eitaa logo
طلب العلم فریضة🌟
137 دنبال‌کننده
402 عکس
330 ویدیو
61 فایل
اطلاق افرادی/ طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه اطلاق زمانی/ اطلبوا العلم من المهد الی الحد اطلاق مکانی/ اطلبوا العلم و لو بالصین ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/dadmarzi110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عماد دولت‌آبادی
▫️قبلا گفتیم که در جریان حوادث شش ماه گذشته،‌ مردم می‌تونستن یکجا یه «نه‌»‌ی محکم به حکومت بگن و حجاب رو کنار بذارن. این کارو نکردن ولی. ▫️اما یکی از نتایج این شش ماه هم کشف حجاب یه عده‌ای از خانوم‌ها بود. خب اینکه عده‌ای از کم‌حجاب‌ها کشف حجاب کنن، پیدا و عیان هست،‌ همه می‌بینین اما چیزی که پیدا نیست و اتفاقی که افتاد ولی‌ بهش توجه نداریم،‌ محجبه شدن خیلی از کم‌حجاب‌ها در همین شش ماه بود. ▫️من پیام‌های چند نفری از این دسته رو گلچین کردم که شما هم بخونین😉 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
حضرت علامه مصباح یزدی(رحمه الله علیه): لا یُخَیَّبُ آمِلُهُ؛ امید هر كه به او امید بندد نومید نمى‌سازد» ( دعای افتتاح) برخى به بهانه اینكه به خدا امید دارند، شانه از هر تكلیفى خالى مى‌كنند. نه در انجام مستحبات كوشا هستند و نه در ترك مشتبهات. وقتى از آن‌ها سؤال شود در پاسخ مى‌گویند: «رحمت خدا وسیع است. خدا با رحمتش با ما رفتار خواهد كرد، نباید از فضل خدا مأیوس بود!» آیا امید اینها به خدا از امید اولیا و انبیا بیشتر است؟ آن بزرگواران با اینكه نهایت امیدوارى را به خدا داشتند، در عین حال از انجام كوچكترین اعمال كوتاهى نمى‌كردند. آیا امید و رجاءِ ما از امید آنها بیشتر است كه بدون عمل امید داریم خداوند ما را در بهترین قصور بهشت جاى دهد!؟ ما معمولاً خیال مى‌كنیم امیدمان به خدا زیاد است. اما امیرالمؤمنین(علیه السلام) مشت همه را باز كرده و همه را رسوا نموده؛ مى‌فرماید: شما نه خوف دارید، نه رجا. اگر به خدا امید داشته باشید، باید اثرش در عمل شما آشكار شود. وقتى به بنده اى امید دارید و انتظار دارید كارى براى شما انجام دهد، چگونه با او رفتار مى‌كنید؟! مواظبید كارى كه موجب رنجش خاطر او شود از شما سر نزند، همواره به او احترام مى‌گزارید و... آیا هرگز در مقابلش به او هتّاكى مى‌كنید! یا دشمنى و مخالفت مى‌كنید؟ اما با خدا چطور!؟! @talab_elm
enc_16809182647445382468819.mp3
2.34M
تمام دلخوشی من این است. حاج منصور @talab_elm
غَرْقِ‌ دُنْیٰا شُدِه‌ رٰا،جٰامِ‌ شَهٰادَتْ‌ نَدَهَنْدْ...
منشأ سكولاريزم، يعنى تفكيك ديانت از سياست، از صدر اسلام پيدا شد. از همان ابتدا كسانى مى‌گفتند مسأله رياست بر امت و به تعبير ديگر «‌امامت‌»، مربوط به زندگى دنيا و اداره امور آن است و ربطى به «‌رسالت‌» ندارد. پايه و اساس ماجراى سقيفه بر همين نظريه ( سکولاریسم) استوار بود. هنوز پيكر مبارك پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) به خاك سپرده نشده بود كه عده‌اى در سقيفه جمع شدند تا براى امت، خليفه و امام تعيين كنند. معنى اين كار آن بود كه خدا و پيامبر فقط در امر دين دخالت مى‌كنند و مسأله رهبرى جامعه و حكومت چون مربوط به دين نيست، از اين رو خدا و پيامبر نيز چيزى در مورد آن نفرموده‌اند و ما خود بايد در اين باره تصميم بگيريم! معناى اين كار، تفكيك دين از سياست بود و نطفه اين نظريه در سقيفه بسته شد. @talab_elm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا علی ذاتَت ثُبوت قُل هُوَ اللهُ اَحد نام تو نقش نگینِ امر اللهُ الصَمد لَم یَلد از مادرِ گیتی و لَم یُولد چو تو لَم یَکن بعد از نبی مِثلت لَهُ کُفوا احد @talab_elm
💠 خاطره ویژه | امانت تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. ادامه👇👇👇