مسافران سوار شدند
و ناخدا بادبانها را كشيد
دريا اما
صبح، زودتر بيدار شده بود
و پيش از آنها رفته بود...
♡¡شاعری که نشانی ات
را نداشت
شعرهایش را
به پیراهن باد
سنجاق کرده است
کاش امشب
پنجره ی اتاقت
باز مانده باشد!♡
تَلاطماِحساس!
..نمی یابم تو را در دل...
صبحت بخیر خورشید!
وقتی که میدمیدی
ماهِ مرا ندیدی؟
"دنیا "را بغل گرفتیم
گفتند: امن است ،
هیچ کاری با ما ندارد،
خوابمان برد ،
بیدار شدیم ،
دیدیم
آبستن تمام
دردهایش شده ایم ....
《تو》
نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق
لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق
شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان
زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است…