هدایت شده از تَلاطماِحساس!
.
.
هر چه می خواهم غمٺ را در دلم پنهان کنم
سینھ می گوید که من تنگـ آمدم فریاد کن!
#امیرخسرو_دهلوی
.
.
خبر داری که شهری روی لبخند تو
شاعر شد!؟
چرا اینگونه، کافر گونه، بی رحمانه
میخندی؟♥️
#فاضل_نظری
تمام کوچهها از برف و یخ پُر
نگاهم روی یخها میخورد سُر
ز حجم برف روی شاخههایش
درختی در خیابان میزند غُر
#صبحزمستونیتونبخیر
از پشت پنجره،
از میان پرده ی توری،
آنها را می بینم،
برفها،
برفهای بسیار ریز،
از جلوی تیر چراغ برق،
می گذرند.
تاریکند،
نورانی می شوند، و دوباره تاریکند.
سپس بر روی زمین می افتند و دیگر نیستند، درست مثل ما
#پوریا_راد