*نصف انار
سر سجاده خواندی نماز مرا !
گفتم که بگویی تو راز مرا
راز بین ما سوختن و ساختن
در سینه نگهدار تو راز مرا
من آرزوی سیصد یار دارم
با یکایک آنها من کار دارم
نشد در ندبه هایتان اثری
بشمار نصف انار را یار دارم !
مقصود شکاری خوشنام 04/03/98 (تقدیم به امام زمان (عج) )
عادت کردن به تاریکی به ظلمت به تحیر و سرگردانی این بلای پنهان امروز ماست چرا راحت خو کرده ایم به تاریکی وقتی در تاریکی قرار میگیری چشم ما در جست و جوی نور میگردد و وسعت پیدا میکند چرا ؟ مردمک دلمان در جست و جوی نور نیست .چرا خودمان را از نور محروم میکنیم ؟ ما دچار محرومیت خود ساخته شده ایم و این محرومیت نتیجه رها کردن نور هدایت است .خدا یکی از اولیای خودش را ذخیره کرده است برای چنین روزی برای روزی که مردم تحمل تاریکی را نداشته باشند و از بودن در آن رنج ببرند .اما به زندگی عادی خویش سرگرم شده ایم ؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم به جز امام زمان (عج) سید کریم پینه دوز از کسانی بود که توفیق و سعادت دیدار حضرت مهدی را حجره محقر خود داشت امام از او پرسید ند سید کریم اگر هفته ای بگذرد و ما را نبینی چه خواهی کرد سید پاسخ داد آقا جان می میرم حضرت فرمودند : اگر این گونه نبود به سراغت نمیآمدم .
داستان ما داستان طفل صغیری است که پدر خویش را از دست میدهد او به دلیل عدم بلوغ فکری نمی داند به چه بلا و محرومیتی گرفتار شده است اما بزرگ تر ها که عمق مصیبت را میفهمند برای او اظهار دلسوزی میکنند .
امام حسن عسکری در بیان زیبایی فرمودند : یتیمی که پدرش را از دست داده آن یتیمی است که از امام زمانش جدا مانده و نمیتواند به او برسد .
پیامبر گرامی فرمودند : من و علی پدران این امت هستیم پدر واقعی ما امام زمان (عح) است آیا دستمان توی دست پدرانمان است ؟
کدام یک از ما تاخیر در ظهور امام خویش را جدی گرفته ایم غیبت او چه تعداد از شیعیان را درد مند و دل نگران ساخته است ؟اصلا غیبت امام را مشکل و درد می دانیم ؟ که بخواهیم به دنبال درمان و دوای آن باشیم ؟ چند نفر از شیعیان را دیده اید که در این مصیبت آسایش خویش را از دست داده اند .اگر پرسش نامه ای را در اختیار ما بگذارند و بخواهند گرفتاری های خود را به ترتیب اولویت فهرست کنیم چند درصد نخستین گرفتاری خود را غیبت امام زمان (عج) خواهیم دانست
در روایات مختلف از مرگ ناگهانی یا همان سفید سخن به میان آمده است و برای این گونه مرگ ها علت هم عنوان شده است مثل قطع رحم ، اذیت والدین ، روابط نامشروع ، ربا ، قسم دورغ و...
متاسفانه در معاملات امروز جامعه ربا شیوع یافته که حضرت علی زیبا فرموده وقتی ربا شیوع یافت زلزله زیاد میشود و عمر کوتاه میگردد قسم دورغ و قطع رحم ویرانگر عمر و خانه هاست
. اما برای نزدیک بودن ظهور دو نوع دلیل وجود دارد که یکی از این دو نوع حوادث در آستانه ظهور است مرگ ناگهانی نیز جز این حوادث است که هر گاه از هفت مرگ پنج مرگ ناگهانی و جوان باشد منتظر قیام قائم باشید
به عبارت روشن تر مرگ یا اضطراری است یا اختیاری که مرگ ناگهانی یا همانا سفید جز مرگ های اضطراری محسوب میشود شیخ بهایی میفرماید مردم مسافرانی هستند که شش منزلگاه دارند یک صلب پدر ، دوم رحم مادر سوم عالم دنیا ، چهارم عالم قبر پنجم عالم قیامت ششم عالم آخرت
واما توضیح چهار نوع مرگ 1-مرگ ابیض (سفید) 2-مرگ اسود یا سیاه 3- مرگ اخضر یا سبز 4- مرگ احمر یا همان مرگ در راه مبارزه با نفس اماره
1-مرگ سفید عبارت است از گرسنگی و تشنگی را متحمل شدن و یکی از اسرار روزه داری هم رسیدن به این نوع مرگ است .
مرگ سیاه تحمل اذیت ها و شنیدن کلام تلخ از مردم مرگ شارون از جمله ی این مرگ هاست .
3-مرگ سبز ساده زیستی و مرگ راحت حضرت علی فرمود : آنقدر لباسم را وصله زده ام که دیگر از وصله زننده ی آن شرم میکنم
4- مرگ احمر یا همان جنگ و جهاد با نفس اماره که نهایت به مرگ و طی کردن مسیر عبودیت ختم شود که این از سخت ترین راه ها و شیرین ترین مرگ هاست امام علی فرمود : به خدا قسم من ِ علی به مرگ مانوس تر تا کودک به پستان مادر .
سبب غيبت امام زمان ( عليه السلام ) چيست ؟ او چگونه اين همه عمر مى كند ؟ فايده غيبت او چيست ؟ و چرا در اين زمان كه دنيا پر از ظلم شده ظهور نمى كند ؟
شكى نيست كه وجود امام در هر عصرى ضرورى است و زمين هرگز خالى از حجت نمى ماند ,و چون انسان بيهوده آفريده نشده , بلكه تكاليفى به عهده او گذارده اند كه سعادت او در آخرت در گرو همين تكاليف است , بايد در پى آموختن تكاليف خود از حجت خدا كه نماينده و سفير خدا و واسطه بين خدا و بندگان مى باشد اخذ كند
پس اگر كسى معتقد به امام و حجت خدا باشد ديگر نبايد سوال كند كه چرا او غائب است و ظهور نمى كند ;و چون در اينگونه امور اسرارى نهفته است كه ما قدرت دستيابى به آنها رانداريم , و حتى موسى عليه السلام كه نبى و كليم اللّه بود اسرارى كه در كارهاى حضرت خضر ( مانند سوراخ كـردن كـشـتى , كشتن يك جوان , ترميم يك ديوار ) بودنفهميد و لب به اعتراض گشود , تا چه رسد به ما كه به قول شافعى هر چه در علم پيشرفت مى كنيم مى فهميم كه جهل ما بيشتر است .
و در اين زمينه رواياتى هم داريم كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم :صدوق روايتى از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه امام زمان غيبتى دارد وبعد از آن ظهور مى كند , و علت غيبت او همان است كه در غيبت حجج خداوند در گذشته بوده است و بعد از ظهور آن علت روشن مى شود . بـه عـلاوه كـه غـيـبـت سـرى از اسرار اللّه است و وقتى ما خدا را حكيم دانسته و همه افعال او را حكيمانه مى دانيم بدون نياز به دليل بايد آن را بپذيريم . الـبـته در روايات به وجوه كثيرىاز علل غيبت امام زمان ( عليه السلام ) اشاره شده است , و شايد مـنظور امام صادق ( عليه السلام ) از اينكه حكمت غيبت پس از ظهوركشف مى شود اين باشد كه آنـقـدر عـجائب بعد از ظهورش ظاهر مى شود كه همه مى فهمند اين امر عظيم چنان تاخيرى نيز لازم داشته است . يكى از علل غيبت آن حضرت اين است كه او تشكيل دهنده آخرين حكومت روى زمين است وبعد از حـكومت او قيامت فرا مى رسد , و بايد ايام و سنوات به آخر خود نزديك شودتا امام ظهور كند و پايان عالم را جز خدا كسى نمى داند . و ديـگـر از عـلـل غيبت اين است كه امام زمان عليه السلام عده زيادى از كفار وظالمان را به قتل مـى رسـاند و اين زمان بايد وقتى باشد كه اصلاب كفار از افراد خوب تهى شده باشد , يعنى افرادى مـثـل مـعـاويـه ثانى كه از صالحان و از نسل يزيد بود ,و حسين بن حجاج شاعر صالح و دوستدار اهـلبيت پيامبر كه از نسل حجاج بن يوسف ثقفى خون ريز معروف و امثال آنها بايد بوجود بيايند و در صلب كفار و ظالمان باقى نمانند تا با كشته شدن آنها جلوى بوجود آمدن آن فرد صالح گرفته نشود , و تهى شدن اصلاب آنها از چنان افرادى را فقط خداوند مطلع است .يـكـى ديـگـر از علل غيبت اين است كه مومنين امتحان بشوند و درجه ايمان آنها سنجيده شود و مـومـن خالص معين گردد و در حقيقت طولانى بودن زمان غيبت به حكم غربالى براى سنجش مومنين مى باشد , و امام موسى بن جعفر عليه السلام در روايتى هشدار مى دهد كه غيبت امام عصر ( عـلـيه السلام ) وسيله اى جهت امتحان خلق است , مواظب باشيد وجوداو را بخاطر طول غيبت انكار نكنيد . بهر حال اسرار بسيارى در غيبت آن حضرت نهفته شده كه عقول ما به آن نمى رسد , ووقتيكه عقل مـا بـه عـلت تشريع سه ركعت براى نماز مغرب و چهار ركعت براى نماز عشاءنمى رسد , چگونه به علت اين امر مهم مى رسد . و امـا در مورد اينكه چگونه تا اين مدت زنده مانده است واضح كه خدا در قرآن درباره حضرت نوح مى فرمايد ( فلبث فيهم الف سنه الا خمسين عاما ) يعنى نوح درميان قوم خود 950 سال زندگى كـرده و بـعـضى عمر او را بيش از دو هزار سال و بعضى هزار و ششصد سال دانسته اند كه نهصد و پنجاه سال آن را پيامبر بوده است كسى كه انصاف داشته باشد مى داند كه وقتى براى انسان امكان زندگى در طول يكسال هست , پـس امـكـان زنـدگـى در طول هزاران سال نيز وجود دارد , و آنكه زندگى و حيات را به انسان مى دهد قدرت طولانى كردن آنرا نيز دارد .
دلم مي خواهد امام زمان(ع) را از دست خودم راضي كنم. ولي فكر مي كنم برخي از رفتارهايم درست نيست (ولي خودم نمي دانم كجاي كار ايراد دارد؟) و ايشان را ناراحت مي كند. فكر مي كنم فكر كردن به حقيقت امور خيلي مهم است، حقيقت همه چيز، ولي براي دسترسي به حقيقت بايد كم كم پرده ها كنار رود و ضخيم ترين اين پرده ها، پرده جهالت است، و امام زمان(عج) عصاره حقيقت هستي است، و اگر انسان به عصاره حقيقت هستي برسد، پرده هاي ديگر را نيز مي تواند كنار بزند. ولي چگونه مي توان به ايشان رسيد، و حقيقتاً ايشان را شناخت؟ خيلي دلم مي خواهد پاسخ اين سؤال برايم مسجل شود، و قلبم آرامش يابد، و البته مي دانيد، زبان قديمي ترها اين آرامش را در دل بنده ايجاد نمي كند. من خود فكر مي كنم امام زمان(عج) عصاره حقيقت است كه در هر زماني پايدار است يعني حالا نيز اين حقيقت را مي توان كشف كرد. نمي دانم توانسته ام منظور خود را برسانم يا خير؟
امام زمان(عج)، عصاره هستي و مجموعه همه فضايل و خوبي ها و زيبايي ها و وارث همه كمالات و صفات نيك و الهي همه انبياء و اولياء(ع) مي باشد. چيزي كه مهم است معرفت عميق نسبت به آن بزرگوار و كسب رضايت و خشنودي آن سرور كائنات است كه عين رضايت و خشنودي خداوند متعال است و هيچ گونه فاصله و گسستگي بين اين دو نمي باشد.
براي شناخت و پيوند با امام زمان عليه السلام بايد در دو وادي سير و حركت كرد:
1- سير نظري و علمي:
تا انسان محبوب و مقصود خود را خوب نشناسد و تصوير واضح و شفافي از او نداشته باشد و با ويژگي ها و خصوصيات او آشنا نباشد، نمي داند بايد در جستجوي چه كسي باشد و چه مقدار بايد در اين راه هزينه نمايد و مقصد و هدف و محبوبش داراي چه ارزش و قيمتي است. بنابراين در اولين گام بايد از طريق كتاب هائي كه در مورد آن مولا و سرور نوشته شده با زندگاني و شخصيت و شرح حال آن بزرگوار از قبل از تولد و هنگام تولد و بعد از آن و سخناني كه از ايشان نقل شده و اهداف و خواسته ها و آرمانهاي ايشان آشنا شد و در اين فضا و جو مدتي تنفس كرد تا آمادگي براي تحصيل رضايت و خواست و اطاعت آن مولا فراهم گردد.
2- سير عملي:
پس از شناخت نسبي امام زمان(عج) و آشنائي با خواسته ها و اهداف و آرمان هاي والاي آن عصاره خلقت و كعبه اميد و آمال همه پيامبران و اوليا و نيكان در طول تاريخ، بايد در جهت گام برداشتن در مسير خواسته ها و كسب رضايت و خشنودي ايشان قدم برداشت و اين سير و حركت عملي نقش عظيمي در انس و ارتباط نزديك و آشنائي عميق با ايشان دارد.
مطالعه در زندگاني كساني كه به شرف ديدار آن ماه كنعاني نائل شدند، اين نكته را به ما مي آموزد كه آن سعادتمندان نوعا از كساني بوده اند كه مطيع خداوند و پيرو حقيقي دين و آئين و عامل به دستورات و خواسته ها ي ايشان بوده اند و در اطاعت و پيروي از ايشان در جايگاه رفيعي بوده اند. اطاعت ايشان همان اطاعت خداوند است و خواسته هاي ايشان عين خواسته هاي خداوند است و در اين آستان جز پيروي كامل و عمل به دستورات الهي و انجام واجبات و دوري از محرمات از كسي چيزي نمي خرند. توسل حقيقي همراه با اضطرار و دلشكستگي در كوي آن سرور زمينه ساز لطف و عنايت آن بزرگوار و مورد رحمت قرار گرفتن در بارگاه ملكوتي او مي گردد. دوري از گناه و محرمات و آلودگي ها در جلب توجه آن سرور و پذيرفته شدن در بارگاه ايشان نقش عميق و تأثير به سزائي دارد. البته بايد توجه داشت كه ما وظيفه اي در رابطه با ملاقات و ديدار آن امام همام و يار سفر كرده اي كه صد قافله دل همره اوست نداريم. بلكه وظيفه ما عمل به خواست ايشان وكوتاهي نكردن نسبت به وظايفي است كه در قبال ايشان داريم و مهم آشنائي عميق و معرفت شايسته نسبت به ايشان است و ملاقات و رابطه با ايشان از اموري است كه ما به درستي نمي دانيم چه شرايط و زمينه هائي لازم دارد، هر چند اجمالا مي دانيم اطاعت و پيروي و بندگي خالصانه و صادقانه و توسل و ياد و توجه به آن عزيز زهرا(س)، در اين امر نقش ويژه اي دارد.
در هر صورت اين كار امري تدريجي است و بايد با رفق و مدارا و صبر و حوصله باشد و كم كم زمينه اطاعت و خشنودي آن سرور را فراهم آورد. اگر انسان طالب محبوب و مطلوبي باشد بايد دائما به ياد او باشد و نام و ياد او را از ياد نبرد:
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
اين راه، راه مقدسي است كه هيچ انساني دست خالي از آن بر نمي گردد و معامله پرسودي است كه كسي در آن دچار خسران و زيان نمي گردد.
امام صادق به ابو بصیر فرمودند او مهدی پنجمین ذریه ی فرزندم موسی و فرزند سرور کنیزان است و غائب میشود غیبتی که اهل باطل در آن شک می کنند و آیه 33 سوره توبه برای اوست
«هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون» (توبه/33) «او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد.»
ابو بصير مىگويد: از امام صادق (ع) درباره اين آيه پرسيدم، فرمود: «قسم به خدا! هنوز تأويل آن نيامده و تأويل آن نمى آيد تا اينكه قائم(عج) خروج كند. پس هنگامى كه قائم خروج كرد؛ كافرى به خدا و مشركى به امام باقى نمى ماند؛ مگر اينكه خروج او راكراهت دارد و حتى اگر كافر يا مشركى در دل سنگى پنهان شده باشد، آن سنگ مىگويد: اى مؤمن! درون من كافرى هست؛ مرا بشكن و او را بكش.» ا ز اميرالمؤمنين(ع) درباره آيه (... هُوَ الذى اَرْسَلَ...) نقل شده است: «...لايَبقَى قَريةٌ اِلاّ وَ نُودِىَ فِيها بِشَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اَنّ مُحَمَّداً رَسُول اللّهِ بُكرَةً وَ عَشياً»؛باقى نمى ماند قريه اى مگر اينكه در آنجا صبح و شب شهادت به توحيد و رسالت پيامبر داده مىشود.
پیامها
1. آخرین و كامل¬ترین دین حق دین اسلام است كه از طرف خداوند فرستاده شده است.
2. محور و پايهى دين اسلام، حقّ است. «دِينِ الْحَقِّ» (همهى اديان آسمانى حقّند، ولى به خاطر پيدايش تحريف در آنها، حقّانيت آنها مخدوش شده است).
3. خداوند وعده داده است كه دین اسلام را بر همه ادیان غالب و پیروز كند.
نقطه پایانی : برتری دین اسلام بر سایر ادیان و مذاهب به دو صورت است منطقی و فیزیکی که اطلاق آیه هر دو را شامل میشود هر چند در حال حاضر دین اسلام از جهت منطقی بر دیگر ادیان برتری دارد ولی روزی خواهد رسید که از هر دو جهت بر جهان حاکم میشود .
سوره قصص، آیه ۵
﴿ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین﴾.
وما اراده کرده ایم که بر مستضعفان زمین منت نهیم وآنان را پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم.
در این آیه خداوند بر سه مسئله تکیه نموده است که عبارتند از:
۱- می خواهیم مستضعفان را مشمول نعمتهای خود سازیم.
۲- آنان را پیشوایان قرار دهیم.
۳- می خواهیم آنان را وارثان حکومت روی زمین مقرر داریم.
واین بشارتی است در زمینه ی پیروزی حق بر باطل وایمان بر کفر واین بشارتی است برای همه ی انسانهای آزاده وخواهان حکومت عدل وداد وبرچیده شدن بساط ظلم وجور.ولذا در روایات واخبار حضرات ائمه ی معصومین (علیهم السلام) این آیه درباره ظهور وبروز چنین حکومتی تفسیر شده است که به بعضی از آنها اشاره می گردد.امام امیرالمومنین (علیه السلام) در جمله ای چنین می فرماید: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها وتلی عقیب ذلک.
ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و... دنیا پس از چموشی وسرکشی.
هم چون شتری که از دادن شیر به بچه اش خودداری می کند به ما روی می آورد وسپس همین آیه مورد بحث را تلاوت فرمود ودر حدیث دیگری می فرماید: هم آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم، فیعزهم ویذل عدوهم.
امام علی (علیه السلام) پیرامون آیه مورد بحث می فرماید: این گروه، آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) هستند.
خداوند مهدی آنان را بعد از زحمت وفشاری که برآنان وارد می شود برمی انگیزد وبه آنها عزت می دهد ودشمنانشان را خوار وذلیل می کند
کلمه ی مستضعف از ماده ضعف به معنای ناتوانی است ولی وقتی این کلمه را به باب (استفعال) می رود به معنی کسی است که او را به ضعف کشانده ودر بند وزنجیر وناتوانی نگاه داشته اند.
بنابراین مستضعف کسی نیست که ضعیف وناتوان وفاقد قدرت ونیرو باشد بلکه کسی است که نیروهای بالفعل وبالقوه دارد.
اما از ناحیه ظالمان وجباران سخت در فشار قرار گرفته. ولی با این حال در برابر بند وزنجیری که بر دست وپایش نهاده اند تسلیم نیست وپیوسته تلاش می کند تا زنجیرها را بشکند وآزاد شود.
خداوند به چنین گروهی وعده ی یاری وحکومت در زمین داده است.
نه افراد بی دست وپا وترسو که حتی حاضر نیستند فریادی بکشند.
تا چه رسد به اینکه پا در میدان مبارزه بگذارند. البته مستضعف اقسامی دارد.
1-مستضعف فکری وذهنی ۲- مستضعف اقتصادی ۳- مستضعف اخلاقی ۴- مستضعف سیاسی وآنچه بیشتر قرآن روی آن تکیه کرده همان مستضعفین سیاسی واخلاقی می باشند.
وهمیشه در طول تاریخ این مستکبران بوده اند که برای تحکیم پایه های سیاست جابرانه خود قبل از هر چیزی سعی می کرده اند توده مردم را به استضعاف فکری وفرهنگی بکشانند وسپس به استضعاف اقتصادی تا قدرت وتوانی برای آنها باقی نماند.
تا فکر قیام وگرفتن زمام حکومت را در مغز خود نپرورانند.
هدایت شده از م خالقی
5d32195a7e8c6b15da36aee7_-3923688568045563231.mp3
1.58M
م خالقی:
غربت مثل این تا حالا اتفاق نیفتاده ، این ملعون ها بر روی اسب های خود نامِ ....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استادحسن_عباسی
امام حسین شناسی...
حتما ببینید و نشر دهید