دلم تنگ میشود
گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه» داغ
سه «روز تعطیلی» در زمستان
چهار «خنده» بلند
#مصطفی_مستور
#عصرانه
تَلاطماِحساس!
گاهے دلــم مےخواهد عاشقانہ ننویــسم عاشقانہ زندگے نکنم عاشقانہ راه نـــروم عاشقانہ فکـر نکنم اما
آخہ مگہ چیزے بهتر از
داشتن تو،
تو این دنیا هست
🥀گیرم این باغ گلاگل
بشکوفد رنگین
به چه کار آیدم ای گل
به چه کارم
بی تو..🥀
#حسین_منزوی
🍃عاشقی دل می دهد؛
معشوقه ای دل می برد
بُرد در بُرد است و
من مشغول حسرت بُردنم!🍃
#شهریار
🍂جمعـہ اسـت و
خیـال بودنـت
مـرا چہ بی تاب کرده
ڪاش می دیـدمت و
جشن پاییــز را
با دستان گره شده تو میگرفتم ...
و رقص برگ ریزان را
با چشمان تو میدیدم ...
#پاییز_همین_حوالیست🍂
#انتظار
ترسم که سر کوۍ
تو را سیل بگیرد
اۍ بۍخبر از گریه
مستانهام امشب
#فروغۍ_بسطامۍ
#شب_نوشت
قبـل از آنیـکه بـرادر
بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد،
پدرش ریخت به هم
به سـرش بـود بیـاید
به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد
به سرش ریخت به هم
کِتـف ها را کـه تکان داد،
حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ کمـرش،
ریخت به هم
#شب_تاسوعا