eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
720 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7هزار ویدیو
728 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
از مرز ابرهای بهاری عبور کرد چشمی که رد پای شما را مرور کرد تنها به شوق لمس شما ابر بی‌امان یک شهر را به وسعت باران نمور کرد روزی هزار مرتبه تقویم نا‌امید تاریخِ روز آمدنت را مرور کرد تأثیر یک غروب غم‌انگیز جمعه بود مضمون این غزل که به ذهنم خطور کرد اصلاً خیال روی شما سال‌های سال دیوان شاعران جهان را قطور کرد شاعر: سید حمیدرضا برقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین (علیه السلام) فرمودند: 🔅اعمَل عَمَلَ رَجُلٍ یَعلَمُ اَنَّهُ مَأخوذٌ بِالإجرامِ، مَجزِیٌ بِالإحسانِ؛ ✳️همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد. بحارالانوار، ج44، ص127 ▪️شرح حدیث: آنچه انسان را به انجام کار نیک وامی دارد، امید به پاداش است. آنچه آدمی را از ارتکاب به عمل خلاف و مجرمانه باز می دارد، ترس از عقوبت است. کسی که به پاداش امید دارد و از کیفر و عقاب بیمناک است، انگیزه ای درونی پیدا می کند که نیکوکار باشد و از بدیها پرهیز نماید. خداوند، اساس عالم را بر این قرار داده که هر کس، نتیجه ی کار نیک و بد خویش را چه در دنیا و چه در آخرت ببیند. این مقتضای حکمت و عدالت الهی است و بارها در آیات قرآن بر آن تأکید شده و گرفتاریهای بشر را هم پیامد عملکرد سوء آنان دانسته است و آخرت را هم بازتاب دنیا معرفی کرده و بهشت برین یا دوزخ سوزان را پاداش و کیفر صالحات و سیّئات مردم برشمرده است. داشتن این باور و عقیده، هم انگیزه آفرین است برای کارهای نیک، هم عامل بازدارنده است از مفاسد و رذایل. پس نتیجه ی نیک و بدمان به خودمان برمی گردد. اگر اهل عمل صالح باشیم، گلی بر سر خود زده ایم و اگر بدکار و مردم آزار باشیم، ریشه ی خود را زده ایم. این همان حکمتی است که سعدی هم به آن اشاره کرده است: از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جو ز جو و کیست که بدی بکارد و خوبی برداشت کند! 📖منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ آداب مدح اهل بیت از نگاه امام خمینی ره: 🔅مجالس روضه، ملتها را بسیج و از آسیب حفظ می‌کند 🔻نه سیدالشهدا به این گریه‌ها دارد و نه این گریه‌ها خودش- فی نفسه- کاری از آن می‌آید، لکن این مجلس ها مردم را همچو مجتمع می‌کنند. این مجالس بالاتر از همۀ جنبه‌های دیگر است. 🔺بی‌خود بعضی از ائمۀما نمی‌فرمایند که برای من در منابر بخوانند و اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. 🔻مسأله، مسئلۀ گریه نیست. مسأله، مسأله، است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، می‌خواستند که این ملتها را با هم کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را کنند تا آسیب پذیر نباشند. ۱۳۵۹/۸/۱۴ رسالت هیئات؛ یک شاخصه از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 ع ❇️مرحوم سیّد عبدالکریم کفاش هفته‌ ای یک مرتبه محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می رسید. حضرت از او پرسید اگر ما را نبینی چه خواهی کرد؟ 🔹عرض می‌ کند:آقا جان می میرم. آقا می فرماید:اگر چنین نبودی،ما را نمی‌ دیدی!! ⚜️⚜️وقتی از او علّت باز شدن راه ملاقات با مولا را پرسیدند، گفته بود؛یک شب جدّم رسول خدا را در عالم رؤیا دیدم ،از ایشان تقاضای ملاقات با حضرت را نمودم. به‌من فرمودند در شبانه روز دو مرتبه برای فرزندم علیه السلام گریه کن. 🔸ازخواب بیدار شدم و این برنامه را یک سال اجرا نمودم، وبه تشرف خدمت حضرت‌نائل آمدم. 📚به نقل از کتاب دستور العمل تشّرف/تألیف حجت الاسلام موسوی مطلق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (25) 🔅زینب (سلام اللّه علیها) و احساس شخصیت در آن كسی كه بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش (سلام اللّه علیها) بود. راستی كه موضوع عجیبی است: زینب با آن عظمتی كه از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا علیها السلام و از تربیت علی علیه السلام به دست آورده بود- در عین حال زینبِ بعد از كربلا با زینب قبل از كربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از كربلا یك شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ما می بینیم در زینب یكی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد. یك بار آن قدر گریه می كند كه بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین علیه السلام با صحبتهای خودش زینب را آرام می كند: «لا یُذْهِبَنَّ حِلْمَكَ الشَّیْطانُ» خواهر عزیزم! مبادا وساوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید. وقتی حسین به زینب می فرماید كه چرا این طور می كنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین طور، مادر همین طور، زینب با حسین اینچنین صحبت می كند: برادر جان! همه ی آنها اگر رفتند بالأخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی ماند. اما همین كه ایام عاشورا سپری می شود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه ی قوی و نیرومند و با آن دستورالعمل ها می بیند، زینب دیگری می شود كه دیگر احدی در مقابل او كوچكترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را به یك زنجیر بسته بودند كه یك سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ام زینب بسته بود. می گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب گذشته است؛ بیست و دو روز رنج متوالی كشیده است كه با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می كنند، یزیدی كه كاخ اخضر او (یعنی كاخ سبزی كه معاویه در شام ساخته بود) آنچنان بارگاه مجلّلی بود كه هركس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می باخت. بعضی نوشته اند كه افراد می بایست از هفت تالار می گذشتند تا به آن تالار آخری می رسیدند كه یزید روی تخت مزیّن و مرصّعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای كشورهای خارجی نیز روی كرسیهای طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطی این اسرا را وارد می كنند و همین زینب اسیر رنج دیده و رنج كشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد كرد كه یزیدِ معروف به فصاحت و بلاغت را كرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می خوانَد و به چنین موقعیتی كه نصیبش شده است افتخار می كند. زینب فریادش بلند می شود: «اَظَنَنْتَ یا یَزیدُ حَیْثُ اَخَذْتَ عَلَیْنا اَقْطارَ الْأرْضِ و آفاقَ السَّماءِ فَاَصْبَحْنا نُساقُ كَما تُساقُ الْاُساری اَنَّ بِنا عَلَی اللّهِ هَواناً وَ بِكَ عَلَیْهِ كَرامَةً؟ » ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته ای (شَمَخْتَ بِاَنْفِكَ! ). تو خیال می كنی اینكه امروز ما را اسیر كرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای و ما در مشت نوكرهای تو هستیم، یك نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر توست؟ ! به خدا قسم تو الآن در نظر من بسیار كوچك و و بسیار پست هستی و من برای تو یك ذره قائل نیستم. ببینید، اینها مردمی هستند كه به جز ایمان و و معنوی همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید كه شخصیتی مانند شخصیت زینب چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور كه انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض كند و اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد تبرّی كند و بگوید: «خدا لعنت كند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این كار را كرد. » چه كسی این كار را كرد؟ زینب چنین كاری را كرد. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 53-51.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب آه 16.mp3
7.01M
فصل شانزدهم: خطبه های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در کوفه و حرکت اسیران به سمت شام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا