هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
🌻به نام آن خداوندے ڪه
🌻نــور است و
🌻 رحیم است و
🌻ڪریم است و
🌻 غفوراست
🌻خداے صبـح و
🌻این شـور و طـراوت
🌻ڪه از لطفش دل ما
🌻در سُرور است
🌷الهی بامیدتو 🌷
سلام همراهان گرامی💐
صبحتان بخیروشادی💐
روزتان پرخیر وبرکت💐
https://eitaa.com/joinchat/1130168404C9e93fa7632
"اوصاف دنیا و روش تعامل با آن"
🌷امام علی(علیه السلام):
دنیا خانه آرزوهایی است که زود نابود میشود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوشمنظر است که به سرعت به سوی خواهانش میرود و قلب بیننده را میفریبد. سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید، و بیش از کفاف و نیاز خود از آن نخواهید، و بیشتر از آنچه نیاز دارید از آن طلب نکنید».
📗نهجالبلاغه - خطبه ۴۵ /کیهان
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
4_5766900460044681568.mp3
6.1M
🎵 قسمت 5
✍🏻 مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا
🍃
🌺🍃 @takhooda ✨
✅ آراستگی در منزل
✍شخصی که قصد یاری امام زمان را دارد، باید مجموعه سخنان اهل بیت را سر لوحه زندگی شخصی اش قرار دهد. یکی از توصیه های مهم اهل بیت به شیعیان، آراستگی و زیبایی در منزل و در کنار همسر است. این در حالی است که بسیاری از مردم، اهمیت بسیاری برای زیبایی و آراستگی در خارج از منزل قائل هستند، ولی وقتی که وارد منزل می شوند، اهمیتی به زیبایی و آراستگی خود نمی دهند.
👌یکی از توصیه های بسیار مهم امام کاظم به شیعیان این است که میفرمایند: آراستگی مرد برای همسرش از عوامل عفّت زن است.
📚 کتاب شریف مکارم الاخلاق، ص۹۷
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
#دوستى_بدون_عمل
🗣استاد قرائتی:
🔹بچه ام كوچولو👶🏻 بود، از من بیسكویت
خواست. گفتم: امروز مى خرم. وقتى به خانه برگشتم فراموش كرده بودم😑
🔸بچه دوید🏃جلو و پرسید:
بابا بیسكویت كو؟ گفتم: یادم رفت. بچه تازه
به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده😒
🔹بچه را بغل كردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.😘 گفت: بیسكویت كو؟😕 دانستم كه دوستى بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
#نکته_مهم‼️
🤔چگونه ما مى گوئیم خدا و رسول و اهل
بیت او را دوست داریم، ولى در عمل كوتاهى
مى كنیم؟؟!!
🍃
🌼🍃 @takhooda ✨
✨✨✨
دزد حرفه ای
💎 غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد.
زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.
زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید، ماشین را روشن کرد و به نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد.
وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشته کلید را داخل ماشین جا گذاشته است.
زن پریشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت که حال دخترش هر لحظه بدتر می شود. او جریان کلید اتومبیل را برای پرستار گفت. پرستار به او گفت که سعی کند با سنجاق سر در اتومبیل را باز کند.
زن سریع سنجاق سرش را باز کرد، نگاهی به در انداخت و با ناراحتی گفت: ولی من که بلد نیستم از این استفاده کنم.
هوا داشت تاریک می شد و باران شدت گرفته بود. زن با وجود نا امیدی زانو زد و گفت: خدایا کمکم کن.
در همین لحظه مردی ژولیده با لباس های کهنه به سویش آمد. زن یک لحظه با دیدن قیافه مرد ترسید و با خودش گفت: خدای بزرگ، من از تو کمک خواستم آن وقت این مرد ...
زبان زن از ترس بند آمده بود، مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم، مشکلی پیش آمده؟
زن جواب داد: بله، دخترم خیلی مریض است و من باید هرچه سریع تر به خانه برسم ولی کلید را داخل ماشین جا گذاشته ام و نمی توانم درش را باز کنم.
مرد از او پرسید که آیا سنجاق سر همراه دارد؟ و زن فورا سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در اتومبیل را باز کرد.
زن بار دیگر زانو زد و با صدای بلند گفت: خدایا متشکرم.
سپس رو به مرد کرد و گفت: آقا متشکرم، شما مرد شریفی هستید.
مرد سرش را برگرداند و گفت: نه خانم، من مرد شریفی نیستم. من یک دزد اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شده ام.
خدا برای کمک به زن یک دزد فرستاده بود، آن هم یک دزد حرفه ای.
زن آدرس شرکتش را به مرد داد و از او خواست که فردای آن روز حتما به دیدنش برود.
فردای آن روز وقتی مرد ژولیده وارد دفتر رئیس شرکت شد، فکرش را هم نمی کرد که روزی به عنوان راننده مخصوص در آن شرکت بزرگ استخدام شود.
🍃
🌼🍃 @takhooda ✨