eitaa logo
راه و رسم طلبگی
75 دنبال‌کننده
141 عکس
73 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂سلسله مباحث: شماره 51 موضوع: 🌷مدرک تحصیلی2🌷 آیا بدون مدرک، خدمت به دین خدا امکان‌پذیر نیست؟ هرگز نمی‌توان چنین ادعایی کرد؛ اما بی‌واهمه می‌توان گفت که داشتن مدرک ـ اگر بر اساس حقیقتی باشد ـ گستره و تأثیر خدمت را افزایش می‌دهد و رنج برخی فعالیت‌های زائد را از دوش ما بر می‌دارد. به بیان دیگر برخی از رسالت‌های طلبه بدون هیچ گونه مدرک تحصیلی قابل انجام است. البته هرچه طلبه شناخته شده‌تر باشد و توانسته باشد مخاطب بیشتری برای خود جمع کند اثر کار او بیشتر است. بنابراین برخی از رسالت‌های بزرگ را جز با داشتن اعتبار اجتماعی بالا نمی‌توان انجام داد.
🍂سلسله مباحث: شماره 50 موضوع: 🌷مدرک تحصیلی 1🌷 مدرک در لغت به معنای سند، دلیل و نشانه به کار رفته است. مدرک وسیله اثبات است و می‌توان با آن یک حقیقت را ثابت کرد. مدرک تحصیلی وسیله‌ای است که با آن میزان تحصیل، رشد، توانایی، دانش و مهارت افراد را ثابت می‌کنند و برخی از ابعاد پنهان شخصیت را آشکار می‌سازند. استخدام مدرک تحصیلی برای اثبات این ویژگی‌ها یک ضرورت زندگی اجتماعی است. انسان‌ها در شبکه پیچیده روابط اجتماعی نیاز به ارتباط و هم‌کاری دارند و باید به صورت یک پیکره واحد عمل کنند. طبعا برای اینکه از یک‌دیگر به صورت مناسبی بهره گیرند باید نسبت به هم شناخت کافی داشته و ظرفیت‌ها، قوت‌ها، توان‌مندی‌ها و مهارت‌های همدیگر را از یک سو و نقاط ضعف و کاستی‌های شخصیتی هم را از سوی دیگر بشناسند تا همکاری‌های درست و مؤثری را میان خود تعریف کنند و از هرکس انتظار متناسبی داشته باشند. مدرک‌ها، عنوان‌ها، نشان‌ها و نمادها این ارتباط اجتماعی تسهیل کرده و موجب می‌شوند که معرفی افراد به یکدیگر در زمان کوتاه و با هزینه اندک حاصل شود. مدرک دو گونه است؛ مدرک رسمی و مدرک غیر رسمی. مثلا اعتبار حاصل از سابقه تألیف و تدریس و فعالیت‌های اجرایی یا فرهنگی نوعی مدرک غیررسمی است. مراجع عظام بر اثر سابقه تدریس و تألیف مورد اعتماد قرار گرفته و مرجعیت علمی و اجتماعی یافته‌اند. امروزه برای اطلاع از توان‌مندی‌های افراد از رزومه یعنی شرح فعالیت‌های آنان بهره گرفته می‌شود. این رزومه شامل مقدار تحصیل افراد، نمرات پایانی آنان، سابقه تحقیق، تألیف، تبلیغ، فعالیت‌های فرهنگی، اجرایی و نیز عنوان پایان‌نامه‌ها و موضوع کتاب‌ها است که هریک گویای بخشی از شخصیت افراد است. استفاده از مدرک برای معرفی، اختصاصی به عصر جدید ندارد. اجازه اجتهاد یا اجازه نقل حدیث در مدارس علمیه قدیم یک نوع مدرک تحصیلی کارآمد برای معرفی افراد به جامعه و جلب اعتماد آنان بوده است. لباس روحانیت نیز نوعی مدرک است که اصل هویت صنفی طلبه را به جامعه معرفی و اثبات می‌کند. تقریظ‌هایی که علمای بزرگ در ابتدای آثار شاگردان خود می‌نوشتند و در آن به معرفی مؤلف و اثر او می‌پرداختند نوع دیگری از مدرک بوده است. روشن است که اگر حقیقتی وجود نداشته باشد ارائه مدرک برای آن، گونه‌ای جعل و فریب است. یعنی مدرک ارزش بالذات ندارد و ارزش آن به تبع ارزش حقیقت آن است. وجود مدرک در وجود آن حقیقت هضم می‌شود و تو گویی مدرک همان حقیقت در لباسی دیگر است. مدرک وجود اعتباری و قراردادی یک حقیقت خارجی است که نمی‌توان اصل آنرا به سادگی بروز داد اما آن را به کمک نشانه‌های قراردادی و اعتباری می‌توان تداعی کرد و نمایاند. طلبه باید اصالتا به دنبال خدمت به دین باشد و تمام هم و غم خود را برای افزایش مهارت و دانش مرتبط با آن به کار گیرد. اما پس از به دست آوردن مهارت لازم و توانایی واقعی خدمت، لازم است در مقام اثبات نیز موجه شمرده شود. زیرا گاهی توانایی واقعی وجود دارد اما مقدمات ضروری دیگری که ارائه خدمت بدان وابسته است مفقود است. مثلا کسی ممکن است هنر رانندگی را آموخته باشد و با تمرین فراوان مهارت کافی به‌دست آورده باشد اما به جهت نداشتن گواهی‌نامه اجازه استفاده از این مهارت و میدان و فرصت بهره‌گیری از این توانایی را نداشته باشد. بدین ترتیب ما گاهی وظیفه داریم خود را به جامعه بشناسانیم و آمادگی خود را برای انجام برخی از خدمات اجتماعی اعلام داریم. بنابراین اگر به کسی گفته می‌شود که برای گرفتن گواهی‌نامه اقدام کند به این معنی است که برای کسب مهارت رانندگی اقدام کند نه اینکه تنها مدرک بدون حقیقت و پشتوانه‌ای فراهم آورد. از آنجا که تلاش برای گرفتن مدرک نوعاً با تلاش برای کسب مهارت ملازمه دارد این توصیه بجا است. گاهی نیز به جهت ارتباط وثیق میان مهارت و عمل (تمرین) در میدان عمل مهارت انسان افزایش می‌یابد. اما شکی نیست که برای انجام یک کار خصوصا کارهای بزرگ حد نصابی از مهارت و دانش که در فضای آموزش حاصل می‌شود نیاز است که این تجربه و مهارت با گذر زمان و به‌کار‌گیری آن افزوده می‌شود. مدرک‌گرایی ـ مانند دنیاگرایی ـ به معنی اصالت قائل شدن برای مدرک و تلاش مستقل برای اخذ آن حتی بدون تحصیل مهارت‌ها و شرایطِ لازم است. داشتن مدرک هیچ افتخاری نیست. جز کودکان و نوآموزان کسی با داشتن گواهی‌نامه رانندگی، فخر بر دیگران نمی‌فروشد و احساس بزرگی نمی‌کند، بلکه این گواهی‌نامه را زمینه‌ای برای استفاده شخصی خود و خدمت اجتماعی می‌داند. اگر طلبه به هدف خدمت به کاروان وحی و نصرت دین خدا جهاد علمی داشته و به توان‌‌مندی لازم دست یافته باشد، اخذ نشانی که دلالت بر این توانایی کند نه هیچ اشکالی دارد، و نه هیچ افتخاری به شمار می‌رود.
🍂سلسله مباحث: شماره ۴۸ موضوع: 🌷معرفی چند کتاب مخصوص طلاب🌷 برای مطالعه بیشتر برای آشنایی بیشتر طلاب با هویت روحانی، و دست‌یابی به خودآگاهی صنفی کتاب‌های زیر معرفی می‌شود. بی‌شک مطالعة این کتاب‌ها امکان بهره‌برداری بیشتر از سرمایه‌ها و فرصت‌های موجود را فراهم آورده و سرگردانی و تردید را در موارد فراوانی مرتفع می‌سازد. 1. آخوند باید روحانی باشد؛ توصیه‌های رهبر انقلاب برای حوزه‌های علمیه، تدوین محمدرضا حدادی، تهران: فراندیش، 1385. 2. آداب الطلاب، شاکر برخوردار فرید، تهران: لاهوت، 1385. 3. آفات الطلاب، شاکر برخوردار فرید، تهران: لاهوت، ‌1385. 4. ارزش و افتخارات طلبه، محمد عالم زاده نوری، قم: وثوق، 1385. 5. استاد و درس، علی صفایی حایری، قم: هجرت، 1361. 6. پژوهشی در نظام طلبگی، مهدی ضوابطی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359. 7. پیرامون انقلاب اسلامی، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1373. 8. پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1373. 9. تبیان، دفتر دهم، روحانیت و حوزه‏های علمیه، روح الله الموسوی الخمینی، تهران: مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379. 10. حوزه، محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1375. 11. حوزة علمیه؛ هست‌ها و بایدها، سید احمد خاتمی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1385. 12. حوزه‌های علمیه، طرحی نو بر پایة ارزش‌ها، محمدتقی مدرسی، ترجمه حمیدرضا آژیر، نشر بقیع، 1374. 13. حوزه و روحانیت در آینة رهنمودهای مقام معظم رهبری، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1375. 14. خشت اول، نشریة علمی فرهنگی اجتماعی، معاونت پژوهشی حوزة علمیة قم. 15. درآمدی بر شناخت حوزه و روحانیت، منصور علم‌الهدی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیة خواهران، 1385. 16. ده گفتار، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1376. 17. رسالت روحانیت در دنیای جدید، سید محمد مهدی میرباقری، قم: مؤسسة فرهنگی فجر ولایت، 1385. 18. روحانیت، شهید مرتضی مطهری، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1370. 19. شکل‌گیری سازمان روحانیت شیعه، محمدعلی اخلاقی، تهران: مؤسسة شیعه‌شناسی، 1384. 20. شیوه‏های تحصیل و تدریس در حوزه‏های علمیه، محمدعلی رضایی اصفهانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376. 21. صراط، هدایت تحصیلی طلاب و دانش‌پژوهان، ابوالقاسم علی‌دوست، قم: دارالفکر، 1384. 22. علم دیگر، محمد عالم زادة نوری، قم: وثوق، 1385. 23. گذشته، حال و آینده حوزه در نگاه رهبری، جمعی از نویسندگان مجله حوزه، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1376. 24. لباس روحانیت؛ چراها و بایدها، محمد عالم زادة نوری، قم: موسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1385. 25. مانیفست روحانیت، رضا غلامی، تهران: آفتاب توسعه، 1384. 26. میقات سبز، مهدی هادوی تهرانی، قم: مؤسسة فرهنگی خانه خرد، کتاب همدم، 1380. 27. نهضت‏های اسلامی در صد ساله اخیر، شهید مرتضی مطهری، تهران: صدرا، 1370. 28. والله تا حالا نترسیده‌ام (حوزه و روحانیت از دیدگاه امام خمینی)، محمد اسماعیلی، قم: انتشارات سپهر آذین، 1385. 29. ولایت، رهبری، روحانیت، شهید سید محمد حسین بهشتی، بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت الله دکتر بهشتی، تهران: بقعه، 1383. 30.  هویت صنفی روحانی، محمدرضا حکیمی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1360. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
🍂سلسله مباحث: شماره ۴9 موضوع: 🌷نقش تکرار آموخته‏ ها در فرایند تحصیل (قسمت اول)🌷 یکی از عناصر مهم تحصیل علم که بدون آن فرایند آموزش نیمه تمام و ناقص است «مرور و تکرار» آموخته‏ها است. ساختار ذهن بشر به گونه‏ای است که برای دریافت کامل مفاهیم و گزاره‏ها و نیز نگهداری آن نیازمند چند مرتبه برخورد و درگیری با آن است. یک مطلب تنها در صورتی که چند بار فضای ذهن را تجربه کند و فکر را به خود مشغول سازد حق باقیماندن در آن را دارد. استقرار و ثبات آگاهی‏ها در صفحه ذهن انسان پدیده‏ای شبیه به تشکیل ملکه در جان آدمی است. همان‏گونه که هیچ ملکه‏ای یکباره در جان نمی‏نشیند برای فهمیدن محتوای کتاب یک بار مطالعه آن به هیچ وجه کافی نیست و اگر پاره‏ای از کتاب‏ها این چنین به نظر نمی‏رسد تنها به خاطر زمینه‏های ذهنی است که از مطالعة کتب مشابه یا مواجهه با گزاره‏های مشابه آن قبلاً پدید آمده است. همه ما تجربه کرده‏ایم که مطالعه مجدد یک کتاب یا مقاله از مطالعه اولیه، مفیدتر است و ما را با زوایای مطلب بیشتر آشنا می‏سازد، همان‏گونه که درک کامل پیام یک سخنرانی یا فیلم نیازمند تکرار و تجدید نظر است. ادامه دارد... 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
🍂سلسله مباحث: شماره 50 موضوع: 🌷نقش تکرار آموخته‏ ها در فرایند تحصیل / قسمت دوم🌷 فوائد مرور تکرار و دوره مطالب چند اثر مهم دارد: الف) فهم عمیق محتوا: تسلط بر محتوا و فهم عمیق مباحث علمی جز در سایه مراجعه مکرر امکان‏پذیر نیست. برای توصیف یک خیابان باید چند بار در آن قدم بگذاریم و جزئیات و کلیات آن را به دقت مرور کنیم؛ برای اشراف و احاطه بر یک کتاب هم لازم است چند بار آن را مطالعه نماییم. این انتظار که مباحث یک کتابِ علمی ـ که هیچ‌گونه سابقه‏ای برای ما نداشته ـ یکباره به فضای ذهن ما منتقل شود از ابتدا نابجا است و با واقعیت ساختار ذهنی ما سازگار نیست. به همین جهت است که تا هنگامی که چند بار بحث را دوره نکنیم توانایی «دفاع جدی از آن» یا «ارائه دقیق آن» را نداریم. با مرور مطالب یک کتاب، آرام آرام از جزئیات، عبارت‏پردازی‏ها، توضیحات افزوده، مثال‏ها، شواهد و بحث‏های غیرمؤثر فاصله می‏گیریم و افق دید ما نسبت به محتوا بالاتر و زاویه نگاه، گسترده‏تر می‏گردد و پیام‏های پراکنده کتاب به وحدت می‏رسد. هرگاه شهر را از فراز بامی بلند یا درون هواپیما مشاهده کنیم نسبت‏ها و روابطی را کشف می‏نماییم که از درون شهر دریافت آنها بسیار دشوار است؛ مثلاً می‏یابیم خیابان الف بر فلان خیابان عمود است و با کوچه دیگر موازی، مسجد شهر در شمال و مدرسه در جنوب قرار دارد، وسعت پارک چند مرتبه کمتر از وسعت دانشگاه است، ترافیک در کدام میدان مشکل‏ساز شده و.. . درک این پدیده‏ها پس از چشم‏پوشی از جزئیات است و در عین حال آشنایی کامل با شهر، وابسته به این آگاهی‏هاست و وحدت شهر این گونه قابل درک است. از این‏رو برای فهم بهتر یک کتاب مناسب است آن را خلاصه نماییم و برای تلخیص کتاب ناگزیر باید آن را چند بار مرور نمود. اگر خلاصه تهیه شده نیز چند بار مطالعه شود فرایند آموزش بسیار غنا می‏یابد. کتب درسی، از آنجا که جزء به جزء و پراکنده تدریس می‏شوند بیش از کتاب‏های دیگر محتاج تکرار و مرورند. رشته انسجام مطالبی که در جلسات متعدد ارائه شده تنها با تأمل و نگاه مجدد کشف می‏شود. می‏توان ادعا کرد شاگرد هر چقدر تلاش کند مطلب هر درس را به اندازه استاد نمی‏فهمد، زیرا استاد روابط این بحث را با بحث‏های دیگر به خوبی می‏بیند ولی شاگرد این درس را بدون پیوند با مطالب دیگر می‏نگرد. به همین جهت توصیه شده قبل از مطالعه کتاب در آغاز، فهرست آن به طور کامل ملاحظه و سپس متن کتاب یک بار به سرعت و بار دیگر به دقت مطالعه شود تا احاطه بر کلیت مباحث نیز به دست‌اید. از باب مثال می‏توان احاطه بر یک علم را به پیدایش یک بنای چند طبقه تشبیه نمود. برای ایجاد یک ساختمان ابتدا اسکلت فلزی آن را از طبقة اول تا آخر فراهم می‏نمایند سپس از طبقه اول تا آخر سقف و دیوار می‏زنند. آن‏گاه از طبقه اول تا آخر به سفیدکاری می‏پردازند و مراحل بعدی نقاشی، سیم‏کشی، لوله‏کشی و.. . انجام می‏گیرد و این تصور که با ساختن هر دیوار آن را گچکاری و نقاشی نماییم و سپس به ساختن دیوار دیگر مشغول شویم بیشتر به فکاهه شبیه است. همین مسئله در تحصیل دانش‌ها نیز وجود دارد و به همین سبب، آموزش هر علم در چند حلقه متوالی از اجمال به تفصیل انجام می‏شود. مثلاً کتاب اول در علم فیزیک به ذکر جزئیات و مطالب دقیق نمی‏پردازد ولی در کتب بعدی هر بحث، فربه‏تر و کامل‏تر عرضه می‏شود. ادامه دارد... 🌷 @nedaye_tahzibtahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
🍂سلسله مباحث: شماره 50 موضوع: 🌷نقش تکرار آموخته‏ ها در فرایند تحصیل /قسمت دوم🌷 فوائد مرور تکرار و دوره مطالب چند اثر مهم دارد: ب)یادسپاری مطالب: پس از درک کامل پیام، برای به خاطر نگهداشتن آن نیز باید آن را تکرار نمود و بدون تکرار، ثبت آموخته‏ها در ذهن امکان‏پذیر نیست. ج)ایجاد باور راسخ و تصدیق: تکرار و مرورِ یک گزاره، به تدریج آن را در ذهن، استوار نموده و اعتقاد راسخ به آن تولید می‏نماید. حتی مطالب غیرواقعی و بدون برهان را هم با مرور و تکرار می‏توان القا نمود. برای گسترش یک شایعه یا دروغ بزرگ کافی است آن را به بیان‏های مختلف تکرار نمود تا به صورت خبر متواتر تلقی شود. راز تأثیر تبلیغات بر اذهان نیز همین است. به جهت همین ویژگی توصیه می‏شود که در انتخاب مجاری سالم علمی و مباحث مطمئن نظری از ابتدا دقت کافی به عمل آوریم. هر کتابی را نخوانیم و به هر سخنی گوش نسپاریم. قال الباقرعلیه السلام: مَن أصغی إلی ناطقٍ فَقَد عَبَدَه فَإن کانَ الناطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَد عَبَد اللَّهَ وَ إن کانَ النّاطِقُ ینطِقُ عَن لِسانِ إبلیسِ فَقَد عَبَدَ إبلیسَ ( الکافي , جلد۶ , صفحه۴۳۴ ، الجزء السادس بَابُ اَلْغِنَاءِ ) هر کس به گوینده‏ای گوش فرا دهد و تمایل یابد او را پرستیده است پس اگر او از خدا سخن گوید خدا را پرستیده و اگر از زبان شیطان سخن گوید شیطان را پرستیده است. هر بار مطالعه، به تشکیل یک بنای علمی در صفحه ذهن ما یک قدم یاری می‏رساند و هیچ‏گاه اثر آن از بین نمی‏رود ـ هر چند به کلی فراموش شود ـ این مطالعه اگر به چند مشابه خود ضمیمه گردد، یک ساختار کامل علمی را تشکیل می‏دهد که به زودی فرو نمی‏ریزد و محو نمی‏شود. لذا نه می‏توان توقع داشت که با یک بار مطالعه به نتیجه کامل دست یابیم و نه شایسته است به بهانه اینکه مطالعه ما اثری ندارد، از آن چشم‏پوشی کنیم. هر بار مطالعه، فقط به اندازه یک بار مطالعه اثر دارد و نه بیشتر؛ اما اثر آن حتمی و مسلم است. 🌸 @nedaye_tahzib 🌾 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
🍂سلسله مباحث: شماره 51 موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی🌷 اگر فرض کنیم طلبه برای رضای خدا و انجام وظیفه سربازی امام عصرعج، راه پرشکوه طلبگی را برگزیده و از روی آگاهی و بصیرت، تحصیل دانش‌های دینی را آغاز کرده است و به اهمیت، ضرورت و قداست علم به خوبی آشناست، نمی‏توان فرض کرد که طلبه بدون عذر موجّه، کلاس درس را ترک کند. طلبه خود را در مقابل تمام هستی مسئول می‏بیند و در انجام رسالت عظیمی که بر دوش او قرار خواهد گرفت، ذره‏ای کوتاهی روا نمی‏دارد. هر ساعت از عمر طلبه جوان، ظرف پذیرش اندوخته‏ای است که فردایی نه چندان دور، گره‏گشای معضلی بزرگ خواهد بود؛ اگر چنین باشد، چه نیازی به حضور و غیاب؟! آیا در تاریخ هزار ساله حوزه‏های علمیه، از حضور و غیاب سخنی به میان آمده است؟! مبدأ پیدایش قانون حضور و غیاب، احتمالاً فضای افزایش جمعیت طلاب و مشاهده مواردی تخلف، سهل انگاری و کاهلی بوده که ضرورت نوعی اعمال فشار برای ترمیم انگیزه حضور در کلاس را در چشم مسئولان نمایانده است. این احساس ضرورت، مولّد دستگاهی به نام حضور و غیاب شده است، وگرنه به سهولت می‏توان اعتراف کرد که قانون کنترل حضور و غیاب، قانونی خلاف اصل است و در یک فضای ایده‏آل، اصلاً نباید وجود داشته باشد. در اینجا مناسب است اندکی به بررسی مبدأ پیدایش این مسئله بپردازیم: فرض کنیم در حوزه هزار سال پیش قرار گرفته‏ایم و ناگهان براثر یک رخداد مبارک اجتماعی، جمعیت طلاب افزایش یافته است و در میان طلاب جذب شده، کسانی فاقد بصیرت و احساس مسئولیت به عرصه معرفت تخصصی دین پای می‏گذارند. این گروه، آمار قابل توجهی از بی‏مبالاتی و سهل‏انگاری را ارائه می‏دهند. در چنین شرایطی چه می‏کنیم؟ برای بررسی مسئله می‏توان این گروه را با نمونه طلبه‏های پیشین مقایسه کرد؛ آنچه میان این‏ها و آن‏ها فاصله انداخته، بصیرت و احساس مسئولیت است؛ حال اگر بتوانیم این گروه دوم را به بصیرت و احساس مسئولیت بیاراییم، مشکل حضور در کلاس درس حل خواهد شد؛ به بیان دیگر، تنها راه ترمیم انگیزه آنان استفاده از قوه قهریه نیست؛ بدون اعمال فشار هم می‏توان به همان نتیجه رسید، ولی البته با همتی فراخ‏تر و کوششی بیشتر. با فرهنگ‏سازی و فعالیت تربیتی، می‏توان پایدارترین انگیزه‏ها را در وجود اشخاص ایجاد کرد. آنچه موجب انتخاب قوه قهریه به عنوان راه حل می‏شود، یا ناتوانی ما از تربیت انسان‌ها است و یا بی‏توجهی و سستی ما؛ اگر بی‏توجهی و سستی باشد، ما نیز با همان طلبه‏ها که متخلفشان می‏شناسیم مشترک هستیم. هنر آن است که این قوه قاهره را درون وجود هر طلبه بنشانیم و محرکی داخلی در او ایجاد کنیم که پس از رهایی از نظارت ما هم به تلاش، فعالیت و جهاد علمی بپردازد؛ و البته این، راه کوتاهی نیست. نفس «حضور در کلاس درس» موضوعیت ندارد، «شعور حضور در کلاس» نیز لازم است. دستگاه تربیتی حوزه بسیار بیش از آن حساسیتی که برای حضور طلبه در کلاس درس صرف می‏نماید، باید حساسیت‏های خود را بر تربیت طلبه و ایجاد اخلاق مجاهدت علمی و عملی متمرکز کند؛ افزایش انگیزه‏های طلبگی، رسیدگی به معنویت طلاب، تبیین قداست علم آموزی، توجیه کامل فعالیت‏های علمی برای طلبه، ایجاد شور علمی، شعور علمی، غیرت علمی، ایجاد مهارت‏های دانش‏آموزی، جذاب نمودن محتوای درونی، تبدیل درس معلم به زمزمه محبت و بازگرداندن روابط استاد و شاگردی به رابطه محبّ و محبوب و جایگاه والای خویش، بخشی از راهکارهای این مهم است. ما به این جهت که نمی‏توانیم یک فرهنگ توانا ایجاد کنیم، به گسترش سیستم اداری روی آورده‏ایم و به جای تأمین محرک‏های درونی، به فعال کردن محرک‏های بیرونی پرداخته‏ایم؛ غافل از آنکه همه این فعالیت‏های حوزوی باید به پرورش نیروی کارآمدی بینجامد که با احساس مسئولیت و بصیرت خویش، رسالت‏های سنگین حوزه را به دوش کشد و بدون هراس از عوامل فشار به حرکت ادامه دهد. توجه به این نکته ضروری است که تنبیه و استفاده از فشار خارجی، تنها یکی از شیوه‏های تربیتی است؛ اگر دیدگاه اجرایی ما تنها بر روی همین شیوه، تأکید کند و از حرکت‏های مثبت برای فرهنگ‌سازی غافل شود، طلبه خوبی پرورش نخواهد یافت؛ گرچه آمار حضور در کلاس درس، روز به روز افزایش یابد. 🌻 @nedaye_tahzib 🌿 tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
🍂سلسله مباحث: شماره 52 موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی / قسمت دوم🌷 برخورد قانونی شاید کوتاه‏ترین راه باشد، اما به یقین بهترین راه نیست. اینک در شرایطی که ما از آن فضای ایده‏آل فاصله داریم و شاید نتوانیم تنها با اشراف تربیتی و فرهنگ‏سازی، و بدون اعمال قوانین مکتوب و مضبوط، به آن نتایج سترگ دست یابیم، شایسته است تا آنجا که در توان داریم، رنگ برخوردهای انسان‏ساز و تحول‌آفرین را در تعامل خود با طلاب بالا ببریم و به هیچ قیمت نگذاریم که روابط مسئولان با طلبه‏ها به روابط خشک اداری منحصر شود. تلاش کنیم علی‏رغم همه محدودیت‏ها و ناسازگاری‏ها، ظرفیت تربیتی دین را فعال کنیم و با کوششی مضاعف، فرهنگ علم‏آموزی و طلبه‏پروری را در حوزه برپا نگاه داریم. تلاش کنیم به جای گسترش روابط حقوقی، انتظامی و قانونی، روابط تربیتی را تجربه کنیم و نیروهای ارزشمند اداری خویش را به جای گماشتن در جایگاهِ یک مجری سخت‏گیر و قانون محور، در جایگاه یک سرپرستِ سخت‏کوش بنشانیم که با رسیدگی دلسوزانه، به تربیت طلاب می‏پردازد و باالتزام عملی خویش، روح احساس مسئولیت و وجدان کاری را در او می‏دمد. اگر بهره زمانی خویش را خوب مدیریت کنیم، شاید فرصتی پیش بیاید تا به جای احضار طلبه به دفتر حضور و غیاب مدرسه برای ساعتی غیبت، ما به او سرکشی کنیم و از او سراغ بگیریم. در یک فضای سرشار از انس و صمیمیت، از مشکلات او مطلع شویم و بصیرت و آگاهی لازم برای طلبگی را در وجود او بیفزاییم. به نظر می‏رسد «قانون» چنان امر مشکل‏گشایی و چاره‏اندیشی را به دست گرفته که فضایی برای شیوه‏های جایگزین نگذارده است و راه‏های «قانونی»، چنان فکر چاره‏اندیشان را تصاحب کرده که کمتر اندیشه‏ای به سراغ تولید تدابیر تربیتی می‏رود. شاید در فضای غیبت قانون، فرصتی برای تحرک شیوه‏های تربیتی باز شود. با اِعمال قانون، وضعیت امور سامان‌یافته و متعادل به نظر می‏رسد؛ صورت مسئله پنهان می‏شود و شهر چنان امن و امان می‏نماید که حساسیت‏های اصلی مورد غفلت واقع می‏شود. آیا سزاوار نیست، به جای آنکه اهرمی برای تحت فشار قراردادن طلبه بسازیم تا درکلاس درس حضور یابد، اهرمی برای خود بتراشیم تا در امر فرهنگ‏سازی و طلبه‏پروری بیشتر کوشش کنیم؟ 🌺 @nedaye_tahzib 🍃 tahzib-howzeh.com
🍂سلسله مباحث: شماره 53 موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی / قسمت سوم / ایجاد میدان اختیار و فضای رشد🌷 قانون‏گذاری نوعی اعمال ولایت است و مسئولان نظام آموزشی بر دانش‏آموزان به نوعی ولایت دارند؛ اما باید توجه کرد که اعمال کامل و دائم حق ولایت، در درازمدت تحمل‏شکن و طغیان‏آفرین است. هرگاه ولی از تمام حق ولایت خویش بهره گیرد، متولی را به سرکشی واداشته است. پدر بر فرزند خویش ولایت دارد، اما اگر در جزئیات برنامة زندگی او از این حق بهره گیرد و دائماً او را محدود کند، فرزند از ولایت او سر باز می‏زند. پدر و مادر، باید ضمن محدود کردن دایره رفتارهای فرزند، میدان اختیاری نیز برای او قرار دهند. این میدان اختیار علاوه بر تحمل‏پذیر کردن آن محدودیت‏ها، موجب رشد و سازندگی شخصیت فرزند است. در محیط جبر، حرکت بی‏معنا است. آزمایش و تکلیف نیست، و هرگاه چنین باشد، «رشد» هم نیست. انسان در فضای اختیار، آزادانه و از روی اراده، خوب را بر بد ترجیح می‏دهد؛ اگر چه امکان اشتباه نیز برای او وجود دارد، ولی این اشتباهِ احتمالی، هزینه رشد او است. اقدام مسئولان مدارس حوزه به هدف رشد طلاب است و از آنجا که در سرزمین جبر، «رشد» امکان‏پذیر نیست، شایسته است «قانون» فضای جولان ارادی طلاب را تا اندازه‏ای تأمین کند. هرگاه غیبت طلبه به قطع شدن شاهرگ معیشتی او پیوند داشته باشد، طلبه در شرایط جبر قرار گرفته است و حضور جبری او در کلاس درس، فاقد ارزش اخلاقی است؛ بدین ترتیب حوزه که بستر گسترش ارزش‏های اخلاقی است، به خاطر یک دغدغه درجه دو، از مهم‌ترین کارکرد خود فاصله می‏گیرد. این جبر فراهم آمده نیز قابلیت استمرار ندارد. به هر حال طلبه پس از 6 سال تحصیل تحت برنامه، به فضای باز سطح 2 پای می‌گذارد و از قید و بند و تحمیل و تکلیف رها می‌گردد. اگر روح التزام از درون جان طلبه نجوشیده باشد در آنجا نیز نیاز به قوة قهریه دارد و نبود این قوة‌ قاهره باید به افت تحصیلی و نابسامانی علمی او منتهی شود. اما اگر در این دوره با حمایت تربیتی مربیان به استقلال درونی لازم برای انجام وظیفه رسیده و گوهر احساس مسئولیت را دست‌ آورده باشد پس از آن تا پایان عمر به زبان حال ثناگوی آن مربی است. 🌹 @nedaye_tahzib ☘️ tahzib-howzeh.com
هدایت شده از ندای تهذیب
🍂سلسله مباحث: شماره 54 موضوع: 🌷پرداختن به راهکارهای تربیتی به جای برخوردهای حقوقی / قسمت چهارم / ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین🌷 ابراز اعتماد و رفع تلقّی تحقیر و توهین اجرای کامل قانون حضور و غیاب، براساس نظر توده طلاب جوان، گونه‏ای توهین و تحقیر تلقی می‏شود و در آن نوعی «بی‏اعتمادی» مشاهده می‏گردد. طلبه احساس می‏کند، پیش از هر جلسه غیبت یا پس از آن، یک بار باید به دفتر مدرسه مراجعه کند؛ در مقابل مدیر مدرسه قرار گیرد و توضیحی ارائه دهد. پیش از غیبت، چانه‏زنی کند و منتّی بکشد یا پس از غیبت بازخواست شود؛ مدارک معتبری تقدیم کند و پاسخ‌گو باشد! نفس این «احساس بی‏اعتمادی» فضای روابط را بر هم می‏زند؛ این در حالی است که محیط حوزه باید محیط اعتماد، محبّت و صداقت باشد. اجرای نظم نئوپانی شاید در محیط‌های غیردینی لازم باشد و موجب انتظام امور گردد، اما در فضای طلبگی که فضای برادری، صمیمیت، محبت و اعتماد است، زیبنده و شایسته نیست. در چنین فضایی باید اصل بر پاکی، درستی، صداقت و احساس مسئولیت قرار داده شود و اگر استثنایی مشاهده می‏شود، با حسن سلیقه تربیتی اصلاح و درمان شود. بر این اساس، روابط مدیر مدرسه با طلبه باید بر محور «اعتماد متقابل» بگردد. زیرا نفس در سازندگی شخصیت طلبه (و بلکه مطلق جوان) تأثیر فراوان دارد و فرایند قانون‏گذاری نباید ما را از این برکات فراوان تربیتی محروم سازد. گویا حد وسط میان «قانون موجود» و «اعتماد صد در صد به طلبه» که اکنون غیرعملی به نظر می‏رسد، ابراز اعتماد قانونی در دایره‏ای محدود باشد؛ چیزی شبیه امر بین الامرین که حد وسط میان جبر و تفویض است. در تأیید این فراز، از پیام پرنور نبوی (ص) بهره بگیریم: الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ.. . ؛[مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۲۲۲ ] فرزند 7 سال سید و سالار است و هفت سال برده و فرمان‌بردار و هفت سال وزیر و مشاور و یاور. در این حدیث، «سید» نماد موجودی است که نظراً و عملاً نسبت به بندگان خود استقلال و اختیار تام دارد و خود را در رأی و حکم صائب می‏بیند، نه با بندگان خود، در امور مشورت می‏کند و نه عمل خود را مطابق آرا و امیال آن‏ها تنظیم می‏کند و از آن‏ها دستور می‏گیرد. همیشه خود را نسبت به زیردستان برتر دیده و صاحب اختیار می‏داند؛ لذا انتظار اطاعت بی‏چون و چرای فوری از بندگان خویش دارد و هیچگونه تخلّف و سرپیچی را برنمی‏تابد. «عبد» سمبل انسانی است که نه در عمل استقلال دارد و نه رأی او صائب و مقبول است. از این جهت، هیچ‏گاه به صورت جدی طرف مشورت قرار نمی‏گیرد و تنها از او انتظار اطاعت و امتثال کامل می‏رود. عبد هر چه بیشتر مطیع و سربه‏راه باشد و فرمان برد، کامل‏تر است. او خود را در صورت نافرمانی، مستحق تنبیه و شایسته ملامت و مجازات می‏بیند و پذیرای تربیت مستقیم و امر و نهی صریح است. «وزیر» نماینده موجودی است که رأی او مسموع و نظر او مورد احترام و شایستة دقت است، اما استقلال عملی نداشته و حکم او نافذ نیست. وزیر خود را سزاوار مشاوره و نظرخواهی می‏داند و رأی مستقل می‏دهد و به هیچ روی، تحمّل پرخاش و بی‏احترامی را ندارد و امر و نهی صریح و مستقیم را برنمی‏تابد. در فرزانگی برای خود شخصیت و شأنی هم‏سنگ حاکم و امیر قائل است؛ گرچه نهایتاً تابع و مطیع اوامر او است. در این مرحله از زندگی که سنین 14 تا 21 سال را در برمی‏گیرد، نوجوان خود را ثقه و مورد اعتماد دیگران تصور می‏کند و فطرتاً انتظار دارد که دیگران به او اطمینان نموده و کارهایی خطیر را بر عهده او بگذارند و ابداً نمی‏پسندد که غلام فرمان‌برداری تلقی شود که دائماً تحت نظارت و کنترل باشد و وظیفه بله قربان‏گویی را اجرا کند. «وزیر»، گرچه تحت ولایت حاکم و تابع او است، اما مورد اعتماد و نماینده او محسوب می‏شود و دارای اختیارات زیادی است. «وزیر» هیچ‏گاه کنترل بیش از اندازه و صریح را تحمل نمی‏کند و انتظار ندارد که سلطان، دائماً در جزئیات اعمال او دخالت نموده، اظهار نظر نماید. او خود را در مقام و منزلت، تقریباً هم‏شأن حاکم می‏بیند و از اینکه حاکم را ناظر و مراقب دائمی خود بیابد، به ستوه می‏آید. نکته بسیار مهم در فرایند قانون‏گذاری برای طلاب مبتدی همین واقعیت است که طلبه، در سنین 14 تا 21 قرار گرفته و همه مقتضیات جوانی که در این حدیث به نحو اعجازآمیزی بیان شده، درباره او صادق است؛ آیا قانونی که برای چنین مخاطبی نوشته می‏شود، نباید با قوانین عمومی تفاوت جوهری و با مقتضیات سنی و روحی آن مخاطب تناسب کامل داشته باشد؟ 💐 @nedaye_tahzib 🌱 tahzib-howzeh.com