تَلاطماِحساس!
「تو میخندی و تمام قندهای عالم در دل من آب می شوند لبخند شیرینت پایان روزگار تلخ من است」 امیرعباس
چشمان تو،
دریایے بود،
ڪہ ریشہ خشڪیدہ
قلبم را،طراوت بخشید...
|تو می روی
دلتنگی
|خودش را توی کافه ها
دود می کند
|تو می روی
و شهر و پنجره ها و آدم ها را
|روی آخرین سطر این شعر
حلق آویز می کنی
جز ما که اشکمان
دم مشک است دائما
مردم کجا به آب
مضافی وضو کنند
#محمد_سهرابی