eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
942 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 💫 بیست و چهارم ذی الحجه سال دهم هجری، یادآور دو واقعه بسیار مهم و بسیار مبارک در تاریخ اسلام است: ✨ روز بزرگ مباهله، و خاتم بخشی علی (علیه السلام). 🔹واقعه اول: روز بزرگ مباهله است پس از گفتگوی فراوان نصارای نجران با رسول الله، در باره مسیح علیه السلام، سرانجام علمای نصارا از پذیرفتن حق خودداری کردند و کار به مباهله کشید. و آیه ۶۱ آل عمران نازل شد. 🔹 واقعه دوم: امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) در مسجد نماز می‌خواندند. در حال رکوع بودند که فقیری وارد مسجد شد و کمک خواست. امام، دست خود را بسوی فقیر برده و انگشترشان را به او دادند. در این زمان آیه ۵۵ سوره مائده نازل شد. ✨ اما اعمال فردا، روز بزرگ بیست و چهارم ذیحجه: 🌷 روزه این روز به شکرانه برکات آن. اقبال، ص۵۱۵. 🌷 غسل و پوشیدن بهترین لباس. همان مدرک‌. 🌷 و نیم ساعت قبل از ظهر یک نماز دو رکعتی با این کیفیت: در هر رکعت‌ حمد یک مرتبه، و توحید و آیة الکرسی و سورهء قدر، هر یک ده مرتبه. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔔 💠رسول خدا(ص) فرمود: 🌷«کسی در راه حاجت مؤمن تلاش کند، گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده است؛ در حالی که روزها را روزه و شبها را در حال قیام (نماز) بوده است❗️» 📚بحارالانوار،ج۷۱،ص۳۰۲،ح۴۰ 🦋 این ثواب عجیب یعنی تا میتوانی دستگیر مردم باش نه مچ گیر❗️ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤🍃 نمایندهٔ دستانِ خــدا هم کعبه و هم قبله و هم قبله‌نما در روز مبـاهلــه تماشایی شد حقّانیتِ پنــج تــن آل ‌عبــاﷺ ❤ #٢٤ذى_الحجه 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام سید_حمیدرضا_برقعی انا مجنون الرقیه س ❤️ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... میثم_تمار روزی امیرالمومنین علیه السلام میثم تمار را در پی کارى فرستاد و تا بازگشت او، خود، در مغازه میثم ماند. ‏یک مشترى براى خریدن مراجعه کرد. حضرت فرمود: پول را بگذار و خرما بردار!... ‏ وقتى میثم برگشت و از این معامله با خبر شد، دید که پولهاى آن شخص، است و به ‏حضرت قضیه را گفت. امام على(علیه السلام) فرمود: «آنان هم خرما را خواهند یافت.» در همین گفتگو بودند که آن مشترى، خرماها را باز آورد و گفت: این خرما تلخ است... 📚بحارالانوار، ج‏۴۱، ص‏۲۶۸ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالم جلیل، شیخ ابوالقاسم محمد بن ابی القاسم حاسمی با یکی از علمای اهل سنت به نام رفیع الدین حسین رفاقتی قدیمی داشت؛ به طوری که در اموال شریک و اکثر اوقات حتی در سفر با هم بودند و هیچ کدام مذهب و عقیده خود را از دیگری مخفی نمی کرد و گاهی به شوخی یکدیگر را ناصبی و رافضی می گفتند؛ اما در این مدت بین آنها بحث مذهبی نشده بود. تا آن که اتفاقاً در مسجد شهر همدان، که آن را مسجد عتیق می گفتند، بحث مذهبی میان این دو پیش آمد. در اثنای صحبت، رفیع الدین، فلان و فلان (خلفای اول و دوم) را بر امیرالمؤمنین علیه السلام برتری داد. ابوالقاسم، رفیع الدین را رد کرد و حضرت علی علیه السلام را بر فلان و فلان برتری داد و برای مذهب خود به آیات و احادیث بسیاری استدلال کرد و مقامات و کرامات و معجزات بسیاری را که از امیرالمؤمنین علیه السلام صادر شده است، ذکر نمود؛ ✨💫✨ ولی رفیع الدین، مطلب را عکس نمود و برای برتری ابی بکر، به مصاحبت او با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غار استدلال کرد و همچنین گفت: ابوبکر از بین مهاجرین و انصار این ویژگیها را داشت که: اولاً پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم داماد او بود؛ ثانیاً خلیفه و امام مسلمانان شد. و باز ادامه داد و گفت: دو حدیث از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در شأن ابی بکر صادر شده است: یکی آن که، تو به منزله ی پیراهن منی الی آخر. دوم این که، پیروی کنید دو نفری را که بعد از من هستند، ابوبکر و عمر را! ✨💫✨ ابوالقاسم حاسمی بعد از شنیدن این سخنان گفت: به چه دلیل ابوبکر را برتری می دهی بر سید اوصیاء و سند اولیاء و حامل لواء و امام انس و جن و تقسیم کننده ی جهنم و بهشت و حال آن که تو می دانی ایشان صدیق اکبر و فاروق ازهر است و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و همسر حضرت زهرا علیها السلام می باشد. و نیز می دانی که هنگام هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی مدینه، امیرالمؤمنین علیه السلام در جای ایشان خوابید. او با آن حضرت در حالات فقر و فشار شریک بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خانه ی صحابه را به مسجد بست، جز در خانه ی آن جناب و علی علیه السلام را برای شکستن بتهای کعبه بر کتف شریف خود گذاشت. و پروردگار متعال او را با صدیقه طاهره فاطمه ی زهرا علیها السلام در آسمانها تزویج فرمود. با عمرو بن عبدود جنگ کرد و خیبر را فتح نمود. به خدای تعالی به قدر چشم به هم زدنی شرک نیاورد به خلاف آن سه نفر. (که به تصریح خود اهل سنت دهها سال بت پرستی کرده اند.) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، علی علیه السلام را به چهار نفر از پیامبران تشبیه نمود آن جا که فرمود: هر که می خواهد به آدم در عملش و نوح در حلمش و موسی در شدتش و عیسی در زهدش نظر کند، به علی بن ابیطالب علیه السلام بنگرد. با وجود این همه فضایل و کمالات آشکار و با نسبتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داشت و همچنین با برگردانیدن آفتاب برای او، چطور برتری دادن ابی بکر بر علی علیه السلام جایز است؟ ✨💫✨ چون رفیع الدین این صحبت را از ابوالقاسم شنید، که علی علیه السلام را بر ابی بکر برتری می دهد، دوستی اش با او سست شد و بعد از گفتگوی زیاد به ابوالقاسم گفت: صبر می کنیم؛ هر مردی که به مسجد آمد آنچه را حکم کرد، چه به نفع مذهب من یا مذهب تو، همان را قبول می کنیم. چون ابوالقاسم عقیده ی اهل همدان را می دانست؛ یعنی می دانست که همه سنی (در زمان این قضیه) هستند، از این شرط می ترسید؛ ولی به خاطر کثرت مجادله، شرط مذکور را قبول کرد و با کراهت راضی شد. ✨💫✨ بلافاصله بعد از شرط مذکور، جوانی که از رخسارش آثار جلالت و نجابت ظاهر بود و معلوم می شد از سفر می آید، داخل مسجد شد و در آن جا گشتی زد و نزد ایشان آمد. رفیع الدین به سرعت و اضطراب از جا برخاست و بعد از سلام و تحیت، از آن جوان سؤال کرد که واقعاً بگوید علی علیه السلام برتر و بالاتر است یا ابوبکر؟ جوان بدون معطلی این دو شعر را فرمود: متی اقل مولای افضل منهما، اکن للذی فضلته متنقصاالم تر ان السیف یزری بحده مقالک هذا السیف احدی من العصا هرگاه بخواهم در مقایسه بین مولایم علی علیه السلام به آن دو نفر بگوئیم مولایم از آنجا با فضیلت تر است. اینجاست که منزلت او را پائین آورده اند. آیا نمی بینی اگر بگوئی شمشیر از عصا برنده تر است شمشیر با برندگی اش ترا بخاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد. ✨💫✨ وقتی جوان از خواندن این دو بیت فارغ شد، ابوالقاسم و رفیع الدین از فصاحت و بلاغتش تعجب کردند؛ لذا برای این که از حالات او بیشتر جویا شوند، از او خواستند که با ایشان صحبت کند؛ اما ناگهان از پیش چشم هایشان غایب شد و دیگر او را ندیدند. رفیع الدین چون این امر عجیب و غریب را مشاهده کرد، مذهب باطل خود را ترک گفت و مذهب حق اثنی عشری را پذیرفت. 📚برکات حضرت ولی عصر علیه السلام، 📚العبقری الحسان ج ٢، ص ٨۶، 🍃 ?
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا