بگردم و روی خودم بیشتر کار کنم .شاید اگر اعتقاداتم قوی تر بود همچین مشکلی برام پیش نمیومد پس سعی کردم بهتر از قبل بشم . توی یکی از دانشگاه های معتبر ثبت نام کردم و با اشتیاق بیشتری دارم درس میخونم و از همه گناهانم هم توبه کردم . به نظرم همه این ماجرا یه امتحان بود یه امتحان الهی که من با ارفاق قبول شدم . ممنون از این که داستان من رو خوندین.😊
خدارشکر این قضیه به خوبی وخوشی تمام شدامیدوارم تلنگری باشه برای عزیزانی که گرفتارچنین عشقی شدن
عزیزان دل اینم ازاعمال ماه شعبان این روز وشب هاروقدربدونیم پاک کنیم دلامون وبریم تابرسیم به ماه رمضان 🤲اعمال مشترکه ماه شعبان ✅روزه؛ چرا که از پیامبر روایت است که فرمودند: هرکه یک روز از ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب شود. ✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ. ✅گفتن هر روز ٧٠ مرتبه؛ أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الرَّحْمٰنُ الرَّحِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. ✅در تمام این ماه «هزار مرتبه» بگوید: لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ، وَلا نَعْبُدُ إِلّا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ. ✅ صدقه دادن ✅قرائت صلوات شعبانیه ✅در این ماه بسیار صلوات فرستد. ✅ هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز بخواند، در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «صد مرتبه» سوره «توحید» خوانده و بعد از سلامِ نماز، «صد مرتبه» صلوات بفرستد.
رفقا ازنمازغافل نشید نماز اول ماه شعبان یا نماز شب اول شعبان دوازده رکعت دارد و در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره توحید خوانده می شود. رسول خدا (ص) در خصوص ثواب این نماز فرمود: خدا به او ثواب دوازده هزار شهید عطا فرماید و برای او ثواب عبادت دوازده سال را می نویسد و از گناهان خارج می شود، مانند روزی که از مادر متولد شده باشد.
🍃❤🍃 مولای مهربان غزل های من سلام! سمت زلال اشک من آقای من سلام! نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز؛ آبی ترین بهانه ی دنیای من سلام! ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ ماه مبارک @tahzibe
❓آیا برای خوندن نماز مستحبی هم وضو لازمه؟ 📚 همه مراجع: بله، برای خوندن هر نمازی، چه ادا و چه قضا، چه واجب و چه مستحب، چه برای خود و چه برای دیگران، وضو لازمه؛ به جز نماز میّت که بر جنازه میّت خونده می‌شه. 🔺منهاج‌الصالحين سيستانی، الفصل السابع، ج۱، ص۵۷، سيد محمدکاظم طباطبایی يزدی، العروة‌الوثقى مع التعليقات‌الوثقى، فصل في الوضوئات‌المستحبه، م۲؛ مقام معظم رهبری، رساله آموزشی، ج۱، درس۱۷، ص۶۷. @tahzibe
به فکر نمازت‌ باش -----> مثل شارژ موبایلت! باصدای اذان بلند شو -----> مثل صدای آلارم موبایلت! از انگشتانت برای ذکر استفاده کن -----> مثل صفحه موبایلت! قرآن را همیشه بخوان -----> مثل پیام های موبایلت! منتظر امام زمانت باش -----> مثل بیقرار یک تماس مهم از موبایلت! @tahzibe
میدونستی دردزخم زبان بیشتراز کتک خوردنه ازامروزمیخوام به عشق امام زمان زبانم روکنترل کنم مخصوصا که امروزاول ماه شعبانه ماه ولادت امام زمان دگه حسابی بایدسنگ تموم بزاریم این ماه😍 @tahzibe