🔹مجموعه پوسترهای نمایشگاهی
🔸موضوع: مقابله با افزایش بی جهت قیمت کالا
اقتصاد مقاومتی، شماره 15
#اقتصاد_مقاومتی
🌷 @nedaye_tahzib
✅ tahzib-howzeh.com
#داستان
🔴#مکافات_اعمال
« یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند:
روزی همسرم تب شدیدی کرد و مجبور شدم او را به بیمارستان ببرم و آن موقع هزینۀ زیادی صرف کردم. باز هم خوب نشد و دوباره به بیمارستان دیگری رفتیم و باز هم خوب نشد. نگران بودم.
روزی که همسرم هم در ماشین بود،جناب شیخ رجبعلی خیاط را سوار ماشین خودم کردم وگفتم: آقاجان، ایشان همسرم هستند که گفتم تب دارند.
شیخ نگاهی کردند و به او فرمودند: خانم، بچه را که این طور نمی زنند، استغفار کن. از دل بچه در بیاور و دلش را به دست بیاور، خوب می شوی.
همین کار را کردیم و خوب شد.
همسرم کودک را به خاطر ادرار کردن در منزل آن چنان کتک زده بود که نزدیک بود نفس بچه بند بیایید. »
📒کیمیای محبت، ص۱۲۱
#دوشنبه_های_بصیرتی
—-اقتصاد مقاومتی در کلام امام خمینی / قسمت دوم—-
🔹مذمت وابستگی اقتصادی 👇🏿👇🏿🔹
1.. پی آمدهای وابستگی اقتصادی
امام خمینی رحمه الله:
وابستگی اقتصادی مسئله ای است که وابستگی های بسیاری را به دنبال می آورد. اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته باشد همه جور وابستگی به دنبالش می آید و وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم. وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم. برای اینکه وقتی ما چیزی نداشتیم دستمان به طرف آمریکا دراز می شود و امریکا همه چیز را به ما تحمیل می کند، ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم.
[صحیفه نور، ج 11، ص 426]
2.. وابستگی اقتصادی موجب وابستگی سیاسی
امام خمینی رحمه الله:
من این را باز هم گفتم به بعضی از گروه ها، که انسان خجالت می کشد که یک کشوری که باید صادر کند و صادرکننده باشد، دستش را پیش امریکا؛ این دشمن ملت و دشمن بشریت دراز کند و از او کمک بخواهد... می دانید که اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج، این وابستگی برای ما اسباب این می شود که در امور سیاسی هم وابسته باشیم. ما باید وابستگیمان را از اجانب و از شرق و غرب قطع کنیم. اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقل آزاد مال خودمان باشد، باید در این اموری که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور دیگر کشور است، خودمان فعالیت کنیم و ننشینیم دیگران انجام بدهند.
[صحیفه نور، صص 63 و 64]
3.. وابستگی اقتصادی مساوی با تسلیم مملکت به بیگانگان
امام خمینی رحمه الله:
شما می دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد، خصوصاً این رشته اقتصاد که نان مردم است، در این احتیاج به خارج پیدا بکند و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش را اداره کند خودش را و باید او را اداره کنند، این وابستگی اقتصادی آن هم در این رشته موجب این می شود که ملت ایران، مملکت ایران تسلیم بشود به دیگران.
[صحیفه نور، ج 11، ص 100]
#اقتصاد_مقاومتی_و_امام_خمینی
#ندای_تهذیب
🌷 @nedaye_tahzib
✅ tahzib-howzeh.com
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوشنبه_های_بصیرتی
سخنران: آیت الله حسین مظاهری
"اهمیت فقه معاملات"
کار و تلاش آنقدر مقدس است که خداوند در قرآن تأکید فراوانی نسبت به آن کرده است. کار توزیعی این است که کاری را که عدهای تولید میکنند، عدهای دیگر باید آن را توزیع کنند. یکی از کارهای مهم امیر المؤمنین (ع) در زمان حکومت نظارت بر بازار بود و هر روز صبح در بازار حضور داشتند. اهل بیت (ع) برای اینکه تجار و کسبه مسائل شرعی را بدانند، خیلی پافشاری داشتند. فقها و مراجع در خصوص معاملات مسائل بسیاری مطرح کردهاند. بازار از قدیم الایام تقدس خاصی داشت. صبحها اول وقت میرفتند نزد مجتهدی و درسی از معاملات فرا میگرفتند.
یک اصل مهم در تجارت تک نرخی بودن قیمت اجناس است و این قاعده چه در جزئی فروشی است و چه در عمده فروشی.
#ندای_تهذیب
🌷 @nedaye_tahzib
✅ tahzib-howzeh.com
🎊 23ربیع الاول سالروز ورود #حضرت_معصومه سلام الله علیها به شهر قم در سال ۲۰۱ قمری.
❇️ #رهبر_انقلاب در تحلیل این حادثهی تاریخی فرمودهاند:
⭕️بدون تردید نقش #حضرت_معصومه (سلام اللَّه علیها) در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است.
☀️ این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام)
☀️ و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر #معرفت و #ولایت در طول مسیر در میان مردم
☀️ و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد
☀️ و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند. ۸۹/۷/۲۹
#ندای_تهذیب
🌷 @nedaye_tahzib
✅ tahzib-howzeh.com
♥️ #پیامبر_اکرم پیامبر (ص) فرمودند:
👶 خانه اى كه كودک در آن نباشد، بركت ندارد.‼️
📖 نهج الفصاحه، ص374، ح1096.
💥 قابل توجه خانواده های که مانع فرزند آوری میشوند.
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
مراقبت در گفتار
✨میرزا حبیب الله #رشتی (ازعلمای بزرگ و شاگردان شیخ انصاری) روزی از خیابانی درنجف اشرف می گذشت، دونفر برای پرسشی شرعی خدمت ایشان رسیدند.
ابتدا سوالی را مطرح کردند. میرزا فرمود:((پاسخ آن را نمی دانم))
پرسش دوم نیز مطرح شد. میرزا در پاسخ با قید احتمال پاسخی را ارائه فرمود.
سوال سوم را اظهار کردند، میرزا فرمود: اگر بخواهید بعد از بررسی جواب را خدمتتان عرض خواهم کرد.
آن دو با تعجب یکدیگر را نگریستند ویکی به دیگری گفت: خوش به حال ما
که ملای دهمان از این شیخ داناتر است،
چون هر چه از او می پرسیم سریع جواب می دهد.✨
حدیث پارسایی ص60، 59
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✍ملکوتیان
✨✨✨✨
🆔 @malacootian
🌼چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما
بی نیاز است؟
✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی(ع) فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم...
💥"وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانیه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✍ملکوتیان
✨✨✨✨
🆔 @malacootian
👌آیت الله #بهجت :روح وقتی به عالم بالا رفت میفهمد،این همه تشریفات تو دنیا لازم نبود.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✍ملکوتیان
✨✨✨✨
🆔 @malacootian
خر ما از کُرّگی دم نداشت
مردی خری را دید که در گِل مانده بود . رفت تا صاحب خر را یاری کند . کمک کرد و زور زد . نمیدانست کجای خر را بگیرد و زور بزند . یک بار سرش و یک بار دمش و بار دگر پای خر را میکشید . از بخت بد وقتی دم خر را کشید ؛ دم کنده شد . صاحب خر تاوان خواست.
مرد یاری رسان که دید گرفتار شده به کوچهای گریخت که بن بست بود. خود را به خانهایی انداخت. زن بارداری آنجا بود با دیدن مرد گریزان ترسید و بار بینداخت ( سقط جنین کرد.) شوهر زن باردار نیز با او هم آواز شد و در پی مرد نهاد.مردِ گریزان بر بام خانهای دوید. راهی نیافت، از بام به کوچهایی جهید که در آن پزشکی خانه داشت.جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد. پدر مُرده نیز به آن دو نفر پیوست .
مَرد، هم چنان گریزان، در پیچ کوچه با مردی یهودی سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.پاره چوبی در چشم یهودی رفت و او را کور کرد. او نیز نالان و خونریزان به گروه دنبال کنندگان پیوست .مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند و گفت : ” پناه به تو میبرم. “. قاضی در آن ساعت با زنی شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و دنبال کنندگان را به درون فراخواند .نخست از رهگذر کور شده پرسید .
گفت : این مرد یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص میخواهم .
قاضی گفت : دیه مسلمان بر یهودی نیم است. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !
و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد .جوانِ پدر مرده را پیش خواند .گفت :
این مرد از بام بلند روی پدر بیمار من افتاد و او را درجا کشت . برای قصاص آمدهام.قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش زندگی بیمار نیمی از ارزش فرد سالم است.حکم این است که پدر او را زیر همان دیوار بگذاریم و تو بر او فرود آیی، چنان که نیمهای جانش را بستانی .
و جوان پدر مُرده را نیز که مصلحت در گذشت دیده بود، به پرداخت سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد .
وقتی نوبت به شوهر آن زن رسید که از ترس بار افکنده بود، گفت:
قصاص شرعاً هنگامی روا است که راهِ جبران از دست رفته بسته باشد. میتوان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. باید زنت را طلاق دهی.مرد بینوا فریاد برآورد و با قاضی ستیزه میکرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید . قاضی با صدای بلند گفت : هان ! بایست که اینک نوبت تو رسید .صاحب خر با ترس و لرز گفت :
شکایتی ندارم . میخواهم بروم چند شاهد بیاورم که خر من از کُرگی دم نداشته است .
👈 کانال حکایت نامه
🆔 @hekayatnameh