#تقویم_شیعه
📅 امروز سه شنبه
☀️ 05 مرداد ماه 1400 شمسی
🌙 16 ذی الحجه 1442 قمری
❄️ 27 جولای 2021 میلادی
☀️ #شمسی
➕ آغاز عمليات غرورآفرين "مرصاد" در منطقه اسلام آباد غرب (1367 ش)
➕ اقامه اولين نماز جمعه رسمي جمهوري اسلامي ايران در تهران به امامت آيت اللَّه طالقاني (1358 ش)
🌙 #قمری
➕ درگذشت "محمد بن جياني" منجم مسلمان اندلسي(471 ق)
➕ چاپ نخستين شماره از روزنامه ي "اختر"(1292 ق)
❄️ #میلادی
➕ كشف ماده انسولين (1921م)
➕ ختراع دوچرخه در آلمان (1779م)
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم
▪️14 روز تا آغاز ماه محرم الحرام
▪️23 روز تا عاشورای حسینی
▪️38 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️47 روز تا شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
💠آغاز عمليات غرورآفرين "مرصاد" در منطقه اسلام آباد غرب (1367 ش)
✍️ گروهك تروریستی منافقين با تصور اين كه پذيرش قطعنامه 598 ناشي از ضعف ایران است، فرصت را غنيمت شمرد و با جمع آوري ضد انقلابيون سرخورده، و با بهره گيري از جنگ افزارهاي اهدايي صدام و ديگر اربابان خود، در سوم مرداد 1367، حمله ای را با نام فروغ جاویدان، از غرب كشور به خاك جمهوري اسلامي ايران به قصد فتح تهران و سرنگونی نظام آغاز كردند.
✅ نيروي هوايي عراق با حمايت مقدماتي، آنها را براي ورود به عمق خاك ايران و در نهايت، فتح تهران، ترغيب كرد. با اين اتحاد شوم، قسمت هايي از اراضي ميهن اسلامي مورد تجاوز قرار گرفت. ملت سلحشور و مسلمان ايران، پس از اطلاع از تجاوز منافقين به ميهن اسلامي، به خروش آمده و به جبهه هاي جنگ اعزام شدند.
✅ سرانجام عمليات مرصاد در پنجم مرداد ماه 1367، با رمز مبارك يا علي(ع) به فرماندهی شهید صیاد شیرازی و به منظور مقابله با منافقين در منطقه اسلام آباد و كرند غرب در استان كرمانشاه، آغاز گرديد. رزمندگان اسلام در يك اقدام متهورانه، و با پشتیبانی هوانیروز تعداد زيادي از ادوات سنگين زرهي منافقين را هدف قرار داده و به آتش كشیدند و منافقين را دچار شكست سخت و سنگيني و فراري مفتضحانه کرد. در اين عمليات، 4800 نفر از منافقین كشته و زخمي شدند.
🔴روایت کمتر دیدهشده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ بهمناسبت پنجم مرداد؛ سالروز عملیات مرصاد
♦️منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
♦️یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
♦️خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند.
♦️بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
♦️بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
📚رمز عبور، ۱، صفحهی ۱۱۳
🔰میزان و میزاب
«ابوالحسن احمد بن یحیی» گوید:
از کنار پیرمردی میگذشتم که مصحفی را روبروی خویش نهاده بود. شنیدم آیهای را چنین میخواند:
«ولله میزاب السماوات والأرض»؛ و ناودانهای آسمانها و زمین از آن خداست.
به او گفتم: پدرجان! معنای آیهای که خوانده چیست؟ گفت: معنای آن همین بارانی است که میبارد و تو آن را بارها دیدهای.
گفتم: پدر من! تو آیه را اشتباه میخوانی. آیه اینگونه است:
«ولله میراث السموات والأرض»؛ و میراث آسمانها و زمین از آن خداست.
پیرمرد بهمحض شنیدن سخن من گفت: خدایا! مرا ببخش من مدت #چهل_سال است که این آیه را اشتباه میخواندم.
کتاب ظریفان و قرآن؛ لطیفههای قرآنی؛ نوشته احمد رنجبری حیدر باغی، صفحهی 114.
.
امام خمینی (ره):
یکی از آداب مهمه #قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن شرکت دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیت قلب و حیات باطنی شود، «تعظیم» است؛ و آن موقوف به #فهم_عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن است.
مجموعه تبیان، دفتر سیزدهم؛ قرآن کتاب هدایت در دیدگاه امامخمینی صفحه 101.
#قرآن
.
#رهبر_معظم_انقلاب
🔹#آرمان نظام جمهوری اسلامی را میشود در جملهی کوتاهِ "ایجاد تمدّن اسلامی" خلاصه کرد. #تمدّن_اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگىِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و #آرمان_نظام_جمهوری_اسلامی این است.
۱۳۹۲/۰۶/۱۴
046_Jahad_Ba_Nafs_aminikhaah.ir.mp3
3.43M
💠 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
«هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب #جهاد_با_نفس را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید؛ بعد از یک سال خواهید دید که حتماً عوض شدهاید؛ مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی میکند».
#جهاد_با_نفس
#وسائل_الشیعة
#مصطفی_امینی_خواه
جلسه چهل و ششم
آیت الله حائری (چرا ...).mp3
5.95M
#پادکست_تربیت
📻 آیت الله حائری شیرازی ره :
☀️ یکی از مسائلی که در تربیت وجود دارد اینست که ما جای تقدیرات را برای پوشش تقصیرات بکار نبریم .
خیلی موارد که ما مساله ی قضا و قدر را مطرح می کنیم، جای این کار نیست و این عواقب و تبعاتی دارد و در تربیت اثرات خیلی ناهنجاری می گذارد ... ☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶خشم و غضب هم نیک است هم بد
🔸شهید بهشتی
🔴در کتابخانه يکی از شهرهای #عراق، به #مطالعه پرداخته بود، چون اين کتابخانه در هر شبانه روز تنها چهار ساعت بيشتر باز نبود، جناب امينی هم نمی توانست بيش از چهار روز در آن شهر بماند، با توافقی که ميان وی و رئيس #کتابخانه برقرار شده بود، امينی هر روز هنگام ظهر ـ يعنی ساعت تعطيلی کتابخانه ـ وارد آن جا می شد، کتابدار در را به روی او می بست تا روز بعد ساعت هشت صبح كه در را به رويش می گشود، در نتيجه او روزی بيست ساعت در اين کتابخانه کار کرد و با لقمه نانی که همراه داشت و جرعه آبی که کتابدار در اختيارش می گذاشت، توانست از ميان چهار هزار #نسخه_خطّی، مأخذ دلخواه خود را بيابد، ضمناً زحمتی هم برای کتابدار فراهم نسازد.
حماسه غدیر، ص ۴۸۰
💠#دکتر_سيّد_جعفر_شهيدی از ياران علامه در نجف و تهران می گفت: «روزی علاّمه امينی به من گفت: برای تأليف «#الغدير» ده هزار جلد کتاب خواندهام....او مردی گزافهگو نبود، وقتی می گفت کتابی را خواندهام، به درستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن يادداشت برداشته بود.»
🔵 اثر حق الناس در عدم پیشرفت معنوی
🌺 آیت الله نجابت نقل می کند :
🔹 وقتی که بنده مشرف شدم خدمت آسید علی آقای قاضی، فرمودند :
🔺 هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی.
🔸 خدمت ایشان عرض کردم : « مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند ، یکی خوب درس نمی خواند . بنده ایشان را تنبیه کردم . اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت . در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم . » می فرمودند : « هیچ راهی نداری ، باید پیدایش کنی . » گفتم : « آدرس ندارم . » گفتند : « باید پیدا کنی . »
🌹 آقای قاضی فرمودند :
« هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت ، باب قرب ، باب معرفت باز شدنی نیست . یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است . و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.
کتاب آفات الطلاب (3)
یک: نداشتن انگیزه الهی ؛ قسمت اول
کسی که وارد #حوزه_علمیه میشود و در گروه طلاب علوم دینی قرار میگیرد و با آنها شرکت میکند، باید انگیزه او تحصیل علم دین، آنهم برای خدا و #خدمت به قرآن و اهلبیت پیامبر اکرم علیهمالسلام باشد؛ نه اینکه از روی #بیکاری آمده باشد، یا برای #فرار_از_خدمت_سربازی، یا #نداشتن_شغل، یا برای تصدی پستها و مسئولیتها به این علم و یا لباس نیازمند شده باشد، اینگونه امور از آفات طلبگی است.
قرآن کریم دو هدف روشن را برای طالبان علوم دینی بیان فرمودهاست، یکی تفقه در دین و دیگری ارشاد و انذار مردم. چنانچه میفرماید:
« وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » (سوره توبه آیه 122) شایسته نیست که همه مؤمنان از شهر خارج شوند و کوچ نمایند، چرا از هر گروهی طایفهای از آنان کوچ نمیکنند؟ (و طایفهای بمانند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی پیدا کنند و بههنگام بازگشت (دوستانشان) به سوی قوم خود، آنها را انذار نمایند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.
پس در این آیه دو هدف مشخص شدهاست، یکی #دین_شناسی و دیگری #ارشاد_خلق. بنابراین انگیزههای دیگر باطل است و اگر طلبهای غیر از انگیزه الهی ، انگیزه دیگری داشته باشد، علاوه بر اینکه از #آفات_طلبگی محسوب میشود، طبق فرمایش امام محمد باقر علیهالسلام این شخص در #آتش _دوزخ جای دارد، آنجاکه میفرماید:
«هر کس علم و دانش را طلب کند و تا بر سایر علما مباهات کند یا بر نادانان فخر بفروشد و یا بدینوسیله مردم را به سوی خودش جذب کند، جایگاهش آتش است، زیرا که ریاست صلاح نیست مگر برای اهلش».
پس برای طلاب علوم دینی، انگیزه الهی لازم و واجب است، اگر #انگیزه_الهی نباشد به علم هم عمل نمیکنند و عالم بیعمل میشوند چنانکه حضرت رسول اکرم صلواتاللهعلیه میفرماید:
«أنَّ اَهلَ النَّارِ لَیَتَأذُّونَ مِن رِیحِ العالِمِ التَّارِکِ لِعِلمِهِ» (بحار، ج 2ص 34)
«همانا دوزخیان از بوی گند عالم بیعمل در اذیت و رنج اند.
ادامه دارد......
#کتاب_آفات_الطلاب ؛ صفحه 11-12.
#طلبه_تراز_انقلاب_اسلامی
.
او یک روحانىِ معلّم بود و شهیدِ معلمىِ خود شد. او معلّمی را منحصر به سر کلاس درس نکرد؛ درس هم می داد، دانشکده هم می رفت، ساعت ها تدریس می کرد، در حوزه هم تدریس می کرد؛
اما تعلیم او یک دایره بسیار وسیع تر داشت. او می نوشت و سخن می گفت و شاگردانش در این بخشِ نوشتاری و گفتاری، هزاران برابر شاگردان او در داخل کلاس بودند.
آن سخنی را هم که نیاز زمان بود، انتخاب می کرد.
توصیه می کنم با #سخن_شهید_مطهّری - که همچنان سخن روز است - ارتباط برقرار کنید. یک روز همه عناصری که شهید مطهّری به عنوان یک استوانه فکری در مقابل آنها قد علم کرده بود، سرِ او ریختند؛ و از لحاظ فکری بمبارانشان کردند و از لحاظ حیثیّت اجتماعی نیز وی را مورد تهاجم قرار دادند؛ اما او یک تنه ایستاد. ...
امروز علیالظّاهر #کمونیزم مرده است، اما آن سخنان - که معرف پایه های #تفکّر_اسلامی در جوانب مختلف است – هم چنان #زنده است.
بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت، ۱۳۸۰/۰۲/۱۲
#مطهری_خوانی 3