eitaa logo
تلنگر...
41 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
359 فایل
🤔تلنگر🤔 تلنگر های زندگی را دریاب قبل از اینکه دیر متوجه بشویم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽؛ عَلَيْهِ‌السَّلاَم 💦 داوود رقى گفت : نزد عليه‌السلام بودم که حضرت آب خواستند ؛ چون نوشيد چشمانش از پر شد و گریه کردند ! 🔥 سپس فرمود : اى داوود ! خدا قاتل علیه‌السلام را كند . 👈 ياد (مصائب) حسين علیه‌السلام ، چه‌قدر زندگى را تلخ و ناگوار می‌كند ؛ من سردى ننوشم جز آن‌كه علیه‌السلام كنم . 💧بنده‌اى نيست كه آب نوشد و ياد حسين علیه‌السلام كند و قاتلش را كند جز آن‌كه خدا براى او بنويسد و صدهزار از او محو كند و صدهزار براى او بالا برد و گويا صدهزار آزاد كرده و روز قيامت با رخسار محشور گردد !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
7 👈 حجاب و حیای زن ایرانی چه بر سر غرب آورد؟ ✍اینها اگر میتوانستند، آب را روی این ملت می بستند 🎥 امام خامنه ای
◾️همراهان گرامی هم اکنون می توانید با مراجعه به آدرس اینترنتی زیر عکس پروفایل محرمی خودتون رو از طریق سایت، و بدون نیاز به هیچگونه نرم افزار موبایلی یا کامپیوتری طراحی کنید. 👇👇👇 https://profile.btid.ir
🍃🏴🍃 🔰دو نفر از یاران امام حسین علیه السلام پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: ۱. سُوید بن عَمرو بن ابی مٌطاع سوید، مردی بزرگوار و بسیار نمازخوان بود. او پیش از شهادت امام به میدان جنگ رفت و همانند شیری دلیر جنگید، و بر مصیبت جان‌کاه فرود آمده، تا نهایت توان صبر کرد. تا آنکه در بین کشته‌ها [بی‌هوش] به زمین افتاد. چون به هوش آمد، شنید که می‌گویند: حسین کشته شد. چون شمشیرش را برده بودند، با کاردی که همراه داشت، مدتی جنگید تا آنکه عروة بن بطّار تغلبی و زید بن رقاد جنبی او را به شهادت رساندند. او آخرین کشته از همراهان امام بود. ۲. هَفهاف بن مٌهنَّد راسبی هفهاف بن مهند ساکن بصره بود، چون از قیام امام حسین (علیه‌السلام) آگاهی شد، از بصره به یاری حضرت شتافت. اما زمانی به کربلا رسید که امام (علیه‌السلام) شهید شده بود. از این‌رو به سپاه عمر سعد یورش برد و شمشیر از نیام برآورد و گفت: «ای سپاهیان فراهم آمده، من هفهاف بن مهنّد هستم، در جست وپ جوی خاندان محمّد هستم» او دلیرانه جنگید و افراد زیادی را کشت، تا آنکه افراد سپاه دشمن او را محاصره کردند، و سر انجام او را شهید کردند. شجاعت و جنگاوری او چنان بود که امام سجاد (علیه‌السّلام) درباره او فرمود : از زمان بعثت پیامبر تاکنون، مردم هیچ مبارزی را بعد از علی (علیه‌السّلام) همچون او ندیدند. او [ تا آنجا که توان داشت] افراد زیادی از دشمن را کشت، تا بالاخره پنج نفر او را محاصره کردند و به شهادت رساندند. 📚 پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۷۸ و۸۷۹. --------------------------------
یاران-شیدای-حسین-بن-علی.pdf
2.82M
🍃🏴🍃 🔰 معرفی ۷۲ تن از یاران امام حسین علیه السلام. --------------------------
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : دلیل اینکه امام عصر متولد شده و در قید حیات هستند 🎤حجت الاسلام والمسلمین عاملی
🍃چشمه جوشان اشک چشم هایت را بده به من، قول می دهم به کسی نگویم چشم های توست. می خواهم با چشم های تو یک بار بنشیم در مجلس حسین. من به قطره های اشکی که با چشم های تو می ریزم بخیلم ولی یک قطره از اشک تو را روی زمین می چکانم تا هر که در شعاع مجلس است، آتش بگیرد از داغ حسین. من یقین دارم اگر چشم های ما اشک ریزان غم حسین است برای جوشش اشکی است که در چشمهای توست. هر قطره اشکی که از تو بر روی زمین بریزد، قبیله قبیله آدم را از قساوت نجات می دهد. چشم هایت را بده به من تا در ثواب رهاندن آدم ها از قساوت شریک باشم. شبت بخیر چشمه جوشان اشک 🌴🥀🌴🥀🌴
9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات بر حضرت سید الشهدا (علیه السلام)♦️ ♦️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . 🍃پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد. ♦️و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ الرَّشِيدِ. 🍃و درود و رحمت فرست بر حسين مظلوم شهيد شجاع. ♦️قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ. 🍃كشته اشك چشم خلق و اسير محنتها. ♦️صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً. 🍃رحمت و درودى بر آن حضرت فرست كه دايم در افزايش و نیکو و با بركت باشد. ♦️يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ‏ 🍃كه اول آن درود به آسمان صعود كند و انتها نداشته تا ابد باقى باشد. نيكوترين درود و رحمتى كه بر يكى از فرزندان پيغمبران مرسلت فرستى اى پروردگار عالمیان. 🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌻 🦋🦋 🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹
شنیده ام ملائک به وقت حاجت خویش... قسم دهند خدا را به آبروی حسین:)
▪️ ذکر صالحین ▪️ حکایتی بسیار زیبا 🌺 🔸اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚(برگرفته از خاطرات آن مرحوم) التماس دعا 🌺