eitaa logo
تلخک
390 دنبال‌کننده
11هزار عکس
12.6هزار ویدیو
6 فایل
⭕️ طنز و سرگرمی 😂😢تلخ و شیرین روزگار راه ارتباطی : @talkhak_admin کپی = آزاد . اگه محتوای طنز داری بیا اینجا . 😀👇 https://eitaa.com/joinchat/3758555191C0fbb26ead6
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز 50 متر دنبال تاکسی دویدم. بعد راننده نگه داشت. گفت میخوای سوار بشی ؟؟ گفتم نه داداش فقط میخواستم بگم که سفر خوشی رو برات آرزو میکنم 🌵 @taLkhak2 🍒
یارو ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻏﺶ ﻏﺶ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻦ:ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟ ‏ﻣﯿﮕﻪ:رفتم مغازه دست به سرشون کردم ‏میگن:چی کار کردی…؟ ‏میگه:ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺨﺮﯾﺪﻡ😂😂😂  🌵 @taLkhak2 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخواین یه جاساز خوب برای فلش درست کنید ویدیو بالارو ببنید. @taLkhak2
آقازاده چیکاره هستن؟ ـ معتادن به تلگرام که نیس؟؟؟؟ ـ نه، به مواد مخدر صنعتی و سنتی خب، مبارکه، خوب میشن اینا... بزن کف قشنگه رو 🌵 @taLkhak2 🍒
گیاه خوارا چقد سنگدل و بی رحمن، غذای گوسفند مظلومِ بدبخت و میخورن… ما نهایتش غذای گرگ رو میخوریم   🌵 @taLkhak2 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترامپ: ما کرونا را شکست دادیم! 🔺 میلاد سعیدی 🔺 🌵 @taLkhak2
حیف نون ﺩﻭﻍ ﻭ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﻭ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺘن ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺑﺎﺯﯾﺎ ﭼﯿﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﺩﻭﻍ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﺎﺭﻩ با ترکیب شون ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ بشم 🌵 @taLkhak2 🍒
افسر :جناب شما با سرعت غیر مجاز رانندگی میکردید راننده: خواهش میکنم بزارید برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر میشه افسر :معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس “من دیگه با سرعت غیر مجاز رانندگی نمیکنم" 🌵 @taLkhak2 🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم واسه این لحظات هم تنگ شده 😄 سلامتی و امنیت بهترین نعمت ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌵 @taLkhak2
🌸🌺🌸 🌺🌸 🌸 😆 بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐 ✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت: رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم! من و چند از خواهرا✋🏻 که پزشـ🔬ـکی میخوندیم پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩 و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌 من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐 و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک یعنی بیگودی هام😲 و چند دست لباس👗 و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ... غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗ یا دستمو کرم بزنم...👐🏻 به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم... نمیدونم چطور شد که😰 ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰 ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬 و برادرا افتادن دنبال لباسا😱 ما خجالت زده 😥. برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅 دلمون میخواست انکار کنیم😣 اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶 . و بعد . بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂 از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌ شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺ صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن 😮 شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊 چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒 و من  هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡 دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃 خواهر کاتبی🗣 خواهر کاتبی🗣 بیگودی هاتون… داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی یکی از امدادگرانوجهادگر ۸ سال دفاع مقدس میباشد😌 🌵 @taLkhak2 🍒