||نگرانم
که به تو هدیه کنم
شعرم را...
و تو آن را به کسی...
وای!
وِلَش کن اصلا.||
تلاطمــاحساســ
"و إِنّي قَد رأِيتُ الحُريَةَ في زِنزانَةِ قلبِك..."
وَ مَن آزادى رادر حصارِ قَلبَت احساس كردم ...💙🌿
تَلاطماِحساس!
*دلم از فرط گُنَه سنگ شده کاری کن که نفس های #تو در سنگ اثر خواهد کرد* #حسین_جان #کربلا 🆔️ @
از عکس تو و بغض
همینقدر بگویم
دردا که چه شبها...که چه شبها
...که چه شبها...
#حامد_عسکری
#شب_نوشت
🌹گل چو خندید
محال است دگر غنچه شود
سر چو آشفته شد از عشق،
بسامان نشود...🌹
#صائب_تبریزی