1_3178727.amr
5.75M
سخنرانی #استادحسن_عباسی
🔺نسخه کمحجم
موضوع: #مهدویت و دهه پنجم؛ انتظار و امید
زمان: ۴ اردیبهشت ۹۷
مکان: گیلان، صومعهسرا، مسجد امام حسین(ع)
#کلیپ_صوت_مهدوی
بسیارمهم
لطفا #بشنوید و #نشردهید
🔵 #نفرین_آیت_الله_ها
7⃣ آخرین امپراتور عثمانی این نفرین را قبول نداشت و در نهایت دیدیم چه به سر امپراتوری عثمانی آمد.
8⃣ فراموش نکنید که شاه ایران با آن همه جلال و جبروت و مال و قدرت و تسلیحات و حمایت جهانی و… هم وقتی سرنگون شد که با روحانیون شیعه در افتاد و دچار «نفرین آیت الله ها» شد و 2500 سال شاهنشاهی در ایران به باد فنا رفت.
9⃣ اخیراً اسرائیلیها نیز به «نفرین آیتالله ها» اعتقاد پیدا کردهاند و از آن به نام «طلسم آیتالله ها» یاد میکنند، در میان #یهودیهای_ارتودکس اسرائیل این طلسم به عنوان قویترین طلسم شهرت پیدا کرده و معتقد هستند موجودیت #اسرائیل در گرو فرار از این طلسم است. در برخی مراکز #کابالا به دنبال یافتن راهکاری برای مقابله با این طلسم میباشند و اعتقاد دارند دلیل اصلی شکستهای پیاپی ارتش اسرائیل با آن همه قدرت و ماشین ابزار نظامی از #حزب_الله به این دلیل است که حزباللهیهای لبنان به «طلسم آیتالله ها» مجهز هستند و #طلسم_داوود (طلسم معروف یهودیها) نمیتواند با آنها مقابله کند.
🔟 برای خود بنده نیز ماجرا در ابتدا مقداری خندهدار به نظر میآمد ولی وقتی بیشتر در این مورد تحقیق کردم دیدم واقعاً چنین باوری در میان حاخامهای عالیرتبه اسرائیل وجود دارد.
1⃣1⃣ حاخام #عوادیا_یوسف به همراه برخی حاخامها به رهبران اسرائیلی پیشنهاد داده بود که تا زمان پیدا کردن ابطال کننده «طلسم آیتالله ها» باید از درگیر شدن مستقیم با ایران و شیعیان پرهیز کرد و عربستان سعودی و سنیها و یا آمریکا و مسیحیان را سپر بلا کرد. «حاخام عوادیا یوسف» در چند جلسه با سیاستمداران اسرائیلی حتی گفته بود که همه طلسمها و نفرینهای قدیمی که در کتب #عهد_عتیق هم وجود داشته بر علیه شیعیان و ایرانیان امتحان کرده ولی جواب نداده و فرصت بیشتری برای تحقیق و پیدا کردن طلسم مناسب نیاز دارد، وی حتی یک بار در سال 1391 (2010) در تلوزیون اسرائیل حضور یافت و از همه مردم اسرائیل خواست بر علیه ایران به دعا بر خیزند و دستجمعی ایران را نفرین کنند تا شاید این نفرین جواب دهد و طلسم بشکند، ولی ظاهراً این نفرین دستجمعی هم جواب نداد چون خود «حاخام عوادیا یوسف» در سال 2013 و قبل از پیدا کردن ابطال کننده طلسم مُرد.
2⃣1⃣ فعلاً همفکران و شاگردانش به دنبال ادامه راه وی در پیدا کردن ابطال کننده «طلسم آیتالله ها» هستند.
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ️
🌾 @Tamonji 🌸🌾
1_3516186.mp3
2.59M
باز هم #غروب_جمعه های غم انگیز از فراق امام زمان (عج)
#کلیپ_صوت_مهدوی
بی تو ای صاحب الزمان(عج)
بی قرارم هر زمان
ازغم هجر تو من دل خسته ام
همچو مرغی بال وپربشکسته ام
⏰ @Tamonji 🇮🇷☀
#مناسبتی
شاد شد قلب همه از دل خرسند حسین
شد زمین محو جمال گل دلبند حسین
آسمان مات شد از چهره فرزند حسین
مثل غنچه زده لبخند به لبخند حسین
🌸 #ولادت_حضرت_علی_اکبر علیه السلام و #روزجوان مبارک 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸فرزند حسین بن علی چهره گشوده
دل از پدر و زینب و عباس ربوده
✅ #کلیپ_صوت_ویژه
📽 #مولودی ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام✨
روز جوان مبارک💐💐
☑️ @Tamonji
#حدیث_مهدوی #عهد
⭕️اقرار به ولایت امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام در عالم ذر
🔅رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند:
🔺خداوند متعال دوستی علی، فاطمه و فرزندان معصوم آن دو را بر همه انسان ها، نباتات،کوهها، آبها، درختان،جمادات، حیوانات و…در عالم ذر عرضه داشت.
پس اولین کسانی که در پذیرش محبت اهل بیت سبقت گرفتند،خداوند آنها را به عنوان:
🔸انبیا و مرسلین در دنیا قرار داد.
🔸سپس بعد از انبیاء،کسانی را که در محبت اهل بیت سبقت گرفتند،
به عنوان #شیعه انتخاب شدند.
و خداوند در بهشت همه آنان را جمع خواهد کرد.
🔸به درستی که خداوند متعال ولایت ما را بر فرشتگان عرضه داشته پس اولین فرشتگانی که در پذیرش ولایتمان سبقت گرفتند خداوند ایشان را به عنوان فرشتگان مقرب انتخاب کرد.
📚احقاق الحق ۹/۱۹۱
🔅امام صادق (ع) فرمود:
🔺"هرگز پیامبری به نبوت نرسید؛ مگر به خاطر شناخت حق ما و تفضیل دادن ما بر دیگران"
📚کلینی،اصول کافی، ج3، ص 245
📚مجلسی،بحارالانوار، ج18، ص299،
💐اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجلفرجهم💐
@Tamonji
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃سخنرانیها و روایات مربوط به نزدیک بودن ظهور امام زمان عج
#کلیپ_صوت_مهدوی #نشر_دهید
🔅🌸🔅
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
🌾 @Tamonji 🌸
📚داستان
❤️ #دو_مدافع ❤️
#قسمت_پنجم
در اتاق به صدا در اومد...
مامان بود...
اسماء جان❓
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود 😱
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم😕
جانم مامان 😑
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت 🙈
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون🙊
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون🚶
ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓😖
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓😐
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود 😔
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن😏
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...☹️
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم 😣
رفتیم تا بدرقشون کنیم 🏃
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو❓😊
با تعجب نگاهش کردم 😳 نمیدونستم چی باید بگم 🙈 که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد☺️
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن 😔
اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود
قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم🌾
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود 💐 عجب سلیقہ اے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...😢
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم😴
صب که داشتم میرفتم دانشگاه🛣
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم 😅
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد 😰 فقط تو خونہ خودمون شیر بودم
خانم محمدی......❓
سرمو برگردوندم 😳
ازم فاصلہ داشت دویید طرفم🏃
نفس راحتے کشید. 😥 سرشو انداخت پاییـݧ و گفت 😞
سلام خانم محمدے صبتوݧ بخیر 😊
موقعے ک باهام حرف میزد سرش پاییـݧ بود
اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره ے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم😶
_سلام صبح شما هم بخیر
ایـݧ و گفتم و برگشتم ک ب راهم ادامہ بدم 🚶
صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید 😑
میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم
راستش...من...😑
انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید
(آقای محسنی )پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود
رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر
سجادے چشم غره اے براش رفت😠 و از مـݧ عذر خواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت 🚶
خلاصہ ک تو دلم کلے ب سجادے بدو بیراه گفتم😖
اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب ک تشریف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان ☹️
داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مث پیر زنها❓😆
اخمے بهش کردم 😠گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد😣
خندیدو گفت:اوه اوه اینطور ک معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده. 😂
یارو کچل بود❓زشت بود❓
نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم😂
دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالا ها احتیاج داری ب ایـݧ فک. تازه اول جوونیتہ 😜
تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مث مـݧ جا خورد 😳
تو کلاس یه نگاه ب من میکرد یہ نگاه ب سجادے بعد میزد زیر خنده. 😂😂
نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....😒
◀️ ادامــــہ دارد...
🍃کانال تامنجی(مهدی باوران) 🌹
🆔 @tamonji
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا