eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
913 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد. از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی... از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...! 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👀( حکایت سلاح دعا)👩💞👱 🌹حکایتی زیبا پند آموز: حکایت کنند مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت. همسرش او را تحریک کرد به دریا برود، شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند. مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد. قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد. او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد. او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند؟ همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد، پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود. پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟ او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است، پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد. او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود. پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است. همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمیتوانست بخوابد... پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد و درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت. پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد. وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد... پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است. پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند. بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد. پادشاه به او گفت: -آیا مرا میشناسی...!؟ -آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی. -میخواهم مرا حلال کنی. -تو را حلال کردم. -می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟؟؟ 🍃🌸🍃 گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم : پروردگارا... او قدرتش را به من نشان داد، تو هم قدرتت را به او نشان بده! این داستان تاریخی یکی از زیباترین سلاحهای روی زمین را به ما معرفی میکند، این سلاح سلاح دعا است... 💠💠💠 ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺳﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻋﺸﻖ ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻣﻜﻦ! ... ﻻﻑ ﻣﺮﺩﯼ ﻣﯽﺯﻧﯽ! ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎﺵ ! ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻋﺎﺷﻘﯽ ، ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺑﺎﺵ ... ! ﺩﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﯼ ، ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﺑﺎﺵ! ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻭﯼ ، ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺵ ! ... ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﯾﻦ ، ﺩﻛﺎﻥﺩﺍﺭﯼ ﻣﻜﻦ ! ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽﺭﻭﯼ ، ﻛﺎﺭﯼ ﻣﻜﻦ! ... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺎﻃﻦ ﻧﻤﺎ! ﺑﺎﻃﻨﯽ ﺁﻛﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﺪﺍ ! .. . ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺭﻑ ِ ﺑﯽ ﺧﺮﻗﻪﺍﯼ! ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻨﺪﻩﯼ ﺑﯽ ﻓِﺮﻗﻪﺍﯼ! ... ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ، ﺗﺎ ﻛﻪ ﻣﻌﺸﻮﻗﺖ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﻛﯿﺴتی 🍃🌺 @takhooda
قلب انسان به طور طبیعی میل به خوبی ها و پاکی ها و زیبایی ها دارد و چون میلش به سمت آن هاست دائم آن ها را یاد می کند و این ها همگی در خدا هست پس چرا انسان دائم به یاد خدا نیست ؟ یکی از عللی که ممکن است در انسان باعث شده باشد که خدا را یاد نکند این است که قلب او بیمار شده باشد و از حالت طبیعی خارج شده باشد و میلش به سمت خوبی ها کمتر شده باشد که ما به آن می گوییم قساوت قلب ، یا میگوییم که شیطان دلش را احاطه کرده است . چه میشود که انسان دچار قساوت قلب می شود ؟ قلب انسان با تعامل زیاد با مال و فرزندان ودنیا نسبت به آن ها علاقه مند می شود و این علاقه به غیر قلب را قسی می کند و مانعی می شود تا انسان نتواند خدای خویش رادر قلب خود جای دهد و او را یاد کند . 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارالهی ، تو از علاقه ی من نسبت به خودت آگاهی ومی دانی که چقدر مشتاق رسیدن به توام ولی هر وقت تصمیم گرفتم که به سوی تو بیایم گناه به سراغم آمد و مرا ازتو دور ساخت. همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روز که شده آنچه باشم که تو می خواهی و آنچه کنم که تو می پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال برآورده شدن این آرزو را به من نداده است. بارالهی می ترسم، از خویش و از این سرنوشتی که در انتظار من است می ترسم. از این بیابان و شوره زاری که در پیش روی من است می ترسم. می ترسم که مرگ به سراغم بیاید و آرزوی رسیدن به تو را این بار او از من بستاند. پس ای پروردگار بی همتا به لطف و کرم خویش مرا از مرداب رهایی ده و توانی ده خویشتن را از هرچه بدی است پاک کنم. خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن را تجربه کنم 🍃 🌺🍃 @takhooda
وقتی میگن ... من برای نفرین کردن مبعوث نشده ام 🌸وقتی که در جنگ احد ، دندان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) شکست و صورتش مجروح شد، اصحاب ایشان، ناراحت شدند و عرض کردند: 🌸یا رسول الله!دشمن را نفرین کنید پیامبر فرمودند: 🌸خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا نا آگاه هستند 🌺 🌸یکی از اصحاب برآشفته شد و به پيامبر گفت : 🌸اى رسول خدا ! حضرت نوح علیه السلام بر قوم خود نفرين كرد و گفت: "پروردگارا در روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار" 🌸حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاى نفرين، براى دشمن دعا مى كنید؟ حضرت محمد ص فرمودند : 🌸من برای نفرین کردن مبعوث نشده ام بلکه مبعوث شده ام برای دعوت مردم به سوی حق، و رحمت برای آنها 👏👏❤️❤️ 📚سفینة البحار ، جلد 1 ، صفحه 412 📚بحارالانوار ، جلد ۱۸ ، صفحه ۲۴۵ 🍃 🌺🍃 @takhooda
🍃🌺🍃🌺🍃 تلخ ترین حقیقت زندگی این است که حضور آدم ها وقتی حس خواهد شد که حضور نداشته باشند! برخی ها، تا "هستند"، نیستند! هر چه محبت کنند و هر چه عشق بورزند، دیده نمی شوند... بودنشان احساس نمی شود... اینکه به سوی هر چه از ما فرار می کند، می دویم؛ اینکه با کسانی که با ما درشتی می کنند، نرم تر هستیم؛ اینکه هر که را بیشتر خم می شود، بیشتر می شکنیم؛ اینکه مهربانی هایمان برای بی مهرها و توجهمان برای کسانی است که هیچ اهمیتی برای ما قائل نیستند، - همه و همه - تابعِ قانونِ نانوشته ی روابط ما آدم هاست: "برای زیاد بودن، باید کم بود... " 🍃 🌺🍃 @takhooda
✍امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود: ✅مكارم اخلاق ده چيز است: ۱- راستگوئى ۲- نوميدى راستين از غير خدا ۳- بخشش به نيازمندان ۴- خوش خلقى ۵-پاداش در برابر خدمات ديگران ۶- پيوند و رفت و آمد با خويشاوندان ۷- حمايت از همسايه ۸-توجّه به حقوق دوستان ۹-مهمان نوازى ۱۰-و مهمترين اينها شرم و حياء است. 📚تاريخ يعقوبى، ج۲، ص۲۱۵ 🍃 🌺🍃 @takhooda
✨﷽✨ 🔴‍ آثار شوم بعضى از رذائل اخلاقى ✍امام حسن مجتبى عليه‌السلام فرمودند: «سه چيز مردم را به هلاكت مى رساند: ❶⇐ تكبّر ❷⇐ حرص و آز ❸⇐ حسد پس خودبينى و تكبر، دين انسان را از بين مى برد، همانطورى كه شيطان تكبر كرد و دينش نابود شد و منفور گرديد. حرص و آز دشمن شخصيت هر فرد است همانطور كه آدم ابوالبشر (بواسطه حرصى كه در وى به وجود آمد) از بهشت رانده شد. حسد (آرزوى نابودی نعمت از ديگران) راهبر بدبختيها و تيره روزيها است، بواسطه حسد قابيل هابيل را كشت.» 📚الروائع المختارة، سيد مصطفى موسوى، ص۱۱۶ 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💚 ویژگیهای رسول اکرم صل الله علیه وآله ✍امام حسن عليه السلام : از دايى خود، هند بن ابى هاله تميمى ـ كه توصيف گر بود ـ درباره آراستگيهاى پيامبر صلي الله عليه و آله پرسش كردم و گفتم: سخن گفتن او را براى من توصيف كن. او گفت: پيامبر صلي الله عليه و آله ، پيوسته غمگين بود وهماره در انديشه، آسودگى نداشت و بدون نياز، سخن نمى گفت، سكوتش طولانى بود، از آغاز تا پايان سخن، دهانش را كاملاً باز نمى كرد و سخنانى فراگير مى فرمود، كلامش، فصل بود كه در آن نه فزونى ديده مى شد و نه كاستى، نرمخو بود و از خشكى و جسارت بركنار، نعمت را هر چند ناچيز، بزرگ مى داشت و چيزى از آن را نمى نكوهيد، تغيير ذائقه دهندگان را نه مى نكوهيد و نه مى ستود، دنيا و آن چه در آن است، او را به چشم نمى آورد. چون چيزى مانع حق مى گشت، هيچ چيز ياراى خشم او را نداشت تا آن كه حق را يارى كند، او براى خود خشمگين نمى شد و براى خود چيرگى نمى خواست، هرگاه اشاره مى كرد، با تمام كَفَش اشاره مى كرد و هرگاه شگفت زده مى شد، دست خود را مى گرداند و هرگاه سخن مى گفت، دست خود را به يكديگر مى پيوست و شست دست چپش را به گودى كف دست راستش مى زد و هرگاه خشمگين مى شد، رويش را بر مى گرداند و چهره اش را بر مى تافت و هرگاه شاد مى شد ديگان خود را مى هليد، بيشتر خنده او لبخند بود و هرگاه لبخند مى زد دندانهايش چونان دانه هاى تگرگ خودنمايى مى كرد. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام :ج۱ /ص۳۱۷ 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 راز شهیدی که امام حسین علیه‌السلام جمجمه‌اش را کربلا برد... پدر شهید گوید: قبل از عملیات بدر غلامرضا جلوی من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت نگاه کنید، دیگر این جسم را نخواهید دید همانطور شد و در عملیات بدر مفقود گردید... دوازده سال در انتظار بودم و با هر زنگ به سمت در می‌دویدم تا اگر برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می‌بینم تا اینکه یک روز خبر بازگشت او را دادند فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود که مادرش از طریق دندان؛ فرزند را شناخت... در نزد ما رسم است که بعد از دفن، سه روز قبر بصورت خاکی باشد شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند گفتم: چکار می‌کنید؟ گفتند: مأمور هستیم او را به کربلا ببریم گفتم: من دوازده سال منتظر بودم، چرا او را آوردید؟ گفتند: مأموریت داریم و یک مرد نورانی را نشان من دادند عرض کردم: آقا این فرزند من است فرمود: باید به کربلا برود؛ او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم یکباره از خواب بیدار شدم با هماهنگی و اجازه، نبش قبر صورت گرفت، اما خبری از جمجمه غلامرضا نبود و شهید به کربلا منتقل شده بود و او در جرگه عاشورائیان در کربلا مأوا گرفته‌بود. راوی: احمد زمانیان پدر شهید 🌷شهید غلامرضا زمانیان🌷 برای او یک صلوات هدیه کنید. 📚منبع: نقل از سایت افلاکیان 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ‌ عشقم خداست
AUD-20191007-WA0022.mp3
6.91M
می‌باره بارون سید مجید بنی فاطمه پیشنهاد دانلود 👌 🍃 🌺🍃 @takhooda
✅ با و بدون ✍️ امام صادق علیه‌السلام به عبدالعزیزقراطیسی فرمودند: 🌺✨ای عبدالعزیز! ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و مؤمنین پله ای را بعد از پله دیگر بالا می‌روند. پس کسی که در پله دوم است نباید به آنکه در پله اول است بگوید: تو هیچ ایمان نداری. پس آن کسی را که از تو پایین تر است، دور نینداز تا بالاتر از خودت، تو را دور نیندازد. و چون کسی را یک درجه پائین‌تر از خود دیدی، با ملایمت او را بسوی خود کشان و چیزی که طاقتش را ندارد بر او تحمیل مکن که او را بشکنی. و هر کسی که مؤمنی را بشکند، بر او لازمست تا جبرانش کند.✨🌺 📚کافی، جلد۳، صفحه۷۴، حدیث۲ 🍃 🌺🍃 @takhooda
🌺🍃روزی حضرت موسی (ع) در كوه طور، به هنگام مناجات عرض كرد: ای پروردگار جهانیان! جواب آمد: لبیك! سپس عرض كرد: ای پروردگار اطاعت كنندگان! جواب آمد:‌ لبیك! سپس عرض كرد:‌ ای پروردگار گناه كاران! موسی علیه السلام شنید: لبیك، لبیك ، لبیك! حضرت گفت: خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یكبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهكاران، سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟🍃🍃🍃 📚 کتاب قصص التوابین (ص ١٩٨) 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴾﷽﴿ ✅ گناهی که انسان را زود هلاک می کند ♥️✨ روزی امام علی(ع) فرمود: پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت خواهند شد. "عبدالله بن کواء" پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟ ♥️✨امام علی پاسخ دادند: آری، و آن گناه "قطع رحم" و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب هلاکت زودرس می شود. چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛ و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد. 📚اصول کافی ، ج 2 ، ص347 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ‌ عشقم خداست
4_5931330053156634982.mp3
2.92M
آقای رئوف که میگن اینه ها ..... امکان ندارد این داستان واقعی از معجزه و کرامت 🍀 امام رضا (ع) رو گوش کنی و اشکت نیاد و عاشقش نشی ... ❤️خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو ❤️ اگه اشکتون جاری شد التماس دعا 😭🙏 خیلی خیلی زیباست حتمأ گوش کنید 🍃 🌺🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان واقعی از زبان یک خانوم که به عروس خود خیانت کرد. آرزو داشتم تنها پسرم با دختر خواهرم ازدواج کند، اما او در دوران دانشجویی به دختری از خانواده ای مستضعف که با هم همکلاسی بودند علاقه مند شد و دختر مورد علاقه اش را به عقد خود درآورد. زن ۶۵ ساله با لهجه جنوبی خود در دایره اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد افزود: سلیم از ازدواج با سکینه خیلی خوشحال بود اما هر موقع نامزد او به خانه ما می آمد سردرد می شدم و احساس می کردم این عروس یک لاقبا در شأن خانوادگی ما نیست. من هرچه با خودم کلنجار رفتم تا مهر و محبت این دختر را در دلم جای دهم فایده ای نداشت و خواهرم نیز با نیش و کنایه هایش آتش بیار این معرکه شده بود. متاسفانه پس از گذشت مدتی، نقشه شومی کشیدم و با کمک پسر خواهرم فردی را اجیر کردیم تا ادعا کند قبلا با عروسم آشنایی و رابطه داشته است. ما با این تهمت های ناروا توانستیم سلیم را نسبت به همسرش بدبین کنیم و او نامزدش را طلاق داد. من بلافاصله دختر خواهرم را به عقد پسرم درآوردم اما سلیم و دخترخاله اش خیری از زندگیشان ندیدند چون آن ها صاحب دو فرزند معلول شدند و عروسم که تاب و تحمل مشکلات زندگی و جمع و جور کردن این دو طفل بی گناه را نداشت پس از گذشت ۱۵ سال به پسرم خیانت کرد و دنبال سرنوشت خودش رفت.از آن به بعد من و پسرم خودمان را به پرستاری از این دو بچه معلول سرگرم کردیم. ولی هر روز که می گذشت من به خاطر ظلم و خیانتی که در حق عروس قبلی ام کرده بودم عذاب وجدان بیشتری پیدا می کردم و خیلی دنبال سکینه گشتم تا او را پیدا کنم و حلالیت بطلبم. ولی هیچ آدرس و نشانی از او پیدا نکردم. تا این که برای سفر زیارتی به مشهد آمدیم. در این جا هنگام عبور از خیابان با یک موتورسیکلت تصادف کردم و وقتی که برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتم باورم نمی شد پرستار مرکز درمانی همان کسی باشد که سال ها دنبالش می گشتم. سکینه با مهربانی از من پرستاری و مراقبت کرد و زمانی که دست هایش را محکم گرفتم و با شرمندگی برایش تعریف کردم مرتکب چه گناه بزرگی شده ام، او با لبخندی معصومانه دستم را بوسید و گفت: مادرجان حتما قسمت این طوری بوده است و من از شما هیچ دلخوری و ناراحتی به دل ندارم و همین جا شما را بخشیدم. زن ۶۵ ساله گفت: از این که می بینم سکینه با فردی شایسته ازدواج کرده است و ۲ دختر زیبا و دوست داشتنی دارد خیلی خوشحالم و برایشان دعا می کنم خوشبخت و سعادتمند بشوند. امیدوارم خدا هم از خطاهایم بگذرد. 📚برگرفته از روزنامه خراسان 🍃 🌺🍃 @takhooda