eitaa logo
کانال حوزه علمیه طالبیه تبریز
2.4هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
333 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
  وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَيُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ سَبْعِينَ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ اَلدُّنْيَا وَ كُرَبِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ قَالَ وَ مَنْ يَسَّرَ عَلَى مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ يَسَّرَ اَللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ مَنْ سَتَرَ عَلَى مُؤْمِنٍ عَوْرَةً سَتَرَ اَللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ عَوْرَةً مِنْ عَوْرَاتِهِ اَلَّتِي يُخَلِّفُهَا فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ قَالَ وَ إِنَّ اَللَّهَ لَفِي عَوْنِ اَلْمُؤْمِنِ مَا كَانَ اَلْمُؤْمِنُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ اَلْمُؤْمِنِ فَانْتَفِعُوا فِي اَلْعِظَةِ وَ اِرْغَبُوا فِي اَلْخَيْرِ . المؤمن ج١ ص ٤٦ @talebieh_tabriz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺این روزها نیروهای ناجا، حجت را برای همه ما تمام می کنند و هر روز یک 💐 برای امنیت و اقتدار این نظام و مملکت، تقدیم ملت می کنند. 🔹باید خیلی بی وفا باشیم که به شنیدن اخبار این ها، عادت کنیم و بی تفاوت باشیم. شادی شهدای جان بر کف اقتدار و امنیت صلوات @talebieh_tabriz
✍امام صادق عليه السلام: آنكه مالك خشم خود نباشد، مالك عقل خود نيست 📚 تحف العقول صفحه 371 @talebieh_tabriz
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳فقط ۸۶ ثانیه وقت بذارید 📽 فیلم کوتاه «به خاطر هیچ» 📜 بر اساس روایتی از امام صادق (ع) @talebieh_tabriz
هدایت شده از حمید رسایی
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ♻️ اگر شما هم جزء کسانی هستید که دلشان برای زباله‌گردها می‌سوزد، یا هر از گاهی تصویر زباله‌گردی را در صفحات نق‌زن‌های مجازی می‌بینید که به جمهوری اسلامی متلکی می‌گویند و عقده‌گشایی می‌کنند، حتما این فیلم را ببینید تا بفهمید داستان از چه قرار است. 🔺برای دیدن یادداشت‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/rasaee eitaa.com/rasaee
✅مسلمانان در نیمه دوم قرن هفتم میلادی به فتح اسپانیا روی آوردند. و از آنجایی که مسلمانان به گسترش فتوحات دين اسلام متمایل بودند، توانستند درفاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ هـجری قمری سرتاسر شمال آفريقا تا نزديكي تنگه جيل‌الطارق فتح كنند. و از این طرف هم به سوي خاك اندلس پیش رفتند و لذا دنبال فرصت بودند تا بدان سوي هجوم آورند. رهبران این فتح موسي بن نصير و طارق بن زياد بود. این فرصت به دلیل اختلافاتی بین دربار حکومتی اسپانیا، شرایط را به نفع مسلمین رقم زد و باعث شد که اسپانیا را به مسلمانان تحویل دهند. این فتح پس از گشایش جبل‌طارق و توسط طارق بن زیاد در ۲۱ شوال سال ۹۲ هجری قمری در عهد ولید بن عبدالملک صورت گرفت و تا آخرین تصرفات آن ۴ سال به طول کشید. آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب، زمینه فتح یکی از مناطق وسیع یعنی اندلس را ممکن ساخت و با فتح آن، اسلام تمام این منطقه را فرا گرفت. و پس از فتح اسپانیا نام اندلس را بر آن نهادند. ابتدا سیاست های مسالمت آمیز حکام و اتحاد مسلمانان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار برساند. ولی دیری نپایید که بروز اختلافات قبیلگی و آشوب های سیاسی، سرزمین اندلس را در معرض تاخت و تاز اسپان، فرانک ها قرار داد و حکومت اسپانیا سرزمین خود رو مجدد باز پس گرفتند و پس از فروپاشی حکومت امویان اندلس، پادشاهی مسیحی اسپانیا به وجود آمد. در زمان پادشاهی فیلیپ دوم، بسیاری از مسلمانان اسپانیا اخراج و تبعید شدند. مسلمانان شبه جزیره ایبریا در جنوب غربی اروپا را اندلس یا اندلس اسلامی نامیدند. 📚منابع : ۱)تاریخ الامم و الملوک طبری، ج۶، ص۵۲۳ ۲)الکامل ابن اثیر، ج۵، ص۸ ۳)فتوح البلدان بلاذری، ص۲۳۲
✅حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند : 📋《ثَلاثَةٌ لا یَستَخِفُّ بِحَقِّهِم إِلَاّ مُنَافِقٌ : ذُو شَیْبَةٍ فِی الإِسلامِ، وَ إِمَامٌ مُقسِطٌ، وَ مُعَلِّمُ الخَیرِ》 ♦️سه کسانند که جز منافق درحقّ آنان بى‏ حرمتى نکند : ریش سفید مسلمان،  امام و پیشوای دادگر، معلّم خیرات.(۱) 🏴امام صادق(ع) مصداق هر سه مورد فرمایش حضرت رسول ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) بود. 1⃣ذُو شَیبَةِِ فِی الإِسلَامِ : یکی از القاب امام صادق(ع) [شیخ الائمه] است. زیرا در بین ائمه اطهار(علیهم السلام)، ایشان بیشترین سن یعنی (۶۵ سال) را دارا بودند. ⁉️اما در حق ایشان چه کردند؟!! محمد بن ربیع می گوید : از طرف منصور دوانقی مامور شدم که شبانه وارد خانه جعفر بن محمد(ع) شوم و او را با همان حالت نزد منصور ببرم. 📋《فَأَخْرَجْتُهُ حَافِيَاً حَاسِرَاً فِي قَمِيصِهِ وَ مِنْدِيلِهِ وَ كَانَ قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِينَ》 ♦️من ایشان را همان طور، سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه‏ اى که داشت ایشان را از خانه خارج کردم. در حالی که گویی سن او از هفتاد سال تجاوز می کرد.(۲) 2⃣إِمَامٌ مُقسِطٌ : ابن خلکان درباره امام صادق(ع) می‌نویسد : 📋《هُوَ اَحَدُ اْلاَئِمَّةِ اْلاِثْنَیْ عَشَرَ عَلَی مَذْهَبِ اْلاِمامِیَّةِ وَ کَانَ مِن سَادَاتِ اَهلِ البَیتِ(ع) وَ لَقَبُهُ الصَّادِقَ لِصِدقِ مَقَالَتِهِ وَ فَضلِهِ اَشهَرُ مِن اَن یُذکَرَ》 ♦️او یکی از امامان دوازده گانه امامیه و از بزرگان اهل بیت رسول خدا(ع) بود. به جهت صدق در گفتارش به لقب صادق شهرت یافت و فضل او مشهورتر از آن است که نیازمند به توضیح داشته باشد.(۳) ⁉️اما در حق ایشان چه کردند؟!! مفضل بن عمر نقل می کند : منصور دوانیقى شخصى را نزد حسن‏ بن‏ زید، فرماندار خود در مکه و مدینه فرستاد و گفت : 📋《أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) دَارَهُ!》 ♦️خانه جعفر بن محمد(ع) را آتش بزند. 📋《فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ》 ♦️پس خانه امام(ع) را آتش زدند و آتش بر در خانه و اطاق ها رسید و آنها را سوزاند.(۴) 3⃣مُعَلِّمُ الخَیرِ : جایگاه علم آموزی و آموزگاری به قدری والاست که حضرت رسول اکرم(ص) هدف بعثت خود را معلمی دانسته اند. ایشان فرمودند : 📋《إِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً》 ♦️من معلم برانگیخته شدم.(۵) در میان امامان شیعه، چه در اصول دین و چه در فروع دین، بیشترین روایت از امام صادق(ع) نقل شده است. به جرات می توان گفت که؛ نزدیک به پنجاه درصد از احادیث موجود از حضرت صادق(ع) است. امام صادق(ع) در طی این ۳۴ سال امامت خویش (از سال ۱۱۴ ق تا سال ۱۴۸ ق) هزاران حدیث و روایت از ایشان منقول است، که مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار بالغ بر نوزده هزار روایت را فقط از ایشان نقل کرده است. شیخ مفید در کتاب الارشاد شمار راویان امام صادق(ع) را چهار هزار نفر نام می‌ بَرد.(۶) حسن بن علی وَشّاء می گوید : نهصد نفر را در مسجد کوفه دیدم که از امام صادق(ع) حدیث نقل می‌ کردند.(۷) ⁉️اما در حق ایشان چه کردند؟!! شیخ صدوق تصریح می کند که؛ 📋《وَ الصَّادِقُ(عليه‌السلام) سَمَّهُ المَنصُورُ فَقَتَلَهُ》 ♦️منصور دوانقی، امام صادق(ع) را مسموم و ایشان را به شهادت رساند.(۸) 📚منابع : ۱)تنبیه الخواطر ورّام مالکی، ج۲، ص۲۱۲ ۲)مُهج الدعوات ابن طاووس، ص۱۹۳ ۳)وفیات الاعیان ابن خلکان، ج۱، ص۳۲۷ ۴)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۷۳ ۵)کنز العمّال متّقی هندی، ح۲۸۸۷۳ ۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۵۴ ۷)رجال نجاشی، ص۳۹ ۸)اعتقادات الامامیة شیخ صدوق، ص۹۸ @talebieh_tabriz
✅محمد بن ربیع از پدرش ربیع، که وزیر دربار منصور دوانقی بود، نقل می کند که؛ شبی منصور به من گفت : 📋《أَنْتَ صِرِ السَّاعَةَ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ(ع) فَأْتِنِي بِهِ عَلَى الْحَالِ الَّذِي تَجِدُهُ عَلَيْهِ لَا تُغَيِّرْ شَيْئاً مِمَّا عَلَيْهِ》 ♦️هم اکنون پیش جعفر بن محمّد(ع) برو و او را در هر حالتى که بود، بدون اینکه بگذارى وضع خود را تغییر دهد، نزد من بیاور. محمّد می گوید : پدرم مرا خواست که از همه فرزندانش سختگیرتر و بى‏ رحم‏تر بودم، و گفت : برو پیش جعفر بن محمّد(ع) و بدون اینکه درب منزل او را بکوبی، از دیوار او بالا برو که لباس خود را تغییر ندهد، ناگهان بر او وارد شو و به همان حالتى که هست، او را نزد ما بیاور. من وقتى رفتم، که چیزى از شب باقى نمانده بود، نردبان گذاشتم و از دیوار وارد خانه ایشان شدم، وقتى وارد اطاقش شدم، او مشغول نماز بود و پیراهنى بر تن داشت‏ و حوله ‏اى بر کمر بسته بود. نمازش را که سلام داد، عرض کردم : بفرمائید! امیرالمؤمنین شما را می خواهد! ایشان فرمود : 📋《دَعْنِي أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِيَابِي》 ♦️بگذار لباسهایم را بپوشم. گفتم: به من اجازه نداده‏ اند! فرمود : 📋《فَأَدْخُلُ الْمُغْتَسَلَ فَأَطَّهَّرُ》 ♦️اجازه بده بروم غسل کنم و خود را تمیز نمایم. گفتم : غیر ممکن است وقت خود را نگیرید من نمی گذارم این وضع را کوچک ترین تغییرى بدهید. 📋《فَأَخْرَجْتُهُ حَافِياً حَاسِراً فِي قَمِيصِهِ وَ مِنْدِيلِهِ وَ كَانَ قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِينَفَلَمَّا مَضَى بَعْضُ الطَّرِيقِ ضَعُفَ الشَّيْخُ فَرَحِمْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ ارْكَبْ فَرَكِبَ بَغْلَ شَاكِرِيٍ‏ كَانَ مَعَنَا ثُمَّ صِرْنَا إِلَى الرَّبِيعِ》 ♦️من ایشان را همان طور، سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه‏ اى که داشت ایشان را از خانه خارج کردم. در حالی که سن او از هفتاد سال تجاوز می کرد. مقدارى که پیاده رفت از راه رفتن باز ماند و سخت خسته شد، دلم به حال آن ایشان سوخت و عرض کردم سوار شو! سوار قاطر یکى از همراهان من شد، تا اینکه نزد پدرم ربیع رسیدیم. امام صادق(ع) داخل ایوان که رسید ایستاد و لبهایش، به دعائى که من نمی شنیدم، حرکت می کرد. سپس او را وارد کردم و او مقابل منصور ایستاد. منصور گفت : جعفر! تو دست از حسد و ستمگرى خود و آشوب بر علیه بنى عباس بر نمی دارى؟ خداوند پیوسته تو را گرفتار شدت حسد و رنج می کند ولى به آروزى خود نخواهى رسید.    امام صادق(ع) فرمود : به خدا سوگند از آنچه تو می گوئى من بى‏ خبرم و چنین کارى نکرده ‏ام! منصور ساعتى سر به زیر انداخت و روى نمدى در طرف چپش بالشى قرار داشت، نشست و زیر آن نمد، شمشیرى دو سر پنهان کرده بود که نمایان گشت. سپس منصور روى به امام صادق(ع) نموده و گفت : اشتباه می کنى و خلاف می گوئى! سپس پشتى را کنار زده و از پشت آن کیفى که محتوى نامه‏ هائى بود خدمت امام(ع) انداخت و گفت : این نامه‏ هاى توست که براى خراسانیان نوشته ای و آنها را دعوت به بیعت با خویشتن کرده‏ اى تا بیعت مرا بشکنند! امام(ع) فرمود : به خدا قسم! من چنین کارى نکرده ‏ام و این کار را صحیح نمی دانم! منصور مجدد سر را به مدت کوتاهی به زیر انداخت. 📋《وَ ضَرَبَ يَدَهُ إِلَى السَّيْفِ فَسَلَّ مِنْهُ مِقْدَارَ شِبْرٍ وَ أَخَذَ بِمَقْبِضِهِ فَقُلْتُ‏ إِنَّا لِلَّهِ‏ ذَهَبَ وَ اللهِ الرَّجُلُ ثُمَّ رَدَّ السَّيْفَ》 ♦️سپس دست به دسته شمشیر گرفته و مقدار یک وجب آن را خارج کرد! با خود گفتم : الان این مرد را می کشد و آیه استرجاع خواندم، اما متوجه شدم که منصور، شمشیر را به جاى اول برگردانید و سپس گفت : جعفر! حیا نمی کنى از پیرى و نسبتى که با پیامبر(ص) دارى از دروغ گفتن و اختلاف بین مسلمانان می خواهى خون ریزى شود و آشوب به پا کنى؟! امام(ص) فرمود : نه به خدا! آنچه را که می گوئى، من آن را انجام نداده‏ ام! اینها نامه ‏هاى من نیست و نه خط و نه مهر من بر روى آن است! در این هنگام؛ منصور به شمشیر را بیشتر از قبل از غلاف خارج نمود. این بار با خود گفتم که او جعفر بن محمد را کشت. در کمال حیرت دیدم او مجدد شمیشیر را به غلاف برگرداند و عقب نشست. و باز بعد از مدتی کوتاه، دیدم مجدد امام صادق(ع) را سرزنش می کرد و امام(ع) نیز عذر خواهى می نمود. 📋《ثُمَّ انْتَضَى السَّيْفَ إِلَّا شَيْئاً يَسِيراً مِنْهُ》 ♦️در این هنگام، منصور شمشیر را کشید و فقط مختصرى از آن در غلاف باقی ماند و من با خود گفتم، رفت که او را بکشد. و باز شمشیر را در غلاف نمود. پس از مدتی سر را به زیر انداخت و آنگاه سر را برداشته و گفت : خیال میکنم تو راست میگوئى! سپس به من گفت : ربیع! جامه‏ دان را بیاور! جامه‏ دان را آوردم. گفت : دست در آن کن و محاسن ایشان را معطر کن! ادامه مطالب :👇
من دست در داخل آن نمودم و محاسن امام(ع) که سفید بود عطر آگین نمودم بطورى که سیاه شد. سپس به من گفت : ایشان را سوار بر یکى از بهترین مرکب هاى سوارى خودم کن و ده هزار درهم به او بده و تا منزلش با احترام از او مشایعت کن! ربیع می گوید : به واسطه این تغییر حالتى که منصور نسبت به امام(ع) دیدم، همواره جای تعجب بود و کنجکاو بودم که دلیلش را بدانم. روزی تصمیم گرفتم علت آن را بدانم! همین که منصور را تنها و مسرور دیدم گفتم : یا امیرالمؤمنین! چیز عجیبى از شما مشاهده کردم! گفت : چه چیز؟ گفتم : آن روز چنان بر جعفر(ع) خشم گرفتى که پیشتر، هیچ کس را این گونه خشم نگرفته بودى! ولی سپس منصرف شدی و دلیل کار چه بود؟ منصور گفت : ربیع! نباید این مطلب را آشکار نمود بهتر است پوشیده باشد! میل ندارم فرزندان فاطمه(س) متوجه شوند و بر ما فخر فروشند و ما را ناچیز انگارند! سپس گفت : ربیع! آن شب خیلى مایل بودم که جعفر بن محمّد(ع) را بکشم و تصمیم داشتم که سخن او را نشنوم و عذر و پوزش او را نپذیرم، با اینکه من در زمان بنى امیه او و پدرانش را شناخته بودم که اهل آشوب نیستند! 📋《فَلَمَّا هَمَمْتُ بِهِ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى تَمَثَّلَ لِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَإِذَا هُوَ حَائِلٌ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ بَاسِطٌ كَفَّيْهِ حَاسِرٌ عَنْ ذِرَاعَيْهِ قَدْ عَبَسَ وَ قَطَّبَ فِي وَجْهِي عَنْهُ ثُمَّ هَمَمْتُ بِهِ فِي الْمَرَّةِ الثَّانِيَةِ وَ انْتَضَيْتُ مِنَ السَّيْفِ أَكْثَرَ مِمَّا انْتَضَيْتُ مِنْهُ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى فَإِذَا أَنَا بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ قَرُبَ مِنِّي وَ دَنَا شَدِيداً وَ هَمَّ لِي أَنْ لَوْ فَعَلْتُ لَفَعَلَ فَأَمْسَكْتُ ثُمَّ تَجَاسَرْتُ وَ قُلْتُ هَذَا بَعْضُ أَفْعَالِ الرَّئِيِّ ثُمَّ انْتَضَيْتُ السَّيْفَ فِي الثَّالِثَةِ فَتَمَثَّلَ لِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَاسِطَ ذِرَاعَيْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّى كَادَ أَنْ يَضَعَ يَدَهُ عَلَيَّ فَخِفْتُ وَ اللَّهِ لَوْ فَعَلْتُ لَفَعَلَ》 ♦️همین که در مرتبه اول تصمیم کشتنش را گرفتم پیامبر اکرم(ص) را دیدم بین من و او فاصله شد و دستهاى خود را گشود و تا آرنج بالا زده، و نسبت به من بسیار ناراحت و خشمگین است. در مرتبه دوم که شمشیر را بیشتر کشیدم دیدم پیامبر اکرم(ص) خیلى به من نزدیک شد و تصمیم داشت اگر من گزندى به او برسانم کار مرا بسازد، باز جرات کردم و با خود گفتم این کار جن‏ هاست. در مرتبه سوم که شمشیر را خارج کردم پیامبر اکرم(ص) به من نزدیک شد و پنجه‏ هاى خود را گشود و دامن به کمر زده و چشمانش قرمز شده بود و کمال خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود، مرا در پنجه ‏هاى خود بفشارد. به خدا ترسیدم اگر او را بیازارم، پیامبر(ص) مرا کیفر کند! پس از این کار منصرف شدم. محمّد بن ربیع می گوید : پدرم این جریان را پس از مرگ منصور برایم نقل کرد.(۱) ابن عنبه می نویسد : 📋《قَصَدَهُ المَنصُورُ الدَوَانِیقِی بِالقَتلِ مِرَارَاً فَعَصَمَهُ اللهُ مِنهُ》  ♦️منصور دوانقی بارها قصد کشتن امام صادق(ع) را داشت، ولی خداوند ایشان را از گزند منصور حفظ کرد.(۲) مفضل بن عمر می گوید : منصور دوانیقى شخصى را فرستاد پیش حسن‏ بن‏ زید فرماندار خود در مکه و مدینه و گفت : 📋《أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) دَارَهُ! فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ فَخَرَجَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) یَتَخَطَّى النَّارَ وَ یَمْشِی فِیهَا وَ یَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ‏ الثَّرَى‏ أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللهِ》 ♦️خانه جعفر(ع) را آتش بزند. پس خانه امام(ع) را آتش زدند و آتش بر در خانه و اطاق ها رسید. امام صادق(ع) پاى بر روى آتش گذاشت و از روى آتش می رفت و می گفت : من پسر ریشه هاى زمین هستم، من پسر ابراهیم‏ خلیل الله هستم.(۳) شیخ صدوق تصریح می کند که؛ سرانجام امام صادق(ع) به دستور منصور و بر اثر مسمومیت شهید شد و در بقیع دفن شد.(۴) 📚منابع : ۱)مُهج الدعوات ابن طاووس، ص۱۹۳ ۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۲۳۸ ۳)الکافی کلینی، ج۱، ص۴۷۳ ۴)اعتقادات الامامیة شیخ صدوق، ص۹۸
قالَ الإمامُ الْصادق (علیه السلام): رَحِمَ اللّه ُ قَوما كانوا سِراجا وَمَنارا ؛ كانوا دُعاةً إلَينا بِأعمالِهِم وَمَجهودِ طاقَتِهِم. خداوند رحمت کند کسانی را که چراغ و مناره (هدايت)اند و مردم را با اعمال و نهايت توانشان به سوى ما فرامى خوانند. @talebieh_tabriz
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋 فیلم بسیار قدیمی مربوط به حج سال ۱۳۱۶ 🟨 هشتادو شش سال قبل @talebieh_tabriz