eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
913 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
«اَلا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلوبُ» : آگاه باشید تنها با یاد خدا دل ها آرام میگیرد . اگر می خواهیم آرامش پیدا کنیم ، اگر می خواهیم اضطراب از زندگی ما رخت بربندد ، اگر می خواهیم بیماری های روحی ما بر طرف شود باید ذاکر باشیم . چرا که در لحظه ای که انسان به یاد خدا نیست و خدا از قلبش خارج شده ، غیر خدا مثلا دنیا به جای خدا در قلبش قرار گرفته است و هر آنچه غیر خداست فانی و از بین رفتنی است . شخص دائم نگران کم و زیاد آن و فنا و بقا آن است و هیچ گاه آرام نمی گیرد . در حالی که اگر خداوند در قلب او جای گیرد ، در واقع یک عالمِ قادرِ حیِ باقیِ کافی میهمان قلب اوست و دیگر هیچ جای نگرانی نیست . اما گاهی می بینیم انسان هایی را که آرامش دارند ولی به یاد خدا نیستند . آرامش آن ها از کجاست ؟ مگر ذکر خدا تنها عامل آرامش نبود ؟ آری ، آن عده ای که می بینیم بدون هیچ ذکری آرامش دارند ، آرامش آن ها حاصل مثلا قرص های اعصاب است یا مثلا موسیقی است یا مثلا لمس یک دست نرم و لطیف ! اما نکته این جاست که این گونه آرامش موقتی است و زود از بین می رود . در حالی که آرامش حاصل از یاد خدا یک آرامش دائمی است ؛ نه فقط این دنیا بلکه آخرت را هم در بر می گیرد . ذکر خدا آرامش و اطمینانی به انسان می دهد که این آرامش های سطحی و مقطعی دنیا در مقابل آن هیچ است و کسی که به آن ها قناعت کند ، قطعا ضرر کرده است . 🍃 🌺🍃 @takhooda
«مَن اَکثَرَ ذِکرَ اللهِ اَحَبَّه» : کسی که خدا را زیاد یاد کند او را دوست دارد . هر اندازه که انسان سعی کند به خدا توجه داشته باشد و سعی کند که در مقامِ "توجه" استقامت و ثبات قدم داشته باشد ، هر چه بر این حال بیشتر باقی بماند قلبش شعله ور تر می شود و محبتش نسبت به خداوند افزون تر . و این محبت ما به خدا باعث می شود که او نیز ما را بیشتر دوست بدارد . خداوند در قرآن کریم می فرماید : « اُذکُرونی اَذکُرکُم» : مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم . شکی نیست که خدا به همه خلائق توجه دارد و همیشه به یاد همه آن هاست ، اما این یک توجه عام است . از این آیه برداشت می شود که یاد خدا باعث می شود که خدا به طور خاص به ما توجه کند و مسلما توجه خاص خدا فوائد بیشتری برای انسان دارد . البته اولیای خدا به دنبال سود و فایده شخصی نیستند ؛ آن ها عاشق خدا هستند و همین که معشوق به آن ها توجه کند گویی همه عالم را به آن ها داده اند و از این رو به سراغ ذکر الهی می روند . در حدیثی از امام صادق هست که : [خداوند می فرماید :] هر کس مرا در نهان یاد کند من او را آشکارا یاد می کنم . این حدیث یکی از آثار ذکر را توجه الهی بیان می کند . بعلاوه این نکته که اگر این ذکر پنهانی باشد خداوند او را آشکارا یاد می کند . گویا خداوند در جزای ذکر پنهانی او طوری به او توجه می کند که آثار این توجه در ظاهر و در مقابل چشمان اطرافیان نمایان می شود . مثلا ذکرپنهانی و خالصانه نورانیتی به انسان می دهد که نمایان است و دیگران را به سمت انسان جذب می کند . 🍃 🌺🍃 @takhooda
انسان فطرتا موجودی لذت طلب است و ما نمی توانیم و نباید این غریزه او را از بین ببریم . خدا وقتی چنین چیزی را به انسان داده بی شک مفید است و باید از آن استفاده شود حال یا در این دنیا یا در آخرت و یا هر دو . پس در بحث وارستگی از لذات دنیایی قرار نیست اصل غریزه لذت سوخته شود بلکه قرار است با لذت دیگری جایگزین شود و آن لذت ، لذتِ ذکر است . انسان تا زمانی که لذات معنوی را نچشیده باشد خیال می کند که هیچ لذتی بالا تر از لذات دنیایی نیست ولی اشتباه می کند . برای درک بهتر موضوع به توضیح زیر دقت کنید : حکما می گویند که وقتی تعادل بیولوژیکی بدن به هم می خورد و انسان با غذا ، خواب ، ارضاء جنسی و ... آن را به حد تعادل می رساند خیال می کند که الآن لذت برده است . در حالی که این تنها یک حس راحتی است ، حسی است که همیشه قبل آن یک «الم» (احساس ناراحتی و درد) است ، انگار این حس ، حس لذت نیست بلکه حس عدم الم ،عدم گرفتاری و عدم سختی است . می توان این طور بیان کرد که در این حس انسان از یک حالت منفی به حالت صفر می رسد . و این حس موقتی است چرا که بعد از رفع گرفتاری و الم و بعد از ارضاء میل و وقتی که انسان به حالت تعادل و صفر رسید چیزی نمی گذرد که برای انسان یک نواخت وعادی می شود و دیگر آن حس لذت کاذب از بین می رود . اما لذت معنوی مشوب به الم نیست و در نتیجه موقتی نیست و کماکان ادامه دارد . حسی است که انسان را از حالت صفر به حالت مثبت در می آورد ، چرا که پشت زمینه آن یک الم و گرفتاری و کاهنده و منفی کننده نبوده است . در چنین حسی بن بست و انتها معنا ندارد . یکی از مصادیق این حس و این لذتِ معنوی ، ذکر است . حالا که لذتی بهتر برای جایگزین کردن لذات مادی پیدا کردیم ، می توانیم لذت ذکر را جایگزین لذات مادی کنیم و از لذات دنیایی وارسته شویم . باز تاکید کنم بحث ما خشکاندن غریزه لذت نیست بلکه تغییر آن چه از آن لذت می بریم از دنیای پست و نا چیز به چیزی عالی و معنوی مثل ذکر است . 🍃 🌺🍃 @takooda
درابتدا نکاتی عرض کنم در مورد "خود" : ما در وجودمان چند"خود" داریم . یکی را خود حیوانی و یکی را خود قدسی و واقعی می نامند . خود حیوانی همان خودی است که مشترک است بین انسان و حیوان. این خود ، خود سرکشی است که اگر مهار نشود ممکن است خرابی هایی را به بار بیاورد . اما خود قدسی و واقعی انسان همان خودی است که به درجات والا صعود میکند و جنبه های ملکوتی انسان را اداره میکند . این "خود" برخلاف خود حیوانی مخصوص انسان است و پشتوانه عروج انسان در عالم حقیقت . در اینجا منظور ما از خودیابی ، یافت همان "خود" واقعی انسان است . حال به بررسی یک آیه و یک حدیث می پردازیم : 1 – از امام علی(علیه السلام): مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَهُ . 2 – " وَ لا تَکونوا کَالّذینَ نَسوُاالله فَاَنسَیهُم اَنفُسَهُم " ( زمر – 15 ) طبق حدیث امام علی علیه السلام شناخت خود باعث شناخت پروردگار میشود و طبق آیه فراموش کردن خود باعث فراموش کردن خدا می شود . جمع بندی این دو اینگونه بنظر می رسد هم می توان گفت خداشناسی علت و خودشناسی معلول است و هم می توان گفت خودشناسی علت و خداشناسی معلول است. آیا تناقضی نیست ؟ بنظر من توجیه این مطلب اینگونه است که انسانها همگی فطرتا یک شناختی ولو اندک از خدایشان در درونشان هست . این شناخت درصورتی که فراموش نشود و انسان دائما متذکر آن باشد باعث میشود انسان بیشتر به یاد خودش و استعدادهای خودش و نعمتهایی که خدا به او داده بیافتد و این زمینه ای برای تفکردرخود و افزایش شناخت انسان از خود میشود و این شناخت ، شناخت ما را نسبت به خدا افزایش میدهد و یک چرخه افزاینده به وجود می آید . 🍃 🌺🍃 @takhooda
🌺🍃🌺🍃 🌸 مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض سی روز، پسرم را ملتزم به خواندن نمازهایش کنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم! و اشک در چشمانش جمع شد... 🌺 عروس جواب داد: مادر، داستان سنگ و گنج را شنیده‌ای؟ می‌گویند: سنگ بزرگی، راهِ رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد، با پتکی سنگین، نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد؛ 🌼 مردی از راه رسید و گفت: تو خسته شده‌ای، بگذار من کمکت کنم... مرد دوم، تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست؛ اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند، توجه هر دو را جلب کرد. 🌷 طلای زیادی زیر سنگ بود! مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود گفت: من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است! مرد گفت: چه می‌گویی؟! من نود و نه ضربه زدم، دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی! مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. 🍁 مرد اول گفت: باید مقداری از طلا را به من بدهد زیرا من، نود و نه ضربه زدم و سپس خسته شدم؛ و دومی گفت: همه‌ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم. 🍀 قاضی گفت: مرد اول، نود و نه جزء آن طلا از آنِ اوست؛ و تو که یک ضربه زدی، یک جزء آن، از آنِ توست؛ اگر او نود و نه ضربه را نمی‌زد، ضربه‌ی صدم نمی‌توانست به تنهایی سنگ را بشکند. 🌟 و تو مادر جان! سی سال در گوش فرزند، خواندی که نماز بخواند، بدون خستگی... و اکنون من فقط ضربه‌ی آخر را زدم! 💫 چه عروس خوش‌بیان و خوبی که نگذاشت مادر، در خود بشکند؛ و حق را، تمام و کمال به صاحب حق داد؛ و نگفت: بله مادر، من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم... این گونه، مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی‌ثمر نبوده است. ✨ اخلاقِ اصیل و زیبا از انسانِ اصیل و با اخلاق سرچشمه می‌گیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حقِ خود می‌دانند، کم نیستند اما خداوند از مثقال ذره‌ها سؤال خواهد كرد. 🌹 پیامبر اکرم(ص) فرمودند: کامل‌ترین مؤمنان از نظر ایمان، کسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد؛ و خوشرویی، دوستی و محبت را پایدار می‌کند. 🍃 🌺🍃 @takhooda
❄️✨🌼✨❄️✨🌼✨❄️ 🌾 💠در صورت ‌قرائت مداوم گره های زندگی باز خواهد شد امدادهای غیبی شامل حالتون میشہ تمام اموراتتون رونق خواهد گرفته حداقل روزانه یک مرتبه در ثلث آخر شب اثر بهتری دارد (ساعت ۲۳ به بعد) غفلت نشود.🌈🌈 🍃 🌺🍃 @takhooda
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه و پند آموز ✍ روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم .من شیفته زیبایی این دختر و جادوی چشمانش شده ام . پدر با خوشحالی گفت :بگو این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم و به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تونیست و تو نمیتوانی او راخوشبخت کنی او را باید مردی مثل من که تجربه زیادی در زندگی دارد سرپرستی کند تا بتواند به اوتکیه کند پسر حیرت زده جواب داد :امکان ندارد پدر کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما. پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به اداره پلیس کشید ماجرا را برای افسر پلیس تعریف کردند. افسر دستور داد دختر را احضار کنند تا از خود او بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند افسر پلیس با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی اوشد و گفت :این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است و این بارسه نفری باهم درگیرشدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند وزیر با دیدن دختر گفت :اوباید با وزیری مثل من ازدواج کند. و..قضیه ادامه پیداکرد تا رسید با شخص امیر امیرنیز مانند بقیه گفت:این دختر فقط با من ازدواج میکند... بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت :راه حل مسئله نزد من است . من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد. ...و بلافاصله شروع به دویدن کردوپنج نفری :پدر؛ پسر؛ افسرپلیس ؛ وزیر و امیر بدنبال او.ناگهان .هرپنج نفر باهم به داخل چاله عمیقی سقو ط کردند دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت: آیا میدانید من کی هستم؟! من دنیا هستم !! من کسی هستم که مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم باهم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من از خود و اطرافیان و انسانیت غافل میشوند تا زمانیکه در قبر گذاشته می شوند درحالی که هرگز به من نمیرسند..! 🍃 🌺🍃 @takhooda
🍃🌺🍃 @takhooda 🍃🌺🍃 عجیب ترین معلم دنیا بود چون عجیب ترین امتحان های دنیا رو می گرفت... هر هفته وقتی امتحان تموم می شد برگه ها رو ازمون نمی گرفت ... می گفت خودتون تصحیح کنید اونم نه تو کلاس تو خونه ... دور از چشم خودش ... اولین باری که برگه ی خودم رو تصحیح کردم سه تا سوال رو غلط جواب داده بودم ... نمی دونم ترس بود یا عذاب وجدان ، هر چی بود نذاشت جواب های غلط رو درست کنم و به خودم بیست بدم ... فردای اون روز وقتی بقیه ی بچه ها برگه های امتحانشون رو تحویل دادن فهمیدم همه بیست گرفتن... همه بیست گرفتن به جز من ... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم ...بهم می گفتن خب مثل ما جواب هایی که غلط نوشته بودی رو درست می کردی تا بیست بگیری ولی من نمی خواستم خودم رو گول بزنم ... نمی خواستم چشمام رو به روی اشتباهاتم ببندم ... گذشت و گذشت تا امتحان اصلی رسید ... همون که نمره ش می رفت تو کارنامه ... امتحان که تموم شد ، معلم برعکس همیشه برگه ها رو جمع کرد و گذاشت تو کیفش... چهره ی هم کلاسی هام دیدنی بود...‌ رنگ و روشون پریده بود و ناراحت بودن... اونا فکر می کردن این امتحان هم خودشون تصحیح می کنن و با درست کردن جواب های اشتباه به خودشون بیست میدن ولی این بار فرق داشت این بار قرار بود حقیقت مشخص بشه...چند روز بعد وقتی معلم نمره ها رو خوند بهترین نمره ی کلاس رو گرفته بودم چون تنها کسی بودم که از خودم غلط می گرفتم و چشمم رو به روی اشتباهاتم نمی بستم ... زندگی ما پر از امتحان های کوچک و بزرگه... خیلی از ما آدما تو زندگی انقدر چشممون رو به روی اشتباهاتمون می بندیم و خودمون رو فریب میدیم که باورمون میشه هیچ مشکلی نداریم و نمره مون بیسته... ولی یه روز دیگه خودمون به خودمون نمره نمیدیم ... یه روز برگه مون میوفته دست معلم آسمون ها... اون روز خیلی چیزا مشخص میشه و نمره ی واقعی می گیریم ... راستی تو امتحان زندگی چه نمره ای می گیریم؟! 👤حسین حائریان ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎🍃 🌺🍃 ‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@takhooda
🍃🌸🍃 ✨‌" آموختم " تلافی کردن از انرژی خودم می کاهد. " آموختم " گاهی از زیاد نزدیک شدن، فراموش می شوی. " آموختم " تا با کفش کسی راه نرفتم، راه رفتنش را قضاوت نکنم. " آموختم " گاهی برای بودن، باید محو شد. " آموختم " دوستِ خوب پادشاهِ بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند. " آموختم " از کم بودن نترسم اگر کم باشم شاید ولم کنند، ولی زیاد که باشم حیفم میکنند. " آموختم " برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم. 🍃 🌺🍃 @takhooda
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼 ■پندهایی برای اونهایی که رسیدن به عمر ۳۵ و ۴۰ و ۵۰ و یا بیشتر .... ▪️ پند اول : هر سال حجامت رو انجام بده حتی اگر خدا رو شکر گرفتار هیچ درد و مرضی نیستی ! ▪️ پند دوم : همیشه آب بخور حتی اگر تشنه نباشی و احساسش رو نداشته باشی ، که بیشتر مشکلات سلامتی مون از کم آبی بدن هست ! ▪️پند سوم : ورزش کن حتی اگر در اوج مشغولیت باشی ، جسمت باید تحرک داشته باشه حتی اگر پیاده روی و یا شنا باشه ... ▪️ پند چهارم : غذات راكم کن . هوس خوردن رو ترک کن که هیچ خیری درش نیست. خودت رو محروم نکن از خوردن ولی مقدارش رو کم کن ! ▪️پند پنجم : تا جای ممکن کمتر از ماشین استفاده کن، سعی كن که پیاده بری مسجد ، بازار ، خونه کسی و یا هر جای دیگه ای ... ▪️ پند ششم : از عصبانیت دوری کن ، قهر و ناراحتی رو ترک کن ، سعی کن مسائل رو آسون بگیری . خودت رو در شرایط ناراحت کننده قرار نده ، همه اینا سلامتیت رو از بین میبره و روحیه ات رو داغون میکنه ! ▪️ پند هفتم : همان طور که میگن پولت رو توی آفتاب رها کن و خودت بشین تو سایه ! برای خودت و اطرافیانت چیزی کم نذار ! که پول اومده تا ما راحت زندگی کنیم ، نه اینکه ما زندگی کنیم تا جمعش کنیم فقط ... ▪️ پند هشتم : نه حسرت کسی رو بخور ، و نه حسرت کاری که نمیتونی انجامش بدی ، و نه حسرت چیزی که نمیتونی بدستش بیاری ، از ذهنت کنارشون بزن ، اصلا فراموشش کن ! ▪️ پند نهم : فروتن باش و باز هم فروتن ... که پول و مقام و قدرت و نفوذ و همه چیز با غرور و خود بزرگ بینی از بین میره ! اما متواضع که باشی همه دوستت خواهند داشت و خداوند هم قدر و منزلتت رو بالاتر خواهد برد . ▪️پند دهم : موهای سرت که سفید شد به این معنا نیست که داری به آخر عمرت نزدیک میشی ! بلکه نشونه اینه که زندگی بهتری داره آغاز میشه ، خوش بین باش ! خاطره بساز ، برو سفر ، خودت رو با خوشی های حلالِ دنیوی سرگرم کن ! ▪️ پند آخر : نمازت رو هرگز ترک نکن ! که نماز برگ برنده تو از دنیاست برای روزی که نه ثروت بدردت میخوره و نه فرزند ... از خداوند منان طلب موفقیت و بخشش و سلامتی دارم برای همگی مان ..... ‌🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 وقتی کسی تو را میرنجاند، ناراحت نشو، چرا که این قانون طبیعت است... درختی که شیرین ترین میوه ها را دارد، بیشترین سنگها را می خورد... 🍃 🌺🍃 @takhooda
یکی از دوستان در مشکلات زیادی گرفتار شده بود. طوری که هر کاری می‌کردیم و می‌کرد ، مشکلاتش هیچ تکانی نمی‌خورد و وقتی مشکلی حل می‌شد، مشکل دیگری برای او پیش می‌آمد. شب قدر بود در مسجد کنار هم نشسته بودیم التماس دعایی جانسوز کرد و آه سردی از ضمیر کشید . حس کردم می‌خواهد سخنی بگوید ولی نمی‌تواند، کمکش کردم تا راز خود را فاش کرد. گفت: حدود 5 سال پیش برای خواهر‌زنم، خواستگاری آمد و پدرزنم کشاورز ساده‌ای بود که به من اعتماد زیادی داشت. مرا مامور کرد که از خواستگار تحقیق کنم، به محل کارش رفتم ، پسر بسیار مودب و متین و مومنی بود که در بازار در غرفه کوچکی که برای خودش بود، لباس می‌فروخت. حس حسادت من گل کرد، و شیطان در من وارد شد و من مطمئن بودم که خواستگار جدید اگر تایید شود و داماد گردد، جایگاه من در نزد خانواده پدر خانمم به کل از بین خواهد رفت. و چاره ندیدم جز از او عیب‌جویی کنم. به خانه رفتم و از او عیب جویی کردم و گفتم، هرچند انسان مومنی است ولی شلخته است. هرچند مغازه دارد ولی در مغازه نمی نشیند و با ارثیه به گمانم آن را خریده است و.... بالاخره با کمک شیطان و گل‌کردن صفت خبیثه حسادت در وجود من، نتیجه مورد نظر شیطان و من حاصل شد و آن خواستگار رد شد. خواهر‌زنم بعد از مدتی خداوند جایگاه و سرنوشت او را در موقعیت بالاتری گشود، و با یک استاد دانشگاه که وضع مالی عالی داشت ازدواج کرد و من بسیار ناراحت شدم که کاش حداقل ما شیطنت نمی‌کردیم و باجناق مان همان غرفه‌دار بازار می‌شد. دقیقا بعد از گذشت دو روز از اجرایی شدن نقشه شیطانی من، روزی نیست که من دچار اتفاقات بد نشوم و گره‌ای در زندگی من بسته نمی‌شود مگر دیگری بلافاصله گشوده می‌شود. و این مجازات کسی که حسادت در او نفوذ کند. این را گفت و اشکی ریخت و در شب قدر دست بر توبه برد . توبه ای که باید برای پذیرش آن زمان به عقب برمی گشت و می شد سرنوشت خواستگار جوان بی گناه را ترمیم کرد. توبه سختی که اگر خدا هم ببخشد عذاب وجدانش برای همیشه باقی می ماند.... ⚠️بیشتر از هرچیزی مواظب حق الناس باشیم.... 🍃 🌺🍃 @takhooda
✅ تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود ! گفت : دخترم این چه حجابیه که داری ؟ همه ی موهات بیرونه ؟ دختره با پررویی گفت : تو نگاه نکن ! بعد از چند دقیقه  پیر مرد کفشش را درآورد بوی جوراب در فضا پخش شد !! دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیر مرد گفت : اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی ؟ پیرمرد باخونسردی گفت : تو بو نکن ! جامعه چهاردیواری اختیاری ما نیست ! دست برداریم از توجیهات شیطانی...! جامعه محل شهوترانی نیست پوشش نامناسب تو در حریم عمومی , حق الناس است... حق به هم ریختن امنیت اخلاقی جامعه را نداریم. اگر دین هم ندارید , دنیای دیگران را با توجیه شیطانی" دلم می خواهد" به هم نریزید... حق الناس , حق الناس است چه دلت بخواهد و چه نخواهد بدحجابی تو حق الناس است... دین و دنیای دیگران را تباه نکن هر پوششی مناسب مکان عمومی نیست ..همانطور که هر رفتاری مناسب مکان عمومی نیست... 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فوق العاده زیباست این متن... وقتی ناراحتی تصمیم نگیر وقتی دیر میشه عجله نکن وقتی یکیو دوسش داری زود بهش نگو بذار خودش بفهمه وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه, فکر نکن همه مثل خودتن .! 🍃 🌺🍃 @takhooda
▪️مردی نزد امیرالمومنین علی (ع) آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم: ۱.چه چیز «از آسمان عظیم تر» است؟ ۲.چه چیز «از زمین پهناورتر» است؟ ۳.چه چیز «از کودک یتیم ناتوان تر» است؟ ۴.چه چیز «از آتش داغ تر» است؟ ۵. چه چیز «از زمهریر سردتر» است؟ ۶. چه چیز «از دریا بی نیازتر» است؟ ۷. چه چیز «از سنگ سخت تر» است؟ ▫️امام علی (ع) در پاسخ به این هفت سوال فرمودند : ۱. «تهمت به ناحق» از آسمان عظیم ترست. ۲. «حق» از زمین وسیع تر است. ۳. فرد«سخن چین» ، ازکودکی یتیم ضعیف تر است. ۴. «آز و طمع» از آتش داغ تر است. ۵.«حاجت بردن به نزد بخیل» از زمهریر سردتر است. ۶. بدن شخص با «قناعت» از دریا بی نیازتر است. ۷. «قلب کافر» از سنگ سخت تر است. 🍃 🌺🍃 @takhooda
خدایا 🙏 آدم وقتی تنها میشود✨ آدم وقتی خیلی ، خیلی تنها میشود✨ تازه اول آشناییش باتوست✨ 🙏یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🙏 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍مومن در غم و شادی انسانی، همیشه شاد و آرام است 👌 وقتی انسان رشد حقیقی می‌کند و به کمالی که برایش آفریده، نزدیک می‌شود، و آرام می‌شود و اگر از آن کمال محروم بشود، دچار عوارضی مثل سردرگمی، ناامیدی، پوچی، استرس و.... می‌شود. همه کمالات را همه که داشته باشد، باز می‌بینید که غصه می‌خورد و ناراحت است. چون به حقیقت انسانی و آن چیزی که آن را حقیقت خودش می‌داند، نمی‌رسد. کمالات دیگر هیچ وقت ارضایش نمی‌کند. 😑خیلی از مردم دنیا دوست دارند شبیه دیگران بشوند. مثلاً «رابین ویلیامز» که یک بازیگر به آن مهمی در هالیوود، فیلم‌­هایش چقدر فیلم‌­های عالی هستند، ولی خودکشی می‌کند. «جیم‌کری» را شما ببینید که فیلم­‌هایش را هنوز هم تلویزیون نشان می‌دهد. همه هم لذت می‌برند و می‌خندند. ولی به خاطر افسردگی تا الان سه بار دست به خودکشی زده. چون اینها رشد حقیقی نکرده اند. خیلی‌ها می‌گویند خوش به حال این و آن. ای کاش ما جای آنها باشیم. تلاش هم می‌کنند که شبیه اینها بشوند. اما نمی دانند که در درون آنها چه می گذرد. 🌺🍃لذت­ها و شادی­‌های بخش انسانی حقیقی­‌اند. غم‌­هایش هم غم‌­های قشنگ و حقیقی است. ولی آدمی که غصه این چهار بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی) را می‌خورد، خودش بی‌قیمت و جهنمی می‌شود. 🌺🍃همانطور که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «مَنْ بَكَى عَلَى اَلدُّنْیَا دَخَلَ اَلنَّارَ= هر کس برای دنیا بگرید، داخل جهنم می­‌شود». ❤️🍃هر بار که غصه خوردن برای یکی از این امور پیش بیاید، فشار قبر انسان را زیاد می‌کند و اخلاق انسان را خراب می‌کند. 😍 برای همین هم مؤمن همیشه شاد است. این است رمز فرمایش حضرت زینب س که فرمود: «و ما رایت الا جمیل= چیزی جز زیبایی ندیدم» و خیلی ها هنوز آن را درک نکرده اند. 👌پس علامت مؤمن بودن، به نماز خواندن و روزه گرفتن و حرم رفتن نیست. اینها خوبند و باید باشد؛ اما از کجا می‌توانیم بفهمیم که چه کسی مؤمن است؟ ❤️🍃 از شاد و آرام بودنش. ادامه این مبحث زیبا در کانال آرامشی از جنس خدا 🍃 🌺🍃 @takooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅علت ترس از مرگ چیست ؟ اصلا چرا باید از مرگ بترسیم ؟ ✍️ عمده‌ترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارت‌اند از: 1. ناآگاهی از حقیقت مرگ: حضرت امام هادی علیه‌السلام، به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بی‌تابی کرده و می‌گریست، فرمود: «یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه»؛ «‌ای بنده خدا، تو از مرگ می‌ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی‌شناسی»(1). اگر انسان، مرگ را نابودی و فنا تفسیر نکرده بلکه انتقال از سرای فانی به سرای باقی بداند، از مرگ هراسی به دل راه نمی‌دهد . 2. دل‌بستگی شدید به دنیا: انسانی که شیفته‌ی دنیا و غرق در مادیات شده است؛ برای بهره‌مند شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرارسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می¬برد، زیرا چنین می‌پندارد که مرگ پایان‌بخش تمام لذت‌ها و کامیابی‌های اوست و او را از علایق و دل‌بستگی‌هایش، برای همیشه جدا می‌سازد . حضرت امام علی علیه‌السلام با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسان‌ها این انگیزه را ایجاد می‌کند که به دنیای زودگذر دل نبندند . می‌فرمایند: «أیها الناس إنما الدنیا دار مجاز ، و الآخرة دار قرار»؛ «ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است». (2) 3. ترس از حسابرسی اعمال: قرآن کریم می‌فرماید: «وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین»؛ «ولی آن‌ها هرگز تمنای مرگ نمیکنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستادهاند و خداوند ظالمان را به‌خوبی میشناسد».دين مقدس اسلام ، برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تأکید می‌کند . 📚1. معاني الأخبار، النص، ص ۲۹۰ . 📚2. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص۳۲۰ 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*براساس یک جریان واقعی* موضوع:اعتقادی واخلاقی توی یکی از بهترین مراکز فروش لپ تاپ و کامپیوتر تهران مغازه گرفته بودم. روز افتتاح بود، کلی وقت و هزینه صرف کرده بودم تا بهترین دکور ممکن رو برای مغازه طراحی کنم و بسازم. هر کی رد می‌شد تبریک می‌گفت همه از دکور تعریف می‌کردن، اون هم توی این پاساژ که هر مغازه برای خودش سمبل زیبایی بود. تعدادی از همسایه‌ها برای تبریک اومدن توی فروشگاه، بعد از کلی تعریف و ابراز محبت، رفتند. موقع رفتن یکی از همسایه‌ها که مردی حدوداً 45-50 ساله بود، به من گفت: «دکورت فوق العاده زیباست، اما اون تابلویی که اونجا زدی، کلاس مغازه رو پایین میاره! دیگه مردم به این چیزای مذهبی اهمیت نمیدن. اگه به جای اون یه بطری خالی مشروب بذاری کلی زیباتر می‌شه و فروشِت رو بیشتر می‌کنه برگشتم دیدم داره به تابلویی اشاره می‌کنه که بالای سرم زده بودم و نوشته بود: "اَلا اِنَّ خاتَمَ الْاَئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ" یه لحظه تمام بدنم یخ کرد خیلی سعی کردم عصبانی نشم! توی روی من واستاده داره مهمترین رکن اعتقادی من رو با چی مقایسه می‌کنه؟!! خودمو جمع و جور کردم و گفتم: «اگه فرصت دارین چند دقیshabا هم صحبت کنیم؟» گفت: «موردی نداره» چند دقیقه‌ای هر چی بلد بودم در دفاع از دین گفتم، ولی زیر بار نمی‌رفت. گرم صحبت بودیم که یک آقای شیک پوش به همراه یک خانم نسبتاً بد حجاب وارد شدند و شروع کردن به قیمت کردن و اطلاعات گرفتن به همسایه‌ام گفتم: «چون من از شما خواستم بمونید، اگه می‌خواید برید تا بعداً با هم صحبت کنیم.» گفت: «نه می‌شینم تا کار اینا تموم بشه» هی قیمت کردند، تا روی یک مدل به نتیجه رسیدن، وقتی قیمت رو بهشون گفتم، خانمه گفت: «ما همین مدل رو با 30 هزار تومن قیمت کمتر توی یه مغازه دیگه دیدیم، بهمون کمتر بدین گفتم: نمیشه قیمت ما اینه گفت: ببین آقا! گرون‌تر هم بدین ما از شما خرید می‌کنیم، ولی تخفیف بدین خلاصه بعد از کلی چونه زدن با 30 هزار تومن تخفیف خرید کردن موقع بیرون رفتن خانمه برگشت و گفت: می‌دونید چرا خواستیم از شما خرید کنیم؟ بخاطر اون تابلوی نام امام زمان علیه‌السلام که بالای سرتون زدین من برای بدرقه مشتریها پشت سرشون راه افتادم که دیدم همسایه‌ام پاشد، گفتم: "آقا حالا بر می‌گردم صحبت می‌کنیم" مشتریا رو که تا دم در مشایعت کردم، برگشتم دیدم همسایه‌ام رو به تابلو وایستاده اشک تو چشمش جمع شده و با بغض میگه: «آقا غلط کردم، می‌خواستین به من بفهمونید، فهمیدم، غلط کردم، ببخشید» 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا