💠قصه عمامه و خون🌷
.
قصه عمامه و خون ، حکایت جدیدی نیست
همین رمضان شاهد است و محراب مسجد کوفه
که عمامه و خون، چگونه باهم در سحرگاه ۱۹ رمضان رستگار شدند
عمامه ای که در گودال خونین به غارت رفت ، خوب قصه عروج را میشناسد
شیخ شمس الدین محمد نبطی جزینی و زینالدین بن علی بن احمد عاملی جُبَعی را شهید اول و ثانی نام نهاده اند تا فقاهت از نخست با شهادت همنشین باشد.
از شیخ فضل الله نوری تا نواب صفوی ،از یونس استاد سرایی یا همان میرزا کوچک جنگلی تا سیدحسن مدرس، از سید مصطفی خمینی تا سید محمدباقر صدر، از شریف قنوتی تا مصطفی ردانی پور، از مفتح تا مطهری،از بهشتی تا باهنر، از مدنی و دستغیب و اشرفی اصفهانی و صدوقی تا مالامیری و کریمیان و هادی ذوالفقاری،از محمدباقر حکیم تا شیخ نمر، از سید مصطفی موسوی تا شیخ راغب و بیش از ۳۵۰۰ شهید طلبه دفاع مقدس شاهدند که این نهضت مدیون عمامه های در خون نشسته است.
بگذار از مولوی جنگی زهی،ماموستا شیخ الاسلام،ملا عبدالحمید فرقانی،ماموستا برهان عالی، برهان الدین ربانی ،مولوی فیض محمد حسین بر به همراه ۱۰۰ روحانی شهید اهل سنت کشور نیز سخن بگویم ،ایشان نیز شاهد این مدعا هستند که برای دشمن تکتف در نماز یا غیرآن مهم نیست،دشمن مخالف عالمان مجاهد است و در این مسیر برای او شیعه و سنی تفاوتی ندارد. کافی بخوانی یا صحیح، او با قرائت جهادی از اسلام مخالف است،در این میانه بدش نمی آید که گاهی بر طبل اختلاف بدمد و خون این دسته را به گرده آن یکی بیاندازد و به ریش قم و قاهره بخندد.
حادثه عمامه های در خون نشسته در صحن امن رضوی،حکایت استدامت استقامت حوزه های علوم دینی بر سبیل مجاهدت است.
گوارا باد شربت شیرین شهود و شهادت بر عاشقان مسیر وصل، و چه زیباست جامه عروج خونین بر اندام فقاهت.
چه خوش فرمود آقا روح الله بزرگ ، آن احیاگر اسلام جهادی در عصر حاضر، پس از ش.ه.ادت علامه مطهری: بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
رزقنا الله قتلاً فی سبیل الاسلام
#با_افتخار_من_یک_طلبه_ام
#طلبه_مشهدی
✍️به قلم حجت الاسلام رضاپور
💢 همسران پیامبر 💢
🟢 پیامبر تا ٢٥ سالگی مجرد است و به گواهی تمام اسناد و متون تاریخی در کل این ٢٥ سال دوران نوجوانی و جوانی در نهایت پاکدامنی و قداست زندگی میکند. گویی در این دوران وی رهبانیّت اختیار کرده است.
🟢 پیامبر در ٢٥ سالگی با «خدیجه» که «بیش از ١٠ سال» از وی بزرگتر است ازدواج میکند و تا وفات وی، ٢٥ سال، تنها همسر پیامبر، خدیجه است. اینک پیامبر ٥٠ ساله میباشد.
🟢 پیامبر تا ٣ سال در سوگ حضرت خدیجه است و همسری اختیار نمیکند،
اینک پیامبر ٥٣ ساله است.
🟢 پیامبر در ٥٣ سالگی با «سوده بنتزمعهبنقیس» که ٥٠ ساله، شویمرده و بدونسرپرست است، ازدواج میکند و تا ٣ سال تنها همسر پیامبر سوده میباشد.
🟢 اینک رسول خدا ٥٦ ساله است. وی فقط هفتسال دیگر در این دنیای خاکی خواهد بود.
🟢 پیامبر در هفتسال آخر حیات خود ١١ همسر دیگر برمیگزیند که تعدادی از آنان به دلیل کهولتِ سن فوت میکنند.
🟢 تمامی پرسشهایی که در مورد همسران پیامبر مطرح است در مورد همین هفتسال آخر زندگی پیامبر است.
🔴 چند نکته در مورد این هفتسال:
🟡 یکم: این هفتسال از پر مشغلهترین دوران حیات پیامبر است. مشکلات داخلی مدینه، چون اختلافهای اوس و خزرج، مهاجر و انصار، یهودیان داخل مدینه با مسلمین از یک طرف، و تربیت مردم تازه مسلمان این شهر، یکی از صدها مشکلات پیامبر در این هفتسال است. در شرایطی که مدینه هر لحظه در معرض هجوم قبایل اطراف است، لاجرم پیامبر و یارانش مدام در حال آمادهباش جنگیاند.
🟡 دوم: در این هفتسال قوای جسمانی پیامبر در اثر پیری و بیماری، که آخرالامر او را از پای درمیآورد، روز به روز در حال تحلیل رفتن است.
🟡 سوم: تعدادی از این زنان، شویمرده و یا بیسرپرست هستند که از مکّه یا شهرهای دیگر به مدینه پناهنده، و یا فرستاده شدهاند. لذا در مدینه از حمایت اقوام خود نیز بیبهرهاند.
سوده بنتزمعه، زینب بنتخزیمة، امسلمه، ماریه قبطیه اینچنیناند.
🟡 چهارم: مابقی این زنان، دختران سران قبایل ذی نفوذی بودند که پیامبر با این ازدواجها، هوشمندانه روابط خصمانۀ آنها را تلطیف نمود و با کمترین خونریزی، صلح و سازش را با آنان برقرار نمود.
عایشه و حفصه، دختران دو تن از با نفوذترین مهاجران از مکّه یعنی ابوبکر و عمر بودند.
رمله، دختر بزرگترین دشمن پیامبر یعنی ابوسفیان بود.
زینب بنتجحش، از بنیمخزوم یکی از پرنفوذترین طوایف قریش بود.
ریحانه و صفیه، دختران سران دو قبیلۀ یهودی بودند.
جویریه، دختر یکی از سران قبیله خزاعه بود که بعد از آن وصلت، خزاعه یکی از متحدین استراتژیک مسلمانان شدند.
🟡 پنجم: در این هفتسال که پیامبر حکومت شهر مدینه را دارد و سال به سال از لحاظ سیاسی قویتر میشود، بزرگان انصار (ساکنان اصلی مدینه) حاضر بودند که جوانترین و زیباترین دختران خود را به عقد پیامبر درآورند. ولی در میان این ١١ همسر، هیچ زن انصاری دیده نمیشود، چرا که در مورد زنان انصار هیچیک از دو دلیل اجتماعی و سیاسی پیش گفته وجود ندارد.
🟢 بنابراین ازدواجهای ١١ گانۀ پیامبر در این مدّت نه تنها رنگی از لذّتجویی ندارد، بلکه ایثاری شگرف از این روح متعالی است که حتی از خصوصیترین و شخصیترین امور زندگی خود، یعنی زناشویی، در خدمت اهداف انسانی و الهی خود میگذرد
⭕️رهبر معظم انقلاب: حضرت خدیجه (س)، مادر دوازده امام است.
🏴وفات حضرت خدیجه (س) تسلیت باد
#حضرت_خدیجه
اطلاعیه
قابل توجه طلاب غیر حضوری
امتحانات نیم سال دوم تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰به صورت حضوری در مدرسه طالبیه برگزار خواهد شد.
معاونت آموزش طالبیه
کانال حوزه علمیه طالبیه تبریز
برنامه امتحانات غیر حضوری که قرار شد حضوری باشه
شعر امام حسن(ع) كه چشم وصال را بينا كرد
وصال شیرازی به واسطه سرودن شعر در بیان مصائب اهل البیت علیهم السلام، نور دیده ی از دست داده اش شفا یافت.
🌹🌷⚘🏵🌹🌷⚘⚘🌷🌹🏵🌹🌷⚘
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است.
بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آل او (صلواتالله علیهم) می شود.
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
منبع: کتاب گلشن وصال
@talebieh_tabriz
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربۀ در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانۀ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان میخندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
ایام ضربت خوردن امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام تسلیت باد.
@talebieh_tabriz