eitaa logo
پادکست تخته سیاه
10.1هزار دنبال‌کننده
26 عکس
44 ویدیو
0 فایل
تخته سیاه | مدرسه‌ای برای معلمان، مدیران، والدین و ... ارتباط با ادمین: @takhtesiahadmin لینک کست‌باکس: http://B2n.ir/n35375 لینک شنوتو: B2n.ir/g45623
مشاهده در ایتا
دانلود
به نظرم دلیل اول فرسایش شغلی و بی‌انگیزگی معلم، آزاد نبودن معلم هست آنقدر درگیر طرح درس و جواب پس دادن به مدیر و معاون و اداره کل شدیم که فقط میخوایم به بودجه بندی برسیم تا بازخواست نشیم‌‌... من دبیر دینی دوره دوم متوسطه هستم عاشق ارتباط و هم‌صحبتی دانش‌آموزان هستم و دوست دارم توی کلاسم حالشون خوب باشه و آنقدر درگیر تدریس و رسیدن به بودجه بندی هستم دیگه وقت نمیکنم به حال خوب بچها و خودم برسم😢😭
معلم ابتدایی هستم تو مدرسه دولتی خیلی انرژی داشتم با بچه ها وقت میگذاشتم ، بیرون مدرسه باهاشون ارتباط داشتم ولی نه مدیر دلش میخواد نه اداره کار تربیتی میخواد نه خانواده ها هیچ حمایتی هم نیست ، با کوچکترین اخم والدین ،معلم بازخواست میشه. ملاک خوب بودن معلم شده اینکه چندتا قبولی تیزهوشان داده سال قبل کاری ندارن که چند نفر کتابخوان کرده باشی دیگه خسته ام خیلی خسته ام یه موقعی روزی 12 ساعت با انرژی کار میکردم ولی الان دیگه نه حس میکنم تنهایی دارم دست و پا میزنم دلم میخواد زود کلاس تموم بشه برم تو غار تنهایی خودم ، کتابمو بخونم .
زمانی که استخدام شدم دولت آقای رفسنجانی بود و زمان آقای خاتمی هم دستم در تدریس بازتر بود ولی هر سال بدتر از سال قبل، ما رو گرفتار بخش‌نامه‌ها و ضمن خدمت و رتبه‌بندی و...کردند . چندسال پیش معلم حکم میرزابنویس رو داشت، باید هرکاری می‌کرد رو توی دفتر مدرسه و ثبت نمرات می‌نوشت و امضا می‌کرد تا امتیاز بگیره و مدام معلم رو با تعداد قبولی‌ها می‌سنجیدن و به این که چطور تدریس شده، خلاقانه بوده یا متعادل، به روان دانش‌آموز فشار آورده یا نه، کاری نداشتن متاسفانه همکارانی که با هزار ضرب و زور دانش‌آموز رو وادار به حفظ مطالب می‌کردن، چون آخرسال آمار قبولی بالاتری داشتند و غیر از امتحان خرداد، ابزار سنجش دیگه‌ای هم در آموزش و پرورش وجود نداره، این گروه از همکارا ژست همیشه موفق می گرفتن و همیشه هم نور چشم مدرسه و اداره بودن خب راستش یه همچین‌ چیزایی باعث میشه تا خستگی به تن آدم بمونه و دیگه سخته با همون انگیزه و انرژی روزای اول، کار رو دنبال کرد
من فردی معلول هستم از طریق آزمون استخدامی جذب اموزش پرورش شدم انقدر هر سال برای گرفتن پست اذیتم میکنن و سنگ‌اندازی میکنن که هرچی انگیزه شغلی دارم از بین میره با اینکه تواناییم از بعضی همکاران عادی بیشتر هست اما صرفا به علت معلولیتم برای پست‌بندی انقدر اذیت میشم که توی طول سال، انرژی و توانی برای کار کردن برام نمیمونه و دچار فرسودگی شغلی شدم
سلام من دانشجومعلم سال آخر دانشگاه فرهنگیان هستم. پسرم راستش من از همین الآن که حتی به صورت رسمی وارد فرآیند تدریس نشدم دچار فرسودگی شدم. دلیلش هم سرکوفت اساتید و همکاران باسابقه‌تر به ما به خاطر انتخاب این شغله. حتی روزایی که میریم مدرسه برای گذروندن واحد کارورزی، زمانی که زنگ ‌های تفریح، توی دفتر با همکارا صحبت میکنیم همه‌شون با یه لحن دلسوزانه میگن حیف از جوونی‌تون نبود اومدید سمت آموزش‌پرورش؟! این همه فرصت شغلی چرا معلمی آخه؟! اینجا چیزی نداره اینجا خبری نیست و ... خلاصه ازین جور حرفای ناامیدکننده. برای همین برخی اوقات عمیقا از اینکه این شغل رو انتخاب کردم دچار یاس و ناامیدی میشم. با اینکه جوون هستم و تازه نفس ، اما هیچ رغبتی به تدریس و خدمت ندارم. مخصوصا اینکه بنده در سال استخدام به غیر از آموزش پرورش ، فرصت‌های دانشگاهی و شغلی خیلی چرب‌تری مثل دانشگاه افسری سپاه ، دانشگاه اطلاعات دانشگاه صداسیما و ..‌. داشتم. دلیلشم صددرصد همکاران مسن‌تر و اساتید دانشگاه‌مون میدونم. نامردا برامون یه ذره انرژی نذاشتن انگار جرم کردیم اومدیم معلم شدیم😞
عرض سلام و ادب. بنده هم به عنوان یک معلم می‌خواستم از خودم خدمتتون بگم. از کودکی آرزوی معلم شدن داشتم و به پدرم که معلم بودن همیشه می‌گفتم یه روزی با هم معلم عشایر عزیز بشیم. دانش‌آموخته دکتری دانشگاه تهران هستم و راحت می‌تونستم هیات علمی دو دانشگاه معروف شهر تهران بشم اما به دلایلی سراغش نرفتم. بعد از اغتشاشات، عذاب وجدان شدیدی اومد سراغم که چرا دختران سرزمینم قربانی یک سری کم‌کاری‌ها بشن. سال ۱۴۰۲ اولین سالی بود که نام مقدس معلم رو به همراه داشتم. هر وقت که با بی‌مهری مواجه میشم و یا از برخی رفتارها دلسرد میشم، به هدفم فکر می‌کنم و دوباره انرژی می گیرم. سر نمازهام اغلب از خدا می‌خوام کمکم کنه کاری رو که درسته و باید انجام بشه، انجام بدم نه کاری که دوست دارم و یا فکر می‌کنم درست هست.