شیعیان متوجه شرایط #حساس عصر غیبت باشند!
🔰 بیانات حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مدظله:
🔹بدانيد عصر غيبت، عصر #امتحان و آزمايش، عصر تمحيص و تخليص است. سعادتمندان و مؤمنانی را كه در ايمان، ثابت قدم میباشند و در اين مكتب انسانساز غيبت، خود را میسازند...
حوادث گوناگون، فشارها و سختیها تكان نمیدهد؛ ايمانشان را متزلزل نمیسازد و مانند #كوه در برابر بادهای تند و شديد، پايدار و برقرارند و از افراد سست ايمان و ضعيف الاراده، جدا و #ممتاز میگردند.
👈هر چه تمسّك به دين و دينداری دشوارتر شود و با انواع محروميتهای ظاهری توأم گردد، #ايمان و تعهّد آنها قویتر میشود...
🔸 در آن شرايط بر حسب بعضي روايات، تا آنجا نگهداری دين، سخت و دشوار میگردد كه مانند نگهداشتن آتش در كف دست میشود، يا چنان كه در حديث ديگر است:
برای صاحب اين امر [امام مهدی عليه السّلام] غيبتی است و كسی كه بخواهد دينش را حفظ كند، مانند آن است كه قصد نگهداری درخت خارداری را در دستش دارد.
📚 الغيبة نعمانی، ص۱۱۲
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از نایت کویین
نیایش صبحگاهی
خـدایـا یقین داریم آنچه
برای ما رقم خواهد خورد
در دستان قـدرت تـوسـت
پس امروز
برای همه لحظات زندگیمان
آنچه را كـه خـير و صلاح
و موجب خشنودی توست
طلب ميكنیم…
مهربانم
امروز گره ازمشکلات
همه عزيزانم باز فرما
🎊 @bluebloom_madehand 🎊
🔴دینت را از خدا بگیر نه از مردم شهر
جوانی در ملأعام با گستاخی تمام روزهخواری میکرد. او را نزد حاکم شهر آوردند. حاکم از او پرسید: ای جوان! چرا در شهر روزهخواری میکردی؟ چرا از اسلام گریزانی، تا چنان حد که جسارت یافته و در ماه رمضان در پیش چشم همگان روزهخواری میکنی؟
جوان گفت: مرا باور و اعتقاد زیاد به اسلام بود. روزی شیخ شهر را در خفا در حال معصیت یافتم. برو آن شیخ را مجازات کن که اینچنین اعتقاد مرا از من گرفت و مرا روزهخوار کرد.
حاکم شهر گفت: روزی دزدی را در شهر گرفتند که از خانههای بسیاری دزدی کرده بود. طبق قانون قضاوت مأموری بر او گماردم تا او را در شهر بگرداند تا هر مالباختهای از او شکایتی دارد، نزد من آید.
ساعتی نگذشت که جوانی معلومالحال از او برای شکایت نزد من آمد که هرگز او را در شهر ندیده بودم. به رسم قضاوت از او سؤال کردم: «ای جوان! او از تو چه دزدیده است؟» جوان گفت: «یک مرغ و دو خروس!»
چون این سخن شنیدم مأمور خویش را امر کردم تا او را 8٠ تازیانه بزند. جوان در حالی که دادوفریاد میکرد، گفت: «من برای شکایت نزد تو آمدهام، چرا مرا شلاق میزنی؟!» گفتم: «وقتی تو را خانهای در این شهر نیست، چگونه مرغ و خروسی داری که کسی بتواند آن را از تو بدزدد؟»
داستان که بدینجا رسید، حاکم شهر گفت: ای جوان! تو را نیز هرگز اعتقادی نبوده که آن شیخ از تو بستاند. هرکس که اعتقاد به خدا را با عمل به آنچه میشنود، از خود خدا بستاند و هدایت یابد هیچکس را توان ستاندن آن اعتقاد از او نیست.
تو بهجای شناختن خدا در پی شناختن شیخ بودی و بهجای خدا، شیخ را باور کرده بودی! پس من، تو را دو حد جاری میکنم؛ یکی به جرم روزهخواری در ملأعام و دیگری به جرم کذب و افترا.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
💬و گاهـی یـک نـگاه
همـه چیَزت را با خـودش میبـرد ...
﴿ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ﴾
+ همانا به اهل ایمان بگـو
که مواظب چشم هایشان باشند🪴
[نور /۳۰]
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌷 امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
❤️ «منتظرین گداخته می شوند، همان گونه که طلا در کوره گداخته می شود، و مانند طلای ناب از ناخالصی پاک می شوند» 🕊🌹🌾
☘ بر مشکلات صبور باشید!
📕 الارشاد ص۳۳۹
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#تفاوت_اندوه_و_حسرت
حزن یا اندوه برای اتفاقات قابل جبران و گذراست.
مثال کسی در خانه فرشش میسوزد. پس از مدتی غصه بیخیال میشود چون میداند اگر کمی پسانداز کند میتواند یکی مانند آن و بهتر از در بازار هست و میتواند آن را بخرد.
اما در حسرت چنین نیست.
مثال انگشتر پدرتان که مرحوم شده است، سالیان درازی است که به یادگار در دست شماست. و شما آن را در رودخانه پر آبی از دستتان میافتد و گم میشود و آب میبرد. دیگر به دست آوردن و جبران این انگشتر محال است و رسیدن به آن چون پدری دیگر ندارید، غیر ممکن است، به این حسرت گفته میشود.
یکی از نامهای روز قیامت یومالحسرت است، چرا که دیگر، زندگی دنیوی برای جبران و انجام عمل نیک وجود ندارد.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨