❤️🍃به خدا که وصل شوی
آرامش وجودت را فرا می گيرد!
نه به راحتی میرنجی،
و نه به آسانی می رنجانی..
🍁آرامش، سهم دلهايی است که
به سَمت خداست.
روزتون خدایی🌹🍃
🍃
🌺🍃 @takhooda
⚡️دلت به چی خوشه؟
⚡️پشتت به چی گرمه؟
⚡️هیچ تکیه گاهی مثل خدا نمی تونه، قرص و محکم پشت آدمو نگه داره
⭐️وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
🔆و مؤمنان تنها بر او توکّل می کنند.
سوره تغابن آیه 13
🍃
🌺🍃 @takhooda
شکرگذار باش
برای همه چیز
داشته ها و نداشته هایت!
شکرگذاری آرامشی از جنس تازگی به تمام وجودت تزریق میکند🌸
فقط کافی است امتحانش کنی تا آرامش به وجودت سرازیر شود
🍃
🌺🍃 @takhooda
✍🏻بقول ایت الله بهجت :🌸
یک عمر گناه کردیم نه نعمتش روازمون گرفت ونه آبرومونو برد ...☹️
اگه بندگیش رو میکردیم برامون چیکارمیکرد؟؟☺️♥️
#خدایا_شکرت😍
که انقدرهوامونو داری🦋🕊
🍃
🌺🍃 @takhooda
ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﯾﮏ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺨﻨﺪﯼ، ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﮐﻨﯽ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﻠﻮﻝ ﺑﺪﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪﺩ، ﻫﺮ ﺑﺎﻓﺖ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﻠﺮﺯﺩ،.. ﺑﻪ ﺁ ﺭﺍﻣﺸﯽ ﻋﻈﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯽ. ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺨﻨﺪﺩ، ﮐﻪ ﻃﻨﺰ ﺁﻣﯿﺰﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺳﺖ..ﺷﺎﺩﯼ ﺍﮔﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﻮﺩ، ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻏﻢ ﺍﮔﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﻮﺩ، ﻧﺼﻒ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ ﻭ هرگز به دیگران نخندیم انسانهای خندان به خدا شبیه ترند.
🍃
🌺🍃 @takhooda
خدايا تو را شکر به خاطر انچه دادي و انچه خواستيم ندادي و فهميدم تو دهنده ي عادلي چون ما لياقت نداشتيم و هميشه از تو شکايت کرديم پس باز ما را ببخشا و به ما صبر ده.الهي امين
🍃
🌺🍃 @takhooda
راز زندگی
در افسانه ها آمده روزی که خداوند جهان را آفرید فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان کردن راز زندگی پیشنهاد بدهند.
یکی از فرشتگان به پروردگار گفت: آن را در زمین مدفون کن.
فرشته دیگری گفت: آن را در زیر دریاها قرار بده.
سومی گفت: راز زندگی را در کوه ها قرار بده.
ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم، فقط تعداد کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند در حالی که من می خواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.
در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا، ای خدای مهربان راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده.
زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه کند و خداوند این فکر را پسندید.
🍃
🌺🍃 @takhooda
#داستانک
بسیار زیبا و آموزنده👌
پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد
اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی
و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود
هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت
همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست
خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد
ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد
شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند
چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد .
نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد
به خداوند یقین و باور داشته باشید.
🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3)
🌹حق غنّی است، برو پیش غنی
🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن
🍃
🌺🍃 @takhooda
💠اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج 💠
💠🍃السَّلامُ علیکَ یا بقیه اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان💠🍃
💠دعای غریق💠
🍃💠دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان🍃💠
🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔸
🔆یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔆
🔸ثبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸
💚🍃انهم یرونه بعیداونراه قریبا💚🍃
🌱💚 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج💚🌱
و
💠#سلام_بر_حسین_علیه_السلام 💠
🔆الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🔆
🌱💚#السلام_علیک_یااباعبدالله💚🌱
🍃
🌺🍃 @takhooda
📢📢حـی عـلـی الصـــلاة📿 📢📢
خـــالــق مــن...
دلم ﻣــﮯ ﺧــﻮﺁﻫَــﺪ ﺁﺭاﻡ ﺻـِـﺪﺍﻳَﺖ ﮐُــﻨَــﻢ:
" ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ﮐُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮﻯ "
ﻭ ﺑـِـﮕـــــــــﻮﯾَــﻢ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺩ ِ ﺁﺭاﻣـِـــــــــﺸــﮯ
ﻭ ﻣـَـﻦ ﺧــﻮﺩ ِ ﺧــﻮﺩ ِ ﺑــﯿــﻘَــﺮﺁﺭ...
✨ ﺧﺪﺍﯾــــــﺎ ✨
ﺧــــﺮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﺷــــﻮﻡ
ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﮔــــﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧـــــﻮﺍﻫﯽ ﺑﺴـــــﺎﺯ ...
" ﺍِﻟهـــــﯽ ﻭَ ﺭَﺑـّــــﯽ ﻣَﻦْ ﻟـــــﯽ ﻏَﯿْﺮُﮐـْـــ "😔
🌠 التماس دعای فــــــرج🌠
⛅ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفـــ🌸ــَـرَج
🍃
🌺🍃 @takhooda
🌿🌵🌿🌵🌿🌵
خدایا...🙏
نور خود را در وجود ما متجلی فرما 🌷🍃
که سخت محتاج آن هستیم...
برکت نگاهت را
در نگاه ما جاری ساز🌷🍃
تا به هر که و هر چه می نگریم
نیکی باشد و مهر و عشق...
می دانی که خسته ایم از ناآگاهی های خود،
از روزمرگی ها، 🌷🍃
از جدایی ها،
ما نشدن ها و منیت ها...
خدایا...🙏
دستمان را بگیر تا از یاد مبریم که
باید دست ها را بگیریم... 🌷🍃
نگاه مهربانت را از ما دریغ مکن تا
به تمامی، نگاهی باشیم از سر مهر و عشق
به این جهان باشکوه و مخلوقات تو...🌷🍃
" آمین"🙏
بامداد جمعتون بخیر 🌹
🍃
🌺🍃 @takhooda